25 چيز بر محرم حرام است
1 ـ شکار حيوان صحرائى.
2 ـ جماع (نزديکى) با زن و ساير لذات.
3 ـ عقد کردن زن.
4 ـ شاهد عقد شدن.
5 ـ استمناء.
6 ـ بوئيدن بوى خوش و گرفتن بينى از بوى بد.
7 ـ پوشيدن چيز دوخته براى مرد.
8 ـ سرمه کشيدن.
9 ـ نگاه کردن در آينه.
10 ـ پوشيدن روى پا براى مرد.
11 ـ دروغ گفتن و فحش دادن.
12 ـ قسم خوردن.
13 ـ کشتن جانوران بدن.
14 ـ براى زينت انگشتر بدست نمودن.
15 ـ پوشيدن زيور براى زن.
16 ـ ماليدن روغن به بدن.
17 ـ ازاله کردن مود از بدن.
18 ـ پوشاندن مرد سر و گوش خود را.
19 ـ پوشاندن زن صورت خود را.
20 ـ استظلال براى مرد.
21 ـ بيرون آوردن خود از بدن خود.
22 ـ ناخن گرفتن.
23 ـ کندن دندان.
24 ـ کندن درخت حرم.
25 ـ بستن آلات حرب بر بدن.
و تفصيل اين امور به شرح ذيل است:
اول ـ شکار حيوان صحرائى وحشى، حلال گوشت باشد يا حرام گوشت، مثل روباه و خرگوش و آهو و ملخ و طيور، و حرام است کمک به صياد، و نشان دادن شکار به او، و خوردن گوشت آن، و نگاه داشتن آن، هر چند پيش از احرام مالک آن شده باشد. و هر حيوانى که شکار کردن آن برمحرم حرام است، برداشتن تخم و جوجه آن نيز، بر محرم حرام است.
(مسأله 42) صيد حيوانات وحشى در حرم، و هم چنين برداشتن جوجه و تخم آنها و خوردن آن بر غير محرم نيز حرام است.
(مسأله 43) شکار حيوان دريائى و کشتن حيوان اهلى، مثل گاو و گوسفند و شتر و خوردن گوشت آنها بر محرم حلال است، و هم چنين کشتن حيوان صحرايى وحشى که از اذيت آن ترس داشته باشد، مانعى ندارد.
(مسأله 44) محرم شکار وحشى را مالک نمى شود، و اگر کسى آن را به او بفروشد يا ببخشد ملک او نمى شود، و اگر پيش از احرام آن را شکار کرده باشد و با خود آورده باشد، وقتى محرم شد از ملک او بيرون مى رود و بايد آن را رها کند.
(مسأله 45) اگر محرم حيوانى را که شکارش حرام است بکشد، بايد کفاره بدهد. و تفصيل آن را در کتاب هاى حج، فقها ذکر فرموده اند.
(مسأله 46) اگر محرم صيدى را ذبح کند ميته است، و خوردن آن بر محرم، و محل حرام است.
دوم ـ جماع کردن با زن و بوسيدن، و بازى کردن، و نگاه کردن به شهوت به او است بلکه بردن هر لذتى از زن حرام است، هر چند حلال خودش باشد، و لذّت بردن مرد محرم از زن نامحرم، و يا مرد از مرد، علاوه بر آن که پيش از احرام حرام بوده، بواسطه احرام مؤکد مى شود.
(مسأله 47) اگر کسى با علم و عمد، در عمره تمتع جماع کند، خواه در فرج باشد يا در دبر، اگر پيش از سعى باشد بنابر مشهور عمره او فاسد است، و بايد احتياطاً آن را تمام کند، و بعد از تمام کردن عمره، پيش از حج، واجب است عمره را اعاده نمايد، و يک شتر کفاره بر او واجب است. و اگر وقت اتمام و اعاده نمايد. و اگر به واسطه تنگى وقت نتواند، آن را پيش از حج اعاده کند، ولى مى تواند اتمام کند، اتمام کند، و تقصير نمايد. و احتياطاً به يکى از مواقيت برود، و محرم به احرام حج افراد شود، و اگر وقت تنگ است هر چه مى تواند بطرف ميقات برود و محرم شود و به مکه بيايد، و درمکه نيز احتياطاً محرم به احرام حج تمتع شود، و ساير اعمال را بقصد ما فى الذمه از حج تمتع يا افراد بجا آورد، و بعد يک عمره مفرده بجا آورد. و احوط اعاده حج است در سال آينده. و اگر بعد از سعى جماع کند فقط يک شتر، کفاره بر او لازم است، و حج او صحيح است.
