طواف

طواف

طواف

واجـب دوم عـمره تمتع , طواف است , وبه ترک از روى عمد چه حکم موضوع را بداند يا نداند, حج فـاسـدمـى شود, وترک آن به تاخيرش تا زمانى که ديگر نتواندخود را به اندازه درک مقدار رکن از وقـوف در عـرفـات برساند, محقق مى شود, وچنانچه عمره اش باطل شوداحرامش نيز بنابر اظهر باطل خواهد بود, واحوط وبهتردر اين صورت عدول به حج افراد است , وبر هر دو تقديرواجب است حج را در سال بعد اعاده نمايد. ودر طواف چند چيز شرط است :

اول - نيت : وطواف بدون قصد قربت باطل است .

دوم - طـهـارت از حدث اکبر واصغر: پس چنانچه از روى عمد يا نادانى يا فراموشى در حال حدث وبدون طهارت طواف نمايد, طوافش صحيح نخواهد بود.

مسأله 188 - چنانچه از محرم در اثناى طواف حدثى سرزند, مسأله چند صورت خواهد داشت : 1 - آنکه حدث پيش از رسيدن به نصف طواف باشد, که در اين صورت طواف باطل ولازم است پس از طهارت اعاده شود.

2 - آنـکـه حـدث بـعد از تمامى دوره چهارم وبدون اختيارباشد, که در اين صورت طواف را قطع نموده وطهارت گرفته وطواف را از همانجا که قطع نموده ادامه مى دهد.

3 - آنـکـه حـدث بـعـد از نـصـف وپيش از تمامى دوره چهارم طواف , يا بعد از تمامى دور چهارم واخـتيارى باشد, که احوط در اين دو صورت اين است که طواف خود را پس از طهارت از جايى که قطع نموده تمام کرده , سپس اعاده اش نمايد, وبه جاى اين احتياط اگر اين کار را بکندکافى است کـه پـس از قـطـع طواف وطهارت , يک طواف کامل به قصد اعم از تمام کردن طواف پيش ويک طواف کامل جديد بجا آورد, به اين معنى که قصدش اين باشدکه طوافى را که بجا مى آورد چنانچه تمامش بر ذمه بوده ,به اين طواف ذمه او فارغ مى شود, وگرنه مقدارى از آن به جاى کمبود طواف سابق وباقيمانده لغو مى باشد.

مسأله 189 - اگر پيش از شروع به طواف يا در اثناى آن شک در طهارت بنمايد, چنانچه بداند که قبلا با طهارت بوده ونمى داند بعدا از او حدثى سر زده يا نه , در اين صورت اعتنا به شک خود نکند, ودر غير اين صورت واجب است طهارت گرفته وشروع به طواف کند ياطوافى که در دست داشته از سر بگيرد.

مسأله 190 - هـرگـاه پـس از فراغت از طواف , شک درطهارت نمايد, به شک خود اعتنا نکند, هرچند احوطاعاده است , ولى براى نماز طواف حتما بايد وضوبگيرد.

مسأله 191 - هـرگاه مکلف نتواند وضو بگيرد, تيمم نموده وطواف را بجا آورد, واگر تيمم هم نمى تواند بکند,حکمش حکم کسى است که نمى تواند طواف را بجاآورد, پس اگر مايوس از توانايى شـد, لازم اسـت براى طواف نايب بگيرد, واحوط واولى اين است که خود نيزبدون طهارت طواف نمايد.

مسأله 192 - بر زن حائض ونفساء (زائو) بعد از گذشتن ايام حيض ونفاس وبر جنب واجب است که بـراى طـواف غسل کنند, ودر صورت معذور بودن از غسل ومايوس شدن از توانايى بر غسل , واجب اسـت بـا تيمم طواف کنند,واحوط واولى اين است که نايب نيز بگيرند, ودر صورت معذور بودن از تيمم , نايب گرفتن متعين است .

مسأله 193 - هرگاه زن هنگام بستن احرام براى عمره تمتع يا پس از بستن احرام , خون حيض ببيند ووقت گنجايش بجا آوردن اعمال عمره را داشته باشد, بايستى صبر کند تا پاک شود وغسل نـمـوده واعـمال عمره را بجاآورد, وچنانچه وقت وسعت اين کار را نداشته باشد,مسأله داراى دو صورت خواهد بود: اول : آنکه حيضش هنگام احرام يا پيش از بستن احرام باشد, در اين صورت حج تمتعش بدل به حج افراد شده وبر او واجب است در صورت تمکن بعد از فراغت ازحج , عمره مفرده بجا آورد.

