1 ـ شکار حيوان صحرائى
مسأله: بر محرم شکار حيوان صحرائى حرام است، داخل حرم يا در خارج حرم باشد، البتّه شکار در حرم مطلقاً حرام است، چه براى محرم و چه براى غير محرم و نيز حرام است کمک به شکارچى هرچند با اشاره باشد، و فرقى ندارد که شکارچى محرم باشد يا غير محرم.
مسأله: خوردن گوشت شکار بر محرم حرام است، چه خودش او را شکار کرده و ذبح نموده يا کسى که محلّ بوده شکار کرده و ذبح نموده باشد، چه اين ذبح در حرم واقع شده باشد يا در غير حرم.
مسأله: ملخ در حکم حيوان صحرائى است، و براى محرم گرفتن و شکار و خوردنش حرام است.
مسأله: جوجه و تخم حيوانات صحرائى حکم خود حيوانات را دارد، پس شکار جوجه يا کمک به شکارش و دلالت و راهنمائى ديگرى براى شکارش و خوردنش، بر محرم حرام است، و نيز برداشتن تخم آن و خوردن و کمک و اشاره به برداشتن آن حرام مىباشد.
مسأله: احکام شکار مختصّ به حيوان صحرائى است، و اين احکام در شکار حيوانات دريائى (مانند ماهى و غيره) و حيوانات اهلى (مانند گوسفند و شتر و غيره) جريان ندارد.
مسأله: کشتن درندگان براى محرم جايز نيست، مگر در وقتى که به انسان حمله نمايند، و يا اينکه از آنها بترسد، و همچنين جايز است کشتن افعى، مارهاى گزنده، عقرب، زنبور، موش، کلاغ، کرکس و باز شکارى، و کشتن اين قسم حيوانات کفّاره ندارد.
کفّاره شکار:
مسأله: در کشتن شتر مرغ يک شتر، و در کشتن گاو وحشى يک گاو اهلى، و در کشتن الاغ وحشى يک شتر يا يک گاو اهلى، و در کشتن آهو و خرگوش و روباه يک گوسفند، بايد کفاره بدهد.
مسأله: اگر شکارى کرده که کفّارهاش يک شتر است چنانچه عاجز شد از تهيّه شتر بايد قيمت آن را گندم خريده بين فقرا تقسيم نمايد، و کفايت مىکند اگر شصت فقير را اطعام نمايد و به هريک (750 گرم) گندم بدهد گرچه هزينه اطعام از قيمت شتر کمتر باشد، و چنانچه از اين نيز عاجز شد هيجده روز روزه بگيرد، و لازم نيست اين هيجده روز پى در پى باشد.
مسأله: اگر کفّاره، گاو باشد و از آن عاجز شود قيمت آن را گندم خريده بين فقرا تقسيم کند و يا سى فقير را اطعام نمايد، و در صورت عجز نه روز روزه بگيرد.
مسأله: اگر کفّاره گوسفند باشد و عاجز شود ده فقير را اطعام نمايد، و اگر عاجز شد سه روز روزه بگيرد.
مسأله: هرگاه محرم در خارج حرم کبوتر يا مانند آن ـ از پرندگان ـ را شکار نموده و بکشد کفّارهاش يک گوسفند است، و اگر جوجه کبوتر و مانندش را بکشد يک بره يا بزغاله يا نصف درهم صدقه بدهد، و بنابر احتياط در اين صورت قيمت برّه يا بزغاله را به عنوان صدقه بپردازد.
مسأله: هرگاه تخم کبوتر و مانندش را شکست و در آن جوجه متحرّک بود کفّارهاش يک گوسفند است و اگر جوجه متحرک نبود کفّاراش قيمت آن است.
مسأله: هرگاه محلّ (غير محرم) کبوتر يا مانندش را در حرم کشت، بايد يک درهم يا قيمت آن حيوان را صدقه بدهد، گرچه احوط دوّمى است، و در جوجه آنها کفّاره نصف درهم و در تخم آن ربع درهم است.
مسأله: هرگاه محرم در داخل حرم کبوتر و مانندش را بکشد کفّارهاش يک گوسفند به همراه قيمت آن مىباشد، و اگر جوجه آنها را کشت کفّاره يک برّه يا يک بزغاله به همراه قيمت هريک از آنها بوده، و هرگاه تخم او را شکست اگر در او جوجه متحرّک بود کفّارهاش يک گوسفند، و اگر جوجه در او متحرک نبود بايد قيمت آن را صدقه بدهد.
مسأله: کفّاره شکار مرغ سنگخوار (قطاة) و کبک و درّاج و مانند آنها يک گوسفند است، و کفّاره شکار گنجشک و قبّره (چکاوک) و صعوه (سنگانه) اگر در خارج حرم باشد، صدقه دادن قيمت آن يا صدقه دادن يک مدّ طعام مىباشد، و اگر در حرم باشد دو برابر مىشود و در جوجه آنها نيز همين حکم جريان دارد، و اگر تخم هريک از آنها را شکست قيمت تخم را صدقه بدهد.
مسأله: در کفّاره کشتن يک ملخ مخيّر است بين صدقه دادن يک مشت گندم يا يک دانه خرما و اگر ملخهاى زيادى را کشت کفّاره يک گوسفند است.
مسأله: در کشتن موش صحرائى و خارپشت و سوسمار يک بزغاله است، و در مار مولک (عظايه) يک مشت طعام کفّاره بدهد، و کفاره کشتن عمدى زنبور مقدارى طعام بوده مگر براى دفع اذيّت باشد که کفّاره ندارد.
مسأله: در راهى که ملخ زياد است بايد محرم راه ديگرى انتخاب کند تا باعث کشتن آنها نشود، و اگر نتواند اين کار را بکند و خواه ناخواه ملخ پايمال مىشود اشکالى ندارد.
مسأله: اگر جماعتى در کشتن شکارى شرکت کردند بر هريک کفّاره جداگانهاى مىباشد.
مسأله: کفّاره خوردن شکار مانند کفاره خود شکار است، پس اگر محرم شکارى کرد و آن را خورد دو کفّاره بايد بدهد، يکى براى شکار و ديگرى براى خوردن آن.
مسأله: کسى که شکارى همراه دارد و داخل حرم شود بايد او را رها کند و چنانچه رهايش نکرد تا مرد بايد کفّاره بدهد، بلکه نسبت به کسى که قبل از احرام شکارى کرده و سپس محرم شده نيز اين حکم جارى است، يعنى بايد بعد از احرام شکار را رها کند هرچند داخل حرم نشده باشد على الأحوط.
مسأله: در تعلق کفّاره کشتن شکار يا خوردنش فرقى نيست چه از روى عمد باشد يا سهو يا ندانستن مسأله.
مسأله: با تکرار شکار، کفّاره نيز مکرّر مىشود.