احکام شير دادن
مسأله :
هرگاه زنى بچّهاى را شير دهد آن بچّه به حکم بچّه حقيقى آن زن و شوهر آن زن است، بنابراين فرزندان آن زن به منزله خواهر و برادر آن بچّه محسوب مىشوند، و برادرش دايى و خواهر او خاله و برادر آن مرد عمو و خواهرش عمه او، و به طور کلى هر کس بر فرزندان حقيقى آن مرد و زن محرم مىباشد بر اين بچّه نيز محرم مىشود، بنابراين پدر آن بچّه نمىتواند با دخترهايى که از زن شير دهنده و شوهر اوست ازدواج کند، (زيرا خواهرهاى دختر او محسوب مىشوند).
مسأله :
اگر زنى بچهاى را شير دهد به پدر و برادرهاى واقعى آن بچّه محرم نمىشود چنانکه شوهر آن زن که شير مال اوست به مادر و خواهرهاى واقعى آن بچّه محرم نمىشود، و به طور کلى هيچ يک از محرمهاى واقعى آن بچّه به محرمهاى رضاعى آن بچّه محرم نمىشوند، بنابراين شوهر آن زن که صاحب شير است، مىتواند با مادر و خواهرهاى واقعى آن بچّه ازدواج کند چنانکه آن زن مىتواند با پدر و برادرهاى آن بچّه ازدواج کند.
مسأله :
اگر زنى بچّه دختر خود را شير کامل دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مىشود و همچنين است اگر بچهاى را که شوهر دخترش از زن ديگر دارد شير دهد (زيرا زن او خواهر دختر او محسوب مىشود)، ولى اگر بچّه پسر خود را شير کامل دهد زن پسرش بر او حرام نمىشود، چنانکه اگر گاهگاهى بچّه دختر خود را يا بچّه شوهر دخترش را شير دهد مانعى ندارد.
مسأله :
اگر زن پدر دخترى، بچّه شوهر آن دختر را از شير آن پدر شير دهد، آن دختر به شوهر خودحراممىشود چه بچّه از هماندختر يا زنديگرشوهر او باشد.
مسأله :
شير دادنى که علّت محرم شدن است، شش شرط دارد:
اوّل: شير از ولادت باشد، بنابراين اگر پستان بدون ولادت بچه، شير پيدا کند و کودکى از او بخورد سبب محرميّت نمىشود.
دوّم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچهاى را که از زنا به دنيا آمده به بچّه ديگر بدهند، به واسطه آن شير بچّه به کسى محرم نمىشود.
سوّم: بچّه شير را از پستان بمکد، پس اگر شير را در شيشه بريزند و به بچّه بدهند نتيجه ندارد.
چهارم: بچّه به واسطه مرض شير را قى نکند.
پنجم: پانزده مرتبه، يا يک شبانه روز شير سير بخورد يا مقدارى شير به او بدهند که بگويند از آن شير استخوانش محکم شده و گوشت در بدنش روييده است.
ششم: دو سال بچّه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال او را شير دهند به کسى محرم نمىشود.
مسأله :
بايد بچّه در بين يک شبانه روز غذا يا شير زن ديگرى را نخورد ولى اگر کمى غذا بخورد که نگويند در بين، غذا خورده اشکال ندارد و نيز بايد پانزده مرتبه را از شير يک زن بخورد و در بين پانزده مرتبه شير زن ديگرى را نخورد و نيز در هر دفعه به اندازهاى شير بخورد که سير شود.
مسأله :
اگر زن از شير يک شوهر چندين بچّه را شير دهد همه آنان به يکديگر محرم مىشوند، ولى اگر از دو شوهر دو بچّه را شير دهد آن دو بچّه به يکديگر محرم نمىشوند امّا اگر چند زن از يک شوهر بچههايى را شير دهند، همه آنان به يکديگر محرم مىشوند.
مسأله :
اگر کسى دو زن شيرده داشته باشد و يکى از آنان بچهاى را مثلاً هشت مرتبه و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد آن بچّه به کسى محرم نمىشود.
مسأله :
اگر زنى از شير يک شوهر پسر و دخترى را شير کامل بدهد خواهر و برادر آن دختر به خواهر و برادر آن پسر محرم نمىشوند.
مسأله :
اگر به واسطه شير دادن، حقّ شوهر از بين نرود، زن مىتواند بدون اجازه شوهر، بچهاى را شير دهد، ولى جايز نيست بچهاى را شير دهد که به واسطه شير دادن به آن بچّه به شوهر خود حرام شود، مثلاً اگر شوهر او دختر شيرخوارى را براى خود عقد کرده باشد زن نبايد آن دختر را شير دهد، چون اگر آن دختر را شير دهد خودش مادر زن شوهر مىشود و بر او حرام مىگردد.
مسأله :
اگر کسى بخواهد زن برادرش به او محرم شود مىتواند دختر شيرخوارى را براى خود عقد کند و زن برادرش آن دختر را شير کامل بدهد. که در اين صورت عقد دختر باطل و براى او حرام ابدى مىشود (زيرا آن دختر، دختر رضاعى برادر آن مرد مىشود) و زن برادرش بر او محرم مىشود.
مسأله :
شير دادنى که علّت محرم شدن است، به دو امر ثابت مىشود:
اوّل: خبر دادن عدّهاى که انسان از گفته آنان اطمينان پيدا کند.
دوّم: شهادت يک مرد يا دو زن ثقه.
مسأله :
اگر شک کنند بچّه به مقدارى که علّت محرم شدن است شير خورده يا نه، يا گمان داشته باشند که به آن مقدار شير خورده، بچّه به کسى محرم نمىشود.
مسأله :
براى شير دادن بچه، بهتر از هر کس مادر اوست و مستحب است بچّه را دو سال تمام شير بدهد.
مسأله :
مستحب است دايهاى که براى طفل مىگيرند شيعه و مؤمن و داراى عقل و عفّت و صورت نيکو باشد.
مسأله :
خوب است زنها هر بچهاى را شير کامل ندهند، زيرا ممکن است فراموش شود که به چه کسانى شير دادهاند و بعداً دو نفر محرم با يکديگر ازدواج نمايند، ولى گاهى شير دادن به بچهها مانعى ندارد بلکه خوب است زيرا اعانت و کمک به ديگران است.
مسأله :
کسانى که به واسطه شير خوردن، خويشى پيدا مىکنند مستحب است يکديگر را احترام نمايند، ولى حقوق خويشاوندى را ندارند.