دوم : آنـکـه حيضش بعد از بستن احرام باشد, در اين صورت مخير است بين اينکه اول حج افراد را بجا آورده وبعد از فراغت , عمره مفرده بجا آورد مانند صورت اول ,وبين اينکه اعمال عمره تمتع را بـدون طواف ونمازش بجاآورده , به اينکه سعى وتقصير نموده وبراى حج احرام بسته وبه حج رفته وپـس از فراغت از حج وبازگشت به مکه قضاى طواف عمره را پيش از طواف از حج بجاآورد, ودر صـورتى که يقين داشته باشد که حيضش ادامه خواهد داشت ونمى تواند حتى پس از بازگشت به مـکه طواف نمايد, براى طواف خود نايب گرفته وشخصا سعى را بجا آورد, وروزى که بايد خود را آزمايش کند, در حکم ايام حيض است وحکم آن ايام بر آن روز جارى است .

مسأله 194 - اگر زن در اثناى طواف حيض شود, مشهوربين فقها اين است که اگر حيض شدن پـيـش از تـمـام شدن چهار شوط باشد, طوافش باطل مى شود, وچنانچه بعد ازآن باشد, آنچه بجا آورده صـحـيـح , وواجـب اسـت بعد ازپاکى وغسل نمودن باقيمانده را بجا آورد, واحوط در هردو صـورت اين است که بعد از پاکى يک طواف کامل به نيت اعم از تمام واتمام بجا آورد به اين معنى کـه چـنـيـن نيت کند که : اگر يک طواف کامل بر من واجب است , که اين طواف است , واگر بجا آوردن کـمـبود طواف سابق برمن واجب است , هر مقدار از اين طواف کمبود او راتکميل مى کند بـکند وباقيمانده زيادى باشد, واين درصورتى است که وقت گنجايش اين کار را داشته باشد,ودر غـيـر ايـن صـورت سعى وتقصير نموده وبراى حج محرم شود ولازم است پس از بازگشت از منى وقبل ازطواف حج قضاى طواف عمره را به نحوى که گفته شدبجا آورد.

مسأله 195 - هرگاه زن پس از طواف وپيش از نماز آن ,يعنى بين طواف ونمازش , حيض شود, طـوافـش صـحـيح است ونماز طواف را پس از پاکى وغسل بجا آورد,وچنانچه وقت نداشت , سعى وتقصير را بجا آورده ونمازطواف را پيش از طواف حج قضا نمايد.

مسأله 196 - هرگاه زنى پس از طواف ونمازش احساس نمود که حيض دارد ونداند که پيش از طـواف يا پيش ازنماز يا در اثناء بوده يا بعد از نماز رخ داده , دراين صورت بنابر صحت طواف ونماز بـگـذارد, وچـنـانچه بداند که قبل از نماز حادث شده ووقتش هم تنگ است , سعى وتقصيرنموده ونماز را تا پس از پاکى تاخير بيندازد, وعمره اش صحيح است .

مسأله 197 - هرگاه زنى به مکه رسيد ومى توانست اعمال عمره را بجا آورد ولى با علم وعمد بجا نياورد تاحيض شد ووقت هم تنگ شد, ظاهرا عمره اش فاسداست , واحتياط اين است که عدول به حج افراد نموده وحج خود را در سال بعد اعاده نمايد.

مسأله 198 - طواف مستحبى را مى توان بدون طهارت بجا آورد وطهارت در او معتبر نيست , ولى نماز طواف مستحبى بدون طهارت صحيح نخواهد بود وبايد باطهارت باشد.

مسأله 199 - کسى که معذور از طهارت (وضو يا غسل )تمام است , مانند کسى که در دست يا پايش شـکـسـتـگى وزخمى است که پانسمان شده وکسى که سلس (مرضى دارد که بولش قطره قطره مـى ريـزد) به همان دستورى که براى نماز خود طهارت مى گيرد, براى طواف نيز همان طهارت کـافـى اسـت , وامـا مـبـطـون (کسى که نمى تواند ازغايط خوددارى کند) احوط اين است که در صـورت تـمـکـن , هـم شـخصا طواف نموده وهم براى طواف نايب بگيرد, واما زن مستحاضه اگر اسـتحاضه اش قليله باشداحوط آن است که براى هرکدام از طواف ونماز طواف وضو بگيرد, واگر مـتـوسطه باشد يک غسل براى هر دوبجا آورد وبراى هرکدام نيز وضو بگيرد, واما اگر کثيره باشد براى هرکدام غسل کند واحوط ضم وضو است به غسل .

