اجازه پدر در ازدواج
سوال :
در صيغه موقت و در عقد دائم آيا اجازه پدر براى دختر باکره شرط است يا نه و اگر دخترى پدر ندارد و جد هم ندارد مى شود او را عقد کرد(در موقت يا دائم)؟
جواب :
بنا بر احتياط شرط است و اگر ازدواج او با کفو باشد و با عدم کفو ديگر پدر امتناع کند اذن پدر ساقط است و اگر پدر يا جدّ پدرى ندارد جز اجازه و رضايت خود دختر رشيده اجازه ديگرى لازم نيست. والله العالم
ازدواج/ اجازه پدر در ازدواج …
سوال :
اگر در ازدواج صغيره يا باکره رشيده بالغه بين جد پدرى و پدر تعارض شد، کداميک مقدّم است؟
جواب :
هر يک از جدّ پدرى يا پدر که سبقت بر تزويج صغيره بنمايد محلّى براى ديگرى باقى نمى ماند چون هر يک به طور استقلال ولايت دارند و ظاهراً نسبت به اذن در تزويج بالغه رشيده هم حکم که بنابر احتياط است همين است. والله العالم.
سوال :
پدرانيکه دختر باکره خودشان را رها کرده اند و کار فرزند را به خودش واگذار کرده اند و هيچگونه دخل و تصرفى در کار دختر نمى کنند باز هم در عقد، اذن چنين ولى لازم است؟
جواب :
در فرض مذکور در سوال هم، بنابر احتياط واجب دختر باکره بايد از پدر يا جدّ پدرى اذن بگيرد و اگر پدر و جدّ پدرى به امور دختر بى تفاوت باشند و با استيذان از آنها از مداخله در امور دختر و اعمال ولايت بدون وجه خوددارى داشته باشند اعتبار اذن آنها ساقط است.
سوال :
دخترى که مجرد است و پسرى را دوست دارد مى خواهد بااو ازدواج کند خانواده اش و ديگر اقوام با او مخالفند تکليف اين دختر چيست؟
جواب :
تکليف دختر اين است که به هر طريق است اگر پدر يا جدّ پدرى دارد احتياطاً از او اذن ازدواج با جوان مورد نظر را بگيرد و موافقت ساير ارحام لازم نيست.
سوال :
اينجانب زنى هستم به علت ناسازگارى شوهرم 12 سال پيش طلاق گرفته ام البته وکيل شوهرم در دادگاه حاضر بود در حضور وکيل حکم طلاق صادر گرديد از او دو تا دختر بچه داشتم در دادگاه تمام اختيارات دخترها به من موکول شد قبول نمودم با تمام زحمات و کار و کوشش شبانه روزى در اين دوازده سال مشغول نگهدارى و تحصيل بچه ها بودم و الان به حد بلوغ رسيده اند مى خواهند ازدواج نمايند ـ البته با هم کفو خودشان ـ مى گويند بايد اجازه پدر باشد تا عقد جارى شود از آن موقع تا حالا هيچ نوع اطلاعى از او نداريم از حى و ميت او هم خبرى نداريم با توجه به اينکه آن موقع توسط وکيلش تمام اختيارات به عهده من گذاشته شده است آيا باز هم بايد اجازه پدر باشد يا همان اختيارات کافيست لطفاً نظر مبارکتان را بيان فرماييد.
جواب :
در فرض سوال چنانچه دسترسى به پدر و يا جد پدرى نداريد اعتبار اذن پدر و يا جد پدرى ساقط است در صورتى که دخترها بالغه رشيده باشند مى توانند با کفو خود ازدواج کنند. والله العالم.
