مصرف خمس
مسأله :
خمس را بايد در اين زمان به مجتهد جامع الشرايط يا وکيل او بدهند که آنها صرف سادات فقير و تقويت اسلام مخصوصاً اداره حوزههاى علميّه بنمايند، و اگر خود بخواهد به سيّد فقيرى بدهد يا به مصرف ديگرى برساند بايد از مجتهد جامع الشرايط يا وکيل او اجازه بگيرد و بدون اجازه نمىتواند آن را به مصرف برساند.
مسأله :
اگر انسان بخواهد خمس را به مجتهدى که از او تقليد نمىکند بدهد بايد از مجتهدى که تقليد مىکند اجازه بگيرد.
مسأله :
انسان بايد خمس را براى انجام فرمان خداوند عالم بدهد، پس اگر ريا کند يعنى براى نشان دادن به مردم خمس بدهد، بايد دوباره خمس را بدهد، خواه فقط براى مردم باشد يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
مسأله :
به سيّدى که در سفر درمانده شده اگر سفر او سفر معصيت باشد نبايد خمس بدهند، مگر اينکه توبه کرده باشد و از اين به بعد سفر او سفر معصيتنباشد.
مسأله :
سيّد علاوه بر اينکه بايد فقير باشد بايد دوازده امامى باشد و آشکارا معصيت نکند.
مسأله :
به سيّدى که معصيت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصيت او باشد، نمىشود خمس داد و به سيّدى هم که آشکارا معصيت مىکند، گرچه دادن خمس کمک به معصيت او نباشد. نبايد خمس بدهند.
مسأله :
اگر کسى بگويد سيّد هستم، نمىشود به او خمس داد مگر آنکه ثقهاى سيّد بودن او را تصديق کند يا در بين مردم معروف باشد که سيّد است.
مسأله :
کسى که زنش سيّده است نمىتواند خمس بگيرد ولى اگر او نمىتواند مخارج زن را بدهد، آن زن مىتواند خمس را بگيرد تا به مخارج خود و ديگرانبرساند.
مسأله :
زنى که سرپرستى بچّههاى سيّد را دارد مىتواند به عنوان آن بچهها خمس بگيرد و مصرف کردن خود هم مانعى ندارد.
مسأله :
کسى که واجب النفقه ديگرى است (زن، اولاد، پدر، مادر) نمىتواند از او خمس بگيرد مگر اينکه خمس را براى مخارج غير ضرورى نظير زيارت، خريدن کتاب و مانند اينها بگيرد.
مسأله :
سيّد فقير نمىتواند بيشتر از مخارج يک سالش خمس بگيرد ولى براى چيزى که احتياج به آن دارد نظير خانه مىتواند خمس بگيرد.
مسأله :
طلبهاى که متدين است و اشتغال به تحصيل دارد مىتواند شهريه بگيرد گرچه فقير نباشد و مالک هم مىشود.
مسأله :
اگر در شهر، حاکم شرع يا وکيل او نباشد بايد خمس را به شهر ديگرى ببرد و اگر خمس از بين برود چيزى بر او واجب نيست، مگر آنکه در نگهدارى آن کوتاهى کرده باشد.
مسأله :
اگر خمس را از خود مال ندهد و قيمت او را بدهد بايد به زيادتر از قيمت واقعى حساب نکند، چنانکه اهل خمس نمىتواند خمس را بگيرد و به مالک ببخشد مگر اينکه مصلحت مهمى باشد نظير کسى که فقير شده و خمس بدهکار است و چارهاى ندارد، مىتوان خمس را به او بخشيد.
مسأله :
کسى که از مستحق طلبکار است و مىخواهد طلب خود را بابت خمس حساب کند بهتر آن است که خمس را به او بدهد و بعد مستحق بابت بدهى خود به او برگرداند، ولى اگر با اذن حاکم شرع باشد اين کار نياز نيست.