شـرط سـوم از شـرايـط طواف , طهارت از خبث است يعنى پاکى بدن ولباس : پس طواف با بدن يا لـباس نجس صحيح نيست , ونجاستى که در نماز بخشوده بود مانند خون کمتراز درهم در طواف بخشوده نيست بنابر احتياط.

مسأله 200 - بـودن خـون وخونابه زخم ودمل که اجتناب از آن سخت باشد در بدن يا لباس در طـواف مـانـعى نداردوبرطرف کردنش لازم نيست , همچنان که بودن چيزنجس همراه انسان در طـواف عـيـبى ندارد. وهمچنين است نجس بودن چيزهايى که در آن نماز خوانده نمى شودمانند هميان وکلاه وجوراب .

مسأله 201 - در صـورتـى که نجس بودن بدن يا لباس خود را نمى دانسته وپس از انجام طواف بفهمد, طوافش صحيح است وحاجتى به اعاده ندارد, وهمچنين است نماز طواف اگر نمى دانسته بدن با لباسش نجس بوده وبعداز نماز بفهمد, نمازش صحيح است .

مسأله 202 - هرگاه نجاست بدن يا لباس خود رافراموش نموده وبا آنها طواف نمود وبعد از طواف يـادش آمـد, طوافش بنابر اظهر صحيح است , اگرچه اعاده آن بالباس پاک احوط است , وچنانچه بعد از نماز طواف يادش بيايد که بدن ولباسش نجس بود, حتما بايد با بدن ولباس پاک اعاده نمايد.

مسأله 203 - هرگاه نجس بودن بدن يا لباس خود رانمى دانسته ودر اثناى طواف دانست , يا آنکه پيش ازفراغت از طواف , بدن يا لباسش نجس شد, اگر جامه پاکى داشته باشد همانجا جامه نجس را کـنـده وبا جامه پاک طواف خود را تمام نمايد, وچنانچه جامه پاک همراه نداشته باشد, اگر اين حـادثـه بـعـد از تمام شدن شوطچهارم بوده , طواف را قطع نموده وپس از ازاله نجاست ازبدن يا لـبـاس , باقيمانده طواف را بجا آورد, وچنانچه علم به نجاست يا حدوثش پيش از تمام شدن شوط چـهارم باشد, باز هم طواف را قطع ونجاست را ازاله نموده وبنابراحتياط يک طواف کامل به قصد اعم از تمام باشد يااتمام بجا آورد (معناى اعم از تمام واتمام سابقا بيان شد).

شـرط چهارم از شرايط طواف نسبت به مردان , مختون بودن است : واحوط بلکه اظهر اين است که بچه مميز که خوب وبد را تشخيص مى دهد, اگر شخصا محرم شودبايد ختنه کرده باشد, واما اگر بچه مميز نباشد يا احرامش را وليش ببندد, اعتبار ختان در او ظاهر نيست , اگرچه اعتبارش احوط است .

مسأله 204 - هرگاه محرم ختنه نشده (خواه بالغ , خواه بچه مميز) طواف نموده , طوافش کافى نـخواهد بود, واگرطواف را ختنه شده اعاده نکند, مانند کسى خواهد بود که طواف را ترک کرده باشد, واحکام آينده بر وى جارى خواهد شد.

مسأله 205 - هـرگـاه مـکـلف ختنه نشده مستطيع شود, اگربتواند بين ختنه وحج در سال اسـتطاعت جمع کند, يعنى در همان سال خود را ختنه نموده وبه حج برود, واجب است اين کار را بـکند, وچنانچه ممکن نباشد, حج را تاسال بعد تاخير نمايد. پس اگر اصلا متمکن از ختنه نباشد, بـه ايـن مـعنى که ختنه کردن براى او ضرر يا مشقت يا ناراحتى داشته باشد, لازم است حج را بجا آورد, لـکـن احتياط اين است که در عمره وحج شخصا طواف نموده وبراى طواف نيز نايب بگيرد, ولى خودش نماز طواف رابجا آورد.

شرط پنجم از شرايط طواف : پوشاندن عورت است بنابر احتياط, وساتر بايستى مباح باشد, واحتياط اين است که ساتر داراى جميع شرايط لباس نمازگزارباشد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

No image

طواف

جدیدترین ها در این موضوع

No image

طواف

No image

واجبات طواف

No image

نقص در طواف

No image

زیادى در طواف

No image

شک در عدد اشوط

پر بازدیدترین ها

No image

واجبات طواف

No image

طواف

No image

زیادى در طواف

No image

نقص در طواف

No image

شک در عدد اشوط

Powered by TayaCMS