(مسأله 48) اگر کسى در احرام حج جماع کند، اگر پيش از وقوف به عرفات و مشعر بوده حج او فاسد است، و بايد آن را تمام کند، و در سال ديگر قضاء آن را بجا آورد. و هم چنين است حکم، بنابر اشهر، اگر بعد از وقوف به عرفات و پيش از مشعر جماع کند، و بايد در هر دو صورت تا تمام شدن مناسک حج بين ايشان جدائى باشد، يا شخصى ثالثى نزد آنان باشد، و اين حکم در سال بعد نيز که حج مى کنند و به اين محل مى رسند در حق ايشان جارى است، و حکم زن، مثل حکم مرد است اگر راضى باشد، و اگر مرد، او را مجبور نموده حج زن صحيح است، و دو کفاره بر مرد است. و اگر بعد از وقوف عرفات و مشعر باشد در صورتى که پنج شوط از طواف نساء را بجا نياورده باشد فقط کفاره بر او لازم است و حج او صحيح است، و بعد از پنج شرط، کفاره بر او نيست اگر چه احوط است.
(مسأله 49) کفاره بوسيدن زن اگر از روى شهوت باشد يک شتر است، و اگر به غير شهوت نيز باشد، بنابر احتياط واجب، يک شتر است.
(مسأله 50) اگر محرم عمداً از روى شهوت به زن خود نگاه کند و منى از او بيرون آيد، يا زن خود را ببوسد، کفاره آن يک شتر است، و اگر به غير عيال خود نگاه کند و منى از او بيرون آيد، بنابر احتياط واجب کفاره آن يک شتر است، و اگر نتواند، يک گاو و اگر آن را هم نتواند يک گوسفند کفاره بدهد.
سوم ـ آن که، زنى را براى خودش يا براى شخص ديگر عقد کند، اگر چه آن شخص محرم نباشد، و عقد هم باطل است. و احتياط واجب آن است که زن را خواستگارى هم نکند ولى رجوع به مطلقه رجعيه در عده مانعى ندارد.
(مسأله 51) کسى که زنى را براى محرمى عقد کند، و آن محرم به آن زن دخول کند، بر آن کسى که عقد کرده اگر چه محرم نباشد، و بر محرمى که دخول کرده، هر يک، يک شتر کفاره واجب است. و بر زن نيز اگر چه محل باشد و بداند که شوهرش محرم است همين کفاره لازم است. ولى اگر دخول واقع نشود بر هيچ يک کفاره نيست.
چهارم ـ آن که شاهد عقد ازدواج شود، و اگر پيش از احرام شاهد شده است در حال احرام شهادت بر آن جايز نيست.
پنجم ـ استمناء است (استمناء به غير ملاعبه با حليله خود، در غير حال احرام نيز حرام است) يعنى کارهائى که به سبب آنها منى از انسان خارج مى شود، مثل ملاعبه با زن، بلکه با دست يا خيالات شهوت انگيز که منى از او بيرون آيد، کفاره آن يک شتر است. و احوط آن است که اين کارها را ترک کند، اگر چه سبب بيرون آمدن منى نشود.
ششم ـ بوئيدن بوى خوش، مثل مشک و زعفران و کافور و عود و عنبر، و نيز ماليدن آنها بر بدن و خوردن آن و پوشيدن لباسى که در آن بوى خوش باشد اگر اثرش باقى باشد حرام است و در صورت احتياج به خوردن يا پوشيدن، بايد بينى خود را بگيرد، و بنابر احتياط لازم، بايد استعمال گل هاى خوشبو را نيز ترک کند، و بنابر احتياط، از بوئيدن ميوه هاى خوشبو، مثل سيب و به، خوددارى کند، ولى خوردن آنها ضرر ندارد.
(مسأله 52) چنانچه اتفاقاً از برابر دکان هاى عطر فروشى عبور کند، بنابر احتياط لازم، بينى خود را بگيرد که بوى خوش به آن نرسد.
(مسأله 53) احوط آن است که از بوهاى خوش کعبه هم خوددارى کند، ولى آنچه به غير اختيار در حال طواف از بوى آن به شامه يا به لباس يا بدن مى رسد ظاهراً اشکال ندارد، و گرفتن بينى يا شستن لباس و بدن واجب نيست.
(مسأله 54) کفاره استعمال بوى خوش بنابر احتياط واجب کشتن يک گوسفند است.
(مسأله 55) در حال احرام گرفتن بينى از بوى بد حرام است ولى از آن به تعجيل گذشتن حرام نيست.
