مقدمه (آیت الله حسین نوری همدانی)

مقدمه (آیت الله حسین نوری همدانی)

«بسم الله الرحمن الرحيم »

الحمد لله رب العالمين و الصلوة و السلام علي سيدنا و نبينا ابي القاسم محمد و آله الطاهرين سيما بقية الله في الارضين و اللعن علي اعدائهم اجمعين .

« ياد گرفتن احکام خدا واجب است »

يکي از فرايض مهم اسلامي ، ياد گرفتن احکام دين است . قرآن مجيد و احاديث اهلبيت عصمت و طهارت ( سلام الله عليهم ) با تاکيد فراوان ، مسلمانان به فرا گرفتن احکام اسلام ترغيب مي کند و از عواقب زيانبار جهل و ترک تعلم ، بر حذر مي دارد :

حضرت صادق ( عليه السلام ) فرمودند :‌ « احکام دين را ياد بگيريد و مانند اعراب زمان جاهليت ، از احکام خدا بي خبر نمانيد ، سپس افزودند کسي که احکام الهي را ياد نگيرد خداوند در روز قيامت هرگز به او نظر لطف نمي افکند و بر پاکيزگي اعمالش صّحه نمي

گذارد .

و نيز حضرتش فرمودند : « کسي که احکام خداوند را ياد نگيرد ، از خير و سعادت محروم است .

و همچنين فرمود که : « حضرت رسول اکرم ( صلي الله عليه و آله ) مي فرمايند : من از مسلماني که در برنامة زندگي خود ترتيبي نمي دهد که هر هفته اي يک روز براي مورد

1- توّجه قرار دادن احکام اسلام و ياد گرفتن آنچه که نميداند فراغت داشته باشد ، منزجر و بيزارم . »

نکته مهّم اين است که در احاديث اسلامي موضوع « تفقه در دين » يعني داشتن شناخت کامل دربارة دين و نسبت به احکام آن بصير و بينا بودن ، مورد اهتمام و عنايت اهلبيت ( عليهم السلام ) قرار گرفته و توصيه و تاکيد فراوان بر اين مطلب دارند که لازم است همة مسلمانان « تفقه در دين » به معنايي که گفته شد ، داشته باشند .و در دسته اي از احاديث خير و سعادت و موفقيت فرد و اجتماع ، چه جامعة بزرگ اسلامي و چه جامعة خانوادگي ، در گرو تفقه در دين معرفي شده است :

حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند :« ِاذا اَرادَ الله بِعَبدٍ خيَراً فَقّهَهُ في الدّينٍ » يعني : « هنگامي که خداوند خير و سعادت بنده اي از بندگان خود را بخواهد او را نسبت به احکام دين بصير و بينا مي گرداند . »

حضرت صادق ( عليه السلام ) فرمودند : « اٍذا اَرادَ اللهُ بقَومٍ خيراً فَقّهُهم في الدّينِ »يعني : « هنگامي که مشيت الهي بر اين تعلق مي گيرد که جامعه اي را به خير و صلاح و موفقيت برساند ، آن جامعه را در شناخت دين ، بصير و بينا مي سازد .»

و حضرت پيغمبر اکرم ( صلي الله عليه و آله ) مي فرمايند : « اذا اراد الله باهلبيت خيرا فقههم في الدين و رزقهم الرفق في معيشتهم و وقر صغيرهم کبيرهم »

يعني : « وقتي که خداوند متعال خير و سعادت يک خانواده را بخواهد اين سه موضوع را در آن خانواده پديد مي آورد :

1-اعضاي آن خانواده را در احکام دين بصير و بينا مي گرداند .

2-با حساب و تدبّر گام برداشتن در راه زندگي اقتصادي را نصيب آنها مي کند تا هرگز در راه اسراف و تبذير اموال خود گام نگذارند و نيز مخارج خود را با در آمد حلال خود تنظيم کنند تا از حدّ اعتدال تجاوز نکنند و به ورطة حرام نيفتند .

1-کوچکترهاي آنها ، بزرگترهاشان را احترام کنند . »در اينجا در رابطه با شناخت دين ، قبل از هر چيز بايد به اين موضوع توجّه داشت که دين مقدّس اسلام ، قانونگزاري را تنها در شان خدا مي داند ، چه اينکه آن ذات مقدّس است که انسان ها را آفريده و به مصالح و مفاسد زندگي آنها و خواسته هاي فطرش آنان کاملا آگاه است ، چنان که قانونگزار قوانين زندگي و بقاي موجودات ديگر نيز ، آن ذات مقدس است و بس . و او که هم ، مقنّن قوانين و هم ، هدايتگر راه زندگي است ، قوانين زندگي انسانها را بعنوان وظايف فرهنگي ، عبادي ، سياسي ، اقتصادي ، اخلاقي ، جسمي ، رواني فردي و اجتماعي به وسيلة پيغمبران عاليمقام و جانشينان والاقدر آنها به انسان ها ابلاغ نموده است و بطور کلي اين احکام و قوانين بر 3 دسته است :

1-احکام اعتقادي

2-احکام اخلاقي

3-احکام عملي

دستة اول : شامل توحيد و عدل و ديگر صفات ثبوتيه و سلبية آن ذات ذوالجلال ، که صفات جمال و جلال نيز ناميده ميشود ميگردد . ونيز شامل موضوع نبوت که بالزوم بعثت پيامبران خدا و صفات و خصوصيات آنها ارتباط دارد و همچنين شامل موضوع امامت که با مسأله

ولايت و امامت ائمة دوازده گانه ( سلام الله عليهم ) مرتبط ميشود ، ميگردد .

