صلح
سوال 1 :
- اگر شخصى اموال خود را بر نوادگان پسرى خود که بعضى از آنان بالغ و بعضى نابالغ بودهاند با ده سير نمک مصالحه نمايد و براى خود تا سى سال حق فسخ قرار دهد و قبل از گذشت سى سال دو قطعه از همان املاک را بفروشد و قطعه ديگرى براى اداى ديون و مخارج بعد از فوتش وصيت نمايد و نيز يک قطعه از همان املاک را که منزل مسکونى بوده پس از آن مصالحه اول دوباره به عروسش مصالحه نمايد، آيا فروش اين دو قطعه و وصيت قطعه ديگر و مصالحه با شخص ديگر موجب فسخ کل آن مصالحه اول مىشود؟
يا مصالحه نسبت به بقيه املاک صحيح و به قوت خود باقى است؟
جواب:
- در فرض مسأله مصالحه اول تماما فسخ شده است.
سوال 2 :
- ابراء و صلح به امضاء ذيل ابراء نامه و صلحنامه بدون انشاء لفظى- محقق مىشود يا خير؟
جواب:
- مجرد امضاء کفايت نمىکند.
سوال 3 :
- هرگاه کسى بخواهد مالى را با شخصى صلح کند مشروط بر اينکه عين مال يا منفعت آن فقط مادامى که "مصالح له" زنده است در
استفتاءات، ج2، ص: 183
تصرف و مورد استفاده او باشد. و بعد از فوت او به "مصالح" برگردد و در صورت فوت مصالح به ورثه او برگشت کند آيا چنين مصالحهاى صحيح و لازم خواهد بود يا خير؟
جواب:
- صلح مذکور لازم و شرط در ضمن آن نافذ است.
سوال 4 :
- شخصى موقع رفتن به کربلا ملک زراعى خود را که چهل سهم است به يک من نمک با برادر مادرى خود مصالحه نموده به شرط کفن و دفن، و رسيدگى به دخترش؛ شخص مذکور قبل از رفتن به کربلا عيالش را طلاق داده بود و عيالش شوهر کرده و پسرى از شوهر دوم دارد شخص کربلائى در کربلا فوت کرده و تنها وارث او هم فوت مىکند، برادر مادرى او هم بعد از او فوت مىکند، مردم محل جمع مىشوند و نيم سهم از زمين را به اولاد اين شخص، و نيم سهم ديگر را به عيال مطلقه شخص کربلائى مىدهند، اين زن هم فوت مىکند و نيم سهم فعلا در دست پسر زن مطلقه مىباشد و نيم سهم ديگر در دست اولاد برادر مادرى شخص کربلائى است حال پسر اين زن مطلقه ادعا دارد نيم سهم که در دست اولاد برادر مادرى شخص کربلائى است از آن خواهر مادرى من است چون او فوت کرده به من مىرسد استدعا دارم دستور شرعى را بيان فرماييد؟
جواب:
- بر فرض صحّت مصالحه، مال مورد مصالحه از ورثه شخص مصالح له است و ديگران حقى در آن ندارند.
استفتاءات، ج2، ص: 184
سوال 5 :
- خانمى در سال 1310 شمسى کليه مايملک خود از منقول و غير منقول را به همسر خود صلح نمود با شرط خيار فسخ در مدت سى سال و استيفاى منافع براى خود در مدت مزبور، و در صورت فوت مصالحه مزبور در بين مدت و عدم ظهور فسخ، خيار و استيفاى منفعت ساقط و در صورت لزوم مصالحه متصالح يک ثلث از عين الصلح مزبور را با نظارت شخص معين مخارج کفن و دفن و تعزيهدارىهاى ثلاثه و سبعه و اربعين و سال نمايد و دو ثلث ديگر را چنانچه اولادى از مصالحه باشد متصالح بين خود و اولاد مصالحه مزبوره از قرار "للذکر مثل حظ الأنثيين" قسمت نمايد. در سال 1320 يک دختر که تنها اولاد مصالحه مزبور است به وجود آمده و در سال 1324 مصالحه (مادر دختر) فوت نموده و با فوت او صلح مزبور لازم و قطعى شده و متصالح مکلف بوده دو ثلث از مورد صلح را بين خود و دختر تقسيم نمايد متأسفانه به اين تکليف عمل نکرده و در سال 1351 فوت نموده و زن و شش فرزند ديگر دارد حال بفرماييد: با توجه به صلح نامه سهم يک دختر و شش فرزند بعدى که از همسر بعدى مىباشند چيست؟
جواب:
- اگر به شرط تقسيم که در ضمن مصالحه کرده عمل نشده دختر زن فوت شده حق فسخ مصالحه را دارد و در صورت فسخ حق مطالبه ارث خودش را از [اموال] مادرش دارد و سهم شوهر از ترکه زن اوّل بين همه ورثه که از جمله دختر زن اول است تقسيم مىشود.