هفتم ـ پوشيدن چيز دوخته است، هر چند کوچک باشد، ولى بستن هميان پول به کمر عيبى ندارد هر چند دوخته باشد، و بهتر آن است که طورى ببندد که بدون گره باشد و بستن فتق بند نيز، اگر ناچار باشد مانعى ندارد اگر چه دوخته باشد ولى بنابر احتياط مستحب، يک گوسفند کفاره دارد.
(مسأله 56) احتياط لازم آن است که به لباس احرام خصوصاً ردا، گره نزند و تکمه در آن ندوزند و به چوپ يا سوزن و سنجاق آن را بهم وصل ننمايند.
(مسأله 57) حرمت پوشيدن لباس دوخته مخصوص مردها است، پس جايز است زن ها لباس دوخته بپوشند، ولى بايد از پوشيدن قفازين که دستکش مخصوصى است خوددارى نمايند.
(مسأله 58) گذاردن سنگ در لاى لباس احرام، و بستن و پيچيدن آن با نخ، بدون آن که گره بزند مانعى ندارد، بشرط آن که دو طرف رداء را روى يکديگر نگذارد که مثل گريبان (يقه) شود، و جايز نيست رداء را سوارخ کند و سرش را از رداء بيرون آورد.
هشتم ـ سرمه کشيدن است به چيز سياهى که اسباب زينت باشد اگر چه قصد زينت هم نداشته باشد. و احوط آن است که به چيزى که سياه هم نباشد به قصد زينت خصوصاً اگر بوى خوش داشته باشد سرمه نکشد.
نهم ـ نگاه کردن در آينه براى محرم حرام است مگر در حال ضرورت، مثل راننده که گاهى از اوقات براى او ضرورت دارد، ولى نگاه کردن در آب صاف ضرر ندارد، اگر چه احتياط مستحب ترک آن است، و هم چنين احتياط مستحب ترک عينک زدن است.
دهم ـ از چيزهائى که بر مرد مُحرم حرام است پوشيدن چيزى است که تمام روى پا را بپوشاند مثل چکمه و جوراب، و احتياط آن است که از پوشيدن چيزى که قسمتى از روى پا را هم بپوشاند نيز خوددارى کند، ولى بند نعلين که مقدارى از روى پا را مى پوشاند اشکال ندارد، و اگر محتاج شود به پوشيدن چيزى که تمام روى پا را بپوشاند از جهت نداشتن نعلين، احوط شکافتن روى آنها است.
يازدهم ـ فسوق است ـ فسوق در غير حال احرام نيز حرام است، و آن دروغ و فحش دادن است. و نيز حرام است عيبى را از خود دور و به ديگرى نسبت دهد، يا صفت خوبى را براى خود بگويد، و آن را از ديگرى سلب کند، بلکه احتياط آن است که از هر سخن زشت و ناروائى در حال احرام خوددارى کند.
(مسأله 59) دروغ و فحش دادن سبب فساد احرام نمى شود، و کفاره آن استغفار است. و مستحب است صدقه دادن به چيزى، بلکه کشتن يک گاو، مستحب است.
دوازدهم ـ جدال است، و آن قسم خوردن به گفتن «لا والله» يا گفتن «بلى والله» است، خواه راست باشد يا دروغ، و احتياط واجب آن است که به غير اين دو لفظ هم قسم نخورد، و در موقع ناچارى که اثبات حق يا رد باطل به غير آن نشود مانعى ندارد. و «آرى والله» و «بله والله» و «نه واللهَ» ملحق به آن است بنابر احتياط لازم.
(مسأله 60) اگر قسمى که خورده است راست باشد تا دو مرتبه کفاره ندارد و بايد استغفار کند، و در مرتبه سوم، کفاره آن يک گوسفند است و امّا قسم دروغ در مرتبه اول، کفاره آن يک گوسفند، و در مرتبه دوم، يک گاو، و در مرتبه سوم، يک شتر است.
سيزدهم ـ کشتن شپش يا کک و کنه و مانند اينها است، در بدن باشد يا در لباس. و هم چنين انداختن شپش و کک از بدن، بلکه آنها را از جاى خودشان بجاى ديگر ـ در صورتى که جاى اول محفوظ تر باشد ـ نقل ندهند، و اما اگر جاى اول محفوظ تر نيست، عوض کردن جاى آنها مانعى ندارد.
چهاردهم ـ به جهت زينت، انگشتر بدست کردن براى محرم حرام است، ولى به قصد استحباب عيبى ندارد. و احتياط آن است که از بستن حنا به قصد زينت، بلکه به غير قصد زينت، در حال احرام و پيش از احرام، اگر اثرش تا حال احرام باقى مى ماند خوددارى کند.
