مسائل متفرّقه اجاره
مسأله 2282 :
مالى را که مستأجر بابت اجاره مىدهد بايد معلوم باشد. پس اگر از چيزهايى است که مثل گندم با وزن معامله مىکنند، بايد وزن آن معلوم باشد و اگر از چيزهايى است که مثل گردو با شماره معامله مىکنند، بايد شماره آن معيّن باشد و اگر مثل اسب و گوسفند است، بايد اجاره دهنده آن را ببيند، يا مستأجر خصوصيّات آن را به او بگويد.
مسأله 2283 :
اگر زمينى را براى زراعت جو، يا گندم اجاره دهد و مال الاجاره را جو يا گندم همان زمين قرار دهد در صورتى که حاصل موجود باشد که بتوان آن را درو کرد، اجاره صحيح است و اگر حاصل، موجود نباشد اجاره صحيح نيست، ولى اگر مستأجر مال الاجاره را به ذمّه بگيرد و شرط کند که آن را از حاصل همان زمين پرداخت کند اجاره صحيح است.
مسأله 2284 :
کسى که چيزى را اجاره داده، تا آن چيز را تحويل ندهد، حق ندارد اجاره آن را مطالبه کند و نيز اگر براى انجام عملى اجير شده باشد، پيش از انجام عمل حقّ مطالبه اجرت ندارد.
مسأله 2285 :
هرگاه چيزى را که اجاره داده تحويل دهد، اگرچه مستأجر تحويل نگيرد يا تحويل بگيرد و تا آخر مدّت اجاره از آن استفاده نکند، بايد مال الاجاره آن را بدهد.
مسأله 2286 :
اگر انسان اجير شود که در روز معيّنى کارى را انجام دهد و در آن روز براى انجام آن کار حاضر شود، کسى که او را اجير کرده اگرچه آن کار را به او واگذار نکند، بايد اجرت او را بدهد، مثلاً اگر خيّاطى را در روز معيّنىبراى دوختن لباسى اجير نمايد و خيّاط در آن روز آماده کار باشد، اگرچه پارچه را به او ندهد که بدوزد، بايد اجرتش را بدهد؛ چه خيّاط بيکار باشد، چه براى خودش يا ديگرى کار کند.
مسأله 2287 :
اگر بعد از تمام شدن مدّت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده، مستأجر بايد مال الاجاره را به مقدار معمول به صاحب ملک بدهد، مثلاً اگر خانهاى را يک ساله به صد تومان اجاره کند بعد بفهمد اجاره باطل بوده، چنانچه اجاره آن خانه معمولاً پنجاه تومان است، بايد پنجاه تومان را بدهد و اگر دويست تومان است در صورتى که اجاره دهنده صاحب مال يا وکيل آن بوده و از اجاره معمولى خانه هم اطّلاع داشته است لازم نيست بيش از صد تومان بدهد و اگر غير اينها بوده بايد دويست تومان را بپردازد، و نيز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدّت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده، نسبت به اجرت مدّت گذشته نيز اين حکم جارى است.
مسأله 2288 :
اگر چيزى را که اجاره کرده از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده و در استفاده بردن از آن هم زياده روى ننموده، ضامن نيست. و نيز اگر مثلاً پارچهاى را که به خيّاط داده از بين برود، در صورتى که خيّاط زياده روى نکرده و در نگهدارى آن هم کوتاهى نکرده باشد، لازم نيست عوض آن را بدهد.
مسأله 2289 :
هرگاه تعميرکار چيزى را که گرفته ضايع کند، ضامن است.
مسأله 2290 :
اگر قصّاب سر حيوانى را ببرد و آن را حرام کند، چه مزد گرفته باشد، چه مجّانى سر بريده باشد، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.
مسأله 2291 :
اگر حيوانى را اجاره کند و معيّن نمايد که چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار کند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن است. و نيز اگر مقدار بار را معيّن نکرده باشند و بيشتر از معمول بار کند و حيوان تلف شود، يا معيوب گردد ضامن مىباشد و در هر دو صورت اجرت مقدار زيادى را به حسب معمول بايد بدهد.
مسأله 2292 :
اگر حيوانى را براى بردن بار شکستنى اجاره دهد چنانچه آن حيوان بلغزد، يا رم کند و بار را بشکند صاحب حيوان ضامن نيست. ولى اگر به واسطه زدن و مانند آن کارى کند که حيوان زمين بخورد و بار را بشکند ضامن است و همچنين است در مورد حوادث اتومبيلها.
مسأله 2293 :
اگر کسى که متخصّص ختنه است بچّهاى را ختنه کند و ضررى به آن بچّه برسد، يا بميرد چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد، ضامن است و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست.
مسأله 2294 :
اگر دکتر به دست خود به مريض دوا بدهد، يا داروى مريض را به او بگويد و مريض دوا را بخورد، چنانچه در معالجه خطا کند و به مريض ضررى برسد يا بميرد، دکتر ضامن است. ولى اگر فقط بگويد فلان دوا براى فلان مرض فايده دارد و به واسطه خوردن دوا ضررى به مريض برسد، يا بميرد، دکتر ضامن نيست.
