شرایط صحت وضو (آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره))

شرایط صحت وضو (آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره))

شرائط وضو

شرائط صحيح بودن وضو چند چيز است : شرط اول آنکه آب وضو پاک باشد.

شرط دوم آنکه مطق باشد.

مسأله 271 :

وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است اگرچه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش کرده باشد.

و اگر باآن وضو نمازى هم خوانده باشد, بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.

مسأله 272 :

اگر غير از آب گل آلود مضاف آب ديگرى براى وضو ندارد, چنانچه وقت نماز تنگ است بايد تيمم کند, و اگر وقت دارد, بايدصبر کند تا آب صاف شود وضو بگيرد.

شـرط سـوم آنـکـه آب وضو وفضائى که در آن وضو مى گيرد, در حال مسح بلکه بنابر احتياط واجب در حال شستن نيز مباح باشد.

مسأله 273 :

وضو به آب غصبى و به آبى که معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه حرام و باطل اسـت .

و نيز اگر آب وضو از صورت ودستها در جاى غصبى بريزد, چنانچه در غير آنجا نتواند وضو بـگـيرد, تکليف او تيمم است .

و اگر در غير آنجا بتواند وضو بگيرد, لازم است که در غير آنجا وضو بگيرد, ولى چنانچه در هر دو صورت معصيت کرده و همانجا وضو بگيرد وضويش صحيح است .

مسأله 274 :

وضو گرفتن از حوض مدرسه اى که انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقـف کـرده انـد يـا بـراى مـحـصلين همان مدرسه , درصورتى که معمولا مردم از آن حوض وضو مى گيرند اشکال ندارد.

مسأله 275 :

کـسى که نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند, اگر نداند حوض آن را براى همه مـردم وقـف کرده اند يا براى کسانى که در آنجا نمازمى خوانند, نمى تواند از حوض آن وضو بگيرد, ولـى اگـر مـعـمـولا کـسـانـى هـم کـه نـمـى خـواهـند در آنجا نماز بخوانند از آن حوض وضو مى گيرند,مى تواند از آن وضو بگيرد.

مسأله 276 :

وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اينها براى کسانى که ساکن آنجاها نيستند, در صورتى صحيح است که معمولا کسانى هم که ساکن آنجاها نيستند از آنها وضو بگيرند.

مسأله 277 :

وضـو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگرچه انسان نداند که صاحب آنها راضى است , اشکال ندارد, و بعيد نيست اگر صاحب آنها ازوضو گرفتن نهى کند يا اينکه انسان بداند که مالک راضى نيست يا اينکه مالک , صغير يا مجنون باشد يا اينکه آن نهرها در تصرف غاصب باشند, در تمام اين چند صورت وضو گرفتن با آب آنها باز جايز باشد.

مسأله 278 :

اگر فراموش کند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد, صحيح است , ولى کسى که خودش آب را غصب کرده اگر غصبى بودن آن را فراموش کند و وضو بگيرد, وضوى او باطل است .

شرط چهارم آنکه ظرف آب وضو مباح باشد.

شـرط پنجم آنکه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.

و تفصيل اين دو شرط در مسأله بعدى ذکر مى شود.

مسأله 279 :

اگر آب وضو در ظرف غصبى يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگرى ندارد, در صورتى که بتواند به وجه مشروعى آن آب را در ظرف ديگر خالى نمايد لازم است خالى کرده وبعدا وضـو بـگـيرد, و چنانچه ميسور نباشد بايد تيمم کند, و اگر آب ديگرى دارد لازم است با آن وضو بگيرد, و در هر صورت اگر معصيت کرده و با دست و مانند آن آب را بر اعضاء وضو بريزد وضويش صحيح است , و اگر در ظرف غصبى يا طلا و نقره وضوى ارتماسى بگيرد وضوى او باطل است چه آب ديگرى داشته باشد يا نه .

مسأله 280 :

حوضى که مثلا يک آجر يا يک سنگ آن غصبى است , در صورتى که برداشتن آب در عـرف , تـصـرف در آن آجر يا سنگ نباشداشکالى ندارد, و در صورتى که تصرف باشد برداشتن آب حرام ولى وضو صحيح است .

مسأله 281 :

اگر در صحن يکى از امامان يا امامزادگان که سابقا قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند, چنانچه انسان نداند که زمين صحنى را براى قبرستان وقف کرده اند, وضو گرفتن در آن حوض اشکال ندارد.

