جاهايي که فقط قضاي روزه واجب است
مسأله 1759 :
در چند صورت فقط قضاي روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نيست:
اوّل: اگر در شب ماه رمضان جنب باشد و بتفصيلي که در مسأله (1640) گفته
شد تا اذان صبح از خواب دوّم بيدار نشود.
دوّم: اگر عملي که روزه را باطل مي کند بجا نياورد، ولي نيّت روزه نکند، يا ريا کند، يا قصد کند که روزه نباشد.
سوّم: اگر در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند، و با حال جنابت يک روز يا چند روز روزه بگيرد.
چهارم: اگر در ماه رمضان بدون اينکه تحقيق کند صبح شده يا نه، کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اينکه گمان دارد صبح شده کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاي آن روز بر او واجب است، ولي اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين کند که صبح نشده، و چيزي بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.
و اگر بعد از تحقيق شک کند که صبح شده يا نه، و کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتياط واجب قضاي آن روز را بجا آورد.
پنجم: اگر کسي بگويد صبح نشده و انسان بگفته او کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده.
ششم: اگر کسي بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نکند، يا خيال کند شوخي مي کند، و کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.
هفتم: اگر شخص کور و مانند آن بگفته کس ديگري افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، و اگر به گفته آدم دروغگو افطار کند کفّاره هم واجب مي شود.
هشتم: اگر در هواي صاف بواسطه تاريکي يقين کند که مغرب شده، و افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولي اگر در هواي ابري بگمان اينکه مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست.
نهم: اگر براي خنک شدن يا بي جهت مضمضه کند، يعني آب در دهان بگرداند، و بي اختيار فرو رود، ولي اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، يا براي وضو مضمضه کند، و بي اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
دهم: اگر با زن خود شوخي کند و بي اختيار مني از او بيرون آيد، با اينکه از اوّل قصد نداشته، و عادتاً هم با شوخي کردن مني خارج نمي شده در اين صورت قضا مستحب است.
مسأله 1760 :
اگر غير آب چيز ديگري در دهان ببرد و بي اختيار فرو رود، يا آب را داخل بيني کند، و بي اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1761 :
مضمضه زياد براي روزه دار مکروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
مسأله 1762 :
اگر انسان بداند که بواسطه مضمضه بي اختيار يا از روي فراموشي آب وارد گلويش مي شود، نبايد مضمضه کند.
مسأله 1763 :
اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين کند که صبح نشده و کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضا لازم نيست.
مسأله 1764 :
اگر انسان شک کند که مغرب شده يا نه نمي تواند افطار کند ولي اگر شک کند که صبح شده يا نه پيش از تحقيق هم مي تواند کاري که روزه را باطل مي کند انجام دهد.
احکام روزه قضا
مسأله 1765 :
اگر ديوانه عاقل شود واجب نيست روزه هاي وقتي را که ديوانه بوده قضا نمايد.
مسأله 1766 :
اگر کافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاي وقتي را که کافر بوده قضا نمايد، همچنين واجب نيست قضاي روزه آن روزيکه در آن روز مسلمان شده بگيرد، ولي اگر قبل از ظهر مسلمان شود و کاري که روزه را باطل مي کند انجام نداده باشد، بنابر احتياط واجب نيّت کند و روزه بگيرد، و اگر آنروز را روزه نگرفت بنابر احتياط واجب قضاي آنرا بجا بياورد. ولي اگر مرتد مسلمان شود روزه هاي وقتي را که مرتد بوده بايد قضا نمايد.
مسأله 1767 :
روزه اي که از انسان بواسطه مستي فوت شده بايد قضا نمايد، فرق نمي کند که آن چيزي را که بواسطه آن مست شده براي معالجه خورده باشد، يا اينکه بدون دليل خورده باشد.
مسأله 1768 :
اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد، و بعد شک کند که چه وقت عذر او بر طرف شده، مي تواند مقدار کمتر را که احتمال مي دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلا کسي که پيش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمي داند پنجم ماه رمضان از سفر برگشته يا ششم، مي تواند پنج روز روزه بگيرد، و نيز کسي هم که نمي داند چه وقت عذر برايش پيدا شده مي تواند مقدار کمتر را قضا نمايد، مثلا اگر آخرهاي ماه رمضان مسافرت کند و بعد از ماه رمضان برگردد، و نداند که بيست و پنجم ماه رمضان مسافرت کرده يا بيست و ششم، مي تواند مقدار کمتر يعني پنج روز را قضا کند، ولي احتياط واجب اين است که مقدار بيشتر را قضا نمايد، در صورتي که وقت مسافرت را مي داند و مقدار آن را نمي داند.