استفتاءات، ج2، ص: 185
سوال 6 :
- خانمى 2 ساعت و نيم آب و ملک داشته و تا حين فوت هم در تصرف خودش بوده، در ايام عزايش هم گفتند نوشتهاى نيست خصوصا برادرش اظهار داشت که من قلم به کاغذ براى خواهرم نگذاشتم اما بعد از هشت ماه از فوت او که اموال طبق قانون ارث تقسيم شد همان برادر صلحنامهاى نشان داده که دو ساعت آب و ملک را آن زن به دو تا از دخترها داده و امضاى همان برادر که منکر نوشته بود و اثر انگشتى هم در آن ديده مىشود ولى کسى نيست که شهادت دهد اين کار به امر مادر بوده و مادر هم در حياتش نگفته که نوشتهاى هست حالا ورثهاش به شک افتادهاند، چون مادر در سى سال قبل چند زمين مزروعى به پسرها صلح نموده حال در اين کاغذ بدون امضا آمده که به دخترها واگذار شده لطفا بفرماييد اين صلحنامه چه صورت دارد آيا بايد طبق آن عمل شود يا نه؟ اگر عمل شود صيغه عقد چه مىشود؟
جواب:
- تا صلح مذکور به طريق شرعى اثبات نشود کسى حق مزاحمت ورثه را ندارد و تنها "صلحنامه" اعتبار شرعى ندارد مگر موجب علم شود.
سوال 7 :
- به موجب اسناد محضرى سه نفر از برادران کليّه حقوق شرعى و قانونى متروکات موروثى خود را طبق سند محضرى رسمى به يکى از برادران صلح و اقرار به صلح نمودهاند. همچنين اقرار و اعتراف نمودهاند که کليه سهم الارث پدرى خود اعم از منقول و غير منقول را از برادر خود دريافت نمودهاند چند سال پس از صلح و اقرار و اعتراف، مصالحين و مقرين مزبور مدعى همان مورد صلح و اقرار شدهاند آيا طبق احکام شرع اسلام، مصالحين و مقرين مزبور مىتوانند مدعى چنين حقوقى نسبت به مورد صلح و اقرار
استفتاءات ج2 195 ج ..... ص : 195
استفتاءات، ج2، ص: 186
باشند يا خير؟ و آيا حقوق شرعى متصالح و وراث متصالح به مورد صلح و اقرار ثابت است و مراجع قضايى حق رسيدگى به ادعاى مصالحين و مقرين مزبور را پس از صلح و اقرار دارند يا خير؟
جواب:
- اگر صلح به نحو صحيح شرعى انجام شده و حق خيار فسخ براى صلح کننده نباشد حق مطالبه حقوق صلح شده را ندارد و در صورت اختلاف بايد به محکمه شرعيه رجوع شود.
سوال 8 :
- هرگاه شخصى منافع اموال منقول و غير منقول خود را به کسى صلح کند که "مصالح له" مادامى که زنده است از منافع آن به هر نحو که خواسته باشد استفاده کند در صورتى که شخص مصالح قبل از مصالح له فوت شود آيا مفاد صلح مزبور به قوّت خود باقى است يا محتاج به تنفيذ ورثه مصالح خواهد بود؟
جواب:
- صلحى که طبق ضوابط شرعى در حيات مصالح انجام گرفته پس از فوت او نيز به قوت خود باقى است و نياز به تنفيذ ورثه ندارد.
سوال 9 :
- دخترى داراى طلاجات زيادى بود که آنها را درد برد بدون اينکه پدر مقصر باشد ولى دختر روزگار پدر را سياه کرد تا اينکه پدر ناچار شد يک قطعه باغ را بدون اجراى صيغه به او واگذار نمايد بعدا عموى دختر بعد از اينکه او شوهر کرد در برابر يک صلح نامه که به امضاى پدرش رسيده
استفتاءات، ج2، ص: 187
است براى اين دختر يک خانه با زيربنا و محوطه و اطراف آن سيصد متر مربع ساخته است و دختر بقيه زمين را که در حدود تقريبى دو هزار متر مربع است به عمويش واگذار نمود که آن مقدار زمين در تصرف عمو بود تا اينکه بعد از ساختن خانه، دختر و شوهرش در آن سکونت کردند و ادعاى بقيه زمين را نمودند آيا از نظر اسلام صلح نامه معتبر است يا خير؟ و آيا دختر از نظر شرع اسلام مىتواند بعد از مصالحه دوباره ادعاى زمين را بکند؟
جواب:
- چنانچه واقعا دختر نامبرده حقوق و لو احتمالى خود را در مقابل خانه و عوض آن صلح نموده ديگر حق ندارد. و سند اعتبار شرعى ندارد و اگر نزاعى باشد بايد در محکمه شرعيه حل و فصل شود.
