احکام وصیّت (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

احکام وصیّت (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

احکام وصيّت

«وصيّت» آن است که انسان سفارش کند که بعد از مرگ او براى او کارهايى را انجام دهند يا بگويد بعد از مرگ او چيزى از مال او ملک کسى باشد يا براى اولاد خود و کسانى که اختيار آنان با اوست، قيّم و سرپرست معيّن کند و کسى را که به او وصيّت مى‌کنند، «وصىّ» مى‌گويند. بنابر اين وصيّت بر دو قسم است:

اوّل: «وصيّت عهدى» که عبارت از اين است که انسان يک يا چند نفر را بعد مرگ خود مأمور انجام امورى کند، مانند اين که شخصى را ولىّ بر ثلث اموال يا ولى بر اولاد صغير خود قرار دهد. اين شخص را اصطلاحا «وصى» مى‌گويند.

دوم: «وصيّت تمليکى» که عبارت از اين است که انسان عين يا منفعتى از مال خود را براى پس از مرگش به رايگان به ديگرى تمليک کند. از پيامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم نقل شده است: «بر هر مسلمانى است که وصيّت کند» و نيز فرمودند: «هر کس هنگام مرگ خوب وصيّت نکند در عقل و مروّت ناقص است»(1).

مسأله 3306 :

وقتى انسان نشانه‌هاى مرگ را در خود ديد، بايد فوراً امانت‌هاى مردم را به صاحبان آن برگرداند و اگر به مردم بدهکار باشد و هنگام پرداخت آن بدهى رسيده باشد، بايد بدهد و اگر خودش نتواند بدهد يا هنگام دادن بدهى او نرسيده باشد، بايد وصيّت کند و بر وصيّت شاهد بگيرد، ولى اگر بدهى او معلوم باشد و اطمينان داشته باشد که ورثه مى‌پردازند، وصيّت کردن لازم نيست.

مسأله 3307 :

کسى که نشانه‌هاى مرگ را در خود مى‌بيند، اگر خمس و زکات و

-------------------

1 ـ وسائل الشيعة، باب 1 از «کتاب الوصايا»،ح2 و 3 و باب 3،ح1،ج19،ص257 و 258 و 260 و 261.

(630)

مظالم بدهکار باشد، بايد فوراً بدهد و اگر نتواند بدهد، چنانچه از خودش مال داشته باشد يا احتمال دهد که کسى آنها را ادا نمايد، بايد وصيّت کند و همچنين است اگر حجّ بر او واجب باشد.

مسأله 3308 :

کسى که نشانه‌هاى مرگ را در خود مى‌بيند، اگر نماز و روزه قضا داشته باشد، بايد وصيّت کند که از مال خودش براى آنها اجير بگيرند، بلکه اگر مال نداشته باشد ولى احتمال بدهد کسى بدون آن که چيزى بگيرد آنها را انجام دهد، بازهم واجب است وصيّت نمايد و اگر قضاى نماز و روزه‌هاى او به تفصيلى که در مسأله 1429 تا 1442 گفته شد، بر پسر بزرگ‌تر وى واجب باشد، بايد به او اطّلاع دهد يا وصيّت کند که براى او بجا آورند.

مسأله 3309 :

کسى که نشانه‌هاى مرگ را در خود مى‌بيند، اگر مالى پيش کسى داشته باشد يا در جايى پنهان کرده باشد که ورثه ندانند، چنانچه به واسطه ندانستن، حقّ آنان از بين برود، بايد به آنان اطّلاع دهد و لازم نيست براى بچّه‌هاى صغير خود قيّم و سرپرست معيّن کند، ولى اگر به گونه‌اى باشد که بدون قيّم، مال آنان از بين برود يا خود آنان ضايع شوند، بايد براى آنان قيّم امينى معيّن نمايد.

مسأله 3310 :

کسى که مى‌خواهد وصيّت کند، مى‌تواند با اشاره‌اى که مقصودش را بفهماند وصيّت کند، ولى تا مى‌تواند بايد به گونه‌اى وصيّت کند که مقصود را بدون ابهام بفهماند.

