عيوب موجب فسخ
عيوب زن و مرد و حکم قضايى براى جدايى
سوال 309 :
پس از ثابت شدن عيب مرد و محجور بودن زن، که حکم به فسخ نکاح مى شود، آيا دوباره نيازى به رجوع به محاکم قضايى مى باشد؟
جواب :
خير، نيازى ندارد.
انکشاف جنون مرد بعد از عقد
سوال 310 :
هر گاه پس از ازدواج، زن بفهمد شوهر ديوانه بوده، حقّ فسخ دارد يا نه؟
جواب :
اگر بعد از عقد بفهمد که شوهر او ديوانه است، مى تواند عقد را به هم بزند.
شوهرى که بچّه دار نمى شود
سوال 311 :
زن و مردى پس از چند سال ازدواج بچّه دار نشدند، دکتر تشخيص داده است که عيب از جانب مرد بوده و اکنون زن مى گويد شوهرش، فاقد بيضه است و بچّه دار نشدن آن ها بدين جهت است، در اين صورت آيا زن مى تواند عقد را فسخ کند؟
جواب :
اگر تأخير فسخ به جهت جهل به خيار يا جهل به فوريّت آن بوده، زن خيار فسخ دارد.
درمان عيوب زن
سوال 312 :
عيوب موجب جواز فسخ عقد در زن، اگر قابل درمان باشد، هزينه ى آن بر عهده ى زن است يا بر عهده ى شوهر مى باشد؟
جواب :
بر عهده ى زن است.
دريافت وجه براى بچه دار نشدن همسر
سوال 313 :
اگر زن و شوهرى به دليل اين که عيب از جانب مرد است، صاحب اولاد نشوند و زن بر ادامه ى زندگى رضايت داشته باشد، آيا مى تواند در قبال سال هايى که بدون فرزند زندگى مى کند، چيزى از شوهر طلب کند؟
جواب :
خير، نمى تواند.
موارد فسخ نکاح
سوال 314 :
چه مواردى سبب جواز فسخ نکاح مى شود، توضيح بفرماييد؟
جواب :
به مسأله ى 1893 و 1894 رساله رجوع شود.
سوال 315 :
در مواردى که سبب جواز فسخ نکاح است آيا ملاک جواز، وجود داشتن آن ها مى باشد؟ يا اين که آن عيب بايد به گونه اى باشد که موجب عسر و حرج طرف مقابل شود؟
جواب :
ملاک وجود داشتن آن ها است، نه عسر و حرج ناشى از وجود آن عيوب.
فسخ به خاطر ايدز
سوال 316 :
آيا بيمارى ايدز را در هر يک از زن و مرد، از عيوبى که بتوان عقد نکاح را بدون طلاق فسخ کرد، مى دانيد؟
جواب :
خير، ولى اگر در مرد باشد و به سبب وطى مُسرى باشد، ممکن است بر زن تمکين واجب نباشد.
زنى که در انجام نماز و... سست است
سوال 317 :
زنى در نماز سهل انگارى مى کند و آن چه شوهر او را نصيحت يا امر به معروف يا تهديد به طلاق کرده، اثر نکرده است، آيا وظيفه دارد او را طلاق دهد يا با او بسازد؟
جواب :
اختيار طلاق به دست مرد است، ولى در مورد فرض مذکور، لزوم ندارد.
اگر زوج بعد از عقد روانى شود
سوال 318 :
اگر زوج پس از عروسى دچار کسالت مغزى و روانى بشود، آيا مى توان نکاح را فسخ کرد؟
جواب :
اگر به حدّ جنون باشد، زن خيار فسخ دارد.
انکشاف عدم مسلمان بودن زوج
سوال 319 :
اگر زن بعد از ازدواج بفهمد شوهرش مسلمان نيست، حکمش چيست؟
جواب :
بايد فورا از او جدا شود.
بى نمازى زن يا شوهر
سوال 320 :
زن يا شوهر با اين که منکر نماز نيست، امّا نماز نمى خواند، آيا مرتد مى شود؟
جواب :
مرتدّ نيست.
مسلمان شدن زن کتابى
سوال 321 :
اگر بعد از ازدواج، زن اهل کتاب مسلمان شود، ولى مرد اين امر را به آينده موکول کند، آيا باز هم زن بدون طلاق از او جدا مى شود يا بايد تا مسلمان شدن او در کنارش بماند؟
جواب :
اگر قبل از دخول باشد، نکاح فى الحال منفسخ مى شود و اگر بعد از دخول باشد، اگر تا قبل از انقضاى عده، مرد هم مسلمان شد، نکاح باقى است و در غير اين صورت نکاح از حين اسلام زن باطل شده بوده است.
انحراف شوهر
سوال 322 :
دخترى قبل از بلوغ توسّط پدر به مردى عقد مى شود، بعد از بلوغ حاضر به زندگى با او نيست، زيرا در گروهى داخل گرديده که قايل به کفر شيعه هستند و از ضرر جانى ترس دارد، تکليف او چيست؟
جواب :
اگر شوهر ناصبى و دشمن اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است، بايد از او جدا شود و همين طور اگر خوف ضرر جانى دارد.
