مسائل متفرقه اجاره (آیت الله حسین وحید خراسانی)

مسائل متفرقه اجاره (آیت الله حسین وحید خراسانی)

مسائل متفرقهء اجاره

مسأله 2221 :

مالى را که مستأجر بابت اجاره مى دهد بايد معلوم باشد ، پس اگر از چيزهايى است که مثل گندم با وزن معامله مى کنند بايد وزن آن معلوم باشد ، و اگر از چيزهايى است که مثل پولهاى رايج با شماره معامله مى کنند بايد شماره ء آن معين باشد ، و اگر مثل اسب و گوسفند است بايد اجاره دهنده آن را ببيند ، يا مستأجر خصوصيات آن را بگويد .

مسأله 2222 :

اگر زمينى را براى زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمين يا زمين ديگر که فعلا موجود نيست قرار دهد ، اجاره صحيح نيست ، و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد يا به ما فى الذمه اجاره کند مانعى ندارد .

مسأله 2223 :

کسى که چيزى را اجاره داده ، تا آن چيز را تحويل ندهد حق ندارد اجاره ء آن را مطالبه کند ، مگر اين که شرط کرده باشد که قبل از تحويل اجاره را بدهند ، و نيز اگر براى انجام عملى اجير شده باشد ، پيش از انجام عمل حق مطالبهء اجرت ندارد ، مگر آن که شرط شده باشد که اجرت را قبل از عمل بدهد و يا اين که معمول و متعارف باشد ، مانند استيجار براى حج و قضاى نماز و روزه .

مسأله 2224 :

هرگاه چيزى را که اجاره داده تحويل دهد ، اگر چه مستأجر تحويل نگيرد ، يا تحويل بگيرد و تا آخر مدت اجاره از آن استفاده نکند ، بايد مال الاجاره ء آن را بدهد .

مسأله 2225 :

اگر انسان اجير شود که در روز معينى کارى را انجام دهد و در آن روز براى انجام آن کار حاضر شود ، کسى که او را اجير کرده - اگر چه آن کار را به او واگذار نکند - بايد اجرت او را بدهد ، مثلا اگر خياطى را در روز معينى براى دوختن لباسى اجير نمايد و خياط در آن روز آماده ء کار باشد - اگر چه پارچه را به او ندهد که بدوزد - بايد اجرتش را بدهد ، چه خياط بيکار باشد و چه براى خودش يا ديگرى کار کند .

مسأله 2226 :

اگر بعد از تمام شدن مدت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده ، مستأجر بايد اجرة المثل را بدهد ، ولى اگر اجرة المثل بيشتر از اجرتى باشد که در اجاره معين شده ، در صورتى که اجاره دهنده صاحب مال يا وکيل او بوده ، بنابر احتياط واجب نسبت به زايد بر اجرت معين شده مصالحه شود ، و نيز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده ، نسبت به اجرت مدت گذشته همين حکم جارى است .

مسأله 2227 :

اگر چيزى را که اجاره کرده از بين برود ، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده و در استفاده بردن از آن هم زياده روى ننموده ، ضامن نيست ، و نيز اگر مثلا پارچه اى را که به خياط داده از بين برود ، در صورتى که خياط زياده روى نکرده و در نگهدارى آن هم کوتاهى نکرده باشد ، ضامن نيست .

مسأله 2228 :

هرگاه صنعتگر چيزى را که گرفته ضايع کند ، ضامن است .

مسأله 2229 :

اگر قصاب سر حيوانى را ببرد و آن را حرام کند - چه مزد گرفته باشد يا مجانى سر بريده باشد - بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد .

مسأله 2230 :

اگر - مثلا - حيوانى را اجاره کند و معين نمايد که چقدر بار بر آن بگذارد ، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار کند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن است ، و نيز اگر مقدار بار را معين نکرده باشند و بيشتر از معمول بار کند و حيوان تلف شود يا معيوب گردد ضامن مى باشد ، و در هر دو صورت براى مقدار زيادى که استفاده کرده بايد اجرة المثل بدهد .

مسأله 2231 :

اگر حيوانى را براى بردن بار شکستنى اجاره دهد ، چنانچه آن حيوان بلغزد يا رم کند و بار را بشکند ، صاحب حيوان ضامن نيست ، ولى اگر به واسطهء زدن و مانند آن که مأذون از طرف مالک نباشد کارى کند که حيوان زمين بخورد و بار را بشکند ، ضامن است .

مسأله 2232 :

اگر کسى بچه اى را به اذن ولى ختنه کند و ضررى به آن بچه برسد يا بميرد ، چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است ، و اگر بيشتر از معمول نبريده و تشخيص ضرر و عدم ضرر هم از طرف ولى به او واگذار نشده باشد ، و حاذق هم بوده و تقصيرى هم در مداوا نکرده باشد ، در مورد ضرر عدم ضمان محل اشکال است مگر از ولى برائت گرفته باشد ، و در مورد تلف اگر از ولى برائت نگرفته باشد ضامن است .

مسأله 2233 :

اگر طبيب به دست خود به مريض دوا بدهد ، چنانچه در معالجه خطا کند و به مريض ضررى برسد يا بميرد ، طبيب ضامن است ، ولى اگر بگويد : ( فلان دوا براى فلان مرض فايده دارد ) و اختيار را به مريض واگذارد ، و به واسطهء خوردن دوا ضررى به مريض برسد يا بميرد ، طبيب ضامن نيست .