مسأله 3311 :

اگر نوشته‌اى به امضا يا مُهر ميّت ببينند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که براى وصيّت کردن نوشته، بايد مطابق آن عمل کنند.

مسأله 3312 :

کسى که وصيّت مى‌کند، بايد عاقل و بالغ باشد، ولى بچّه ده ساله‌اى که خوب و بد را تشخيص مى‌دهد، اگر براى کار خوبى مثل ساختن مسجد و پل وصيّت کند، صحيح است و نيز وصيّت کننده بايد از روى اختيار وصيّت کند و نيز وصيّت سفيه نسبت به اموالش صحيح نيست، اگرچه حاکم شرع هم او را از تصرّف در اموال خود منع نکرده باشد.

(631)

مسأله 3313 :

کسى که از روى عمد به قصد خودکشى مثلاً زخمى به خود زده يا سمّى خورده است که به واسطه آن، يقين يا گمان به مردن او پيدا مى‌شود، اگر بعد از اين عمل وصيّت کند که مقدارى از مال او را به مصرفى برسانند، صحيح نيست، ولى اگر قبل از آن وصيّت کرده باشد، صحيح است.

مسأله 3314 :

اگر انسان وصيّت کند که چيزى به کسى بدهند، در صورتى آن کس مالک آن چيز مى‌شود که آن را قبول کند، اگرچه قبول در حالِ حيات وصيّت کننده باشد.

مسأله 3315 :

وصىّ بايد مسلمان و عاقل و مورد اطمينان باشد و به احتياط واجب بايد بالغ باشد، ولى غير بالغ را مى‌توان به همراه بالغ وصى قرار داد، در اين صورت اجراى وصيّت با بالغ خواهد بود و پس از بلوغ صغير، با هم به وصيّت عمل مى‌کنند.

مسأله 3316 :

اگر کسى چند وصى براى خود معيّن کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهايى به وصيّت عمل کنند، لازم نيست در انجام وصيّت از يکديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد ـ چه گفته باشد که همه با هم به وصيّت عمل کنند و چه نگفته باشد ـ بايد با نظر يکديگر به وصيّت عمل نمايند و اگر حاضر نشوند که با يکديگر به وصيّت عمل کنند و در تشخيص مصلحت اختلاف داشته باشند، در صورتى که تأخير و مهلت دادن باعث شود که عمل به وصيّت معطّل بماند، حاکم شرع آنها را مجبور مى‌کند که تسليم نظر کسى شوند که صلاح را تشخيص دهد و اگر اطاعت نکنند، به جاى آنان ديگران را معيّن مى‌نمايد و اگر يکى از آنان قبول نکرد، يک نفر ديگر را به جاى او تعيين مى‌نمايد.

مسأله 3317 :

اگر انسان از وصيّت خود برگردد، مثلاً بگويد ثلث مالش را به کسى بدهند و بعد بگويد به او ندهند، وصيّت باطل مى‌شود و اگر وصيّت خود را تغيير دهد، مثل آن که قيّمى براى بچّه‌هاى خود معيّن کند و بعد ديگرى را به جاى او قيّم نمايد، وصيّت اوّل او باطل مى‌شود و بايد به وصيّت دوم او عمل نمايند.

مسأله 3318 :

اگر کارى کند که معلوم شود از وصيّت خود برگشته، مثلاً خانه‌اى را که وصيّت کرده به کسى بدهند، بفروشد يا ديگرى را براى فروش آن وکيل نمايد،

(632)

وصيّت باطل مى‌شود.

مسأله 3319 :

اگر وصيّت کند چيز معيّنى را به کسى بدهند و بعد وصيّت کند که نصف همان چيز را به ديگرى بدهند، بايد آن چيز را دو قسمت کنند و به هر کدام از آن دو نفر يک قسمت آن را بدهند.

مسأله 3320 :

اگر کسى در مرضى که با آن مى‌ميرد، مقدارى از مال خود را به کسى ببخشد و وصيّت کند که بعد از مردن او هم مقدارى به کس ديگرى بدهند، آنچه را که در حال زندگى بخشيده، از اصل مال است و احتياج به اذن ورثه ندارد و چيزى را که وصيّت کرده، اگر زيادتر از ثلث باشد زيادىِ آن محتاج به اذن ورثه است.

