تقليد از مجتهد اعلم
سوال 43 :
مىگويند: «امروزه تقليد اعلم لازم نيست، چون اعلم را نمىشود تعيين کرد و چيزهاى ديگرى هست که از اعلم بودن لازمتر است، مانند آگاهى از مبانى سياسى و مسائل برون مرزى». آيا به نظر شما مىشود از غير اعلم تقليد کرد؟
جواب :
تقليد اعلم در هر دوره واجب است. اگر تعيين اعلم ممکن باشد، مکلّف او را معيّن نمايد و به فتواى او عمل کند و اگر ممکن نشد، از آن کس که گمان به اعلميت او مىرود، تقليد کند و اگر آن نيز امکان نداشت، از کسى که احتمال اعلميت او را مىدهد، تقليد کند و اگر چند نفر در احتمال اعلميت مساوى باشند، در تقليد از افراد مورد شبهه اعلميت، مخيّر است و چيزهاى ديگر را به جاى اعلميت نمىتوان گذاشت.
سوال 44 :
در بين علماى موجود، کدام مرجع، اعلم است و تقليد از کدام يک از آقايان محترم مُبْرئ ذمّه است؟
جواب :
تحقيق درباره اين مطلب، به عهده مکلّف است.
سوال 45 :
آيا تصدّى يک عالم براى مرجعيت، به معنى اعتقاد او به اعلميت خود است؟ نظر شما در مورد کسى که مىگويد: «اعلميت، موردش علوم محسوسه است، نه خصوص عقليات»، چيست؟
جواب :
بين نوشتن رساله و اعتقاد به اعلميتِ خود ملازمهاى نيست. مرجعيت، محقّق نمىشود، جز با مراجعه کردن مقلدين به مرجع و مراجعه کردن به شخصى و تقليد از او جايز نيست، مگر اين که واجد شرايط تقليد باشد. راههاى
(14)
شناختن اعلم در رسالههاى عمليه آمده است و مراد از اعلم کسى است که آشناتر به قواعد و مدارک مسأله و داراى اطلاعات بيشتر در نظائر آن و داراى فهم بهتر و خوبتر در مورد اخبار و روايات و درک و تشخيص بيشتر در موضوعات باشد و محلّ رجوع براى تعيين اعلم، اهل خبره است.
سوال 46 :
امروزه ملاک اصلى براى تشخيص مجتهد اعلم، براى عامّه مردم چيست؟
جواب :
ملاک، همان راههاى سه گانه است که در رسالهها نوشته شده و فرقى بين زمان حاضر و گذشته نيست.
سوال 47 :
مجتهد و اعلم بودن کسى را از کجا مىتوان فهميد؟
جواب :
مجتهد و اعلم را از سه راه مىتوان شناخت:
اول: آن که خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
دوم: آن که دو عالم خبره و عادل، در شرايط آزاد و بدون ترس و طمع، مجتهد بودن يا اعلم بودن او را گواهى دهند، مشروط به آن که دو نفر عالم خبره و عادل ديگر، با نظر آنان مخالفت ننمايند.
سوم: شهرت او در ميان علما و محافل علمى به طورى باشد که از اين شهرت، براى انسان علم حاصل شود و اگر شناختن اعلم مشکل باشد، به احتياط واجب بايد از مظنون الأعلميه تقليد کند؛ بلکه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد که مجتهدى اعلم است و بداند کس ديگرى از او اعلم نيست، به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يکديگر مساوى باشند، بايد از يکى از آنان تقليد کند و احتياط مستحب اين است که از باتقواترين آنها تقليد نمايد.
سوال 48 :
اهل خبره که به شهادت آنان اعلميت مجتهدى ثابت مىشود، چه کسانى هستند؟
(15)
جواب :
افرادى که در اثر تحصيل و تحقيق در علوم دينى، توانايى تشخيص اعلم را پيدا کرده و عادل باشند.
سوال 49 :
آيا به شهادت يک نفر از اهل خبره که مورد وثوق و اطمينان است، اعلميت ثابت مىشود؟
جواب :
براى ثبوت اعلميت، شهادت دو نفر خبره عادل شرط است، مگر اين که انسان از گفته يک نفر اطمينان پيدا کند.
سوال 50 :
در صورت تعارضِ اهل خبره، نسبت به اعلميت مجتهدين، تکليف چيست؟
جواب :
در صورت تعارض، اگر يک بيّنه از حيث علم بالاتر باشد، مقدّم است، وگرنه هر دو بيّنه ساقط مىشوند و بايد به ترتيبى که در مسأله دهم توضيح المسائل ذکر شده، عمل کرد.
سوال 51 :
اگر مثلاً سى نفر يا بيشتر از اهل خبره شهادت دهند که تقليد از فردى جايز است و عده معدودى، مثلاً پنج نفر اهل خبره ديگر بگويند که تقليد از او جايز نيست، مىتوان از وى تقليد کرد يا خير؟ و اگر انسان از وى تقليد کرد و بعد متوجه شد که عدّه کمى تقليد از او را جايز نمىدانند، آيا لازم است برگردد؟
جواب :
در صورت تعارض بيّنهها، اگر يک طرف مُرجّحى داشته باشد، مقدّم است و اگر طرف تجويز کننده، بر طرف ديگر ترجيحى نداشته باشد، نمىتوان تقليد نمود و زيادى و کمى افراد، هميشه مُرجّح نيست.
سوال 52 :
کسى از روى روزنامهها و اعلاميه تقليد کرده و بعد که به اهل خبره رجوع کرده، کسى ديگر را تعيين کردهاند و اکنون تصميم گرفته از شخصى که اهل خبره تعيين کردهاند، تقليد کند. اوّلاً آيا مىتواند چنين کارى بکند يا خير؟ و ثانيا تکليف اعمال گذشتهاش چيست؟
(16)
جواب :
اگر صاحبان اعلاميهها را خودش مىشناخته و آنها را به عنوان اهل خبره عادل قبول داشته، گفتن آنها خود، بيّنه و حجّت است و رجوع لازم نيست و اگر نمىشناخته و فقط به عنوان عمومى شنيده و يا شنيده که علما يا مدرّسان يا فضلا چنين گفتهاند، بدون آن که شخص آنها را بشناسد و صلاحيت آنها را بداند، بايد از کسى که بيّنه، معيّن کرده، تقليد نمايد و راجع به اعمال گذشته، اگر با فتواى کسى که اکنون از او تقليد مىکند يا با فتواى کسى که در آن زمان وظيفهاش تقليد از او بوده، مطابق باشد، کفايت مىکند و اگر مخالف باشد، بايد اعمال مخالفش را از نو به جا آورد. البته در خصوص نماز، اگر خللى به ارکان آن وارد نشده باشد، اعاده لازم نيست.
سوال 53 :
آيا در بيّنه (شهادت دو نفر عادل) لازم است گمان به صدق آن پيدا کنيم تا در حقّ ما معتبر شود و اگر به واسطه قرائنى گمان بر خلاف بيّنه پيدا کرديم، آيا باز هم بيّنه معتبر است؟ اگر علم بر خلاف بيّنه پيدا کرديم، چه طور؟
جواب :
بيّنه معتبر است، مگر آن که معارض با بيّنه ديگر باشد، يا علم بر خلاف آن داشته باشيم.
سوال 54 :
کسى از روى شياع و شهرت تقليد کرده است و بعد، اهل خبره شخص ديگرى را معيّن کردهاند. حال از کدام بايد تقليد کند؟
جواب :
اگر شياع، مفيد علم و اطمينان باشد، مقدّم است، والاّ بايد به گفته اهل خبره عمل کند.
سوال 55 :
آيا مىتوان از مجتهدى که از نظر علم، پايينتر از ديگرى، ولى از نظر تقوا بالاتر است، تقليد نمود؟
جواب :
در مورد اختلافِ فتوا بايد از اعلم تقليد کرد و تقليد از غير اعلم جايز نيست، گرچه اتقى باشد.
(17)
سوال 56 :
کسى که مدتى از مجتهدى تقليد نموده و سپس متوجه شده که مجتهد ديگرى اعلم است، آيا اعمال گذشتهاش صحيح است؟
جواب :
در صورتى که تقليد از مجتهد اول، بر اساس تحقيقات و موازين شرعى بوده و يا عمل مقلّد، مطابق با فتواى اعلم باشد، صحيح است.
سوال 57 :
بعضى از اعمال مقلّد، مانند نماز، روزه و حج يا بعضى از معاملات وى، بر طبق فتواى مرجع تقليدش باطل بوده است؛ ولى همين اعمال بعد از فوت مرجع و رجوع به حىّ اعلم، بر طبق نظر مرجع دوم صحيح است. آيا با اين فرض، مىتوان حکم به صحّت اين اعمال نمود؟
جواب :
در فرض سوال که مرجع تقليد فعلى، اعلم است و حکم به صحّت نموده، صحيح است.
سوال 58 :
اگر عملى از مقلّد، مطابق با فتواى مرجع تقليدش باشد و پس از فوت مرجع و تقليد از مجتهد حىّ اعلم، همان عمل از نظر مجتهد ثانى باطل باشد، آيا اعاده عمل واجب است؟
جواب :
در صورتى که تقليد از مجتهد قبلى، طبق موازين بوده، صحيح است و اعاده ندارد.
سوال 59 :
آيا تقليد کردن از مجتهد غير اعلم، در مسائلى که فتواى او موافق فتواى اعلم است يا مخالفت فتواى او با فتواى اعلم معلوم نيست، جايز است؟
جواب :
در صورت علم به موافقت، جايز است و در غير اين صورت جايز نيست.
سوال 60 :
اگر مجتهد اعلم، تقليد از اعلم را واجب نداند، آيا مىتوان از غير اعلم تقليد کرد؟
جواب :
در فرض سوال، اشکال ندارد.
سوال 61 :
آيا بعد از تقليد نمودن از غير اعلم (به واسطه اين که امکان شناخت اعلم
(18)
را پيدا نکرده است)، رجوع به اعلم (بعد از امکان شناخت اعلم)، واجب است يا خير؟
جواب :
بعد از آن که اعلم را از طرق شرعى تشخيص داد، بايد به اعلم مراجعه نمايد.
سوال 62 :
شخصى مدتى قبل، براى شناخت مجتهد اعلم به اهل خبره مراجعه کرد؛ ولى کسى به عنوان اعلم يا محتمل الأعلميه برايش ثابت نشد و سپس از يکى از مجتهدين جامع الشرائط که مساوى با ديگران در علم بود، تقليد کرد. اکنون پس از گذشت چند سال، احتمال مىدهد و يا اين که اطمينان دارد که با تحقيق دوباره از اهل خبره، مىتواند اعلم را تشخيص دهد، آيا بر چنين شخصى تحقيق کردن واجب است؟
جواب :
در صورتى که اطمينان دارد با تحقيق کردن، اعلم مشخص مىشود، لازم است مجدّدا تحقيق کند.
سوال 63 :
آيا در مرجع تقليدِ بچه مميّز، اعلم بودن نيز شرط است؟
جواب :
چون تقليد بر او واجب نيست، از غير اعلم هم مىتواند تقليد کند؛ ولى بعد از بلوغ، بايد به اعلم رجوع کند.
سوال 64 :
آيا اثبات اعلميت به خبر عدل واحد، مشروط به افاده ظن است يا خير؟
جواب :
با خبر عدل واحد، اعلميت ثابت نمىشود، مگر اين که موجب حصول اطمينان شود.
سوال 65 :
آيا ظنّى که در ثبوت اعلميت مجتهد حجّت است و همان، سبب لزوم تقدّم وى بر غير او مىشود، از ظنون خاصّه است يا ظنّ مطلق؟
جواب :
با ظن، اعلميت ثابت نمىشود؛ ولى اگر نتوانست اعلم را بشناسد، مظنون الأعلميه بر ديگران مقدّم است.
سوال 66 :
اگر کسى که غير عالم، ولى مورد وثوق و اطمينان انسان است، با استفاده از راههاى شناختِ مجتهد اعلم که در اول رساله عمليه آمده، مجتهد اعلم را بشناسد و يا
(19)
احتمال قوى بدهد که يک يا دو نفر از مجتهدين اعلم هستند، آيا با گفته او اعلميت يا احتمال اعلميت ثابت مىشود و مىتوان به گفته او عمل نمود؟
جواب :
نمىتوان به گفته او عمل کرد، مگر بدانيم که آن فرد در کارش خيلى با دقت و احتياط است و براى انسان، اطمينان به صحّت گفتههاى او حاصل شود.
سوال 67 :
تقليد از مجتهدى که با ولايت فقيه مخالف است، با فرض اعلم بودن او چه حکمى دارد؟
جواب :
شرايط مرجع تقليد، در توضيح المسائل به طور مفصّل نوشته شده است. به آن جا مراجعه فرماييد.
سوال 68 :
اگر مرجع تقليد، عملى را به احتياط واجب نهى کرده باشد و ما بدانيم که در ميان مراجع زنده ديگر، کسى هست که اين عمل را جايز مىداند، ولى آن مرجع را مشخصا نشناسيم، آيا مىتوانيم در اين مسأله به مرجعِ غير مشخص رجوع کنيم؟
جواب :
در فرض سوال، رجوع به مرجعِ غير مشخص که واجد شرايط است، با رعايت الأعلم فالأعلم جايز است؛ يعنى اعلم از او فتواى به عدم جواز نداده باشد.
سوال 69 :
اگر فقها در علم مساوى باشند، آيا براى مکلّف جايز است از يکى از آنها تقليد نمايد و در احتياطات واجب به ديگرى رجوع کند؟
جواب :
اگر در علم با هم مساوى باشند و واجد ساير شرايط ديگر تقليد نيز باشند، جايز است.
سوال 70 :
در احتياطهاى واجب شما به کدام يک از آيات عظام مراجعه کنيم؟
جواب :
احتياط واجب را به مجتهد مساوى و اگر نبود به الأعلم فالأعلم مراجعه کنيد. راه تشخيص آن در رساله عمليه آمده است.
(20)