سوال :
حدود 6 سال قبل شوهرم مرا از خانه بيرون کرده و نوشته اى داده که هيچگونه حقّى به فرزندانش ندارد حدود 2 ماه است دختر بزرگم را شوهر داده ام با اين حال باز هم پدرش را در جريان گذاشتم، گفته بود به من مربوط نيست در اين مورد شاهد هم دارم و دختررا عقد کردم حال مى گويند اين عقد از نظر قانون اشکال دارد پدر دختر هم حالا آمده مى گويد من شکايت مى کنم، لطفاً حکم شرعى آن را مرقوم فرمائيد.
جواب :
در ازدواج دختر رشيده بالغه احوط استيذان از پدر است بلى چنانچه پدر نسبت به امور دختر بى تفاوت باشد و يا استيذان از او در امر دختر مداخله نکرده و اعمال ولايت ننموده است اعتبار اذن او ساقط است و عقد انجام شده با رضايت دختر رشيده صحيح است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است. والله العالم.
سوال :
آيا عموى دختر بدون حضور پدر ـ در صورتيکه مادر دختر هم رضايت نداشته باشد ـ مى تواند دختر برادرش را نامزد کسى نمايد؟ در صورت رضايت نداشتن، پدر شرعاً مى تواند نامزدى را به هم بزند؟
جواب :
عمو بر دختر برادر خود ولايت ندارد و نامزد کردن دختر يا عقد از طرف او فضولى است. والله العالم.
سوال :
عمرم بين دوازده و سيزده سال است پدرم من را به زور به ازدواج پيرمردى در آورده است که حداقل 65 سال عمر دارد و بابا بزرگم محسوب مى گردد و من کوچکترين رضايت قلبى و قبول واقعى به اين ازدواج نداشتم و ندارم امّا پدرم بخاطر ارضاء هواى نفسانى خودش با جبر و اکراه و ظلم اين کار را کرده و من چون يک زن مسلمان هستم مى خواهم بدانم حکم الله درباره اين ازدواج چيست؟
جواب :
در فرض مذکور اگر پدر بعد از رسيدن دختر به سنّ بلوغ بدون رضايت و اذن دختر او را شوهر داده است و او اکراهاً قبول کرده است ازدواج باطل است. والله العالم.
سوال :
محترماً بعرض ميرسانم که مدتى قبل به اصرار واجبار پدرم بين اينجانب و مردى صيغه اى خوانده شده که من از ابتداء به اين امر راضى نبوده و اکنون نيز در هيچ شرايطى حاضر به ازدواج با او نمى باشم، لازم به ذکر است که در اين مدت هيچ رابطه و رفت و آمدى بين ما نبوده است. از محضر شما استدعاى راهنمائى دارم.
جواب :
از قضيه شخصيه اطلاع نداريم بطور کلى چنانچه دختر رضايت به عقد نداشته و پس از اجراى صيغه عقد حتى با اصرار پدر و مادر هم راضى به ازدواج نشده است عقد باطل مى باشد و جدائى نياز به طلاق ندارد. والله العالم.
سوال :
شخصى دختر 9 ساله اش را با کتک و ضرب وادار به ازدواج و عقدش را جارى مى کند حالا دختر رضايت ندارد به پدرش مى گويد شما جبراً عقد جارى نموده ايد مدت دو سال شده که هنوز هم دختر رضايت ندارد مستدعى است حکم شرعى را بيان فرمائيد.
