احکام زکات
زکات از واجبات بزرگ الهى است که در قرآن و روايات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمين اجتماعى، تعديل ثروت، تأمين زندگى فقرا، ايجاد تسهيلات و منافع عمومى و دينى و جذب غير مسلمانان به اسلام است و يقينا اگر ثروتمندان زکات اموال خويش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامى رخت برمىبندد. امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان براى فقرا به اندازه کفايت آنان واجب فرموده است و اگر مىدانست آن مقدار کفايت نمىکند، هر آينه بر آن مىافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستى الهى نيست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوى کسانى است که حقوق فقرا را ادا نمىکنند و به درستى اگر مردم حقوق مستمندان را ادا مىکردند، آنان در رفاه زندگى مىکردند.»(1) با برچيده شدن فقر از جامعه، امنيت اجتماعى نيز حاکم مىگردد؛ على عليهالسلام مىفرمايد: «اموال خويش را با زکات پاسدارى کنيد.»(2) پرداختن زکات موجب رهايى از عذاب الهى(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ مىفرمايد: «هر آنچه را در راه خداوند انفاق مىکنيد خداوند به شما باز مىگرداند و او بهترين روزى دهندگان است.»(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مىنشيند چنانکه در روايت آمده است: «آن کسى که نماز به پاىدارد و زکات نپردازد
---------------------------------
1 ـ وسائل الشيعة، چاپ آل البيت، باب 1 از «أبواب ما تجب فيه الزکاة»،ح2،ج9،ص10.
2 ـ نهج البلاغه، صبحى صالح، حکمت 146.
3 ـ «آنان را که طلا و نقره گنجينه مىکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمىکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.»، توبه(9):34.
4 ـ سبأ(34):39.
(353)
گويا نماز نخوانده است.»(1)
مسأله 1972 :
زکات در نُه چيز واجب است:
اوّل: گندم، دوم: جو، سوم: خرما، چهارم: کشمش، پـنجـم: طـلا، شـشم: نقره، هفتم: شتر، هشتم: گاو، نهم: گوسفند و اگر کسى مالک يکى از اين نُه چيز باشد، با شرايطى که بعد گفته مىشود، بايد مقدارى را که معيّن شده به يکى از مصرفهايى که دستور دادهاند برساند.
شرايط واجب شدن زکات
مسأله 1973 :
زکات در صورتى واجب مىشود که مال به مقدارِ نصاب ـ که بعد گفته مىشود ـ برسد و مالک آن، بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرّف کند.
مسأله 1974 :
در واجب شدن زکات در گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره، سال معتبر است؛ بدين ترتيب که اگر انسان يازده ماه مالک گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره باشد، در اوّل ماه دوازدهم ديگر نمىتواند در آن به گونهاى تصرّف کند که مال را از بين ببرد و اگر تصرّف کند، ضامن است و چنانچه تا پايان ماه دوازدهم بقيه شرايط موجود باشد، پرداخت زکات واجب مىشود.
مسأله 1975 :
اگر مالک گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در بين سال بالغ شود، اوّل سال او براى تعلّق زکات، از تاريخ بلوغ او حساب مىشود.
مسأله 1976 :
زکات گندم و جو وقتى واجب مىشود که به آنها گندم و جو گفته شود و زکات کشمش وقتى واجب مىشود که به آن انگور گفته شود و هنگامى که خرما قدرى خشک شد که به آن «تَمْرْ» بگويند، زکات آن واجب مىشود، ولى وقت دادن زکات در گندم و جو، هنگام خرمن شدن و جدا کردن کاه از آنها و در خرما و کشمش، هنگامى است که وقت چيدن آنها رسيده باشد.
مسأله 1977 :
اگر هنگام واجب شدن زکات گندم، جو، کشمش و خرما که در مسأله
-------------
1 ـ وسائل الشيعة، چاپ آل البيت، باب 3 از «أبواب ما تجب فيه الزکاة»،ح2،ج9،ص32.
(354)
پيش گفته شد، صاحب آنها بالغ باشد، بايد زکات آنها را بدهد.
مسأله 1978 :
اگر صاحب گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در تمام سال ديوانه باشد، زکات بر او واجب نيست؛ ولى اگر در مقدارى از سال ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد، چنانچه ديوانگى او به قدرى کم باشد که مردم بگويند در تمام سال عاقل بوده، زکات بر او واجب است.
مسأله 1979 :
اگر صاحب گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در مقدارى از سال مست يا بىهوش شود و يا هنگام واجب شدن زکات گندم، جو، خرما و کشمش مست يا بىهوش باشد، زکات از او ساقط نمىشود.
مسأله 1980 :
اگر گاو، گوسفند، شتر، طلا يا نقره در بين سال از انسان غصب شود و نتواند در آن تصرّف کند، سال به هم مىخورد و از وقتى که بتواند در آن تصرّف کند، دوباره سال شروع مىشود و نيز اگر زراعت گندم، جو، خرما و کشمش را از انسان غصب کنند و هنگامى که زکات آن واجب مىشود در دست غصب کننده باشد، هنگامى که به صاحب آن برمىگردد، زکات ندارد.
مسأله 1981 :
اگر چيزى مانند طلا و نقره را که در وجوب زکات آن، سال معتبر است، قرض کند و يک سال نزد او بماند، بايد زکات آن را بدهد و بر کسى که قرض داده چيزى واجب نيست و اگر زراعت گندم، جو، خرما و کشمش را قرض کند و در وقت وجوب زکات در ملک قرض کننده باشد، زکات آن بر وى واجب است و بر قرضدهنده چيزى واجب نيست.