شرط ششم آنکه اعضاء وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.

مسأله 282 :

اگـر پـيش از تمام شدن وضو, جائى را که شسته يا مسح کرده نجس شود, وضو صحيح است .

مسأله 283 :

اگر غير از اعضاء وضو جائى از بدن نجس باشد, وضو صحيح است .

ولى اگر مخرج را از بـول يـا غـائط تطهير نکرده باشد احتياطمستحب آن است که اول آن را تطهير کند و بعد وضو بگيرد.

مسأله 284 :

اگر يکى از اعضاء وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پيش از وضو آنجا را آب کشيده يا نه , چنانچه در موقع وضوملتفت پاک بودن و نجس بودن آنجا نبوده , وضو باطل است , و اگر مى داند ملتفت بوده يا شک دارد که ملتفت بوده يا نه , وضو بنابر احتياطصحيح است , و در هر صورت جائى را که نجس بوده بايد آب بکشد.

مسأله 285 :

اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است که خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر ندارد, بايد بعد از شستن اجزاءصحيحه آن عضو با رعايت ترتيب , موضع زخم يا بريدگى را در آب کـر يـا جـارى فرو برد و قدرى فشار دهد که خون بند بيايد و احاطه آب برآن موضع قطع شود, و بعد انگشت خود را روى زخم يا بريدگى در زير آب از بالا به پائين بکشد تا آب بر آن جارى شود.

شرط هفتم آنکه وقت براى وضو و نماز کافى باشد.

مسأله 286 :

هرگاه وقت به قدرى تنگ است که اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقـت خـوانـده مى شود, بايد تيمم کند, ولى اگر براى وضو و تيمم يک اندازه وقت لازم است بايد وضو بگيرد.

مسأله 287 :

کسى که در تنگى وقت نماز بايد تيمم کند, اگر به قصد قربت يا براى کار مستحبى مثل خواندن قرآن وضو بگيرد, صحيح است ,و اگر با علم و عمد فقط براى آن نماز وضو بگيرد که مـقـدار يک رکعت يا بيشتر آن را در وقت درک مى کند باز صحيح است اگرچه در تاخيرانداختن نماز معصيت کرده است .

شـرط هـشتم آنکه به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد, و اگر براى خنک شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيردباطل است .

مسأله 288 :

لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند, بلکه اگر تمام افعال وضو به داعى امر خدا بجا آورده شودکفايت مى کند.

شـرط نهم آنکه وضو را به ترتيبى که گفته شد بجا آورد يعنى اول صورت و بعد دست راست و بـعد دست چپ را بشويد, و بنابر احتياطدست چپ را يک دفعه بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد, و بنابر احتياط پاى چپ را بعد از پاى راست مسح کند, و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است .

شرط دهم آنکه کارهاى وضو را پشت سرهم انجام دهد.

مسأله 289 :

اگر بين کارهاى وضو به قدرى فاصله شود که وقتى مى خواهد جائى را بشويد يا مسح کند, رطوبت جاهائى که پيش از آن شسته يا مسح کرده خشک شده باشد, وضو باطل است .

و اگـر فـقـط رطـوبت جائى که جلوتر از محلى است که مى خواهد بشويد يا مسح کند,خشک شده بـاشـد, مـثـلا مـوقعى که مى خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشک شده باشد و صورت تر باشد, وضويش صحيح است .

مسأله 290 :

اگر کارهاى وضو را پشت سرهم بجا آورد ولى بواسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها, رطوبت جاهاى پيشين خشک شود, وضوى او صحيح است .

مسأله 291 :

راه رفتن در بين وضو اشکال ندارد, پس اگر بعد از شستن صورت و دستها مقدارى راه برود و بعد سر و پا را مسح کند وضوى او صحيح است .

شـرط يـازدهـم آنـکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد, واگر ديـگـرى او را وضـو بدهد, يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نمايد, وضو باطل است .

مسأله 292 :

کسى که نمى تواند وضو بگيرد بايد نائب بگيرد که او را وضو دهد, و چنانچه مزد هم بخواهد, در صورتى که بتواند و مضر به حالش نباشد بايد بدهد, ولى بايد خود او نيت وضو کند و با دسـت خـود مـسح نمايد, و اگر نمى تواند بايد نائبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بکشد, و اگر اين هم ممکن نيست بايد نائب از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت , سر و پاى او را مسح کند.