جواب :
با فرض اينکه دختر نه سال قمرى تمام داشته باشد پدر نمى تواند او را مجبور به ازدواج نمايد و اگر با جبر و اکراه پدر رضايت داده باشد عقد نافذ نيست و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
سوال :
مدتى پيش مردى به خواستگارى دخترم آمد پدر دختر در مسافرت بود و دختر به هيچ وجه راضى به اين ازدواج نبود، ولى خواستگار مرا با چرب زبانى اغفال و يک روحانى را آورد و صيغه عقد دخترم را خواند. از آنجا که پدر دختر (شوهرم) از اين ازدواج بى خبر بوده و دختر هم راضى به اين امر نبوده لطفاً بفرماييد صحت يا عدم صحت صيغه به چه شکلى است؟
جواب :
مسأله فروض و شقوق مختلف دارد اگر دختر به عاقد وکالت در اجراء صيغه نداده باشد عقد فضولى است وبا رد دختر باطل وبى اثر است، و اگر وکالت داده باشد و عقد بوکالت از او خوانده شده باشد و دختر که على الفرض کبيره است مدعى اکراه بر اذن و وکالت باشد بايد اگر زوج منکر ادعاء اوست، دختر دعواى اکراه را ثابت نمايد وبا اثبات اکراه عقد واقع شده باطل وبى اثر است و الا آثار صحت عقد بر آن مترتب است و چون بنظر حقير احتياط واجب در عقد باکره اينستکه با اذن از پدر يا جد پدرى او باشد رعايت اين احتياط بتحصيل اذن پدر يا جد يا طلاق شوهر لازم است بلى رجوع به غير با رعايت الاعلم فالاعلم در اين احتياط جائز است و در هر يک از اين فروض اگر بين زن و مرد اختلاف باشد رفع آن مرافعه شرعيه لازم دارد.
سوال :
عقد ازدواجى خوانده شده است دختر از اوّل با ازدواج مزبور مخالف بوده و راضى به عقد نبوده است و بعد هم کاملاً اظهار نارضايتى مى کند و مى گويد حين عقد هم پدرم مرا تهديد و مجبور نمود تا اذن بدهم تا جائى که نامبرده مى گويد اگر اصرار بر ازدواج شود خودکشى مى کنم لطف نموده حکم شرعى را مرقوم فرمائيد (ضمناً پدر دختر هم اعتراف به اجبار وى دارد)
جواب :
در فرض مذکور که دختر عاقله و بالغه بوده و عقد بدون اذن دختر واقع شده و اگر اذن داده بتهديد و اکراه بوده صحيح نيست و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
سوال :
شخصى دخترى را فريب ميدهد و از او وکالت نامه اى مى گيرد و او را براى خود صيغه مى کند و بدون آنکه پدر و مادر دختر بدانند عمل زناشوئى را انجام ميدهد و پس از چند ماه پدر و مادر متوجه مى شوند و مخالفت مى نمايند ولى اين شخص مى گويد خودم صيغه دختر را جارى نموده ام و آنچه حق و حقوق او باشد ميدهم ولى پدر و مادر مى گويند چون رضايت ما نسبت به صيغه دختر نبوده و نيست صيغه باطل است لذا از محضر جنابعالى تقاضا داريم حکم شرعى را بيان فرمائيد.
جواب :
در فرض سوال اگر دختر باکره بوده و پدر دختر بعد از عقد اجازه داده است حق اعتراض ندارد و اگر اجازه نکرده و رد کرده است احتياط اينستکه يا مرد زن را طلاق دهد يا با اذن زن و اجازه پدر عقد تجديد شود و اگر مرد از طلاق خوددارى مى کند و پدر دختر نيز از اذن براى عقد جديد امتناع مىورزد در صورتيکه امتناع او خلاف مصلحت دختر باشد طرفين با رضايت به عقد جديد اکتفاء کنند و الاّ با مرافعه شرعيه رفع نزاع مى شود.
سوال :
کسى که بر او ازدواج واجب است اگر ازدواج نکند احتمال قوى است که مرتکب فعل حرام بشود يا ضرر بدنى پيدا شود، لکن پدر و مادرش اذن نمى دهند اگر آن مرد بدون اذن پدر و مادرش ازدواج کند، پدر و مادرش اذيت مى شوند آيا ازدواج نمودن اين شخص بدون اذن و رضايت پدر و مادرش جائز است يا خير ؟
جواب :
در فرض سوال ازدواج مرد مذکور اشکال ندارد بلکه واجب است واذيت شدن پدر و مادر در فرض سوال نمى تواند مانع شرعى باشد. والله العالم.