مسأله 2295 :
هرگاه دکتر به مريض يا ولىّ او بگويد که اگر ضررى به مريض برسد ضامن نباشد، در صورتى که دقّت و احتياط خود را بکند و به مريض ضررى برسد، يا بميرد، دکتر ضامن نيست هر چند به دست خود دوا داده باشد.
مسأله 2296 :
مستأجر و کسى که چيزى را اجاره داده، با رضايت يکديگر مىتوانند معامله را به هم بزنند و نيز اگر در اجاره شرط کنند که هر دو يا يکى از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، مىتوانند مطابق قرارداد، اجاره را به هم بزنند.
مسأله 2297 :
اگر اجاره دهنده يا مستأجر بفهمد که مغبون شده است، چنانچه در موقع اجاره دادن ملتفت نباشد که مغبون است، مىتواند اجاره را به هم بزند. ولى اگر در صيغه اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حقّ به هم زدن معامله را نداشته باشند، نمىتوانند اجاره را به هم بزنند.
مسأله 2298 :
اگر چيزى را اجاره دهد و پيش از آن که تحويل دهد کسى آن را غصب نمايد، مستأجر مىتواند اجاره را به هم بزند و چيزى را که به اجاره دهنده داده پس بگيرد، يا اجاره را به هم نزند و اجاره مدّتى را که در تصرّف غاصب بوده به ميزان معمول از او بگيرد، پس اگر وسيلهاى را يک ماهه به ده تومان اجاره نمايد و کسى آن را ده روز غصب کند و اجاره معمولى ده روز آن پانزده تومان باشد، مىتواند پانزده تومان را از غصب کننده يا اجاره دهنده بگيرد.
مسأله 2299 :
اگر چيزى را که اجاره کرده تحويل بگيرد و بعد ديگرى آن را غصب کند يا مانع از استفاده او شود، نمىتواند اجاره را به هم بزند و فقط حق دارد کرايه آن چيز را به مقدار معمول، از غصب کننده يا کسى که مانع شده بگيرد.
مسأله 2300 :
اگر پيش از آن که مدّت اجاره تمام شود، ملک را به مستأجر بفروشد اجاره به هم نمىخورد و مستأجر بايد مال الاجاره را به فروشنده بدهد و همچنين است اگر آن را به ديگرى بفروشد. ولى اگر آن ديگرى بىخبر بوده مىتواند آن فروش را به هم بزند.
مسأله 2301 :
اگر پيش از ابتداى مدّت اجاره، ملک به طورى خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد، يا قابل استفادهاى که شرط کردهاند نباشد، اجاره باطل مىشود؛ و پولى که مستأجر به صاحب ملک داده به او بر مىگردد، بلکه اگر طورى باشد که بتواند استفاده مختصرى هم از آن ببرد، مىتواند اجاره را به هم بزند.
مسأله 2302 :
اگر ملکى را اجاره کند و بعد از گذشتن مدّتى از اجاره به طورى خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد، يا قابل استفادهاى که شرط کردهاند نباشد، اجاره مدّتى که باقى مانده باطل مىشود و مىتواند اجاره مدّت گذشته را به هم بزند و اجرت معمولى آن مدّت را بدهد؛ و اگر استفاده مختصرى هم بتواند از آن ببرد، مىتواند اجاره مدّت باقى مانده را به هم بزند.
مسأله 2303 :
اگر خانهاى را که مثلاً دو اتاق دارد اجاره دهد و يک اتاق آن خراب شود، چنانچه فوراً آن را بسازد و هيچ مقدار از استفاده آن از بين نرود اجاره باطل نمىشود و مستأجر هم نمىتواند اجاره را به هم بزند، ولى اگر ساختن آن به قدرى طول بکشد که مقدارى از استفاده مستأجر از بين برود، اجاره به آن مقدار باطل مىشود و مستأجر مىتواند اجاره باقى مانده را به هم بزند و نسبت به آنچه استفاده کرده اجرت معمولى آن را بدهد.
مسأله 2304 :
اگر اجاره دهنده يا مستأجر بميرد، اجاره باطل نمىشود. ولى در صورتى که شرط کردهاند که مستأجر شخصاً استفاده کند نه ديگرى، صاحب ملک مىتواند باقى مانده مدّت را فسخ کند، امّا اگر خانه، مال اجاره دهنده نباشد؛ مثلاً ديگرى وصيّت کرده باشد که تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدّت اجاره بميرد، از وقتى که مرده، اجاره باطل است.
مسأله 2305 :
اگر صاحب کار بنّا را وکيل کند که براى او عمله بگيرد چنانچه بنّا کمتر از مقدارى که از صاحب کار مىگيرد به عمله بدهد زيادى آن بر او حرام است و بايد آن را به صاحب کار بدهد، ولى اگر اجير شود که ساختمان را تمام کند و براى خود اختيار بگذارد که خودش بسازد، يا به ديگرى بدهد در صورتى که کمتر از مقدارى که اجير شده به ديگرى بدهد زيادى آن براى او حلال مىباشد.
مسأله 2306 :
اگر رنگرز قرار بگذارد که مثلاً پارچه را با نيل رنگ کند، چنانچه با رنگ ديگر رنگ نمايد حق ندارد چيزى بگيرد بلکه اگر سبب خرابى يا کمى ارزش پارچه شود ضامن است.