مقدمه
دين اسلام، دين علم و آگاهى 1 و مبازره با نادانى است و در اين هيچ ترديدى نيست. آيات و روايات درباره علم چندان زياد است که اگر همه آنها گردآورى شود، کتاب و بلکه کتابهاى پر برگ و بارى خواهد شد.
نخستين فرمان خداوند به پيامبر اسلام (ص) «اقرأ» 2 است و هم او - جلت عظمته - به قلم و نوشته سوگند ياد نموده 3 و به پيغمبر خاتم - که خود شهر علم مىباشد 4 - امر به فزون خواهى علم فرموده است 5. در روايات نيز، علم گمشده مؤمن 6 و رأس هر خير 7 و برتر از عبادت شمرده شده است 8 و آموختن دانش بر هر مسلمانى واجب دانسته شده 9 و دانشآموز مانند «مجاهد فى سبيل الله» قلمداد شده است. 10
اين مختصر خوشهاى بود از خرمنها و هر دل سخن پذيرى بى اغراق به اين سخن دلپذير اقرار خواهد کرد که رکن رکين مکتب حيات بخش محمدى(ص)، تکريم علم در کليه ابعاد آن است .
البته، اگر چه سفارش اسلام به علم، مطلق است و مختص به رشتهاى خاص نيست، اما برخى از علوم به لحاظ اين که مىتوانند علاوه بر تأمين سعادت دنيوى، متضمن سعادت اخروى نيز باشند، از امتيازات بيشترى برخوردارند و آن علوم دينى است. 11روشن است که علم به دين در گرو علم به آن است و تا هنگامى که کسى آگاهى از دين نداشته باشد، نمىتواند به آن جامه عمل پوشد. 12 آگاهى به اصول دين - و يا حداقل اينکه يقين به آن - بر هر مسلمانى واجب است و در اين زمينه از کسى نمىتوان تقليد کرد.
هم چنين آگاهى به فروع دين بر همه مسلمانان واجب است. اين آگاهى ممکن است بر دو گونه باشد: از راه تحقيق (اجتهاد) و از راه تقليد. اجتهاد از تقليد برتر است و در اسلام، اصل بر اين است که هر فرد از راه تحقيق و اجتهاد به فروع دين عمل کند؛ اما گستردگى مباحث دين و اشتغالات مردم به امور گوناگون، مانع از شناخت اجتهادى و تحقيقى آنان از فروع دين است. از اين رو به مردم رخصت داده شده که در فروع دين تقليد کنند و چون خودشان نمىتوانند به تحقيق در اين باره بپردازند و به اجتهاد نائل شوند، دست کم از طريق تقليد از مجتهد به شناخت احکام دين نائل آمده و به آن عمل کنند.
از آن جا که تقليد از مجتهد مستلزم دانستن فتوا و نظر اوست، شناخت احکام دين از طريق تقليد بر هر مسلمانى لازم است. اين حداقل انتظارى است که از يک مقلد مىرود و در غير اين صورت، اساساً تقليد ممکن نيست. در آغاز همه رسالههاى توضيح المسائل آمده است: دانستن احکامى که انسان به آن نياز دارد و بدان مبتلا مىشود، واجب است. نتيجه سرپيچى از اين مهم آن مىشود که شخصى که يک عمر به حکمى عمل کرده، چون آن را با جهل به حکم شرعى انجام مىداده، عملش باطل يا حرام گرديده است. مثال بارز و روشن اين موضوع، احکام عبادات و معاملات است که همه مردم به آنها اشتغال دارند، چه بسا شخصى است که عبادات خود را بدون دانستن دقيق احکام انجام مىدهد که ممکن است با دستورات شرع مقدس مطابق نباشد و در نتيجه عمرى عبادت باطل به جا آورد. 13 و چه بسا کسى است که به تجارت اشتغال دارد واحکام آن را نمىداند و دچار ربا و حرام مىشود و خود از اين موضوع آگاهى ندارد. حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرموده است: «کسى که بدون آگاهى به تجارت بپردازد دچار ربا مىشود» 14، و از آن مهمتر، مسائل ازدواج است که اگر بدون علم به مسائل آن انجام شود، گاه منجر به بطلان عقد ازدواج و ولد شبهه مىشود و در نتيجه يک عمر افسوس و پشيمانى و فشار روحى و روانى در پى دارد. 15
خلاصه سخن اينکه بر هر مسلمانى واجد است که به احکام دين علم داشته باشد تا در عمل، دچار لغزش و خطا نشود و اعمالش درست و بر پايه نظر شرع مقدس انجام گيرد.
