فصل اول در زکات دامها

فصل اول در زکات دامها

فصل اول در زکات دامها

در اين فصل پيرامون شرائط وجوب زکات بحث مى شود و آن علاوه بر شرائط عامه اى که در هر تکليفى هست عبارتست از چهار شرط: 1 - نصاب 2 - بيابان چر بودن دام ؛ 3 - گذشتن يکسال از مالکيت مالک نسبت به آن ؛ 4 - اينکه بکار گرفته نشده باشد.

گفتار پيرامون مسائل نصاب

مساءله 1 - در شتر دوازده نصاب هست ؛نصاب اول پنج است به اين معنا که اگر کسى پنج شتر (غير کارى داشته باشد که خودشان در بيابان بچرند و او غذاى دستى به آنها ندهد)بايد بعد از گذشتن سال يک گوسفند بدهد.

دوم ده شتر است که زکاة آن دو گوسفند است .

سوم پانزده شتر است که زکاتش سه گوسفند است .

چهارم بيست شتر است که زکاتش چهار گوسفند است .

پنجم بيست وپنج شتر است که زکاتش پنج گوسفند است .

ششم بيست و شش شتر است که زکاتش ماده شترى است که داخل در سن دو سالگى شده باشد.

هفتم سى و شش شتر است که زکات اين نصاب ماده شتر است که دو سالش تمام شده باشد.

هشتم چهل و شش شتر است که بايستى شترى که سه سالش تمام شده بعنوان زکات بدهد.

نهم عدد شصت و يک است که زکات آن شترى است ؟ سنش بين چهار و پنج سال باشد.

دهم عدد هفتاد و شش است که بايد دو ماده شتر زکات بدهد که سن آندو بين دو و سه سال باشد.

يازدهم - عدد نود و يک است که بايد دو ماده شتر زکات بدهد که سن هر يک بين سه و چهار سال باشد.

دوازدهم صد وبيست و يک است که وقتى عدد شتران مالک به اين حد رسيد بايد براى هر پنجاه شتر يک ماده شتر بين سه و چهار سالگى بدهد و براى هر چهل شتر يک شتر بين دو و سه سالگى بپردازد به اين معنا که بايد ببيند شترانى که دارد با کداميک از اين دو عدد قابل قسمت است اگر همان آخرين نصاب را داشته باشد يعنى صدو بيست و يک شتر داشته باشد بايد براى هرچهل شتر يک ماده شتر دو و سه سال بدهد و اگر شتران او به صدو پنجاه رسيد براى هر پنجاه شتر يک ماده شتر بين سه و چهار سال بدهد و اگر عدد شتران او نه با آن نصاب به تنهائى وفق داد و نه با اين به تنهائى با هر دو نصاب تطبيق مى کند (مثل اينکه عدد شتران او بصد و سى رسيده باشد که براى پنجاه عدد آنها زکات نصاب هشتم را مى دهد و در هشتاد باقيمانده براى هر چهل عدد زکات نصاب هفتم را مى پردازد) و در جائيکه شتران او هم به عدد پنجاه قابل قسمت باشد و هم به عدد چهل مخير است بين اينکه با آن تقسيم کند ويا با اين و يا مختلف (مانند عدد دويست )و روى اين حساب ديگر تصور ندارد که صورتى فرض شود که عدد شتران مکلف با هيچ يک از نصابهاى نامبرده تطبيق نشود بله در جائيکه عدد شتران خورده اى از يک تا نه داشته باشد ديگر مطابقت تصور ندارد ناگزير مراعات تطبيق با دو نصاب فراگير همه شتران باشد نموده و قلم ريزرارها مى نمايد مثلا کسيکه صد وبيست و يک شتر دارد سه چهل شتر حساب مى کند و سه راءس شتر ماده دو تا سه ساله مى دهد و کسيکه صدو سى شتر دارد دو چهل شتر و يک پنجاه شتر حساب مى کند و دو راءس ماده شتر دو تا سه ساله ميدهد و يک راءس ماده شتر سه تاچهارساله و کسيکه صد و چهل شتر دارد و پنجاه شتر حساب مى کند ويک چهل شتر و در نتيجه دو ماده شتر سه تا چهار ساله ميدهد و يک ماده شتر دو تا سه ساله تا چهار ساله مى دهد و کسى که صد وشصت شتر دارد چهار چهل شتر حساب مى کند و چهار ماده شتر دو تا سه ساله ميدهد و همچنين تا شترانش به دويست برسد که در عدد دويست مخير است بين اينکه پنج چهل شتر حساب مى کند و پنج شتر دو تا سه ساله بدهد و يا چهار پنجاه شتر حساب کند و چهار شتر سه تا چهارساله بدهد.