سوال 10 :
- مادر ما هر چه از املاک و غيره داشته به ما مصالحه نموده اگر شرعا صحيح است و اشکالى ندارد مرقوم فرماييد؟
جواب:
- حکم کلى مسأله معلوم است که با وجود شرايط معتبره صلح صحيح است؛ ولى رسيدگى به قضيه شخصيه و حل اختلاف چنانچه اختلافى هست موکول به محاکم صالحه شرعيه است.
سوال 11 :
- اگر کسى مال خود را که عينا مورد حق کسى نبوده به عنوان
استفتاءات، ج2، ص: 188
باقيات الصالحات و زير نظر عالم بزرگ با اجراى صيغه شرعى صلح نموده سپس ديگرى با ادعاى حق کلى قصد دارد از عين مال فوق الذکر استيفاى حق نمايد تا در نتيجه صلح باطل شود حالا با توجه به اينکه بر فرض ثبوت دعوى جهت استيفاى حق ادعايى، مال ديگرى وجود دارد آيا شرعا اين عمل جايز است و بدين وسيله صلح باطل مىگردد يا نه؟
جواب:
- چنانچه عين مال مورد مصالحه متعلق حق کسى نباشد صلح صحيح و بايد طبق آن عمل شود و صاحب دعوى حق ابطال صلح را ندارد.
سوال 12 :
- در سال 1316 شمسى ملکى از پدرم به اينجانبه و برادرم به ارث رسيده، در مدرکى که از آن زمان مانده چون سهم بنده کمى بيشتر از برادرم بوده قيد شده که مبلغ ده تومان و نيم بايد به برادرم بدهم و اين مبلغ به برادرم پرداخت شده ولى رسيدى نداريم چون برادرم رسيد نداده حالا چون متاسفانه نه مادرم در قيد حيات است و نه برادرم، برادر زادههايم اظهار طلب ملک مىکنند خواهشمندم بفرماييد اکنون چه مبلغى بايد بپردازم آيا همان ده تومان و نيم را يا بيشتر؟
جواب:
- بيش از مبلغى که در ضمن مصالحه قرارداد شده را حق ندارند و چنانچه شما مدعى پرداخت آن هستيد بايد شرعا اثبات نماييد و اختلاف بايد در محکمه شرعيه حلّ شود يا به طورى با هم مصالحه نماييد.
سوال 13 :
- شخصى در زمين بايرى خانه ساخته و جهت مشروب کردن خانه و اشجارش از زمين مزروعى ملکى شخص ديگرى در مدت شانزده سال
استفتاءات، ج2، ص: 189
آب آورده بدون آنکه مالک زمين مجراى آب را به او صلح کند يا بفروشد.
و در اين مدّت به طور اباحه استفاده شده و مالک اول زمين، زمين فوق را به ديگرى فروخته که نهر را هم متراژ کرده و پول آن را از خريدار گرفته به عنوان آنکه شخصى که آب مىبرد من نهر را به او انتقال نکردهام و فعلا خريدار مىخواهد ملک را ساختمان کند آيا حق دارد جلو آب بردن را بگيرد و حال آنکه اشجار هم در خانه موجود است و خود صاحب خانه هم اقرار دارد که ملک نهر و مجرا را مالک نيست و براى بردن آب جهت مشروب کردن خانه راه ديگرى هم ندارد و تعداد اشجار آن از انگور و انار و درخت سياه شصت اصله مىباشد لطفا جواب مسأله را مرقوم فرماييد؟
جواب:
- در فرض مرقوم احتياط در مصالحه بين آنها است. "1"
سوال 14 :
- مادرى در حدود بيست و پنج سال پيش مقدارى از آب و ملک و خانه خود را به فرزندان اناث خود که چهار نفرند مصالحه مىنمايد و در ضمن صلحنامهها اينگونه قيد شده که: اختيار "مصالح عنه" مادام الحيات با خود مصالح مىباشد و بعد از وفات او ملک طلق و حق صدق دختران متصالحه مىباشد که ارباعا تقسيم نمايند و براى ديگرى حق و نفع و بهرهاى نيست که مداخله نمايند. و مخفى نماند که اين قيود در صلحنامه ملک و آب است و نيز در صلحنامه خانه اينگونه قيد شده است. و قابل ذکر است که اين دو صلحنامه را دو نفر نوشته و در دو زمان نيز نوشته شدهاند ولى بعد از گذشت چندين سال گاه به گاهى مادر مذکور مىگويد اموال را
استفتاءات، ج2، ص: 190
مىخواهم بفروشم. يا اصلا آن موقع بالأجبار من اين اموال را صلح کردهام.
يا گاهى ادعا مىکند که ديوانه بودهام. يا مريض بودهام و بعد از چندى دورهم نشسته بدون رضايت دخترهايش اموال را بين پسرها و دخترهايش دو مرتبه تقسيم مىکند و هم اکنون ادعا مىکند که چيزى ندارم بخورم و خرجى ندارم و مىخواهم بفروشم. مستدعى است بيان فرماييد که با توجه به متن صلحنامه آيا او مىتواند صلحنامهها را ناديده بگيرد و آنها را بهم بزند؟
و آيا حق دارد اموال را بفروشد؟ و نيز آيا تقسيم اموال بعد از چندين سال بين اولاد ذکور و اناث صحيح است؟ و آيا سخنان مادر که مىگويد: مجبور بودم يا ديوانه و مريض بودم و لذا صلح را قبول ندارم پذيرفته مىشود در حالى که در همان زمان به يکى از فرزندان ذکورش هم مقدارى از اموالش را بخشيده و صلح کرده است و هيچگونه سخنى درباره آنها گفته نمىشود؟
جواب:
- اگر معلوم است که صلح مشروط به بعد از مردن بوده باطل است و اگر معلوم است که صلح مشروط نبوده و مسلوب المنفعه مادام الحيوة موصيه واقع شده صحيح و لازم است و ادعاى اکراه و غيره بدون اثبات شرعى مسموع نيست. و همچنين اگر شک در وقوع صلح به يکى از دو نحو مزبور باشد حکم به صحت مىشود و مصالح نمىتواند آن را بهم بزند.
سوال 15 :
- مجاز از طرف حاکم شرعى در مداخله امور صغار براى تسهيل امر بازماندگان با رعايت صرفه صغار چنين مىکند تمام اموالى که از
استفتاءات، ج2، ص: 191
بچههاى صغير در معرض استعمال است مانند منزل و لوازم آن و غيره تصرف در آنها را با مادر بچهها در مدت مثلا ده سال که نفر آخر هم به حد بلوغ برسد با زحماتى که مادر براى بچهها مىکشد مصالحه مىکند مثلا اگر تصرفات در اموال سالى دو هزار تومان اجرت دارد مادر هم اجرت زحماتش دو هزار تومان و اگر بيشتر است بيشتر و کمتر است کمتر و مادر بچهها هم قبول مىکند آيا به نظر مبارک شما اين مصالحه در دفع اشکال تصرف در مال صغير کافى است يا راه ديگرى دارد؟
جواب:
- مصالحه مزبوره نسبت به اموال هر صغيرى تا زمان بلوغ او اگر مقرون به مصلحت او باشد اشکال ندارد.
سوال 16 :
- [اگر کسى] يک حياط مسکونى، به انضمام تمامى مخلّفات خانه از هر قبيل که بوده باشد، کائنا ما کان، در هر محلّى که موجود است مطلقا، و کليّه مطالبات و نقود را- از هر کس و به هر عنوان خواه به موجب سند رسمى و يا عادى و يا سفته تجارتى که در ذمّه اشخاص بوده باشد- در مقابل دويست و پنجاه هزار ريال تمام [مصالحه کند] که مبلغ دويست هزار ريال، بذل و ابراء نموده و مبلغ پنجاه هزار ريال دين ثابت در صورتى که مقدار وجه سفتهها و مطالبات از اشخاص و نقد موجودى چندين برابر وجه المصالحه است- آيا اين معامله در دين مقدس اسلام صحيح است يا باطل؟
جواب:
- با فرض اينکه به صورت مصالحه، معامله شده اشکال ندارد.
استفتاءات، ج2، ص: 192
سوال 17 :
- شخصى که خود را در معرض ورشکستگى مىبيند و براى فرار از ديون مردم، اموال خود را با مصالحه يا هبه يا بيع از ملک خود خارج مىکند آيا اين معاملات صحيح است؟
جواب:
- در فرض مذکور صحت معاملاتى که براى فرار از ديون انجام گرفته محل اشکال است و حاکم شرع مىتواند دخالت کند.