احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها
مسأله 2774 :
گوشت پرندگانى که داراى چنگال هستند و درنده مى باشند حرام است مانند باز و عقاب و کرکس و شاهين و امثال اينها و همچنين است بنابر احتياط واجب انواع کلاغ و شب پره و طاووس. ولى گوشت پرندگانى مانند انواع کبوتر و کبک و تيهو و قطا و مرغ خانگى و انواع گنجک و امثال اينها حلال مى باشد (بلبل و سار و چکاوک از اقسام گنجشک است)، امّا بنابر احتياط واجب بايد از خوردن گوشت پرستو و هدهد اجتناب کرد.
مسأله 2775 :
معمولا پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته مى شوند:
اوّل: اينکه هنگام پرواز، بال زدن آنها بيشتر باشد تا نگهداشتن بال، يعنى پرنده اى که بال زدنش بيشتر باشد حلال است و پرنده اى که بيشتر بال ها را در حال پرواز نگه مى دارد حرام است.
دوّم: پرندگانى که سنگدان يا چينه دان يا انگشت جدائى مانند شست انسان دارند حلال و پرندگانى که اينها را ندارند حرام است.
مسأله 2776 :
تخم پرندگان حلال، حلال و تخم پرندگان حرام، حرام است. و اگر مشتبه باشد تخمهائى که دو طرف آن مساوى است حرام است و تخمهائى که يک طرف آن باريک تر است حلال است.
[472]
مسأله 2777 :
از حيوانات دريائى، فقط ماهى فلس دار حلال است و همچنين بعضى از اقسام ماهيان که فقط در کنار گوشش فلس نمايان و ظاهر است حلال مى باشد، ولى ماهى بى فلس حرام است، چنانچه ساير حيوانات آبى از قبيل نهنگ و خرچنگ و قورباغه و امثال اينها نيز حرام مى باشند.
مسأله 2778 :
تخم حيوانات دريايى حلال، حلال و تخم حيوانات دريايى حرام، حرام است.
مسأله 2779 :
اگر چيزى را که روح دارد از حيوان زنده جدا نمايند، مثلا دنبه يا مقدارى گوشت از گوسفند زنده ببرند، نجس و حرام مى باشد.
مسأله 2780 :
بعضى از اجزاء حيوانات حلال گوشت حرام و بعضى بنابر احتياط لازم حرام است و مجموع آنها پانزده چيز است:
1) خون، 2) فضله، 3) نرى، 4) فرج، 5) بچه دان، 6) غدد که آن را دشول مى گويند، 7) تخم که آن را دنبلان مى گويند، 8) چيزى که در مغز کله است و داراى شکل است و باندازه نصف نخود مى باشد، 9) مغز حرام که در ميان تيره پشت است، 10) پى که در دو طرف تيره پشت است، 11) زهره دان، 12) سپرز (طحال)، 13) بول دان (مثانه)، 14) عدسى و سياهى چشم (مردمک) بنابر احتياط لازم، 15) چيزى که در ميان سُم است و به آن ذات الاشاجع مى گويند، بنابر احتياط لازم حرمت اين چيزها در حيوانات بزرگ است امّا در حيوانات کوچکى مانند گنجشک چنانچه بعضى از اين امور قابل تشخيص يا جدا کردن نباشد خوردن آن اشکال ندارد.
مسأله 2781 :
خوردن سرگين و آب دماغ حرام است و احتياط واجب آن است که از خوردن چيزهاى خبيث ديگر که طبيعت انسان از آن متنفر است اجتناب کنند، ولى اگر پاک باشد و مقدارى از آن بطورى با چيز حلال مخلوط شود که در نظر مردم مستهلک حساب شود، خوردن آن اشکال ندارد.
مسأله 2782 :
خوردن خاک حرام است ولى خوردن کمى از تربت حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) براى شفا جايز است و بهتر است که تربت را در مقدارى آب حل نمايند تا مستهلک شود و بعد آن آب را بياشامند و خوردن گلِ داغستان و گل ارمنى براى معالجه اگر علاج منحصر به خوردن اينها باشد اشکال ندارد.
مسأله 2783 :
فرو بردن آب بينى و خلط سينه که در فضاى دهن نيامده باشد حرام نيست ولى اخلاط بينى و سينه که در فضاى دهن وارد شده احتياط واجب ترک
[473]
فرو بردن آنست و فرو بردن غذايى که موقع خلال کردن، از لاى دندان بيرون مى آيد اگر طبيعت انسان از آن متنفر نباشد اشکال ندارد.
مسأله 2784 :
خوردن چيزى که موجب مرگ مى شود يا براى انسان ضرر کلّى دارد حرام است.