يکى از مسائلى که اغلب مردم با آن مواجهند، احکام مسافر است. از آن جا که در گذشته وسائل نقليه تا به اين اندازه نبوده ومسافرت کمتر از امروزه انجام مىشده، احکام مسافر تا به اين اندازه مورد ابتلاى مردم نبوده است. اما امروزه با زياد شدن وسائل نقليه و با مسافرتهاى زيادى که انجام مىگيرد، احکام مسافر بيش از پيش مورد ابتلاى مردم است و کمتر کسى يافت مىشود که با آن روبهرو نشود. از اين رو نگارنده بر آن شد که احکام مسافر را بر پايه رسالههاى عمليه مراجع معظم تقليد و با توضيحات و اضافات لازم، بازنويسى کند و در يک مجموعه عرضه نمايد، اميد است مرضى حضرت حق - جل و علا - واقع شده و راهگشاى خواهران و برادران دينى باشد. در پايان تذکر نکاتى چند لازم است:
1- در آغاز هر فصل، براى قرار گرفتن خواننده محترم در فضاى مباحث، پرسشهايى طرح شده و جواب آن پرسشها، همان مطالب مذکور در آن فصل است .
2- در پايان هر فصل، خلاصهاى از مطالب آن فصل براى استفاده بيشتر ذکر شده است. بايد توجه داشت که مطالب بيان شده در خلاصه، براساس متن آن فصل است و فتاواى مراجع - که در پاورقى آمده - لحاظ نشده است .
3- با توجه به اينکه هنوز افراد زيادى بر تقليد از مراجع درگذشته - رضوان الله عليهم - باقى اند و افرادى نيز از مراجع فعلى -ادام الله اظلالهم - تقليد مىکنند، براى فايده بيشتر و با وجود مشکلات متعدد، نظريات ده تن از مراجع بزرگوار تقليد را با هم ذکر کردهايم .
4- بر اهل نظر مشکلات و تنگناهاى تدوين مجموعهاى در زمينه احکام، آن هم براساس فتواى مراجع معظم تقليد - که بعضى از آنان رحلت کردهاند و امکان استفتا وجود ندارد - پوشيده نيست. از اين رو با همه تلاشى که براى ارائه هر چه بهتر مطالب کردهايم، باز اذعان داريم که اثرى بىعيب و نقص نيست. ان شاء الله با انتقادات و تذکرات مشفقانه همه عزيزان، به ويژه دفتر آيات عظام، در چاپهاى بعدى نارسايىهاى آن اصلاح خواهد شد.
5- در مواردى که فتواى مرجع را به دست نياورديم، در مقابل نامش علامت سوال (؟) گذاشتهايم و چنانکه فتواى مرجعى را خودمان از مبناى ايشان استنباط کردهايم، با حرف (ن)، يعنى نويسنده، مشخص نمودهايم .
6- از به کار بردن الفاظ تخصصى 16- که براى عموم نامفهوم است و موجب سردرگمى مىشود، احتراز کردهايم و فقط اصل فتواى مراجع را به صورت صريح بيان نمودهايم .
7- متن کتاب شامل فتواى امام راحل -اعلى الله مقامه الشريف - است و فتواى ساير مراجع معظم تقليد در پاورقى آورده شده است. فقط در دو مورد از اين روش عدول شده است: يکى در مبحث «وطن» که متن آن براساس فتواى مرجع خاصى نيست و جمع بندى فتواى تمام مراجع مىباشد؛ ديگرى در مبحث «کثيرالسفر» (فصل هشتم) که متن آن شامل فتواى مرحوم آيت الله اراکى و آيت الله گلپايگانى - قدس سرهما - است .
8- براى توجه دادن خواننده محترم به برخى نکات ظريف و دقيق در بعضى موارد پرسشهاييى طرح شده، که عزيزان با دقت در مطالب کتاب مىتوانند پاسخ آنها را بيابند. با اين حال، جواب اين پرسشها در آخر کتاب نيز آورده شده است .
9- برخى از عبارات متن که به نظر مىرسيد نياز به توضيح بيشترى دارد، با علامت ستاره «*» در پاورقى توضيح داده شده است.
10- در بيان نظريات مراجع معظم تقليد در پاورقى، ترتيب الفبايى رعايت شده است، جز در موارد کمى، آن هم به علت مشکلات نوشتارى .