نصاب گاو

در گاو که گاوميش نيز از آن تيره است دو نصاب بيشتر نيست ، يکى عدد سى ميباشد و ديگرى عدد چهل کسيکه سى راءس گاو دارد واجب است يک گاو بين يک و دو ساله بدهد چه نر باشد و چه ماده و کسيکه چهل راءس ‍ گاو دارد واجب است يک گاو بين دو تا سه ساله بدهد و ديگر زکات بر او واجب نيست تا عدد گاوها به شصت راءس برسد و از اين به بعد ديگر عدم مطابقت تصور ندارد زيرا گاوها بهر مقدار برسد يا با عددسى تقسيم مى شود و يا با عدد چهل و يا با هر دو مثلا کسيکه شصت راءس گاو دارد دو راءس گاو بين يک و دو ساله مى دهد و چون گاوهايش به هفتاد رسيد يک گاو يک تا دو ساله مى دهد و يک گاو دو تا سه ساله و درهشتاد راءس و يک چهل راءس حساب مى کند و در نتيجه دو راءس حساب مى کند و يک سى راءس در نتيجه دو راءس گاو دو تا سه ساله مى دهد و يک راءس گاو يک تا دو ساله و در صد و بيست مخير است بين اينکه چهار سى راءس حساب کند و يا سه چهل راءس .

نصاب گوسفند

در گوسفند (که بز نيز از آن تيره است )پنج نصاب است ؛

اول عدد چهل راءس است که اگر کسى اين تعداد گوسفند داشته باشد واجب است يک راءس زکات بدهد.

دوم صد و بيست و يک است که بايد دو راءس گوسفند زکات بدهد.

سوم دويست و يک است که در آن سه گوسفند واجب است .

چهارم سيصد و يک گوسفند است که بنابراحتياط در آن چهار گوسفند زکات است چون در خصوص اين نصاب مسئله بسيار پيچيده و مشکل است .

پنجم چهار صد به بالا است که عدد گوسفندان بهر مقدار که برسد در هر صد گوسفند يک گوسفند زکات واجب است .

مساءله 2 - زکات تنها در هريک از نصابهاى نامبرده واجب است و در کمتر از نصاب واجب نيست همچنانکه بين دو نصاب غير از آنچه در نصاب سابق واجب بود چيزى واجب نمى شود بنابراين بين دو نصاب هرچه باشد عفو شده است به اين معنا که زکات واجب نصاب سابق زکات همه است نه به اين معنا که به زيادتر از نصاب سابق چيزى تعلق نگيرد نتيجه اينکه در هفتاد گوسفند يکى واجب باشد يعنى يک گوسفند زکات هفتاد گوسفند باشد اين است که اگر يکى از آن هفتاد گوسفند تلف شود يک هفتادم زکات کم مى شود نه يک چهلم آن .

مساءله 3 - در زکات شتر که گفتيم در نصاب هفتمين ماده شترى بايد داد و نيز گوساله اى که گفتيم در نصاب اول گاو بايد داده شود ماده شتر و گوساله است که داخل در سال دوم شده باشد و در نصاب هشتم شتر که گفتيم زکاتش ماده شتر است بايد داخل درسال سوم شده باشد و هم چنين ماده گاو که نصاب دوم گاو است و مسنه اش مى گويند بايد داخل سال سوم شده باشد و در نصاب نهم شتر که گفتيم بايد حقه اى بدهد مراد به آن شترى است که داخل در سال چهارم شده باشد. و در نصاب دهم که گفتيم بايد شترى داخل سال پنجم بدهد چنين شترى را جذعة مى گويند.

