احکام ضامن شدن
مسأله 2326 :
اگر انسان بخواهد ضامن شود که بدهي کسي را بدهد، ضامن شدن او در صورتي صحيح است که به هر لفظي اگرچه عربي نباشد به طلبکار بگويد که من ضامن شدهام طلب تو را بدهم يا فعلي انجام دهد که ضمان را بفهماند وطلبکار هم رضايت خود را بفهماند؛ ولي راضي بودن بدهکار شرط نيست.
مسأله 2327 :
ضامن وطلبکار بايد مکلّف وعاقل باشند و کسي هم آنها را مجبور نکرده باشد، و نيز بايد سفيه نباشند يعني مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف نکنند و همچنين ممنوع التصرّف از طرف حاکم شرع نباشند ولي اين شرطها در بدهکار نيست مثلاً اگر کسي ضامن شود که بدهي بچه يا ديوانه را بدهد صحيح است.
مسأله 2328 :
هرگاه براي ضامن شدن خودش شرطي قرار دهد مثلاً بگويد اگر بدهکار قرض تو را نداد من ميدهم، ضمان او باطل است يعني فعلاً چيزي بر عهده او نيست ولي اگر آن موقع رسيد وبدهکار بدهي خود را نداد بايد ضامن از عهده برآيد وضمان نسبت به آن موقع صحيح است واين موافق با ارتکاز عرف ميباشد.
مسأله 2329 :
کسي که انسان ضامن بدهي او ميشود بايد بدهکار باشد پس اگر کسي بخواهد از ديگري قرض کند، تا وقتي که قرض نکرده، انسان نميتواند ضامن او شود يعني فعلاً صدق ضمان نميکند ولي ميتواند الآن چک دهد که بخواهد ضمان را در وقت گرفتن قرض قرار دهد.
مسأله 2330 :
در صورتي انسان ميتواند ضامن شود که طلبکار وبدهکار وجنس بدهي همه واقعاً معيّن باشد اگرچه طرفين ندانند مثل آن که در دفتر نوشته شده باشد، پس اگر دو نفر از کسي طلبکار باشند وانسان بگويد من ضامن هستم که طلب يکي از شماها را بدهم، چون معيّن نکرده که طلب کدام را ميدهد و در دفتر هم نوشته نباشد ضمان او باطل است و نيز اگر کسي از دو نفر طلبکار باشد وانسان بگويد من ضامن هستم که طلب يکي از آن دو نفر را به تو بدهم، چون معيّن نکرده که بدهي کدام را ميدهد، ضمان او باطل ميباشد و همچنين اگر کسي از ديگري مثلاً ده من گندم وده تومان پول طلبکار باشد وانسان بگويد من ضامن يکي از دو طلب تو هستم ومعيّن نکند که ضامن گندم است يا ضامن پول، صحيح نيست.
مسأله 2331 :
اگر طلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد يعني ذمّه او را بريء کند، ضامن نميتواند از بدهکار چيزي بگيرد و اگر مقداري از آن را ببخشد ميتواند آن مقدار را مطالبه نمايد.
مسأله 2332 :
اگر انسان ضامن شود که بدهي کسي را بدهد، نميتواند ازضمان خود برگردد.
مسأله 2333 :
ضامن وطلبکار ميتوانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را به هم بزنند.
مسأله 2334 :
هرگاه انسان در موقع ضامن شدن، بتواند طلب طلبکار را بدهد اگرچه بعد فقير شود، طلبکار نميتواند ضامن بودن او را به هم بزند وطلب خود را از بدهکار اوّل مطالبه نمايد، و همچنين است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولي طلبکار بداند و به ضامن شدن او راضي شود.
مسأله 2335 :
اگر انسان در موقعي که ضامن ميشود، نتواند طلب طلبکار را بدهد وطلبکار در آن وقت نداند و بعد ملتفت شود، ميتواند ضامن بودن او را به هم بزند، ولي اگر پيش از آن که طلبکار ملتفت شود، ضامن قدرت پيدا کرده باشد چنانچه بخواهد ضامن بودن او را به هم بزند، اشکال دارد.
مسأله 2336 :
اگر کسي بدون اجازه بدهکار ضامن شود که بدهي او را بدهد، نميتواند چيزي از او بگيرد.
مسأله 2337 :
اگر کسي با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهي او را بدهد، ميتواند مقداري را که ضامن شده از او مطالبه نمايد ولي اگر به جاي جنسي که بدهکار بوده جنس ديگري به طلبکار او بدهد، نميتواند چيزي را که داده از او مطالبه نمايد، مثلاً اگر ده من گندم بدهکار باشد وضامن ده من برنج بدهد، نميتواند برنج را از او مطالبه نمايد، امّا اگر خودش راضي شود که برنج بدهد اشکال ندارد.