11- براى پرهيز از طولانى شدن، به جاى بعضى از کلمات، از حروف رمزى به شرح زير استفاده شده است:
ف: فصل ع: عروة الوثقى
ن: نويسنده م: مسئله
ر: رساله توضيح المسائل ج: جواب
س 17:سوال ص: صفحه
در پايان لازم است از همه عزيزانى که در ارائه اين اثر همکارى نمودند تقدير و تشکر شود؛ به ويژه آقايان مقيمى، کارگر، بيگدلى، معلمى و کياپاشا که هر کدام به نحوى منت نهاده و مساعدت فرمودند .
خداوند همه را جزاى خير دهد .
هم چنين از اين که، براى ايجاز و پرهيز از اطاله، اسامى آيات عظام و مراجع معظم تقليد را بدون القاب آوردهايم، پوزش طلبيده و از خداوند متعال براى مراجع در گذشته، علو درجات و مراجع بزرگوار حاضر، طول عمر و صحت مسألت داريم .
محمد وافر
آذر 1376
حوزه مقدسه قم
1- قال رسول الله (ص): «العلم حياة الاسلام و عماد الدين». (ميزان الحکمة، ج 6).
2- «اقرأ باسم ربک الذى خلق». (علق، آيه 1).
3- «ن و القلم و ما يسطرون»، (القلم، آيه 1).
4- «انا مدينة العلم و على بابها» (بحار الانوار، ج 10).
5- «و قل رب زدنى علما». (کهف، آيه 114).
6- قال على (ع): «العلم ضالة المؤمن». (ميزان الحکمة، ج 6).
7- قال رسول الله (ص): «العلم رأس الخير کله و الجهل رأس الشر کله». (ميزان الحکمة، ج 6).
8- قال رسول الله (ص):«العلم افضل من العبادة». (ميزان الحکمة، ج 6).
9- قال رسول الله (ص): «طلب العلم فريضة على کل مسلم و مسلمة». (ميزان الحکمة، ج 6).
10- قال على (ع) : «الشاخص فى طلب العلم کالمجاهد فى سبيل الله». (ميزان الحکمة، ج 6).
11- الکمال، کل الکمال التفقه فى الدين». (بحارالنوار، ج 78).
12- قال رسول الله (ص):: «من عمل على غير علم کان ما يفسده اکثر مما يصلح»، (ميزان الحکمة، ج 6).
13- سوال 181: «با توجه به مسئله 247 رساله: «کسى که پيش از شستن صورت، دستهاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بايد تا سرانگشتان را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد، وضوى او باطل است»، من با اين که فردى با سواد بودم و رساله هم در اختيار داشتم، نسبت به اين مسئله بىاطلاع بودم و مدت چهارده سال وضوى خود را بدين طريق مىگرفتم که: دستها را فقط تا مچ مىشستم و نيتى هم که در وضو داشتم تا سر مچ بوده، نمازهايى که با اين وضو خواندهام چه صورتى دارد؟».
جواب - نمازهايى که با وضوى به کيفيت مزبور خواندهايد صحيح نيست و بايد قضاى آنها را به جاى آوريد.
استفتاآت امام خمينى (ره)
14- «من اتجر بغير فقه فقد ارتطم فى الربا». (نهج البلاغه).
15- ماه مبارک رمضان در مسجد حاج ابوالفتح تهران سخنرانى داشتم. يک روز در مورد زنهايى که به جهت عللى، ازدواج با آنها حرام است، صحبت مىکردم و اينکه اگر کسى با اين قبيل زنها ازدواج کند، عقدش باطل است. همين که مجلس به پايان رسيد، شخصى که حدود شصت سال داشت هراسان به سويم آمد و با حال گريه و ناله گفت: اى آقا! دستم به دامنت، تکليف من چيست؟ من اين مسئله را نمىدانستم و در زمان جوانى اين خطا را مرتکب شده و با چنين زنى ازدواج کردهام و چندين پسر و دختر از او دارم چه خاکى بر سر کنم؟ من چطور مىتوانم امروز به خانه بروم و بگويم اى خانم! شما زن من نيستيد!؟ و بر من حرام هستيد؟! به فرزندانم چه بگويم؟... (کتاب ارمغان هند و پاک).
16- مثل: احوط، اولى،اقرب، بعيد نيست و...
17- هر کجا در مقابل اسم مراجع معظم تقليد، حرف «س» آمده، مراد سوالى است که در استفتاآت چاپ شده، ذکر گرديده و شماره سوالات مطابق همان کتابهاست.