پانزدهم ـ پوشيدن زيور است براى زن به قصد زينت، ولى آنچه را عادت بپوشيدن آن پيش از حال احرام داشته، لازم نيست بيرون بياورد، ولى نبايد براى شوهرش با مرد ديگر آن را نمايان سازد.
شانزدهم ـ ماليدن روغن به بدن است، هر چند در آن بوى خوش نباشد، و نيز پيش از احرام روغن ماليدن، اگر در آن بوى خوش باشد، و اثرش تا حال احرام باقى بماند جايز نيست.
(مسأله 61) اگر در حال احرام ناچار شود از ماليدن روغن، در اين صورت ماليدن آن، مانعى ندارد.
هفدهم ـ ازاله کردن مو است از بدن خود، يا از بدن کس ديگر، اگر چه آن کس محرم نباشد، اگر چه يک مو باشد، ولى اگر ناچار باشد، مثل آن که براى رفع درد سر مو را برطرف کند، يا آن که مو، چشم را اذيت کند، ازاله آن حرام نيست.
(مسأله 62) کنده شدن مو در حال وضو يا غسل بدون قصد ضرر ندارد.
(مسأله 63) کفاره تراشيدن سر، و ازاله، موى زير هر دو بغل، بلکه زير يک بغل، اگر ناچار شود، يک گوسفند، يا سه روز روزه، يا صدقه دادن ده مُدّ، بر ده مسکين است. و بعضى دوازده مُدّ بر شش مسکين فرموده اند. و اين مطابق با احتياط است و ترک نشود، و اگر ناچار نشود بنابر احتياط واجب، کفاره کشتن گوسفند است. و هر گاه دست به سر يا به ريش خود بکشد، و يک مو يا دو بيفتد، احتياطاً يک مشت گندم يا جو و مانند اينها صدقه بدهد.
هيجدهم ـ آن که مرد، سر و گوش خود را بپوشاند، و احتياط واجب آن است که گل و حنا به سر نمالد، و چيزى هم بر سر نگذارد، بلکه احتياط مستحب اين است که با دست نيز سر را نپوشاند.
(مسأله 64) پوشيدن قسمتى از سر نيز حرام است، ولى گزاردن بند مشک آب بر سر مانعى ندارد، و پوشيده شدن مقدارى از سر، يا تمام آن، بواسطه دستمالى که براى درد سر به سر مى بندد مانعى ندارد، ليکن يک گوسفند کفاره دارد، چنان که مذکور خواهد شد.
(مسأله 65) در حال احرام، سر به زير آب يا مايع ديگر فرو کردن، براى مرد جايز نيست، بلکه احتياط براى زن نيز ترک آن است.
(مسأله 66) پوشاندن صورت براى مردها جايز است.
(مسأله 67) کفاره پوشيدن سر، يک گوسفند است، اگر چه از روى ناچارى باشد، و احتياط آن است که اگر بيش از يکبار سر را بپوشاند، براى هر بار جداگانه کفاره بدهد، خصوصاً اگر بدون عذر باشد، و مخصوصاً اگر مجلس آن هم متعدد شود.
نوزدهم ـ آن که زن، تمام يا قسمتى از صورت خود را با نقاب يا چيز ديگر بپوشاند.
(مسأله 68) اگر زن در موقع نماز، براى آن که يقين کند سر و گردن او پوشيده شده، مقدارى از اطراف صورت را بپوشاند اشکال ندارد، ولى بايد بعد از نماز فوراً آن مقدار را باز کند.
(مسأله 69) جايز است به جهت روگرفتن از نامحرم، مقدارى از چادر يا چيز ديگرى که به سر انداخته، تا محاذى چانه پائين بيندازد، ليکن احتياط لازم اين است که آن را بدست يا به چوب دور از صورت نگاهدارد، که مثل نقاب نشود، و در غير اين صورت يک گوسفند کفاره بر او لازم است.
بيستم ـ آن که مرد محرم، در روز در حال راه پيمودن، بالاى سر خود سايه قرار دهد، چه سواره باشد و چه پياده، و احتياط مستحب آن است که در شب هم در حال راه پيمودن، براى خود سايه قرار ندهد.
(مسأله 70) براى زن و بچه، بالاى سر، سايه قرار دادن اشکال ندارد.
(مسأله 71) احتياط مستحب آن است که مرد محرم، در حال راه پيمودن، در سايه چيزى که بالاى سر او هم نيست نباشد.
