شرايط فروشنده و خريدار
مسأله 2109 :
براى فروشنده و خريدار چند چيز شرط است :
( اول ) آن که بالغ باشند .
( دوم ) آن که عاقل باشند .
( سوم ) آن که سفيه نباشند ، يعنى مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف نکنند .
( چهارم ) آن که قصد خريد و فروش داشته باشند ، پس اگر مثلا به شوخى بگويد : ( مال خود را فروختم ) معامله اى محقق نمى شود ، و در حقيقت قصد خريد و فروش مقوم معامله است نه شرط صحت آن .
( پنجم ) آن که کسى آنها را اکراه به ناحق نکرده باشد ، و اگر اکراه شدند و بعد راضى شدند معامله نافذ است .
( ششم ) آن که جنس و عوضى را که مى دهند مالک باشند ، يا ولايت بر مالک و يا وکالت و اذن از او داشته باشند ، و احکام اينها در مسائل آينده خواهد آمد .
مسأله 2110 :
معامله با بچهء نابالغ که مستقل در معامله باشد ، در مال خودش باطل است ، و اگر معامله با ولى باشد و بچهء نابالغ مميز فقط صيغهء معامله را جارى سازد ، معامله صحيح است . و اگر جنس يا پول مال ديگرى باشد و آن بچه وکالة از صاحبش آن مال را بفروشد ، يا به آن پول چيزى بخرد ، معامله صحيح است هر چند بچهء مميز ، مستقل در تصرف باشد . و اگر طفل فقط وسيله باشد که جنس و عوض آن را به دو طرف معامله برساند ، اگر چه مميز نباشد اشکال ندارد ، ولى بايد فروشنده و خريدار يقين يا اطمينان داشته باشند که طفل جنس يا عوض را به صاحب آن مى رساند .
مسأله 2111 :
اگر با بچهء نابالغ - در صورتى که معامله با او صحيح نيست - معامله بکند و جنس يا پولى از او بگيرد ، در صورتى که مال خود بچه باشد ، بايد به ولى او بدهد ، و اگر مال ديگرى باشد بايد به صاحب آن بدهد ، يا از صاحبش رضايت بخواهد ، و اگر صاحب آن را نمى شناسد و براى شناختن او هم وسيله اى ندارد ، بايد چيزى را که از بچه گرفته از طرف صاحب آن بابت مظالم به فقير بدهد ، و بنابر احتياط واجب براى آن از حاکم شرع اذن بگيرد . مسأله 2112 - اگر کسى با بچهء مميز - در صورتى که معامله با او صحيح نيست - معامله کند و جنس يا پولى که به بچه داده از بين برود ، مى تواند از بچه بعد از بلوغش مطالبه نمايد ، و اگر بچه مميز نباشد حق مطالبه ندارد .
مسأله 2113 :
اگر خريدار يا فروشنده را بر معامله به نا حق اکراه کنند ، چنانچه بعد از معامله راضى شود ، معامله صحيح است ، ولى احتياط مستحب آن است که دوباره معامله را انجام دهند . مسأله 2114 - اگر انسان مال کسى را بدون اجازه ء او بفروشد ، تا زمانى که صاحب مال به فروش آن راضى نشود و اجازه نکند ، بر آن معامله ترتيب اثر داده نمى شود .
مسأله 2115 :
پدر و جد پدرى طفل و نيز وصى پدر و وصى جد پدرى طفل - که او را قيم بر صغير قرار داده اند - مى توانند مال طفل را بفروشند ، و بنابر احتياط واجب معامله به مصلحت طفل باشد ، و مجتهد عادل هم در صورت نبودن پدر و جد پدرى و وصى آن دو مى تواند مال يتيم را در صورتى که به مصلحت او باشد بفروشد ، و همچنين مال ديوانه و غايب را در صورتى که ضرورت اقتضا کند .
مسأله 2116 :
اگر کسى مالى را غصب کند و بفروشد و بعد از فروش صاحب مال معامله را اجازه کند ، معامله نافذ است ، و چيزى را که غصب کننده به مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله ، ملک مشترى است ، و چيزى را که مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله ، ملک کسى است که مال او را غصب کرده اند .
مسأله 2117 :
اگر کسى مالى را غصب کند و بفروشد به قصد اين که عوض آن ، مال خودش باشد ، چنانچه صاحب مال معامله را اجازه کند ، معامله نافذ است ، ولى عوض ، مال مالک مى شود نه مال غاصب .