مسأله 3321 :

اگر وصيّت کند که ثلث مال او را نفروشند و منافع آن را به مصرفى برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.

مسأله 3322 :

اگر در مرضى که با آن مى‌ميرد، بگويد مقدارى به کسى بدهکار است، چنانچه متّهم باشد که براى ضرر زدن به ورثه گفته است، بايد مقدارى را که معيّن کرده از ثلث مال او بدهند و اگر متّهم نباشد، بايد از اصل مال او بدهند.

مسأله 3323 :

کسى که انسان وصيّت مى‌کند که چيزى به او بدهند، بايد هنگام وصيّت وجود داشته باشد، پس اگر وصيّت کند به بچّه‌اى که ممکن است فلان زن حامله شود چيزى بدهند، باطل است؛ ولى اگر وصيّت کند به بچّه‌اى که در شکم مادر است چيزى بدهند ـ اگرچه هنوز روح نداشته باشد ـ وصيّت صحيح است، پس اگر زنده به دنيا آمد، بايد آنچه را که وصيّت کرده به او بدهند و اگر مرده به دنيا آمد، وصيّت باطل مى‌شود و آنچه را که براى او وصيّت کرده، ورثه ميان خودشان قسمت مى‌کنند.

مسأله 3324 :

کارى که براى آن وصيّت مى‌کند، بايد جايز و حلال باشد، پس اگر وصيّت کند پولى را صرف کمک به ظالم يا ترويج باطل نمايند، وصيّت او صحيح نيست.

مسأله 3325 :

اگر انسان بفهمد کسى او را وصىّ کرده، چنانچه به اطّلاع وصيّت کننده برساند که براى انجام وصيّت او حاضر نيست، لازم نيست بعد از مردن او به وصيّت عمل کند؛ ولى اگر پيش از مردن او نفهمد که او را وصىّ کرده يا بفهمد و به او

(633)

اطّلاع ندهد که براى عمل کردن به وصيّت حاضر نيست، بنابر احتياط واجب بايد وصيّت او را انجام دهد و همچنين اگر وصىّ پيش از مرگ هنگامى متوجّه شود که بيمار به واسطه شدّت بيمارى نتواند به ديگرى وصيّت کند، احتياط واجب آن است که وصيّت را قبول نمايد.

مسأله 3326 :

اگر کسى که وصيّت کرده بميرد، وصىّ نمى‌تواند ديگرى را براى انجام کارهاى ميّت معيّن کند و خود از کار کناره گيرى نمايد، ولى اگر بداند مقصود ميّت اين نبوده که خود وصى آن کار را انجام دهد بلکه مقصود او فقط انجام کار بوده، مى‌تواند ديگرى را از طرف خود وکيل نمايد.

مسأله 3327 :

اگر کسى دو نفر را وصى کند، چنانچه يکى از آن دو بميرد يا ديوانه يا کافر شود، در صورتى که هر دو مستقلاًّ وصى نباشند، حاکم شرع يک نفر ديگر را به جاى او معيّن مى‌کند و اگر هر دو بميرند يا ديوانه يا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر ديگر را معيّن مى‌کند، ولى اگر يک نفر بتواند وصيّت را عملى کند، معيّن کردن دو نفر لازم نيست.

مسأله 3328 :

اگر وصىّ نتواند به تنهايى کارهاى ميّت را انجام دهد، حاکم شرع براى کمک او يک نفر ديگر را معيّن مى‌کند.

مسأله 3329 :

اگر مقدارى از مال ميّت در دست وصى تلف شود، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى کرده و يا تعدّى نموده باشد ـ مثلاً ميّت وصيّت کرده باشد که فلان مقدار به فقراى فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و در راه از بين رفته باشد ـ ضامن است و اگر کوتاهى نکرده و تعدّى هم ننموده باشد، ضامن نيست.

مسأله 3330 :

هرگاه انسان کسى را وصىّ کند و بگويد که: «اگر آن فرد از دنيا رفت، فلانى وصى باشد»، بعد از آن که وصىّ اوّل مُرد، وصىّ دوم بايد کارهاى ميّت را انجام دهد.