(مسأله 72) در وقت ناچارى، مثل شدت سرما يا گرما يا باران، در حال راه پيمايى، زير سايه رفتن جايز است، ولى يک گوسفند کفاره آن بر او واجب مى شود، و اما اگر در احرام عمره يا حج، مکرر سوار مرکب سقف دار شود و پياده شود، به تکرار آن، کفاره تکرار نمى شود، بلى اگر هم در احرام عمره و هم در احرام حج سوار مرکب سقف دار شود، بايد براى هر يک جداگانه کفاره بدهد. و احتياط آن است که اگر بتواند براى هر روز يک گوسفند کفاره بدهد.
(مسأله 73) مرد محرم، در وقتى که منزل مى کند، زير طاق و مانند آن برود، يا چتر به سر بگيرد اشکال ندارد، اگر چه در حال رفت و آمد براى کارهاى منزل باشد، و نشسته نباشد، ولى احتياط آن است که در وقت رفت و آمد در کارهاى منزل هم، زير سايه نباشد هر چند مراعات آن لازم نيست.
بيست و يکم ـ آن که از بدن خودش خون بيرون بياورد، هر چند به خراشاندن بدن يا مسواک کردن باشد، اگر بداند که اين کارها سبب بيرون آمدن خون مى شود، ولى در حال ناچارى مانعى ندارد، و کفاره آن بنا بر احوط و اولى يک گوسفند است.
(مسأله 74) اگر از بدن شخص ديگر خون بيرون آورد، مثل اين که رگ او را بزند اشکال ندارد.
بيست و دوم ـ ناخن گرفتن است، اگر چه مقدار کمى از يک ناخن باشد، و اما اگر ناچار باشد ـ مثل آن که مقدارى از آن افتاده باشد، و باقى مانده، او را اذيت کند ـ گرفتن آن جايز است، و کفاره آن يک مُدّ (تقريباً سه ربع کيلو) طعام است، مثل گندم يا جو و مانند اينها که بايد به فقير بدهد. و کفاره گرفتن تمام ناخن نيز يک مُدّ است، و اگر تمام ناخن هاى دست و پا را در يک مجلس بگيرد، يک گوسفند لازم است، و اگر ناخن دست ها را در يک مجلس، و پاها را در مجلس ديگر بگيرد، دو گوسفند لازم است. و اگر شخصى اشتباهاً به محرمى بگويد: گرفتن ناخن در حال احرام اشکال ندارد، و آن محرم باور کند، و ناخن بگيرد و اتفاقاً خون بيفتد، بايد کسى که مسأله را اشتباه گفته يک گوسفند کفاره بدهد، چه محرم باشد، و چه محل و چه مجتهد باشد يا نباشد.
بيست و سوم ـ کندن دندان است، هر چند خون نيايد، و کفاره آن بنابر احتياط، يک گوسفند است.
بيست و چهارم ـ کندن درخت و گياهى است که در حرم روئيده باشد، ولى کندن درخت و گياهى که در ملک خودش روئيده باشد مانعى ندارد.
(مسأله 75) اگر محرم، درختى را که کندن آن در حال احرام حرام است بکند، جمعى فرموده اند: که اگر بزرگ باشد کفاره آن يک گاو و اگر کوچک باشد يک گوسفند است، و اين قول مشهور است. و بعضى فرموده اند: قيمت آن را به فقير بدهد. و ظاهر اين است که اگر گاو يا گوسفند را، به قصد ما فى الذمه، از عين آنها يا قيمت درخت بدهد، و قيمت درخت بيشتر نباشد، کافى است. و اگر مقدارى از يک درخت را بکند، بايد به مقدار قيمت آن به فقير بدهد. و اگر گياهى را بکند، استغفار کند ولى کفاره ندارد.
(مسأله 76) کندن درخت يا گياه حرم به تفصيلى که گفته شد براى کسى که محرم هم نيست حرام است، ولى جايز است حيوان خود را رها کند تا علف را بخورد، بدون آن که خودش به جهت او آن را قطع کند، چنانچه راه رفتن بطور متعارف، اگر موجب کنده شدن گياه حرم شود مانعى ندارد.
بيست و پنجم ـ اسلحه و آلات حرب بر خود بستن است، و بعضى زره و خُود و هر چه از وسائل دفاع باشد نيز جز سلاح شمرده، و پوشيدن آنها را حرام دانسته اند.
(مسأله 77) احتياط واجب آن است که اسلحه را اگر نمايان باشد همراه برندارد، اگر چه به تن او نباشد.