شرايط وضو
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است که ما از اين سيزده شرط آنهايى را که نياز به توضيح دارد در اينجا ذکر مىنماييم:
شرط دوم
آب وضو بايستى مطلق باشد، به طور کلى مايعات بر دو دستهاند: يک دسته از آنها اصلا اسم آب بر آنها اطلاق نمىشود مانند شير، نفت، شيره، و... و دسته ديگر مايعاتى است که آب به آنها اطلاق مىشود که اين دسته خود به دو قسم تقسيم مىشود:
الف) قسمى که در نامگذارى بر آن فقط اطلاق «آب» تنها کافى نيستبلکه بايستى چيز ديگرى هم به آن اضافه کرد; مانند آب هندوانه و گلاب که از چيزى گرفته شدهاند و يا آب گل که با چيزى مخلوط شده است.
ب) قسم دومش آن است که در نامگذارى فقط اطلاق نام آب بر آن کافى است، که اگر به چيزى هم نسبت داده شود طورى است که بدون آن هم اطلاق آب بر آن صادق است; مانند آب دريا،آب چاه و....
حال مىفرمايند شرط مايعى که انسان با او وضو مىگيرد آن است که از قسم دوم (آب مطلق) باشد; يعنى آبى که نه از چيزى گرفته شده و نه با چيزى مخلوط شده باشد که عرفا به او آب نگويند.
التنقيح، ج2،ص11، توضيح المسائل، مسأله15.
معيار مضاف بودن آبى که با چيزى مخلوط شده
معيار مضاف بودن آبى که با چيزى مخلوط شده،عرف است که اگر آبى را مضاف بدانند، مضاف است و اما اينکه بعضى مىگويند: اگر در آب گلآلود کف دست ديده شود مضاف نيست و اگر ديده نشود مضاف است، معيار صحيحى نيست.
يادآورى
1- آبى که معلوم نيست مطلق استيا مضاف،اگر قبلا مطلق بوده، حکم آب مطلق را دارد و اگر مضاف بوده، حکم آب مضاف را دارد و اما اگر حالتسابقش روشن نيست و غير از اين آب، آب ديگرى هم ندارد، بايستى براى نماز با اين آب وضو گرفته و تيمم هم بنمايد.
تحرير الوسيله،ج1، ص25، مسأله 3.
2- به مسأله 266 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط سوم
آب وضو و فضايى که در آن وضو مىگيرد مباح باشد.
درباره آب وضو غصبى نبودن را حضرت امام شرط مىدانند،ولى درباره مباح بودن مکان وضو و يا فضايى که در او وضو گرفته مىشود،ايشان احتياط مستحب دارند ولو در تصرفش در غصب کار حرامى کرده است و اما درباره آب وضو، بايستى انسان اگر آب وضو مال کس ديگرى است علم به رضايت او داشته باشد و در صورت شک نمىشود وضو گرفته و تصرفات ديگر نمود،الا در نهرهاى بزرگ و قناتها که تا مادامى که صاحبانشان نهى نکردهاند،مىشود وضو گرفته ولو در ميان آنها صغير و ديوانه باشد.
تحريرالوسيله،ج1،ص25، 26، مسأله 7 و عروةالوثقى، فى شرائط الوضوء، مسأله 13.
يادآورى
1- کلمه مباح در اينجا در مقابل غصبى بودن استعمال شده، يعنى غصبى نبودن، و گاهى هم مباح گفته مىشود و از آن اراده عدم حکم وجوب يا حرمتيا استحباب يا کراهت مىشود;مانند کلمه «شير» در فارسى که استعمالاتش فرق مىکند.
2- مکان غصبى با فضاى غصبى فرق دارند; زيرا گاهى ممکن استهم مکان وهم فضا غصبى باشد و گاهى ممکن است فقط فضا غصبى باشد.
3- به توضيح المسائل مسأله 268 270 مراجعه شود.
شرط چهارم و پنجم
ظرف آب وضو مباح باشد و همچنين از طلا و نقره نباشد.
اگر آب ديگرى جز همان آبى که در ظرف غصبى و يا طلا و نقره است ندارد،وضو با آن آب باطل است،چون در اينجا مامور به وضو نيست و چون وضويش امر ندارد،لذا چه ارتماسى وضو بگيرد و يا ترتيبى،به وسيله آن ظرف آب بريزد يا با مشت آب بردارد، وضو باطل است;چون در تمام صورت تصرف در ظرف غصبى است و در اينجا اصلا امر به وضو مطلقا ندارد;مگر اينکه آب را در ظرف ديگرى بريزد که آن ظرف مانع شرعى نداشته باشد که در اينجا ولو در اين تصرفش کار حرام انجام داده، ولى حالا که آب بدون مانع پيدا کرد، امر به وضو مىآيد و اما در صورت دوم که غير از اين آب، آب ديگر بدون مانع دارد، در آنجا امر به وضو ساقط نشده و لذا در اين مورد اگر بخواهد در اين ظرف غصبى وضوى ارتماسى بگيرد،وضويش باطل است،چون وضو در چنين ظرفى نهى شده است. اما اگر بخواهد به وسيله مشت آب بردارد،ولو در وقتى که آب را بر مىدارد به خاطر تصرف در غصب معصيت کرده، ولى وضويش صحيح است; چون با آوردن آب به بيرون از ظرف مانع از آب برداشته مىشود و نهى به وضويش نمىخورد.
