احکام جُعاله
«جعاله» يعنى انسان قرار بگذارد در مقابل کارى که براى او انجام مىدهند، مال معيّنى بدهد؛ مثلاً بگويد: «هر کس گمشده مرا پيدا کند صد تومان به او مىدهم». به کسى که اين قرار را مىگذارد «جاعل» و به کسى که کار را انجام مىدهد «عامل» مىگويند و فرق بين جعاله و اجاره اشخاص اين است که در اجاره بعد از خواندن صيغه، اجير بايد عمل را انجام دهد و کسى هم که او را اجير کرده اجرت را به او بدهکار مىشود، ولى در جعاله عامل مىتواند مشغول عمل نشود و تا عمل را انجام نداده، جاعل بدهکار نمىشود.
مسأله 2470 :
جاعل بايد بالغ و عاقل باشد واز روى قصد و اختيار قرارداد کند و شرعا بتواند در مال خود تصرّف نمايد؛ بنابر اين جعاله سفيه که مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف مىکند، اگرچه حاکم شرع هم او را منع نکرده باشد، صحيح نيست.
مسأله 2471 :
کارى که جاعل مىگويد براى او انجام دهند، نبايد حرام باشد و نيز نبايد به گونهاى بىفايده باشد که غرض عقلايى به آن تعلّق نگيرد؛ پس اگر بگويد: «هر کسى شراب بخورد يا در شب به جاى تاريکى برود صد تومان به او مىدهم» جعاله صحيح نيست.
مسأله 2472 :
اگر جاعل مالى را که قرار مىگذارد بدهد، معيّن کند، مثلاً بگويد: «هر کس اسب مرا پيدا کند، اين بار گندم را به او مىدهم» لازم نيست بگويد آن گندم مال کجاست و قيمت آن چيست؛ ولى اگر مال را معيّن نکند، مثلاً بگويد: «کسى که اسب مرا پيدا کند صد کيلو گندم به او مىدهم» بايد خصوصيّات آن را کاملاً معيّن نمايد.
مسأله 2473 :
اگر جاعل مزد معيّنى براى کار قرار ندهد، مثلاً بگويد: «هر کس بچّه
(456)
مرا پيدا کند پولى به او مىدهم» و مقدار آن را معيّن نکند، چنانچه کسى آن عمل را انجام دهد، بايد مزد او را به مقدارى که کار او در نظر مردم ارزش دارد پرداخت کند.
مسأله 2474 :
اگر عامل پيش از قرارداد، کار را انجام داده باشد يا بعد از قرارداد به قصد اين که پول نگيرد انجام دهد، حقّى براى گرفتن مزد ندارد.
مسأله 2475 :
پيش از آن که عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل مىتوانند جعاله را به هم بزنند.
مسأله 2476 :
بعد از آن که عامل شروع به کار کرد، اگر جاعل بخواهد جعاله را به هم بزند، اشکال ندارد، ولى بايد مزد مقدار عملى را که انجام داده به او بدهد.
مسأله 2477 :
عامل مىتواند عمل را ناتمام بگذارد، ولى اگر تمام نکردن عمل موجب ضرر جاعل شود، بايد آن را تمام نمايد؛ مثلاً اگر کسى بگويد: «هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او مىدهم» و پزشک جرّاحى شروع به عمل نمايد، چنانچه به گونهاى باشد که اگر عمل را تمام نکند، چشم معيوب مىشود، بايد آن را تمام نمايد و در صورتى که ناتمام بگذارد، حقّى بر عهده جاعل ندارد، بلکه ضامن نقص و عيبى که حاصل مىشود نيز هست.
مسأله 2478 :
اگر عامل کار را ناتمام بگذارد، چنانچه آن کار مثل پيدا کردن اسب باشد که تا تمام نشود براى جاعل فايده ندارد، عامل نمىتواند چيزى مطالبه کند و همچنين است اگر جاعل مزد را براى تمام کردن عمل قرار دهد، مثلاً بگويد: «هر کس لباس مرا بدوزد هزار تومان به او مىدهم»؛ ولى اگر مقصود او اين باشد که هر مقدار از عمل که انجام گيرد براى آن مقدار مزد بدهد، جاعل بايد مزد مقدارى را که انجام شده به عامل بدهد، اگرچه احتياط اين است که با مصالحه يکديگر را راضى نمايند.
مسأله 2479 :
در هر موردى که جعاله در اثر جهالت يا نبودن ساير شرايط باطل شود، شخص عامل مستحقّ اجرةالمثل ـ يعنى اجرتى که معمولاً براى مثل آن کار مىدهند ـ مىباشد و اگر اجرت قرارداد شده با اجرةالمثل تفاوت داشته باشد، نسبت به مقدار زايد آن مصالحه نمايند، ولى اگر عمل را به قصد مجّانى انجام داده باشد، چيزى
(457)
طلبکار نيست.
مسأله 2480 :
ظاهرا مژدگانى و جوايزى که معمولاً به طور مطلق براى پيدا کردن اشياى گمشده تعيين مىکنند، از قبيل جعاله است.
(458)