مسأله 2785 :
از چهار پايان اهلى، گوشت شتر و گاو و گوسفند حلال و گوشت اسب و قاطر و الاغ کراهت دارد. و از حيوانات بيابانى و وحشى، گوشت آهو و گوزن و گاو وحشى و قوچ و بز کوهى و گوره خر حلال است.
مسأله 2786 :
حيوان اهلى حلال گوشت، از سه راه حرام گوشت مى شود:
اوّل: اينکه جلاّل باشد، يعنى خوراک آن بر حسب عادت منحصر به مدفوع انسان باشد که در اينصورت گوشت و شير آن حرام و بنابر احتياط واجب بول و مدفوع آن نجس مى شود.
دوّم: اينکه انسان با حيوان چهار پا نزديکى کند و عمل زشت انجام دهد.
در اينصورت گوشت و شير آن بلکه بنابر احتياط واجب نسل آن هم حرام مى شود و نيز بول و مدفوع آن بنابر احتياط نجس است.
سوّم: برّه و بزغاله و گوساله اى که از شير خوک بخورد تا نمو کند و استخوانش محکم شود گوشت و شير و نسلش حرام مى شود و بنابر احتياط واجب بول و مدفوع آن نجس است ولى اگر از شير انسان بخورند تا بزرگ شوند گوشت و شيرشان حرام نمى شود بلکه کراهت دارد.
مسأله 2787 :
حيوان جلاّل را اگر بخواهند حلال شود بايد استبراء کنند، يعنى تا مدّتى آن را از خوردن نجاست باز دارند و به آن غذاى پاک بدهند به نحوى که ديگر نگويند جلاّل است. و بنابر احتياط واجب شتر را چهل روز و گاو را سى روز و بهتر است چهل روز، و گوسفند را ده روز و بهتر است چهارده روز و مرغابى را پنج روز و بهتر است هفت روز، و مرغ خانگى را سه روز و ماهى را يک شبانه روز استبراء کنند.
مسأله 2788 :
حيوان چهارپائى را که انسان با آن نزديکى کرده اگر معمولا از گوشت و شير آن استفاده مى شود، مانند شتر و گاو و گوسفند بايد آنرا بدون تأخير بهر
[474]
نحو که امکان دارد بکشند و گوشت آنرا بسوزانند، و کسيکه اين عمل زشت «وطى» را انجام داده بايد پول آنرا به صاحبش بدهد.
و اگر معمولا از آن استفاده سوارى مى شود مانند اسب و قاطر و الاغ بايد آن را به شهر ديگر ببرند و در آنجا بفروش برسانند و کسى که عمل «وطى» را انجام داده خسارت و قيمت آن را بپردازد، و اگر اين حيوان بين حيوانات ديگر مخلوط و مشتبه شده بايد بوسيله قرعه آن را معيّن کنند.
مسأله 2789 :
گوشت و شير حيوان نجس، مانند سگ و خوک، حرام است، و همچنين گوشت و شير حيوانات درنده که معمولا نيش و چنگال دارند مانند شير و پلنگ و يوزپلنگ و گرگ و کفتار و شغال و روباه و گربه و همينطور حيواناتى که مسخ شده اند مانند فيل و خرس و بوزينه و خرگوش حرام مى باشند و خوردن حيوانات ريز و حشرات مانند موش و سوسمار و مار و مارمولک و عقرب و سوسک و زنبور و مور و مگس و پشه و انواع کرمها نيز حرام است.
مسأله 2790 :
آشاميدن شراب، حرام و در بعضى از اخبار بزرگترين گناه شمرده شده است و اگر کسى آن را حلال بداند در صورتى که ملتفت باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذيب خدا و پيغمبر مى باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)روايت شده است که فرمودند: شراب ريشه بديها و منشأ گناهان است و کسى که شراب مى خورد، عقل خود را از دست مى دهد و در آن موقع خدا را نمى شناسد و از هيچ گناهى باک ندارد و احترام هيچ کس را نگه نمى دارد و حق خويشان نزديک را رعايت نمى کند و از زشتيهاى آشکار رو نمى گرداند و روح ايمان و خدا شناسى از بدن او بيرون مى رود و رو ح ناقص خبيثى که از رحمت خدا دور است در او مى ماند و خدا و فرشتگان و پيغمبران و مؤمنين، او را لعنت مى کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمى شود و روز قيامت روى او سياه است و زبان از دهانش بيرون مى آيد و آب دهان او به سينه اش مى ريزد و فرياد تشنگى او بلند است.
مسأله 2791 :
نبايد سر سفره اى که در آن شراب مى خورند (اگر انسان يکى از آنان حساب شود) نشست و چيز خوردن از آن سفره حرام است.
مسأله 2792 :
بر هر مسلمان واجب است مسلمان ديگرى را که نزديک است از گرسنگى يا تشنگى بميرد، نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.
[475]