مسأله 1769 :
اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد قضاي هر کدام را که اوّل بگيرد مانعي ندارد، ولي اگر وقت قضاي ماه رمضان آخر تنگ باشد مثلا پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد، و پنج روز هم به ماه رمضان مانده بنابر احتياط واجب اوّل قضاي ماه رمضان آخر را بگيرد.
مسأله 1770 :
اگر قضاي روزه چند ماه رمضاه بر او واجب باشد و در نيّت معيّن نکند روزه اي را که مي گيرد قضاي کدام ماه رمضان است، قضاي سال اوّل حساب مي شود.
مسأله 1771 :
کسي که قضاي روزه ماه رمضان را گرفته اگر وقت قضاي روزه او تنگ نباشد مي تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل کند.
مسأله 1772 :
اگر قضاي روزه شخص ديگر را گرفته باشد احتياط واجب آن است که بعد از ظهر روزه را باطل نکند.
مسأله 1773 :
اگر بواسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايي را که نگرفته براي او قضا کنند.
مسأله 1774 :
اگر بواسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد، و مرض او تا رمضان سال بعد طول بکشد، قضاي روزه هائي را که نگرفته بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يک مد که تقريباً ده سير است طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولي اگر بواسطه عذر ديگري مثلا براي مسافرت روزه نگرفته باشد، و عذر او تا رمضان بعد باقي بماند روزه هايي را که نگرفته بايد قضا کند، و احتياط واجب آن است که براي هر روز يک مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1775 :
اگر بواسطه مرضي روزه ماه رمضان را نگيرد، و بعد از ماه رمضان مرض او بر طرف شود، ولي عذر ديگري پيدا کند که نتواند تا رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد، بايد روزه هائي را که نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذر ديگري داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود، و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايي را که نگرفته بايد قضا کند، و بنابر احتياط واجب براي هر روز يک مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1776 :
اگر در ماه رمضان بواسطه عذري روزه نگيرد، و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود، و تا رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا کند، و براي هر روز يک مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
مسأله 1777 :
اگر در قضاي روزه کوتاهي کند تا وقت تنگ شود، و در تنگي وقت عذري پيدا کند، بايد قضا را بگيرد، و براي هر روز يک مد طعام به فقير بدهد، بلکه اگر موقعي که عذر دارد تصميم داشته باشد که بعد از بر طرف شدن عذر روزه هاي خود را قضا کند و پيش از آن که قضا نمايد در تنگي وقت عذر پيدا کند، بايد قضاي آنرا بگيرد، و احتياط واجب آن است که براي هر روز هم يک مد غذا به فقير بدهد.
مسأله 1778 :
اگر مرض انسان چند سال طول بکشد، بعد از آنکه خوب شد اگر تا رمضان آينده بمقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاي رمضان آخر را بگيرد، و براي هر روز از سالهاي پيش يک مد که تقريباً ده سير است طعام به فقير بدهد.
مسأله 1779 :
کسي که بايد براي هر روز يک مد طعام به فقير بدهد مي تواند کفّاره چند روز را به يک فقير بدهد.
مسأله 1780 :
اگر قضاي روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد، و براي هر روز يک مد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1781 :
اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاي آنرا بجا آورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يک بنده آزاد کند، و چنانچه تا رمضان آينده قضاي آن روزه را بجا نياورد براي هر روز نيز دادن يک مد طعام لازم است.
مسأله 1782 :
اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگيرد، و در روز کاري که روزه را باطل مي کند مکرّر انجام دهد مثلا چند مرتبه غذا بخورد، بنابر احتياط مستحب به همان اندازه کفّاره لازم است.
مسأله 1783 :
بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاي نماز و روزه او را بتفصيلي که در بحث نماز قضا گفته شد بجا آورد، و بنابر احتياط واجب قضاي روزه مادر را نيز بجا آورد.
مسأله 1784 :
اگر کسي که مرده غير از روزه ماه رمضان روزه واجب ديگري را مانند روزه نذر نگرفته باشد بنابر احتياط واجب آن را نيز پسر بزرگتر قضا نمايد.