مسأله 293 :

هر کدام از کارهاى وضو را که مى تواند به تنهائى انجام دهد, نبايد در آن کمک بگيرد.

شرط دوازدهم آنکه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

مسأله 294 :

کـسى که مى ترسد که اگر وضو بگيرد, مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو بـرسـانـد تـشـنـه بماند, نبايد وضو بگيرد.

ولى اگرنداند که آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد, اگـرچـه بـعـد بـفـهـمـد ضرر داشته ولى ضرر به حدى که شرعا حرام است نبوده باشد, وضوى اوصحيح است .

مسأله 295 :

اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمى که وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد, بايد با همان مقدار وضو بگيرد.

شرط سيزدهم آنکه در اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.

مسأله 296 :

اگـر مـى دانـد چـيـزى به اعضاء وضو چسبيده ولى شک دارد که از رسيدن آب جلوگيرى مى کند يا نه , بايد آن را برطرف کند ياآب را به زير آن برساند.

مسأله 297 :

اگر زير ناخن چرک باشد, وضو اشکال ندارد, ولى اگر ناخن را بگيرند بايد براى وضو آن چرک را برطرف کنند.

و نيز اگرناخن بيشتر از معمول بلند باشد بايد چرک زير مقدارى را که از معمول بلندتر است برطرف نمايند.

مسأله 298 :

اگـر در صـورت و دسـتـها و جلوى سر و روى پاها بواسطه سوختن يا چيز ديگر بـرآمدگى پيدا شود, شستن و مسح روى آن کافى است و چنانچه سوراخ شود, رساندن آب به زير پوست لازم نيست , بلکه اگر پوست يک قسمت آن کنده شود, لازم نيست آب را به زيرقسمتى که کـنـده نـشـده برساند, ولى چنانچه پوستى که کنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود بايد آن را قطع کند يا آب را به زيرآن برساند.

مسأله 299 :

اگر انسان شک کند که به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه چنانچه احتمال او در نـظـر مـردم بجا باشد مثل آنکه بعد از گل کارى شک کند گل به دست او چسبيده يا نه , بايد وارسـى کند, يا به قدرى دست بمالد که اطمينان پيدا کند که اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است .

مسأله 300 :

اگر جائى را که بايد شست يا مسح کرد چرک باشد, ولى چرک آن مانع از رسيدن آب بـه بـدن نـباشد اشکال ندارد, و همچنين است اگر بعد از گچ کارى و مانند آن چيز سفيدى که جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست بماند, ولى اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه , بايد آنها را برطرف کند.

مسأله 301 :

اگر پيش از وضو بداند که در بعضى از اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب رابه آنجا رسانده يا نه , چنانچه احتمال بدهد که در حال وضو ملتفت بوده وضوى او صحيح است .

مسأله 302 :

اگر در بعضى از اعضاء وضو مانعى باشد که گاهى آب به خودى خود زير آن مى رسد و گـاهـى نـمى رسد و انسان بعد از وضوشک کند که آب زير آن رسيده يا نه , چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده , احتياط واجب آن است که دوباره وضوبگيرد.

مسأله 303 :

اگر بعد از وضو چيزى که مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده , وضوى اوصحيح است , ولى اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده , احتياط واجب آن است که دوباره وضو بگيرد.

مسأله 304 :

اگر بعد از وضو شک کند چيزى که مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه , چنانچه احتمال بدهد که در حال وضوملتفت بوده است وضو صحيح است .

احکام وضو مسأله 305 - کسى که در کارهاى وضو و شرائط آن مثل پاک بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شک مى کند اگر به حد وسوسه برسد بايدبه شک خود اعتنا نکند.

مسأله 306 :

اگر شک کند که وضوى او باطل شده يا نه بنا مى گذارد که وضوى او باقى است , ولـى اگـر بـعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتى از او بيرون آيد که نداند بول است يا چيز ديگر, وضوى او باطل است .

مسأله 307 :

کسى که شک دارد وضو گرفته يا نه بايد وضو بگيرد.

مسأله 308 :

کسى که مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سرزده , مثلا بول کرده , اگر نداند کـدام جـلوتر بوده , چنانچه پيش از نماز است بايدوضو بگيرد, و اگر در بين نماز است بايد نماز را بـشـکـنـد و وضـو بـگـيرد, و اگر بعد از نماز است نمازى که خوانده صحيح است در صورتى که احتمال التفات در حال شروع به نماز را بدهد و براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.