چنانکه شامل موضوع معاد که با مسأله شناخت حقيقت مرگ و عالم برزخ و بازگشت روح به بدن در روز قيامت و خصوصيات حشر و نشر و حساب و ميزان و صراط و بهشت و جهنم ارتباط پيدا مي کند ، مي شود .

اين 5 موضوع که از آن به اصول دين تعبير مي شود ، قسمت اول احکام دين مقدس اسلام است و ياد گرفتن آنها براي هر کسي به فراخور درک او و بر اساس منطق و برهان لازم است .

دسته دوم : که احکام اخلاقي است بطور خلاصه اين است که : روحيات انسانها چون در اعمال آنها تاثير مستقيم دارد، لذا تنها راه اصلاح و تکامل آنها پس از تکميل عقايد اسلامي تهذيب اخلاق است که در نتيجة آن روحيات پست مانند : بخل ، حسد ، تکبر ، خودپسندي غرور و امثال اينها از مزرعة روح آنها زدوده شود و در اين مزرعة پر استعداد و شايسته بذرهاي صقات نيک از قبيل تواضع ، کرم ، شجاعت ، سخاوت ، صبر و صدق کشته شود و هدف مقدّس پيغمبر بزرگوار اسلام ( صلي الله عليه وآله ) که فرمودند :

« بُعثِتُ لاتمم مَکارمَ الاخلاقِ » يعني : انگيزة بعثت من ، تکميل اخلاق نيک انسانها است تامين گردد و عهده دار اين طايفه از احکام اسلامي ، علم اخلاق است و بر ما لازم است که در راه فرا گرفتن آن نيز کوشا باشيم .

دسته سوم : احکام عملي است که گستردگي بيشتري دارد ، زيرا احکام و قوانيني است که کلية اعمال انسان ها را : سياسي ، عبادي ، قضايي ، جزايي ، اقتصادي ، فردي و اجتماعي زير پوشش خود قرار ميدهد و رساله هاي عمليه با اين دسته از احکام خداوند ارتباط دارد.

در رابطه با اين طايفه از احکام الهي توجه به اين دو مطلب لازم است :

1- قوانين و احکام خداوند بطور عمده ، منبع ، و مدرکي جز قرآن مجيد و احاديثي که از پيغمبر بزرگوار اسلام و اهلبيت عاليمقامشان ( صلوات الله عليهم اجمعين ) ( که ثقلين ناميده مي شوند ) صادر گرديده است ، ندارد .

2-فهميدن و بدست آوردن مطالب و معارفي که در قرآن مجيد و احاديث اهلبيت مندرج است ، کار آساني نيست و احتياج به تخصص و مهارت دارد . و تا يک فرد در ادبيات عرب و علوم مختلف اسلامي از قبيل تفسير قرآن و حديث شناسي و شناخت راويان احاديث و

اصول فقه و شناخت آرا و انظار فقهاي اسلام ، تخصص و مهارت نداشته و به اصطلاح –با توفيق الهي – به درجة اجتهاد و فقاهت نرسيده باشد ، هرگز نمي تواند احکام خداوند را از منابع خود استخراج کند و در اختيار جامعة اسلامي بگذارد . اکنون با توجه به آنچه که

ذکر گرديد ، لزوم رجوع به فقيهي که راه اجتهاد را با گستردگي مخصوصي که دارد پيموده ، واضح و مسأله تقليد از مجتهد به حکم عقل و منطق ، ثابت مي گردد بعلاوه در مثل زمان ما، که ساکنان همة مناطق روي زمين با هم ارتباط نزديک پيدا کرده اند و مسائل جديد فراواني در زندگي انسانها رخ داده و مي دهد و پديده هاي جديدي پديد مي آيد ، کسي مي تواند مرجع احکام الهي باشد که عالم به اوضاع زمان و واقف به نقشه هاي دشمنان اسلام نيز باشد تا بر اساس منابع غني و کامل و فقه پوياي اسلامي ، وظايف

مسلمانان را با توجه به مقتضيات زمانها و مکانها ، استنباط کند . و بالاخرة معياري که حضرت صادق ( عليه السلام ) در اين مورد ارائه فرموده است ، اين است :

« فَامّا مَن کانَ منَ الفُقها ءِ ، صائناً لنفِسهِ ، حافظِاً لدِينه ، مخُالفاً علي هواهُ ، مُطيعاً لامرِ مولاهُ فللِعوامّ اَن يُقلدوهُ . »

يعني : « در هر عصر و زمان در ميان فقهاي اعصار و ادوار ، بر مردم مسلمانان لازم است از کسي تقليد کنند که :

1 – داراي صيانت نفس باشد تا در ساية آن بتواند خود را در برابر هر گونه عوامل انحراف از صراط مستقيم اسلام ،مصون نگاه بدارد .

2 – حافظ دين باشد .

3 – مخالف هواهاي نفساني خود باشد .

4 – مطيع امر خداوند متعال باشد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

No image

مقدمه

جدیدترین ها در این موضوع

استفتائات نذر

استفتائات نذر

یائِسِه

یائِسِه

وثیقه

وثیقه

نفقه

نفقه

No image

نری

Powered by TayaCMS