مسأله 3331 :

واجبات مالى الهى، مانند حجّى که بر ميّت واجب است و بدهکارى و حقوقى که مثل خمس و زکات و مظالم، ادا کردن آنها واجب مى‌باشد و همچنين بدهى‌ها و حقوق مردم را، بايد از اصل مال ميّت بدهند، اگرچه ميّت براى آنها وصيّت نکرده باشد.

مسأله 3332 :

اگر مال ميّت از بدهى و حجّ واجب و حقوقى که مثل خمس و

(634)

زکات و مظالم بر او واجب است بيشتر باشد، چنانچه وصيّت کرده باشد که ثلث يا مقدارى از ثلث را به مصرفى برسانند، بايد به وصيّت او عمل کنند و اگر وصيّت نکرده باشد، آنچه مى‌ماند مال ورثه است.

مسأله 3333 :

اگر مصرفى که ميّت معيّن کرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيّت او در بيشتر از ثلث، در صورتى صحيح است که ورثه راضى باشند و اگر مدّتى بعد از مردن او هم اجازه بدهند، صحيح است.

مسأله 3334 :

اگر مصرفى را که ميّت معيّن کرده، از ثلث مال او بيشتر باشد و پيش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصيّت او عملى شود، بعد از مردن او نمى‌توانند از اجازه خود برگردند.

مسأله 3335 :

اگر کسى وصيّت کند از يک سوم دارايى او خمس، زکات يا بدهى او را بدهند و براى نماز و روزه او اجير بگيرند و نيز کارهاى مستحبّى هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند، بايد اوّل به واجبات ـ خواه مالى باشد يا بدنى ـ عمل نمايند و در بين واجبات هم ترتيب معتبر نيست و اگر وصيّت او به ترتيب باشد، بايد در واجبات به همان ترتيب عمل کنند و آنچه را مقدّم است ـ اگرچه واجب بدنى باشد ـ اوّل انجام دهند، پس اگر يک سوم دارايى او براى تمام آن کافى باشد، بايد به تمام آن عمل شود و چنانچه کافى نباشد، اگر باقى‌مانده تماما يا قسمتى واجب مالى باشد، بايد از اصل مال بدهند و اگر باقى‌مانده تماما يا قسمتى واجب بدنى باشد، لازم نيست به آن عمل کنند و در صورتى که وصيّت او به ترتيب نباشد، باز بايد نخست واجبات مالى و بدنى را انجام دهند و بين واجبات هم ترتيب نيست و اگر ثلث مال از مقدار مورد نياز واجبات مالى و بدنى کمتر باشد، ثلث را بين واجب مالى و بدنى به نسبت تقسيم کنند و باقى‌مانده واجب مالى را از اصل مال بدهند و باقى‌مانده واجب بدنى را لازم نيست عمل نمايند و در هر صورت عمل به مستحبّات هنگامى واجب است که ثلث، علاوه بر واجبات، براى آن هم وافى باشد.

مسأله 3336 :

اگر وصيّت کند که بدهى او را بدهند و براى نماز و روزه او اجير بگيرند و کار مستحبّى هم انجام دهند، چنانچه وصيّت نکرده باشد که اينها را از ثلث

(635)

بدهند، بايد بدهى او را از اصل مال بدهند و اگر چيزى زياد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهاى مستحبّى که معيّن کرده برسانند و در صورتى که ثلث کافى نباشد، اگر ورثه اجازه بدهند، بايد وصيّت او عملى شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چيزى زياد آمد، به مصرف کارهاى مستحبّى که معيّن کرده برسانند.

مسأله 3337 :

اگر براى مخارج عزادارى خود وصيّت نکرده باشد، نمى‌توان از سهم ورثه صغير بابت مخارج چيزى برداشت، ولى ورثه بالغ او مى‌توانند از سهم خودشان بپردازند.