مسأله 309 :

اگر بعد از وضو يا در بين آن يقين کند که بعضى جاها را نشسته يا مسح نکرده است , چـنـانـچـه رطوبت جاهائى که پيش از آن است به جهت طول مدت خشک شده , بايد دوباره وضو بـگيرد, و اگر خشک نشده يا به جهت گرمى هوا و مانند آن خشک شده بايد جائى راکه فراموش کرده و آنچه بعد از آن است بشويد يا مسح کند, و اگر در بين وضو در شستن يا مسح کردن جائى شک کند بايد به همين دستورعمل نمايد.

مسأله 310 :

اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته يا نه , در صورتى که احتمال بدهد که در حال شروع به نماز, ملتفت حالش بوده است نمازاو صحيح است , ولى بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.

مسأله 311 :

اگر در بين نماز شک کند که وضو گرفته يا نه , نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند.

مسأله 312 :

اگر بعد از نماز شک کند, که قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز, نمازى که خوانده صحيح است .

مسأله 313 :

اگر انسان مرضى دارد که بول او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى کند, چنانچه يقين دارد که ازاول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خـواندن مهلت پيدا مى کند بايد نماز را در وقتى که مهلت پيدا مى کند بخواند, و اگر مهلت اوبه مقدار کارهاى واجب نماز است , بايد در وقتى که مهلت دارد, فقط کارهاى واجب نماز را بجا آورد و کارهاى مستحب مانند اذان و اقامه وقنوت را ترک نمايد.

مسأله 314 :

اگـر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمى کند و در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مى شود اظهر آن است که اگر همان نماز را بايک وضو بخواند کفايت مى کند, و اگر غائط او پـى در پـى خارج مى شود در صورتى که وضو گرفتن سخت نباشد بعد از خارج شدن در اثناءنماز فورا وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند و بايد از قبله منصرف نشود و مبطل ديگرى از نماز را مرتکب نشود.

مسأله 315 :

کسى که بول او پى در پى از او خارج مى شود, براى هر نمازش بدون اشکال يک وضو کفايت مى کند, بلکه اظهر اين است که يک وضو براى چندين نماز نيز کافى است مگر اينکه محدث به حدث ديگرى گردد, و بهتر آن است که براى هر نماز يک وضو بگيرد, ولى براى سجده و تشهد قضا شده و نماز احتياط وضوى ديگرى لازم نيست .

و اين چنين است اگر غائط او پى در پى خارج شود و تجديد وضو سخت باشد.

مسأله 316 :

کسى که بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود, لازم نيست بعد از وضو فورا نماز بخواند اگرچه بهتر اين است که به نمازمبادرت نمايد.

مسأله 317 :

کسى که بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود, بعد از وضو گرفتن جايز است که نوشته قرآن را مس نمايد اگرچه در غيرحال نماز باشد.

مسأله 318 :

کسى که بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز بوسيله کيسه اى که در آن پنبه يا چـيـز ديـگـرى اسـت که از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى کند, خود را حفظ نمايد, و احـتـياط واجب آن است که پيش از هر نماز مخرج بول را که نجس شده آب بکشد.

و نيزکسى که نـمـى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى کند, چنانچه ممکن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غـائط بـه جـاهاى ديگر جلوگيرى نمايد.

و احتياط واجب آن است که اگر مشقت ندارد, براى هر نماز مخرج غائط را آب بکشد.

مسأله 319 :

کسى که نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى کند, در صورتى که ممکن باشد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائطجلوگيرى نمايد بهتر آن است که جلوگيرى نمايد.

بلکه اگر مرض او به آسانى معالجه شود, احوط آن است که خود را معالجه نمايد.

مسأله 320 :

کسى که نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى کند, بعد از آنکه مرض او خوب شد, لازم نيست نمازهائى را که دروقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد.

ولى اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود, بايد نمازى را که در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

مسأله 321 :

اگـر کـسـى مرضى دارد که نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى کند, بايد به وظيفه کسانى که نمى توانند از بيرون آمدن غائطخوددارى کنند عمل نمايد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

شرایط صحت وضو

No image

شرایط صحت وضو

No image

شرایط صحت وضو

No image

شرایط صحت وضو

No image

شرایط صحت وضو

Powered by TayaCMS