تحريرالوسيله، ج1، ص26، مسأله 8.
يادآورى
به مسائل 247 و 275 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط ششم
اعضاى وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.
قبل از وضو لازم نيست تمام اعضاى بدن پاک باشد، بلکه مىشود هر عضو را قبل از وضو دادن پاک کرد،ولى يک شستن هم به قصد ازاله نجاست و هم به قصد پاک کردن کفايت نمىکند و لو به فرو بردن در آب کر و جارى باشد، ولى اگر در هنگام فرو بردن قصد طهارت آن عضو را داشته باشد و در هنگام بيرون آوردن نيت وضو نمايد کافى است -البته اين نوع وضو وضوى ارتماسى است و اما نجس شدن عضوى بعد از وضو گرفتن آن اشکال ندارد،اگر چه وضو تمام نشده باشد. عروة الوثقى، فى شرائط الوضوء (الثانى).
يادآورى
1- اگر يکى از اعضاى وضو قبلا نجس بوده بعد از وضو شک مىکند که آيا آنجا را آب کشيده و وضو گرفته يا نه؟ در اينجا سه صورت دارد: يا مىداند که در حال وضو گرفتن ملتفت نبوده و توجه نداشته که آنجا نجس است که در اين صورت وضو باطل استيا مىداند که در حال وضو توجه داشته و يا شک دارد که توجه داشته يا نه، که در اين دو صورت وضو صحيح است، ولى در عين حال در تمام سه صورت آن عضو به حال نجاستخود باقى است و بايستى آن عضو را آب بکشد و به هر جاى بدن يا لباس هم که يقين دارد از آن رطوبت نجس رسيده است، بايستى آنجا را هم آب بکشد.
عروةالوثقى، في شرائط الوضوء، مسأله 52 و توضيح المسائل، مسأله 278.
2- به مسأله 279 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط هفتم
وقتبراى وضو و نماز کافى باشد.
آرى، در صورتى وظيفهاش وضو گرفتن است که اگر وضو بگيردتمام نماز در وقتخوانده مىشود و اما اگر بخواهد وضو بگيرد ومقدارى ولو کمتر از يک رکعتخارج وقتخوانده شود، وظيفهاش تيمم است، مگر آن که تيمم هم همين مقدار وقت (به مقدار وضو گرفتن)لازم داشته باشد و اما در همان صورت اول هم که وظيفهاش تيمم است، اگر وضو بگيرد، معصيت کرده، ولى وضويش صحيح است.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء «الثامن» و توضيح المسائل، مسأله280.
شرط هشتم
در وضو نيت و در نيتش هم اخلاص داشته باشد; يعنى براى انجامدادن فرمان خداوند متعال و براى تقرب به او انجام دهد; البته درعروةالوثقى اين را دو شرط حساب کردهاند; يکى نيت داشتن وديگرى خلوص.
نيت چيست؟
نيت، در تمام اعمالى که نياز به نيت دارد، توجه به دو چيز است:
1- توجه به اينکه چه مىکند;
2- توجه به اينکه براى که انجام مىدهد.
به طورى که اگر کسى از او سوال کرد که چه مىکنى و براى که انجاممىدهى متحير نمانده و بتواند جواب دهد، بنابراين در نيت، تلفظکردن و به زبان گفتن و يا در قلب خطور دادن آن لازم نيست و اماراجع به اخلاص (براى چه کسى انجام مىدهد) بايد اعمال را فقط براى انجام فرمان خداوند متعال و تقرب به او انجام داد، نه براى «ريا» وخوشايند ديگران و الا باطل است; چه ريا در اصل عمل باشد،مثل اينکه از ترس پدر يا بخاطر اينکه نگويند نماز نمىخواند نماز بخواند، و چه ريا در کيفيت عمل باشد; مثل اينکه نماز را در اول وقتيا در مسجديا در صف جلو يا پشتسر آقاى فلان و يا با تحتالحنک و عبا ويا با خشوع و گريه و... بخواند و چه ريا در اجزاى نماز باشد و لو اجزاى مستحبى -مثالهايىکه زده شده براى نماز بود و مىشود براى وضو هم مشابه اينها را در نظر گرفتاما اگر هدفش از عمل و محرک او تقرب به پروردگار متعال است،ولى در ضمن مىخواهد به ديگرى هم تعليم بدهد اشکالى ندارد و همچنين ريا بعد از عمل موجب بطلان عمل نمىشود -ولو ممکن است از ثواب عمل کم نمايد و اما درباره اخلاص و مراحل آن به کتاب «اسرارالصلوة» حضرت امام و ديگران مراجعه شود.
عروةالوثقى، فى شرائط الوضوء، مسأله 12، 13 و مسأله 29.
يادآورى
وضو گرفتن زن در جايى که نامحرم او را مىبيند، باطل نيست،اگر چه معصيت کرده است.
عروةالوثقى، فى شرائط الوضوء، مسأله 30.
شرط دهم
در وضو موالات داشته باشد، يعنى کارهاى وضو را پشتسر هم انجام دهد.
معيار موالات داشتن يکى از دو چيز است:
1- اعضاى قبلى هنوز خشک نشده باشند;البته مراد اعضايى نيست که داراى مو هستند; مانند ريش، زيرا آنها چون خيلى ديرتر خشک مىشوند معيار نيستند.
2- پشتسر هم بودن عرفى.
که هر کدام از اين دو باشد کافى است.
عروةالوثقى، فى شرائطالوضوء، مسأله 27 و تحريرالوسيله، ج1، ص28، مسأله 15، 17.
شرط يازدهم
شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را در حال اختيار،خود انسان انجام دهد.
آنچه در اين فرض وضو را باطل مىکند اين است که در اصل شستن، يعنى رساندن آب به صورت يا دستها يا مسحها، اگر کسى ديگرى را کمک کند، وضو باطل است;اما اگر در کمکهاى ديگر که قبل از شستن و مسح کردن است،اگر کسى وضو گيرنده را کمک کند، وضو باطل نيست و اما کمکهاى قبلى را آقايان سه دسته کردهاند:
1- کمکهاى دور، مانند آب آوردن براى وضو گيرنده و يا گرم کردن براى وضوى او، که مسلما هيچ اشکالى ندارد.
2- کمکهاى نزديکتر مانند آب ريختن در کف دست کسى که خود او آب را به صورت و دستهايش بريزد که در اين صورت ولو کراهت دارد; يعنى ثواب وضو را کم مىکند ولى باز هم وضو باطل نيست.
3- کمکهاى خيلى نزديک مثل اينکه کسى آب را به صورت يا دستهاىکسى بريزد، ولى خود او نيت وضو کرده و آب را به تمام عضووضو برساند،که در اين صورت هم مىفرمايند وضوى او صحيح است.
پس،وضو در جايى باطل است که در حال اختيار ديگرى صورت يا دستهاى او را شسته و يا سر و پاهاى او را به وسيله دستهاى خود يا دستهاى وضو گيرنده مسح نمايد و اما در حال اضطرار که خود نمىتواند صورت يا دستهاى خود را شسته و يا مسح سر و يا پاها را بکشد، بايد نايب بگيرد و لو به مزد دادن باشد - در حد توان و قدرت البته بايد توجه داشت که هر مقدار از کارهاى وضو را که خودش مىتواند انجام دهد، نبايستى نايب انجام دهد و اگر نشود با دستهاى خودش مسحش داد بايستى بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد.
عروةالوثقى، فى شرائطالوضوء، (التاسع) و تحرير الوسيله،ج1،ص27 وتوضيح المسائل، مسأله 285 - 287.
شرط سيزدهم
در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.
اگر در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب باشد،وضو باطل است و قبل از وضو اگر احتمال مىدهد در اعضايش مانعى باشد بايد آن قدر وارسى کند که اطمينان پيدا کند که چيزى نيست، البته در صورتى که احتمال او در نظر مردم به جا باشد; مثل اينکه بعد از گل کارى يا رنگکارى يا خمير کردن شک کند چيزى از آنها به دستش چسبيده يا نه و همچنين اگر چيزى به اعضاى وضو چسبيده، ولى نمىداند آيا اين مانع استيا نه،بايستى برطرف نمايد.
توضيح المسائل، مسأله239، 290، 293.
يادآورى
1- اگر پيش از وضو بداند که در بعضى از اعضاى وضويش مانعى از رسيدن آب هست -مانند انگشتر و بعد از وضو شک کند که آيا در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، سه صورت دارد:
الف) يا مىداند که در حال وضو گرفتن متوجه آن مانع نبوده، که در اين صورت بايد دوباره وضو بگيرد;
ب) و يا مىداند ملتفتبوده;
ج) و يا شک دارد،که در اين دو صورت وضويش صحيح است.
توضيح المسائل، مسأله295.
2- اگر بعد از وضو چيزى که مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند که موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، در اينجا هم سه صورت دارد:
الف) اگر مىداند در حال وضو توجه نداشته که مانعى نباشد، وضو باطل است;
ب) و اگر مىداند ملتفتبوده،
ج) يا شک دارد ملتفتبوده يا نه،
در دو صورت فوق وضو صحيح است.
تحرير الوسيله، ج1، ص27، مسأله 12،توضيح المسائل، مسأله 297.