مسأله 3338 :

اگر کسى بگويد که: «ميّت وصيّت کرده فلان مبلغ را به من بدهند»، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصديق کنند يا سوگند بخورد و يک مرد عادل هم گفته او را تصديق نمايد، يا يک مرد عادل و دو زن عادل يا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند، بايد مقدارى را که مدّعى مى‌گويد به او بدهند و اگر يک زن عادل شهادت بدهد، بايد يک چهارم چيزى را که مطالبه مى‌کند به او بدهند و اگر دو زن عادل شهادت دهند، نصف آن را و اگر سه زن عادل شهادت دهند، بايد سه چهارم آن را به او بدهند و نيز اگر دو مرد کافر ذمّى که در دين خود عادلند گفته او را تصديق کنند، در صورتى که ميّت ناچار بوده است که وصيّت کند و مرد و زن عادلى هم در هنگام وصيّت نبوده، بايد چيزى را که مطالبه مى‌کند به او بدهند.

مسأله 3339 :

کسى که سرپرست اولاد صغير ميّت شده و وصيّت کننده براى او اجرتى معيّن نکرده ـ فقير باشد يا غنى ـ مى‌تواند از اموال صغير براى خدمات و کارهاى خود اجرت مناسب را بردارد، هر چند برداشتن اجرت در صورتى که غنى باشد خلاف احتياط است.

مسأله 3340 :

وصى در رابطه با برداشتن اجرت از مال ميّت يکى از چند صورت را دارد:

اوّل: اگر مورد وصيّت انجام معاملات باشد، چنانچه وصيّت کننده اجرتى براى وصى تعيين نکرده و وصى هم آن را به طور مجّانى قبول کرده باشد، عمل به وصيّت واجب

(636)

است و حق ندارد براى عمل کردن به آن اجرتى از مال ميّت بردارد و اگر براى او اجرتى معيّن کرده يا وصى آن را مجّانى قبول نکرده باشد، اجرت آن را طلبکار است.

دوم: اگر مورد وصيّت، انجام عبادات ـ نظير حجّ و نماز و روزه ـ براى ميّت باشد، چنانچه وصىّ در زمان حيات ميّت انجام آن را به طور مجّانى قبول کرده باشد، بايد به همان نحو عمل کند و اگر انجام آن را با اجرت قبول کرده باشد، يکى از دو حالت را دارد:

الف ـ وصيّت کننده اجرت انجام آنها را معيّن کرده باشد که در اين صورت، در حکم اجاره است و وصى بايد طبق مفاد وصيّت عمل نمايد و اجرت معيّن را از مال ميّت بردارد.

ب ـ وصيّت کننده اجرت آن را به طور نامعيّن قرار داده باشد که در اين صورت، در حکم اجاره باطل بوده و بعيد نيست وصىّ بتواند اجرت معمولى کار خود را از مال ميّت بردارد.

سوم: اگر وصيّت به شکل جُعاله باشد ـ به عنوان مثال وصيّت کننده گفته باشد: «هر کس پس از مرگ من از طرف من حجّ بجا آورد فلان مبلغ از دارايى من مال او باشد» ـ وصىّ به همان اندازه که مقرّر شده مستحقّ اجرت مى‌باشد.

مسأله 3341 :

اگر کسى بگويد: «من وصىّ ميّتم که مال او را به مصرفى برسانم» يا «ميّت مرا قيّم بچّه‌هاى خود قرار داده است»، در صورتى بايد حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفته او را تصديق نمايند.

مسأله 3342 :

اگر وصيّت کند چيزى را به کسى بدهند و آن کس پيش از آن که قبول يا رد نمايد بميرد، تا وقتى ورثه او وصيّت را رد نکرده‌اند، مى‌توانند آن چيز را قبول نمايند، ولى اين در صورتى است که مراد وصيّت کننده شخص موصى‌له نباشد و وصيّت کننده از وصيّت خود برنگردد وگرنه ورثه حقّى به آن چيز ندارند.

مسأله 3343 :

اگر وصىّ بعضى از مصارف وصيّت را فراموش کند بايد تحقيق کند تا حدّ امکان موارد آن را بيابد و در صورت عدم امکان، بايد آن مقدار را به مصرف خيرات و کارهاى نيک برساند.

(637)

Powered by TayaCMS