مساءله 4 - کسيکه بر او واجب شده شترى از قبيل بنت لبون يا مسنة يا حقه يا جذعة بدهد اگر داراى چنين شترى با آن مشخصاتيکه بايد داشته باشد نباشد و آنچه دارد سن بيشترى دارد مثلا بنت مخاض بر او واجب شده و او بنت لبون دارد مى تواند همين بنت لبون را به عامل زکات بدهد و بابت تفاوت قيمت آنها دو گوسفند و يابيست درهم از او بگيرد و در عکس اين صورت يعنى آنجائيکه شترى سالدارتر مثلا بنت لبون بر او واجب شده و او شترى کمسال تر مثلا بنت مخاض دارد مى تواند آنرا به ضميمه دو گوسفند و يا بيست درهم بپردازد البته اين در صورتى است که آنچه بر او واجب شده است نداشته باشد و اما اگر دارد بنابراقوى بايد همانرا بدهد و نمى تواند چيز ديگر بدهد (و بوسيله گوسفند و يا درهمى که در بالا گفتيم تفاوت را جبران کند) بله اگر در مثال بالا نه بنت مخاض راداشته باشد و نه بنت لبون را در خريدن هر يک مختار است يعنى با اينکه مثلا بنت مخاض ‍ بر او واجب شده بنت لبون بخرد و بعنوان زکات بعامل بپردازد و از او تفاوت را بگيرد و مى تواند خود بنت مخاض را بخرد وبپردازد لکن ترک اين احتياط که همانرا که بر او واجب شده بخرد سزاوار نيست .

مساءله 5 - در گرفتن زکات عامل نبايد مال شخصى را منضم بمال شخصى ديگر حساب کند هرچند که شريک باشند (مثلا دو نفر مشترکا داراى نصاب باشند ولى تک تک آن دو داراى نصاب نباشند از هيچيک زکات نبايد بگيرد)و يا دامهاى آن دو مخلوط بهم باشد يا راه رفت و برگشت به چرا و چراگاه و آبشخورى مشترک داشته باشند و يا محل آنها يا دوشنده شير آنها و يا ظرف شير آنها يکى باشد بلکه بايد در هر کس بلوغ نصاب دامهاى خود او را در نظر بگيرد هرچند به اينکه مجموع سهام شخص را حساب کند همچنانکه بايد روى هم دامهاى او را حساب کند هرچند که دامهاى او در چند محل دور از هم باشند.

گفتار در شرط دوم يعنى دهن چربودن دام

مساءله 1 - زکات دامى واجب است که اين شرط را در تمام سال دارا باشد پس ‍ اگر مقدارى از سال را علف دستى بخورد مقداريکه حيوان را عرفا از اسم دهن چر بودن خارج سازد زکات ندارد، بله يک روز و دو روز بلکه بعيد نيست که حتى چند روز در سال علف دستى خوردن حيوان را از دهن چر بودن خارج نسازد البته چند روز جداى از هم نه پشت سرهم .

مساءله 2 - اينکه زکات از حيوان غير دهنچر ساقط شده ، فرقى نيست ، بين اينکه حيوان خودش علف بخورد و يا آنکه صاحبش آنرا علف و يا غير مالک آنرا از مال خودش و يا از مال مالک به اذن او يا بدون اذن او علف بدهد همچنانکه فرقى نيست بين اينکه حيوان در حال اختيار صاحبش ‍ دستچر شده باشد و يا بخاطر اضطرار و يا بخاطر وجود مانعى چون برف و امثال آن که نمى گذارد حيوان دهن چر شود باز فرقى نيست بين اينکه صاحبش او را با علف درو شده علف دهد و يا آنکه او را در زمين يونجه اى که ملک او است رها کند که در همه اين چند صورت حيوان دست چر مى شود و زکات در آن نيست .

بله ظاهر اين است که با اجاره کردن مرتع ملکى و ياخريدن آن مادام که گياه آن مرتع خودروست و کشت نمى شود حيوان دست چر نمى شود و از دهن چر بودن خارج نمى گردد و اما اگر فرض شود تخم گياهان بيابانى را در مراتع بپاشد بدون اينکه در رشد دادن آن گياهان علمى انجام داده باشد بعيد نيست با چريدن حيوان در آن از دهن چر بودن خارج نمى شود وقتى خارج مى شود که صاحب زمين مزروعى بطور متعارف تخم گياه را افشانده و آنرا آب داده و ساير کارهائيکه هر زراعتى دارد انجام داده باشد و همچنين دادن باج بظالم براى چراندن دام در مرتع مباح و طبيعى باعث نمى شود حيوان از دهن چر بودن خارج شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

احکام زکاة

No image

گفتار در سال زکاة

No image

مقصد دوم در زکات بدن

Powered by TayaCMS