مسأله 2234 :

هرگاه طبيب به مريض بگويد : ( اگر ضررى به تو برسد ضامن نيستم ) در صورتى که حاذق بوده و دقت و احتياط خود را بکند و به مريض ضررى برسد يا بميرد ، طبيب اگر چه به دست خود دوا داده باشد ضامن نيست .

مسأله 2235 :

مستأجر و کسى که چيزى را اجاره داده ، با رضايت يکديگر مى توانند معامله را به هم بزنند ، و نيز اگر در اجاره شرط کنند که هر دو يا يکى از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند ، مى توانند مطابق قرارداد اجاره را به هم بزنند .

مسأله 2236 :

اگر اجاره دهنده يا مستأجر بعد از اجاره بفهمد که مغبون شده است ، مى تواند اجاره را به هم بزند ، ولى اگر در عقد اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند ، نمى توانند اجاره را به هم بزنند .

مسأله 2237 :

اگر چيزى را اجاره دهد و پيش از آن که تحويل دهد کسى آن را غصب نمايد ، مستأجر مى تواند اجاره را به هم بزند ، و چيزى را که به اجاره دهنده داده پس بگيرد ، يا اجاره را به هم نزند و اجاره ء مدتى را که در تصرف غصب کننده بوده به ميزان معمول که اجرة المثل است از او بگيرد ، پس اگر حيوانى را يک ماهه به ده تومان اجاره نمايد و کسى آن را ده روز غصب کند واجرة المثل ده روز آن پانزده تومان باشد ، مى تواند پانزده تومان از غصب کننده بگيرد .

مسأله 2238 :

اگر چيزى را که اجاره کرده تحويل بگيرد و بعد ديگرى آن را غصب کند ، نمى تواند اجاره را به هم بزند ، و فقط حق دارد کرايهء آن چيز را به مقدار اجرة المثل از غصب کننده بگيرد .

مسأله 2239 :

اگر پيش از آن که مدت اجاره تمام شود ملک را به مستأجر بفروشد ، اجاره به هم نمى خورد ، و مستأجر بايد مال الاجاره را بدهد ، و همچنين است اگر آن را به ديگرى بفروشد . مسأله 2240 - اگر پيش از ابتداى مدت اجاره ملک به طورى خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد ، يا قابل استفاده اى که براى آن اجاره داده شده نباشد ، اجاره باطل مى شود ، و پولى که مستأجر به صاحب ملک داده به او بر مى گردد ، و اگر طورى باشد که بتواند استفاده ء مختصرى از آن ببرد ، مى تواند اجاره را به هم بزند .

مسأله 2241 :

اگر ملکى را اجاره کند و بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره به طورى خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد ، يا قابل استفاده اى که براى آن اجاره داده شده نباشد ، اجاره ء مدتى که باقى مانده باطل مى شود ، و مى تواند اجاره ء مدت گذشته را به هم بزند واجرة المثل آن مدت را بدهد .

مسأله 2242 :

اگر خانه اى را که مثلا دو اطاق دارد اجاره دهد و يک اطاق آن خراب شود ، در صورتى که خصوصيتى که از بين رفته مورد اجاره نباشد ، چنانچه فورا آن را بسازد و هيچ مقدار از استفاده ء آن از بين نرود اجاره باطل نمى شود و مستأجر هم نمى تواند اجاره را به هم بزند ، ولى اگر ساختن آن به قدرى طول بکشد که مقدارى از استفاده ء مستأجر از بين برود ، اجاره به آن مقدار باطل مى شود و مستأجر مى تواند اجاره ء تمام مدت را به هم بزند و براى استفاده اى که کرده اجرة المثل بدهد .

مسأله 2243 :

اگر اجاره دهنده يا مستأجر بميرد ، اجاره باطل نمى شود ، ولى اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد ، مثلا ديگرى وصيت کرده باشد که تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد ، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدت اجاره بميرد ، از وقتى که مرده اجاره فضولى است، و اگر مالک فعلى آن اجاره را در مدت باقى مانده اجازه کند نافذ مى شود و مال الاجاره ء مدتى که بعد از مردن اجاره دهنده باقى مانده - در صورت اجازه - مال مالک فعلى است .

مسأله 2244 :

اگر صاحب کار بنا را وکيل کند که براى او عمله بگيرد ، چنانچه بنا کمتر از مقدارى که از صاحب کار مى گيرد به عمله بدهد ، زيادى آن بر او حرام است و بايد آن را به صاحب کار بدهد ، ولى اگر اجير شود که ساختمان را تمام کند و براى خود اختيار بگذارد که خودش بسازد يا به ديگرى بدهد ، در صورتى که مقدارى خودش کار کرده و باقى را به کمتر از مقدارى که اجير شده به ديگرى بدهد ، زيادى آن براى او حلال مى باشد .

مسأله 2245 :

اگر رنگرز قرار بگذارد که مثلا پارچه را با نيل رنگ کند ، چنانچه با چيز ديگرى رنگ نمايد ، حق ندارد چيزى بگيرد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS