پزشکى

پزشکى

پزشکى

گرفتن حق ويزيت

سوال 498 :

آيا اخذ اجرت براى پزشک در حرفه پزشکى و صناعات مانند آن جايز است؟

جواب :

در واجبات توصّليه ى کفاييّه جايز است، زيرا وجوب آن اعم از مجانى بودن است و اگر به نحو مجّانى آن کارها واجب باشد، باعث اختلال نظام مى شود.

دريافت حق طبابت، قبل از بهبودى بيمار

سوال 499 :

آيا دريافت حق طبابت، قبل از بهبود بيمارى (طبق روش مرسوم) صحيح است؟

جواب :

به حسب ظاهر اين وجهى که پرداخت مى شود، در مقابل توصيف است نه در مقابل مباشرت معالجه. چه بسا هم مباشر غير وصف کننده باشد.

راه تعيين ميزان حق طبابت

سوال 500 :

با توجه به اين که حقّ طبابت (همانند حق وکالت و مواردى از اين قبيل و برخلاف اجناس که داراى قيمت خاصى هستند) از لحاظ مادّى، غير قابل تعيين مى باشد، به نظر حضرت عالى بهترين راه تعيين ميزان حق طبابت چيست؟ آيا مقدارى که دولت تعيين مى کند، در هر شرايطى قابل دريافت است و پزشک مديون نخواهد بود؟

جواب :

اگر حق طبابت در سابق معيّن بوده، به حسب ظاهر راه تعيين قيمت فعلى اش، نسبت اضافه قيمت اشيا و اعمال نسبت به قيمتى که در سابق بوده است مى باشد. مثلاً اگر قيمت اشيا و اعمال نسبت به زمان گذشته دو ثلث گران تر شده است، دوثلث حق طبابت هم بالا مى رود و هکذا.

روش دريافت حق طبابت

سوال 501 :

به نظر حضرت عالى بهترين روش دريافت حق طبابت چگونه است؟

جواب :

ظاهرا همين روش که اعلام کرده اند که حق ويزيتش فلان قدر است، بد نباشد.

حق ويزيت در فرض عدم بهبودى بيمار

سوال 502 :

اگر پزشک، سعى خود را در مداواى بيمار انجام دهد ولى بيمار بهبودى نيابد، آيا پزشک نسبت به هزينه ى درمانى که بيمار قبلاً پرداخته (حق ويزيت) مديون است؟

جواب :

با استيذان و اعلام ممکن است، رفع مسؤوليّت تکليفى و ضمانى شود.

فروش دارو براى سقط جنين

سوال 503 :

آيا فروش داروهايى که مصرف آن منحصر به سقط جنين مى باشد، جايز است؟

جواب :

جايز نيست.

فروش خون

سوال 504 :

فروش خون چه حکمى دارد؟

جواب :

اگر عرفا داراى ماليّت و منفعت حلال قصد شده باشد، اشکال ندارد.

استفاده از خون کافر، لا ابالى و...

سوال 505 :

استفاده از خون هايى که از کشورهاى خارجى وارد مى شود، يا استفاده از خون فردى که مسلمان نيست و يا از مال حرام مصرف مى کند، چه وجهى دارد؟

جواب :

با خون هاى ديگر فرق نمى کند و استفاده از آن، جهت درمان، بى اشکال است.

خريد و فروش اعضاى بدن

سوال 506 :

آيا خريد و فروش کليه ى انسان زنده يا مرده، جايز است؟

جواب :

در صورت انحصار حفظ نفس محترمه و عدم امکان به دست آوردن کليه از کافر، اشکال ندارد کليه را واگذار کند و وجهى بگيرد.

استفاده از روش هاى کم اثر يا بى اثر

سوال 507 :

هر سال، ماه يا حتى هر روز، کشفيات يا نتايج تحقيقات جديدى در جنبه هاى مختلف علوم پزشکى اعلام مى شود که روش هاى تشخيصى يا درمانى جديد، داروهاى متفاوت و جديد يا مواد غذايى مؤثر جديد براى انواع بيمارى ها پيشنهاد مى شود و برخى روش ها يا داروها يا مواد قبلى کاملاً غير مؤثر، مضر و بى فايده معرفى مى شوند. آيا پزشک در قبال عوارض يا هزينه هاى بيهوده ناشى از روش هايى که در گذشته مطرح بوده اند (اما کسى نمى دانسته که آن ها مضر يا بى فايده اند، ولى همين روش ها امروزه بى فايده يا مضر شناخته شده اند) مسؤول مى باشد؟

جواب :

تکليفا مسؤول نيست، وضعا (ضمان) هم شايد با اعلام به مريض يا ولىّ او رفع مسؤوليّت شود.

استفاده از تحقيقات جديد با عدم اطمينان

سوال 508 :

با توجه به اين که گروه هاى بسيار زيادى در جهان مشغول تحقيق هستند و نتايج کار خود را دايما اعلام مى نمايند و از طرفى افراد اين گروه ها ممکن است برخى از لحاظ علمى، برخى از لحاظ اخلاقى و صداقت و برخى از هر دو لحاظ کاملاً قابل تأييد نباشند (به عبارت بهتر هيچ تضمينى نيست که نتيجه ى اعلام شده ى تحقيق با واقعيات، کاملاً منطبق باشد) و از طرف ديگر هيچ مرجع واحدى در مورد تأييد يا ردّ تحقيقات وجود ندارد يا اگر هم موجود باشد، مدت زيادى طول مى کشد که نتيجه ى صحيح کار ارايه شود، در چنين شرايطى اگر نتيجه ى تحقيقاتى که در رسانه ها و مجلات (حتّى معتبر) اعلام مى شود با روش هاى قبلى ما (که به فايده ى کامل و قطعى آن ها اطمينان نداريم) مغاير باشد يا مکمّل آن ها باشد، وظيفه ما چيست؟ عمل به روش هاى قبلى يا جديد؟

جواب :

بايد احتياط کنيد تا يقين حاصل شود، يا راجح از دو طريق را تشخيص دهيد و به مريض يا ولىّ او اعلام کنيد که مطلب يقينى نيست. بلکه اگر هم يقينى بود، ممکن است تبديل به يقين خلاف شود و ممکن است تخلّف داشته باشد و ما راهى اصلح از اين راه بلد نيستيم و راه ما همين ظنّ است و ظنّ به اين معالجه تعلّق گرفته. از او اجازه بگيريد براى رفع مسؤوليتش از حيث تکليف و ضمان. البته همه اين ها در صورتى است که احتمال خطر در ترک معالجه اقوى از احتمال خطر درمعالجه ى خاصّه نباشد.

استفاده از روش هاى بى فايده در درمان

سوال 509 :

اگر اين کشفيات جديد خيلى ديرتر از زمان کشف به اطلاع پزشک برسند و قبل از اطلاع، به طور طبيعى به همان روش هاى قبلى عمل شود، آن گاه آيا پزشک در قبال عوارض يا هزينه هاى بيهوده ى روش هاى بى فايده مسؤول است؟

جواب :

از جواب سابق ترتيبش معلوم شد.

نرسيدن اطلاعات جديد به پزشک

سوال 510 :

اگر به خاطر عدم وجود امکانات کافى اطلاع رسانى،اطلاعات جديد به پزشک نرسد و وى هيچ گاه مطلع نگردد، آن گاه مسؤوليت بى فايده بودن روش هاى قبلى بر عهده ى کيست؟

جواب :

از سابق معلوم شد.

اکتفا به روش هاى سابق

سوال 511 :

نظر به اين که، به خاطر سپردن کامل همان روش هاى قبلى نيز در دوران دانشجويى امکان پذير نيست، چه رسد به روش هاى جديد، آيا پزشک مى تواند به همان روش هاى قبلى اکتفا نمايد و يا فقط در حدى که وقت محدودش اجازه مى دهد، به فراگيرى آن ها بپردازد؟ در اين صورت اگر متوجه مسايل مهم جديد نشود، آيا مسؤوليتى بر عهده ى اوست؟

جواب :

اگر مسامحه نکند مسؤوليتى ندارد و اگر مسامحه کند ـ با شرط هاى مذکور در سابق ـ مسؤوليت دارد.

تجويز داروى بى اثر يا مضرّ

سوال 512 :

1) اگر پزشک روش يا دارويى را تعريف کند و بگويد اين دارو براى فلان بيمارى مفيد است يا بگويد درمان، مترتّب به فلان دارو است، بدون آن که بيمار را وادار به مصرف آن دارو کند، آيا در صورت عدم تأثير يا عوارض دارو، پزشک مسؤول يا مديون است؟

جواب :

در صورتى که نداند او دارو مصرف مى کند و او براى اين توصيف پزشک اين دارو را مصرف مى کند، مسؤوليتى ندارد و احتياط در اين است که بگويد: من براى اين خطرهاى احتمالى نمى گويم مصرف کن.

2) در فرض فوق اگر بيمار يا ولىّ او، شرط را قبول نکردند، آيا پزشک مى تواند بيمار را رها نمايد؟

جواب :

اگر در چنين مواردى پزشک مکلّف به حفظ نفس محترمه از خطر نباشد، مى تواند.

3) در فرض فوق آيا بايد با تک تک بيماران شرط نمود و با امضاى پرسش نامه ى مربوطه و يا گذاشتن اطلاعيه در مراکز درمانى مبنى بر اين که مراجعه ى بيماران، نشان گر قبول اين شرايط است، يا به اطلاع رساندن حتى از طريق رسانه هاى گروهى که مراجعه ى شما نزد پزشک به اين شرايط، مترتّب است، از پزشک رفع مسؤوليت شرعى مى نمايد، به طور مثال اگر قبل از عمل جراحى، بيمار مجبور به امضاى شرايطى باشد که در صورت هرگونه ناموفق بودن جراحى، وى هيچ گونه حق و حقوقى بر جراح و بيمارستان ندارد، آيا در صورت هرگونه اختلال در جراحى، مى توان مدعى شد با توجه به امضاى قبلى بيمار، کادر درمانى هيچ مسؤوليت شرعى بر عهده ندارند؟

جواب :

در صورتى که شرح تفصيل را براى تک تک بيماران ذکر کرده باشد و بعد خود مريض ـ با حفظ مشاعر (حواس) و کمالش ـ اذن داده باشد يا ولىّ او اجازه داده باشد، آن وقت پرشک مسؤوليت تکليفيّه ندارد و مسؤوليت وضعيّه (ضمان) هم ممکن است مرتفع باشد.

4) در فرض فوق اگر بيمار کاملاً بى هوش باشد، آيا مى توان از خويشان بالغ وى اجازه گرفت و يا با آن ها شروط فوق را انعقاد نمود؟

جواب :

اگر ولىّ خاصّ نداشته باشد، احتياط در مراجعه ى امر به حاکم شرع است.

5) در فرض فوق اگر بيمار، کاملاً بى هوش باشد و در حال حاضر هيچ شخص بالغ يا نابالغ که خويشاوند وى باشد نيز در دسترس نباشد و از طرفى در خطر فورى باشد، جهت اجازه و شرط، آيا مى توان طبق وظيفه ى پزشکى هرگونه اقدام ممکن را بدون اجازه انجام داد؟ و اگر به علت خوف از عدم تأثير درمان و کمک به تسريع مرگ و مديون شدن، پزشک هيچ کارى انجام ندهد، آيا در اين صورت پزشک مسؤول خواهد بود؟ (گاهى مشاهده شده است اجل شخصى فرا رسيده است، ولى علت مرگ را به غلط به پزشک معالج وى نسبت مى دهند.)

جواب :

در صورتى که احتمال استناد مرگ به معالجه باشد، معالجه بايد از روى اذن خود مريض يا ولىّ خاصّ يا ولىّ عام او (حاکم شرع) باشد و بعد از شرح مطالب به خود او يا ولىّ او ـ در صورتى که با اين شرح اذن داشته باشد ـ ، مسؤوليّتى ندارد.

سلب مسؤوليت پزشک از عوارض درمان

سوال 513 :

به طور کلى و در تمامى روش هاى تشخيصى ودرمانى، اگر پزشک قبل از انجام هر عملى به بيمار خود و يا ولىّ او (اگر بيمار بالغ يا عاقل نباشد) متذکر شود که اين روش ها از يک طرف ممکن است بى فايده باشند (و وقت و مال او را به هدر دهند) و از طرف ديگر ممکن است عوارض متفاوتى براى او داشته باشند، و بدين ترتيب با ذکر اين مطالب، پزشک، قبل از هرگونه معاينه و دستور روش هاى تشخيصى و درمانى و تجويز دارو، کاملاً از خود در قبال خسارات و عوارض احتمالى سلب مسؤوليت کند و بيمار ـ چه از روى ناچارى و چه از روى تمايل يا به ظاهر از روى تمايل ـ ، اين شرط را قبول نمايد، آن گاه در صورت اشتباه سهوى پزشک، در برابر هزينه هاى بيهوده، بى فايده بودن و يا عوارض ناشى از روش هاى تشخيصى و درمانى، آيا پزشک مسؤول است؟ (در صورتى که وى حداکثر تلاش خود را نيز بکند).

جواب :

در صورتى که عملش جايز بوده، مسؤوليّت تکليفى ندارد، و مسؤوليّت وضعيّة (ضمان) هم با استيذان رفع مى شود. و اگر دوران بين بى فايدگى و ضرر هست، نبايد اين عمل را انجام دهد.

ضررهاى مترتّب بر راديوگرافى و... با دستور پزشک

سوال 514 :

1) در بسيارى بيمارى ها و اختلالات جسمانى، پزشک دستور انجام راديوگرافى، سى تى اسکن و... مى دهد که مطمئنا (به خصوص براى برخى افراد) مضر مى باشد، ضمنا در خيلى از موارد، گرچه گاهى ممکن است اين آزمايشات باعث تشخيص قطعى نشود؛ اما مى تواند هميشه کمک کننده باشد، در فرض فوق، مسؤوليت پزشک در صورت ايجاد عوارض آزمايش ها تا چه حدّى است؟

جواب :

در صورتى که احتمال هلاکت بدون اين آزمايش ها و احتمال هلاکت با اين آزمايش ها متساوى شد، نبايد کارى کند. هر کدام ترجيحى دارد، عمل به راجح کند؛ در اين صورت تکليفا مسؤوليتى ندارد. وضعا و ضمانا، مسؤوليت دارد که آن هم با اخذ برائت از مريض يا ولىّ او ممکن است رفع شود.

2) گاهى اوقات، پزشک تنها جهت احتياط و مطمئن شدن در جهت تشخيص يا ردّ بيمارى احتمالى (مثل سل) درباره ى هر بيمار مشکوکى با هر علامت غير اختصاصى دستور راديوگرافى مى دهد، تا يک بيمارى مخفى احتمالى را کشف کند. در صورت وجود يا عدم وجود هرگونه بيمارى که احتياج به راديوگرافى دارد، آيا پزشک در ايجاد عوارض احتمالى و هزينه ى بيهوده درمان مسؤول است؟

جواب :

از سابق جوابش معلوم شد.

حکم ضمان در عوارض شيمى درمانى

سوال 515 :

با توجه به اين که پس از پيوند، شيمى درمانى ضرورى به نظر مى رسد و همين عمل باعث عوارض خفيف يا شديد در بيمار مى گردد، آيا پزشکى که مجبور به انجام اين کار جهت عدم ردّ پيوند مى باشد، در ايجاد عوارض آن، مسؤول است؟

جواب :

در تقدير جوازش، با همان عملى که مجوّز بوده است، ممکن است با مطّلع کردن بيمار بر تمام خصوصيّات، رفع ضمان شود.

اشتباه پزشک با استناد به اشتباه در آزمايش

سوال 516 :

با توجه به اين که تشخيص بسيارى بيمارى ها يا اختلالات به وسيله ى آزمايش امکان پذير است و از طرفى امکان اشتباه در آزمايشگاه و تفسير آزمايش ها، هميشه وجود دارد، در صورت اشتباه آزمايشگاه و در نتيجه معالجه اشتباه پزشک، مسؤول خسارات و عوارض احتمالى کيست؟

جواب :

آن که احتياط کرده است (به تأمّل صحيح و عدم سهل انگارى) مسؤول تکليفى نيست، امّا مسؤول وضعى و ضمان هست و در صورتى که با شرح حال و اجازه گرفتن از مريض يا ولىّ او اين عمل را انجام دهد، شايد مسؤوليت ضمانى هم رفع شود.

مسؤوليت عوارض سوال نکردن از باردارى

سوال 517 :

اگر پزشک از باردارى بيمار سوال نکند و وى هم متذکر نشود، مسؤوليت عوارض احتمالى به عهده ى کيست؟

جواب :

خود پزشک بايد سوال کند، بلکه علاوه بر سوال اگر راهى هم دارد، بايد خودش تحقيق کند، زيرا معالجات گاهى تفاوت ضدّ و نقيض دارد.

سوال 518 :

به طور کلى آيا جواب منفى خانم بيمار در مورد پرسش پزشک از حاملگى وى (چه خود بداند باردار است و به هر علتى نگويد و چه نداند که باردار است) از پزشک معالج در قبال عوارض احتمالى، رفع مسؤوليت مى کند؟

جواب :

اگر خلاف احتياط نکند، تکليفا مسؤوليّت ندارد، و اگر به حسب ضمان مسؤوليتش را با اخذ برائت از ولىّ او رعايت نکند، از شبهه ى مسؤوليّت خارج نيست.

عوارض عدم اطلاع يا تشخيص باردارى

سوال 519 :

با توجه به اين که باردارى در هفته هاى اوّل، از روى ظواهر و گاه با روش هاى ساده چندان قابل تشخيص نيست و از طرفى بيشترين عوارض خطرناک روش هاى درمانى ـ تشخيصى مضرّ، در همين زمان، آن هم به صورت اختلالات شديد در جنين، رخ مى دهد و بدين ترتيب چون يا به علت کمبود امکانات يا عدم فرصت کافى يا عدم تمايل بيمار به صرف هزينه هاى تشخيص باردارى، يا عدم اطلاع وى از باردارى خود و در نتيجه جواب منفى دادن وى در مورد پرسش پزشک از باردارى وى و حتّى گاهى عدم امکان تشخيص به وسيله ى روش هاى مدرن به علت جواب ه اى منفى کاذب آزمايشات، پزشک نمى تواند تشخيص دهد و يا نمى داند که بيمار باردار است، روش هاى تشخيصى ـ درمانى مختلف را براى وى به کار مى گيرد. در صورت ايجاد عارضه در مادر يا جنين، آيا پزشک معالج مسؤول است؟

جواب :

اگر خلاف احتياط نکند، از حيث تکليف مسؤوليت ندارد. از حيث ضمان نيز بدون اخذ برائت صحيح، خارج از شبهه ى مسؤوليّت نيست.

فراموش کردن ضرر دارو براى خانم باردار يا شيرده

سوال 520 :

اگر پزشک ـ باتوجه به گستردگى موضوع ـ ، نداند و يا فراموش کرده باشد که دارو يا روش تشخيصى وى براى خانم هاى باردار يا شيرده مضر است، مسؤوليت پزشک در صورت ايجاد عارضه در جنين يا مادر در چه حدّ است؟

جواب :

بدون تبرّى و اخذ برائت از مريض يا از ولىّ، ضامن است.

تجويز مضر با علم به عدم اضرار

سوال 521 :

اگر پزشک دارو يا روش تشخيصى را که در حال حاضر کاملاً غير مضر شناخته شده به خانم باردارى توصيه کند اما بعدا مشخص گردد اين اعمال براى مادر يا جنين کاملاً مضر بوده اند، همان طور که اين مورد در تاريخ پزشکى رخ داده است، آيا پزشک در قبال عوارض حاصله از اين موارد، مسؤوليتى به عهده خواهد داشت؟

جواب :

اگر خلاف احتياط نکرده باشد (مثل عدم تأمّل صحيح و مسامحه کارى)، مسؤوليت تکليفيّه ندارد؛ امّا ضمان، شايد داشته باشد.

جرّاحى بيمارى که حتما مى ميرد

سوال 522 :

گاهى اوقات مطمئن هستيم که يک بيمارى، بيمار را نهايتا به زودى خواهد کشت. از طرفى مى دانيم با يک عمل درمانى (مثل جرّاحى) ممکن است يا بيمار بهبودى نسبى و احتمالى پيدا کند و يا حتى زودتر از موعد از دنيا برود، وظيفه ى ما در چنين حالتى چيست؟ اگر با اين کار به تسريع مرگ بيمار کمک کنيم، آيا مديون مى باشيم؟ اگر اقدام به درمان نکنيم، آيا مسؤول هستيم؟ (با توجه به اين که گاهى نتيجه ى کار کاملاً نامشخص است.)

جواب :

نمى توانيد آن عمل را انجام بدهيد.

استفاده از روش هاى خطرناک براى زنده ماندن بيشتر

سوال 523 :

اگر بدانيم يا احتمال زياد بدهيم که يک بيمار در اثر بيمارى (مثل برخى سرطان ها) به زودى خواهد مرد، آيا مجازيم فقط براى افزايش طول عمر وى (هر چند به مدت کوتاه) روش هاى درمانى خطرناک و بسيار پرعارضه را (مثل شيمى درمانى که گاهى عوارض آن شديدتر از بيمارى اوليه است) براى وى تجويز کنيم؟

جواب :

نمى توانيد.

عوارض و هزينه ى آزمايش داروهاى مختلف بر بيمار

سوال 524 :

در برخى بيمارى ها (همانند فشار خون بالا، به علت عوامل ناشناخته ى ايجاد کننده ى آن)، طبق روش معمول که اجراى آن طبق علوم روز ضرورى است، يک يا چند دارو به کار برده مى شود و در صورت عدم تأثير، داروهاى ديگرى به کار برده مى شود، با توجه به اين که اين داروها از يک طرف در افراد مختلف همگى مؤثر نيستند و ممکن است در شخصى، درمان هاى اوليه و در شخص ديگرى درمان هاى آخر مؤثر باشند و از طرف ديگر، هر يک از داروها داراى عوارض خاصى هستند، آيا پزشک معالج (که در حقيقت داروهاى مختلف را به ترتيب در مورد بيمار آزمايش مى کند) در قبال هزينه ى اضافه يا عوارض داروها مسؤول است؟

جواب :

در صورتى که احتمال خطرِ ترک معالجه با احتمال خطر با معالجه مساوى باشد، نمى تواند. اگر مساوى نباشد، احتياطا با اذن ولىّ اين عمل را انجام بدهد.

معالجه سريع و پرخطر يا کم خطر و کم اثر

سوال 525 :

گاهى در بيمارى هايى ـ مانند برخى عفونت هاى نه چندان مهم ـ ، پزشک جهت تسريع بهبودى يا اطمينان از اين که داروى تجويزى وى بسيار قوى است و در مورد خيلى از عفونت ها مى تواند مؤثر باشد و يا به خاطر اين که از هزينه ى درمان بيمار و مراجعات مکرر وى بکاهد، اقدام به تجويز داروهايى مى کند که ضررهاى آن ها کاملاً شديد بوده و به اثبات رسيده است و اين در حالى است که شايد بتوان از طريق داروهاى ديگرى که ضرر بسيار کمترى دارند، ولى ممکن است با عدم اطمينان کامل و هزينه ى زيادتر همراه باشند، بيمار را معالجه نمود. با چنين فرضى، بهترين کار چيست؟ انتخاب راه سريع و پرخطر يا راه کم خطر و احيانا نامؤثر؟

جواب :

به حسب ظاهر، راه دوّمى مقدّم است.

استفاده از داروهاى مشابه داروى اصلى

سوال 526 :

در صورتى که داروهاى کاملاً مؤثّر، به هر علّتى در دسترس نباشند، آيا پزشک مى تواند داروهايى را که احتمال مى دهد مؤثر باشند تجويز کند؟ در صورت عدم موفقيّت، آيا پزشک در قبال عوارض احتمالى اين داروها و يا هزينه ى بيهوده اى که بر بيمار تحميل شده مسؤول و مديون است؟

جواب :

با اجازه گرفتن از مريض يا ولىّ او و عدم احتمال ضرر بر اين داروها، اگرچه فايده ى کامل ندارد، مانعى ندارد و ظاهرا مسؤوليتى ندارد.

وظيفه ى پزشک در صورت عدم توانايى بيمار در تهيّه ى دارو

سوال 527 :

اگر تشخيص بيمارى به درستى صورت گيرد، ولى داروى مؤثر در دسترس نباشد و يا بسيار گران باشد و بيمار قادر به تهيه ى آن نباشد، آيا پزشک معالج ملزم به تهيه ى آن دارو به هر طريق ممکن براى بيمار مى باشد؟

جواب :

در واجب کفايى با ديگران شريک است، فقط اعلام به ديگران واجب اختصاصى او است.

مرگ يا تشديد بيمارى در اثر نبود امکانات کافى

سوال 528 :

اگر در اثر کمبود امکانات تشخيصى کافى، تشخيص ممکن نگردد، در نتيجه مداواى لازم صورت نگيرد و بيمارى تشديد يا منجر به مرگ شود، آيا پزشک معالج مسؤول است؟

جواب :

اگر بگويد و اعلام کند که تشخيص آن در دست من نيست، به طورى که تأخير معالجه مستند به او نباشد و بتوانند به ديگرى مراجعه کنند، از آن جهت که طبيب است، مسؤول نيست، و در واجب کفايى با ديگران شريک است، مگر در اعلام به ديگران که براى وى واجب اختصاصى است.

تشديد بيمارى يا مرگ در اثر فراموشى يا عدم تشخيص پزشک

سوال 529 :

اگر پزشک به علت فراموشى انواع و علايم بيمارى ها (به خاطر گستردگى موضوع)، بيمارى شخص را تشخيص ندهد و لذا نداند داروى مناسب چيست و در نتيجه اصلاً دارويى تجويز نکند، در صورتى که بيمارى تشديد و يا منجر به مرگ گردد، اين پزشک در چه حدّى مسؤول است؟

جواب :

بايد بگويد و اعلام کند. که علاجش دست من نيست. در صورت عدم تشخيص و اعلام اين مطلب، به طورى که تأخيرش از جانب اين شخص نباشد، مسؤوليتى ندارد.

تجويز سهوى داروى غير مؤثّر يا مضرّ

سوال 530 :

با توجه به گستردگى بسيار زياد علوم پزشکى که واقعا امکان فراگيرى و همراه با آن به خاطر سپردن تمامى بيمارى ها و تمامى داروهايى که بر همه ى بيمارى ها مؤثرند و نيز عوارض آن ها، وجود ندارد، اگر پزشک به علت فراموشى، بنا به حدس خود، چه در موارد اورژانس و چه غير اورژانس، جهت نجات جان يا تسکين آلام بيمار، سهوا اقدام به تجويز دارويى غير مؤثر بر بيمارى کند که بيمار را متحمّل هزينه ى بيهوده يا عوارض جانبى کند، در اين صورت آيا پزشک مسؤول و مديون است؟ (در صورتى که امکان ارجاع به متخصّص ديگرى هم نباشد).

جواب :

تکليف؛ داير مدار علم خودش و تشخيص خودش است، ضمان؛ داير مدار اين است که پزشک سبب تلف شدن مال يا صحّت بيمار گردد. براى ضمان اگر مطلب را به مريض يا ولىّ او آشکار کرد و آن ها اذن و اجازه دادند و معناى اذن آن ها اين بود که شما معالجه را با اين شرايط انجام دهيد، در اين صورت ممکن است بگوييم که ضامن هم نمى شود.

عدم جواز تجويز داروى مضرّ با اصرار مريض

سوال 531 :

اگر پزشک بنا به اصرار بيمار، دارويى تجويز نمايد يا ساير اقدامات درمانى که مضرّ است انجام دهد، در صورت ايجاد عارضه، مسؤول کيست؟

جواب :

به اصرار مريض نبايد اعتنا کند، به وظيفه ى خودش که تشخيص داده بايد عمل کند.

تجويز داروهاى مسکّن با عوارض درازمدّت

سوال 532 :

اگر دارويى، نه براى نجات جان بيمار بلکه جهت تسکين و مداواى بيمارى هايى که باعث آزار بيمار مى شود (همانند تب، خارش، درد، زخم و...) مصرف شوند و بدانيم يا احتمال دهيم که اين داروها مؤثرند و با توجه به اين که اکثر داروهاى مؤثر، در کوتاه يا درازمدت داراى عوارض زيادى مى باشد، در صورت تجويز پزشک و ايجاد عارضه (که گاهى بدتر از بيمارى اوليه مى باشد)، آيا پزشک مسؤوليتى به عهده خواهد داشت؟(لازم به ذکر است شايع ترين و بيشترين تجويز دارو در چنين موارد صورت مى گيرد و اهميّت فراوانى دارد).

جواب :

اگر دورترين راه از هلاک را رعايت کند، مسؤوليتى ندارد.

توقّف نجات جان بر مصرف داروى مضرّ

سوال 533 :

به طور کلّى اگر با توجه به علوم امروزى بدانيم يا احتمال دهيم که نجات جان بيمار وابسته به مصرف دارو يا داروهاى خاصّى مى باشد که مضرّند و اين ضررها به احتمال قوى براى همگان رخ خواهد داد؛ و با تجويز پزشک، شخص دچار يک يا چند مورد از اين عوارض شود، آيا پزشک مسؤول است؟

جواب :

بايد ملاحظه ى دورترين راه از هلاک را بنمايد و احتياطا از مريض يا ولىّ او استيذان کند.

عدم انجام شدن آزمايشات لازم

سوال 534 :

اگر فرصت و امکان آزمايش وجود داشته باشد؛ اما به دلايل ديگرى ـ همانند هزينه اى که به بيمار تحميل مى شود (واحيانا وى حاضر نيست)، امکاناتى که براى ما وجود ندارد يا وقتى که از بيمار مى گيرد ـ ، آزمايشات لازم صورت نگيرد و شخص دچار عارضه شود، در اين صورت آيا پزشک مسؤول است؟

جواب :

طبيب با غير طبيب شريکند در اين که بايد (به واجب کفايى) نفس محترمه را از هلاکت حفظ نموده و معالجه کنند، هر چند با کمک هاى مردمى يا بيت المال، اگر در دسترس باشد و طبيب واجب اختصاصى ندارد؛ مگر اين که اگر او چيزى را مى داند که با احتمال تأثير بايد به ديگران اعلام کند و در صورتى که نتواند معالجه نمايد، مسؤوليتى ندارد.

تجويز داروى حساسيّت دار بدون تست

سوال 535 :

1) با توجه به اين که ممکن است جان بيمار اورژانسى (فورى) در خطر باشد و زمانى جهت تعيين حسّاسيّت فرد به دارويى خاص وجود نداشته باشد، اگر با تجويز دارو، بيمار به آن حسّاسيّت پيدا کند و دچار عوارض شديد يا مرگ شود، آيا فرد معالج در قبال اين عوارض، مسؤوليتى خواهد داشت؟

جواب :

ظاهرا اگر احتمال هلاک با مرض سابق با احتمال هلاک به معالجه ى لاحقه متساوى باشد، نمى تواند معالجه کند.

2) اگر با توجه به علوم امروزى، امکان تعيين حسّاسيّت يک دارو وجود نداشته باشد، آيا پزشک در صورت ايجاد عارضه مسؤول است؟

جواب :

از جواب اوّل معلوم شد.

درجه ى خبره بودن و تخصّص پزشک

سوال 536 :

با توجه به اين که اگر بخواهيم طبابت پزشک را با توجه به مشکلات متعدد و در صورت مواجهه با اين مشکلات، تنها در صورتى مجاز بدانيم که وى در اين زمينه داراى تخصّص و تجربه ى کافى باشد، عملاً مسايل درمان با اختلال کامل روبرو خواهد شد زيرا:

اولاً هر پزشکى تا رسيدن به اين تخصص و تجربه ى کافى بايد همان مراحل اوليّه را طى کند (که همان دوران بدون تجربه و تخصّص است). ثانيا به علت جمعيّت زياد، امکانات کم، فرصت هاى ناکافى و ده ها علل ديگر (حداقلّ در کشور ايران) نمى توان انتظار داشت پزشکانى که از ابتدا کاملاً مسلّط باشند به طبابت بپردازند.

1) در مواردى پزشک داروى مؤثّر بر بيمارى يا عوارض خطرناک آن را فراموش نموده و فرصت و امکانات کافى جهت دسترسى به اطلاعات کافى يا پزشک متخصص ديگرى نيز ندارد.

2) يا مطمئن است که داروى خاصى براى بيمارى مفيد است. اما هم چنين مطمئن است و يا احتمال مى دهد که در صورت تجويز آن دارو عوارضى خفيف يا شديدتر از خود بيمارى و حتى مرگ در اثر اين دارو، گريبان گير اين بيمار خواهد شد. (که البته 1 و 2 شامل مسايل تشخيصى نيز مى باشد).

آيا پزشک در اين حالات مى تواند مريض را به حال خود بگذارد و چنين فرض کند که: گويا پزشکى موجود نبوده است و قضا و قدر الهى هر چه باشد بر او جارى خواهد شد و بدين ترتيب خود را در معرض مؤاخذه مادى و معنوى حاصل از عوارض احتمالى و هزينه هاى نابه جاى آن قرار ندهد و کار وى را به خدا واگذارد که يا خود بهبودى نسبى يابد و فرصت تحقيقات بعدى فراهم گردد و يا به تدريج دچار عوارض و مرگ گردد. اصولاً در چنين مواردى که پزشک نمى داند براى نجات جان يا رفع و تسکين آلام يک بيمار چه کارى انجام دهد وظيفه ى او چيست؟ درمان هاى بدون اطمينان و غير قابل اعتماد (که ممکن است خود آن ها باعث مرگ يا عوارض شديدتر شوند) يا عدم هر گونه اقدام درمانى؟ اگر پزشک با اقدام به درمان نامطمئن، موجب خسارت و مرگ مريض گردد، آيا مسؤول است؟ آيا اگر اقدام به هيچ درمانى نکند (با توجه به علل و توضيحات فوق)، مسؤولّيتى متوجّه اوست؟ اين موضوع با توجه به اين نکته بايد در نظر گرفته شود که گاهى، فرصت هيچ مشورت و ارجاع بيمار به پزشکان متخصّص و آگاه ديگرى وجود ندارد (مثلاً گاهى پزشکى که داراى تجربه ى کافى نباشد، با بيمارى در حالت بى هوشى مواجه مى شود که نمى داند به طور مثال اين بيمار در اثر کمبود يا ازدياد قند در بدنش دچار بى هوشى شده و در اين حالت طبيعى است که درمان کاملاً متناقض است و باعث اشتباه پزشک مى شود).

جواب :

در صورت مساوات احتمال تأثير معالجه و ترک آن بايد معالجه نکند.

سرايت بيمارى به پزشک

سوال 537 :

بيمارى مبتلا به بيمارى مسرى و مهلک ـ مانند ايدز ـ است و پزشک معالج را عمدا يا غفلتا از آن مرض آگاه نمى کند و پزشک در جريان معالجه، مبتلا به آن مرض مى شود و فوت مى کند. آيا بيمار مسؤوليتى دارد؟

جواب :

اگر سرايت مرض معلوم بوده است، بيمار ضامن ديه ى پزشک است.

تماس دست پرستار با بدن مرد

سوال 538 :

حکم تماس دست هاى پرستار زن با بدن بيمار مرد چيست؟

جواب :

جايز نيست، مگر در مورد ضرورت.

جراحى زن توسط پزشک مرد

سوال 539 :

آيا جايز است دکتر مرد بيمار زن را جراحى کند، در حالى که بايد بدن او را لخت کنند؟

جواب :

اگر دسترسى به دکتر زن نباشد، در حدّ ضرورت جايز است نه بيشتر.

سوال 540 :

اگر واگذارى و هديه اعضاى بدن موجب تسريع مرگ شود، چه وجه ى دارد؟ آيا مى توان وصيت کرد بعد از مرگ مغزى، اعضاى بدن شخص را به ديگران بفروشند يا هديه دهند؟ در صورت مرگ مغزى، فروش اعضاى بدن شخص مورد نظر چه حکمى دارد؟

جواب :

در مورد مزبور مطلقا جايز نيست.

سوال 541 :

آيا زن مى تواند براى امرار معاش و يا تهيه جهيزيه دخترش بدون اذن شوهر، اعضاى بدن خود را (مثل کليه) به ديگران بفروشد؟

جواب :

خير، نمى تواند.

سوال 542 :

آيا مى توان به اقوام نزديک خود از اعضاى رييسه بدن (مثل چشم که موجب ايجاد نقص و عيب در شخص مى شود) اهدا نمود؟ آيا مادر مى تواند اعضاى بدن خود را در اختيار دخترش که ازدواج نموده است قرار دهد؟

جواب :

جايز نيست.

فروش اعضاى محکومين به اعدام

سوال 543 :

آيا کسانى که به دلايلى محکوم به اعدام هستند، آيا مى توانند اعضاى بدن خود را هم چون کليه و... را به ديگران بفروشند، يا هديه دهند؟

جواب :

خير، جايز نيست.

فروش اعضاى ميّت توسط بيمارستان

سوال 544 :

آيا بيمارستان بدون اجازه يا وصيت ميّت، مى تواند از اعضاى بدن وى جهت حفظ جان انسان هاى مؤمن استفاده کند؟ در صورت فقدان وارث چه وجهى دارد؟ و در صورت وجود وارث و عدم اطلاع آن ها چه وجهى خواهد داشت؟

جواب :

در صورت توقف نجات مسلمانى بر آن، که راه نجات او منحصر به دادن آن عضو ميّت باشد و تهيه ى آن از غير مسلمان هم ممکن نباشد، جايز است.

ديه در قبال هديه اعضا

سوال 545 :

در صورت هديه اعضاى بدن، آيا ديه به آن اعضا تعلق مى گيرد؟ و اگر ديه تعلق مى گيرد، چه کسى بايد آن را بپردازد؟

جواب :

در موردى که شرعا جايز باشد، ديه ندارد.

ضرر رساندن پزشک به بيمار

سوال 546 :

پزشکان کم تجربه که گاهى باعث ضرر مالى و جانى به بيمار مى شوند، آيا طبابت آنان از نظر شرعى اشکال دارد؟

جواب :

بله، اشکال دارد و چه بسا ضمان آور باشد. (و توضيح بيشتر در مسأله ى 1747 و 1748 رساله آمده است.)

تشريح جسد مسلمان

سوال 547 :

آيا کسى که جسد مسلمان را تشريح کرده، بايد ديه بدهد؟

جواب :

بله.

سوال 548 :

در سالن تشريح، گاهى از اجساد متعلق به ايرانيان مسلمان استفاده مى شود، آيا قطعه قطعه کردن آن ها اشکالى ندارد؟

جواب :

حرام است.

مسأله ى طهارت عضو مقطوع پيوند شده

سوال 549 :

اگر در عمل جرّاحى، عضوى از بدن را قطع کنند و به جاى ديگر بدن پيوند دهند، حکم عضو مقطوع از جهت نجاست و طهارت چيست؟

جواب :

عضو مقطوع ميته مى شود و تا عرفا جزو بدن نشده، نجس است و براى وضو و نماز مشکل پيدا مى شود و اين کار در صورت اضطرار، جايز است ودر غير اين صورت خلاف احتياط است.

عوارض استفاده از اعضاى بدن شخص زنده براى ديگرى

سوال 550 :

اگر پزشک احتمال دهد با برداشتن يک يا چند عضو از شخصى که زنده است، در آينده نزديک يا دور، وى دچار عوارض خفيف يا شديد خواهد شد و از طرفى نجات جان بيمار ديگرى وابسته به همين کار باشد و مورد ديگرى نيز در دسترس نباشد، آيا بدون آگاهى دادن به شخص پيوند دهنده، چنين کارى جايز است؟ اگر به وى اطلاع داده شود و با تمايل وى عضو پيوندى از بدنش خارج شود، در صورت ايجاد عارضه در وى، آيا پزشک مسؤول است؟

جواب :

نمى توانيد چنين کارى انجام دهيد، جواز اين کار، هر چند با اجازه ى صاحبش باشد (براى غيرمعصوم که قابل اختلاف نيست) از حيث تکليف و ضمان بى شبهه نيست. بلى در مورد معصوم ـ عليه السّلام ـ که حفظ نفس معصوم ـ عليه السّلام ـ اهمّ است از حفظ ديگران، تا چه رسد به اين که جان معصوم ـ عليه السّلام ـ در خطر باشد، و هم چنين اگر مورد اجازه ى امامِ اصل باشد، جايز است.

پيوند اعضاى خوک به بدن انسان

سوال 551 :

آيا مى توان از اعضاى بدن خوک به انسان پيوند زد؟

جواب :

در صورتى که نجات بيمار از هلاک، متوقّف بر اين عمل باشد، به طورى که اضطرار داشته باشد، مانعى ندارد.

اطمينان يا احتمال ردّ پيوند

سوال 552 :

اگر مطمئن باشيم و يا احتمال دهيم که پيوند عضو به بدن بيمار ردّ خواهد شد و نهايتا مفيد نخواهد بود، آيا مجازيم با خوش بينى و به عنوان کمک به بيمار، از بدن فرد زنده يا مرده ى ديگرى عضوى را جدا و به آن بيمار پيوند بزنيم؟

جواب :

در مورد مرده هم جايز نيست تا چه رسد به زنده.

ديه ى برداشتن عضو از شخص زنده

سوال 553 :

آيا برداشتن عضو از بدن فرد زنده جهت پيوند، مستلزم پرداخت ديه مى باشد؟

جواب :

در تقدير جواز، بايد استحلال (طلب حلاليّت) بشود، هر چند با پرداخت ديه يا ارش.

سزارين

سوال 554 :

آيا سزارين اشکال دارد؟

جواب :

در مورد ضرورت، جايز است.

جلوگيرى از باردارى

سوال 555 :

جلوگيرى از باردارى به وسيله بستن لوله رحم چه حکمى دارد؟

جواب :

حرام است.

به هوش آوردن بيمار با سيلى

سوال 556 :

گاهى براى به هوش آوردن بيمار لازم است شوک ها و دردهاى زيادى به وى وارد ساخت ـ مثلاً گاهى سيلى به وى مى زنند يا دندان او را بدون بى حسى مى کشند و يا به استخوان او آمپول تزريق مى کنند ـ آيا چنين اعمالى موجب ضمان و اثبات ديه مى شود؟

جواب :

هر چه جايز بلکه لازم است، ولى ديه ندارد مثل ساير معالجات؛ لکن به شرط عدم تجاوز از حدّ.

تجويز پزشک به استمنا

سوال 557 :

آيا تجويز پزشک به عمل استمناء مجوز شرعى آن مى تواند باشد؟

جواب :

خير، اجازه پزشک مجوّز شرعى نيست.

دندان مصنوعى غير قابل استفاده

سوال 558 :

اگر کسى سفارش دندان مصنوعى به دندانساز داد و وجه ى نيز به او پرداخت نمود، اگر آن دندان به لثه هايش نخورد، آيا بيمار مى تواند پول خود را پس بگيرد، يا دندانساز حق دارد بقيه پول خود را طلب کند؟

جواب :

بيمار مى تواند پول خود را پس بگيرد.

نجاست الکل طبى

سوال 559 :

آيا الکلى که براى ضد عفونى، پس از تزريقات به کار برده مى شود، نجس است؟

جواب :

احتياط در اجتناب است.

نماز مريض با پماد آغشته به الکل سفيد

سوال 560 :

بيمار، پمادى را که با الکل سفيد ساخته مى شود، با تجويز پزشک به صورت مى مالد و با آن نماز مى خواند. آيا نمازش صحيح است؟

جواب :

احتياط در قضاى آن نمازها است.

لمس و نظر به مقعد براى معاينه و معالجه

سوال 561 :

1) با توجه به اين که جهت معاينه ساده ى پروستات، حتما بايد از طريق مقعد، بيمار را مورد بررسى قرار داد تا تشخيص قطعى بيمارى هاى پروستات داده شود، هم چنين در بسيارى بيمارى هاى آلات ادرارى ـ تناسلى، مشاهده و گاه لمس آن ها ضرورى است، آيا در چنين مواردى، پزشک مرد مى تواند بيمار مرد را بدون اشکال شرعى معاينه نمايد؟ اگر با عدم انجام اين معاينه، متوجه بيمارى نشود و بيمارى (مثلاً سرطان) پيشرفت کند، آيا پزشک مسؤول است؟ (با توجه به اين که استفاده از آينه، هميشه امکان پذير نيست و در ضمن عمل لمس را نيز بايد با ديد کامل با دست انجام داد و از اين رو در حال حاضر در تمامى مراکز درمانى اين معاينه مستقيما انجام مى شود).

جواب :

در صورتى که زوجه ى بيمار، طبيب ماهرى نباشد ـ مثل مرد ـ ، طبيب مرد با اکتفاى بر ضروريات مى تواند.

2) طبق نظرات علوم پزشکى، يکى از معايناتى که امروزه در هر بيمارى (به خصوص در بيمارى هاى ادرارى ـ تناسلى) جزو معاينات اصلى اوليه به شمار مى آيد (گرچه در انجام آن، متأسفانه يا خوشبختانه مسامحه مى شود) عملى به نام «توشه رکتال» (يک نوع معاينه ى نظرى و لمسى از طريق مقعد) مى باشد اين معاينات گاهى به علت احتياط در جهت تشخيص يا ردّ برخى بيمارى ها انجام مى شود و گاهى در تشخيص برخى بيمارى ها بسيار مؤثر و روش کم خرج و ساده اى به نظر مى آيد. آيا پزشک مرد مجاز است چنين معاينه اى را چه جهت آموزش (به وسيله ى دانشجويان) و چه جهت تشخيص احتمالى يا قطعى در مورد بيمار مرد انجام دهد؟ اگر با عدم انجام آن، متوجه بيمارى و راه درمان وى نشود، آيا مسؤول است؟

جواب :

با همان شروط مذکوره در سابق مانعى ندارد.

لمس و نظر به مو براى معالجه

سوال 562 :

در صورت لزوم مشاهده و لمس موهاى خانم بيمار، جهت معاينه توسط پزشک مرد، حکم شرعى چيست؟

جواب :

در صورت عدم مماثل (پزشک زن) و اکتفاى بر ضروريّات، مانعى ندارد.

لمس بدن بيمار از روى لباس

سوال 563 :

در صورت لزوم، به طور کلى لمس بدن خانم بيمار از روى لباس چه صورتى دارد؟ (چه پزشک خانم در دسترس باشد و چه نباشد)

جواب :

مانعى ندارد.

موارد مختلف آموزشى در دوره ى پزشکى

سوال 564 :

با توجه به اين که هر پزشکى در طول دوران دانشجويى خود بايد (هر چند مختصر) از انواع و اقسام اختلالات و بيمارى ها چه در مورد آقايان و چه خانم ها آگاهى بيابد و آموزش ببيند (اعم از انجام معاينات کامل، آگاهى از بيمارى هاى زنان و چگونگى انجام زايمان سالم و...) و با توجه به اين که در مورد دانشجويان، اين موارد بيشتر آموزشى هستند تا درمانى (يعنى ممکن است نجات جان بيمار در همان زمان وابسته به اين معاينات نباشد، اما به وسيله ى اين آموزش که در بيمارستان هاى آموزشى صورت مى گيرد، دانشجو براى مراحلى که در آينده زندگى بيماران وابسته به وجود او خواهد بود آماده مى شود) و از اين رو، هر يک از دانشجويان در دوره هاى مختلف، ملزم و مجبور به گذراندن واحدهاى درسى در تمامى بخش هاى بيمارستان اعم از زنان و مردان، فراگيرى تمامى مسايل و امتحان دادن در پايان دوره مى باشند (تا بتوانند در نهايت فارغ التحصيل موفّقى باشند)، با در نظر گرفتن تمامى اين شرايط، بفرماييد تکليف و وظيفه ى دانشجو چيست؟ آيا مى تواند به خاطر رعايت مسايل شرعى، از فراگيرى کامل بسيارى مسايل بگذرد و در نتيجه در گذراندن واحدهاى درسى هم ناموفق باشد يا در هر شرايطى و با هر وسيله اى بايد به فراگيرى صحيح کارش بپردازد تا در آينده، کمتر دچار مشکل شود؟ و به طور کلى چگونه مى توان بين وظيفه ى پزشکى و دانشجويى (که در کتب پزشکى، بر انجام آن هاتأکيد شده) و وظيفه ى شرعى و اسلامى (که طبيعتا نبايد با وظيفه ى پزشکى تناقض داشته باشد) جمع کرد؟

جواب :

با رعايت شروط و اکتفاى بر ضروريّات در تعليم و تعلّم، زيادتر از آن چه را که به آن مضطرّ است، نرود.

محدوده ى معاينه توسط پزشک نامحرم

سوال 565 :

اگر پزشک مرد مجبور به معاينه بيمارِ خانم شد و يا بيمارِ مرد ناچار به مراجعه به پزشک زن شد، با توجه به اين که در صورت رعايت کامل مسايل شرعى و اخلاقى، در معاينه ى کامل نامحرم شايد بتوان گفت بيش از 90% معاينات که در کتب پزشکى به انجام آن ها تأکيد شده است، بايد انجام نگيرند، اگر با اين گونه معاينه ى سطحى و غير کامل، بيمارى وى تشخيص داده نشد و درمان کامل صورت نگرفت، آيا پزشک مسؤول است؟ اگر مسؤول است، چاره چيست؟ آيا برخلاف مسايل شرعى عمل کند؟ (تذکر اين نکته ضرورى است که پزشکان متخصص و مجرّب، بدون احتياج به معاينات کامل ممکن است بتوانند تشخيص و درمان انجام دهند اما براى اطباء نامجرّب و دانشجويان، تا رسيدن به اين مرحله، زمان زيادى لازم است).

جواب :

بايد از همان اوّل ملاحظه يقين در معالجه را بکند و آن چه شرط کار است رعايت کند. و در صورت احتمال خطر با نبودن پزشک هم جنس، که در مهارت مساوى او باشد، آن چه مورد ضرورت است، مغتفر و بخشوده است.

مراجعه زن به پزشک مرد و وظيفه ى پزشک

سوال 566 :

تخصص هاى علوم پزشکى بسيار زياد است و متخصصين خانم در هر رشته، معمولاً ـ به جز در برخى رشته ها ـ نادر يا کم مى باشند. در شهرهاى کوچک و بزرگ به علت تعداد زياد بيماران و تعداد کم پزشک يا تحميل هزينه گزاف، (همان طور که بسيار شايع است) خانم هاى بيمار به پزشک مرد مراجعه مى کنند؛ در اين صورت وظيفه پزشک مورد مراجعه چيست؟ آيا اگر بتواند و يا احتمال دهد که مى تواند با معاينات مختلف و ضرورى بيمارى را تشخيص و درمان کند، مکلّف است چنين کارى را انجام دهد يا بايد بيمار را به يک پزشک خانم ارجاع دهد؟ (در شرايطى که خيلى از بيماران، به دلايل فوق قادر به اين کار نيستند)، آيا در صورت ارجاع و تأخير در تشخيص و درمان بيمارى وى، اين پزشک مسؤول است؟

جواب :

در مورد احتمال خطر ـ هر چند خطر در صحّت ـ و ضرورت، بايد به کسى که ماهرتر است مراجعه شود، اگرچه مرد باشد. و مرد هم بايد به قدر ضرورت اکتفا کند، به طورى که اگر با آينه مى تواند تشخيص بدهد، با نگاه کردن تشخيص ندهد و اگر با دست پوشيده بتواند لمس ومسّ کند، بدون حايل نکند و مانند اين احتياطات.

معاينه ى بيمار خانمى که جانش در خطر است

سوال 567 :

1) اگر بيمارِ خانمى که جانش در خطر است، به تنها پزشک مرد روستاى دورافتاده مراجعه کند، آيا اين پزشک مجاز است هرگونه معاينه ى ضرورى را در مورد بيمار انجام دهد؟

جواب :

اگر مريض به پزشک هم جنس (زن) دسترسى ندارد، مى تواند.

2) در فرض فوق اگر جان بيمار در خطر نباشد، بلکه بيمارى خفيف يا متوسط وجود داشته باشد، آيا بيمارِ خانم حتما بايد به پزشک خانم در شهر مراجعه کند و يا در همان جا پزشک مرد مجاز است با انجام معاينات ضرورى، اقدام به تشخيص و درمان نمايد؟

جواب :

با پيدا نشدن پزشک هم جنس، فرقى نمى کند جانش در خطر باشد يا صحّتش در خطر باشد.

مراجعه زن به پزشک مرد

سوال 568 :

آيا مراجعه زن به پزشک مرد، در صورتى که پزشک زن در آن رشته موجود باشد جايز است؟ با توجّه به اين که غالبا به او نگاه مى شود و گاهى هم از او معاينه به عمل مى آيد.

جواب :

بايد از نظر و لمس حرام خوددارى شود.

مراجعه ى زن به پزشک مرد با فقدان زن حاذق

سوال 569 :

اگر پزشکِ حاذقِ زن نباشد، مراجعه زن به پزشک مرد، چه حکمى دارد؟

جواب :

ضرورت باشد، جايز است.

آمپول زدن توسط نامحرم

سوال 570 :

آمپول زدن توسط مرد نامحرم چگونه است؟

جواب :

اگر آمپول زن هم جنس نباشد و ضرورت باشد، مانعى ندارد.

انجماد بيمار لاعلاج

سوال 571 :

قرار دادن انسانى که مبتلا به بيمارى لاعلاج است، در حالت انجماد و احياى مجدّد او بعد از چندين سال و پس از کشف درمان بيمارى او، چه حکمى دارد؟

جواب :

جايز نيست.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

پزشکى

پر بازدیدترین ها

No image

خمس مغازه ‌ها

No image

احکام غسل جنابت

No image

شک در وضو

No image

موانع رسیدن آب به پوست

Powered by TayaCMS