ازدواج بهايى با دختر شيعه
سوال 323 :
مردى بهايى خود را شيعه ى دوازده امامى معرفى کرده و با يک دختر شيعه ازدواج دايمى کرده است. پس از مدّتى کشف خلاف شده است، وظيفه چيست؟
جواب :
کشف مى شود که از اوّل عقد ازدواج باطل بوده است.
سوال 324 :
اگر شخصى وقتى مسأله ى تعدّد زوجات طرح مى شود، با کمال وقاحت حرف هاى رکيکى درباره ى دين و قرآن و خدا و پيغمبر بزند، وظيفه ى زن وى چيست؟
جواب :
با فرض مذکور اگر در حال اختيار آن حرف ها را بزند، مرتدّ مى شود و زن بايد از او جدا شود و حقّ مضاجعه ندارد و زن بايد در مرتد فطرى، عدّه ى وفات بگيرد.
ارتداد شوهر
سوال 325 :
اگر بانويى بعد از ازدواج متوجه مرتد بودن شوهرش شد، تکليفش چيست؟
جواب :
ظاهرا حکم به بطلان عقد آن ها مى شود.
فِرق باطله
سوال 326 :
زنى با مردى ازدواج کرده و بعدا معلوم شده که على اللّهى است و از او صاحب فرزند شده، وظيفه ى او و فرزندان وى چيست؟
جواب :
اگر مرد کافر است، بايد از او جدا شود و فرزندان ملحق به زن هستند ـ چون نمى دانسته ـ و استحقاق مهر هم دارد.
عدم خيار با عدم بکارت
سوال 327 :
آيا نبودن بکارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد مى شود؟
جواب :
اگر ضمن عقد شرط نشده و يا عقد مبنى بر ثبوت آن نبوده، باعث خيار نمى شود.
دخترى که صرع دارد
سوال 328 :
دخترى را به ازدواج دايمى درآوردند، پس از ازدواج معلوم شد به بيمارى صرع مبتلا است، خود دختر قصد داشت قبل از ازدواج به شوهر بگويد؛ ولى پدر و مادر او مانع شدند، تکليف عقد و مهريه چيست؟
جواب :
اگر عدم صرع در عقد شرط شده بوده يا عقد مبنى بر آن بوده، با عدم گفتن آن قبل از عقد، باعث خيار مى شود و در در صورت فسخ قبل از دخول، استحقاق مهر ندارد و بعد از دخول اگر زن سبب تدليس نبوده، تمام مهر را از مدلّس مى گيرد.
اعتياد
سوال 329 :
اگر زن بعد از عقد بفهمد همسرش معتاد است، آيا مى تواند عقد را فسخ کند، تکليف مهريه چه خواهد شد؟
جواب :
مثل جواب سوال قبل است.
عجز از نزديکى
سوال 330 :
اگر مردى قبل از ازدواج از نزديکى عاجز باشد و زن بعد از مراسم عروسى بفهمد و فورى عقد و نکاح را به هم بزند و از شوهر جدا شود، آيا در اين صورت زن مى تواند بدون طلاق شوهر کند؟
جواب :
زن به حاکم شرع رجوع مى کند و حاکم تا يک سال مهلت مى دهد و اگر در اين يک سال قدرت بر نزديکى با آن زن يا زن ديگر را نداشت، زن بفوريّت عرفيه حقّ فسخ دارد.
رابطه ى فسخ با طلاق
سوال 331 :
در مواردى که زوج يا زوجه حقّ فسخ عقد را دارند، آيا فسخ، طلاق حساب مى شود يا خير؟
جواب :
اگر زن يا مرد، به سبب يکى از عيوب که در رساله ذکر گرديده است، عقد را به هم بزند، از هم جدا مى شود و طلاق لازم نيست. (مسأله ى 1895 رساله)
اجازه از حاکم شرع
سوال 332 :
در موارد فسخ، آيا اجازه ى حاکم شرع لازم است يا نه؟
جواب :
در غير مورد عنن که مذکور شد، احتياج به اجازه ى حاکم ندارد، اگرچه براى فصل خصومت در وقت نزاع مراجعه ى به حاکم مى شود.
نحوه ى ثابت شدن عيوب موجب فسخ
سوال 333 :
عيوبى که به واسطه ى آن ها مى شود عقد نکاح را فسخ کرد، به چه چيز ثابت مى شود؟
جواب :
1) به بيّنه، البته در عيب مخفى بايد بيّنه از اهل اطّلاع و خبره باشد و در عيبى که غالبا علم به آن مختصّ به صاحب عيب است ـ مثل عنن ـ سماع بيّنه در آن، محل تأمّل است.
2) به اقرار صاحب عيب يا بيّنه بر اقرار او.
3) عيوب باطنه در زنان، به شهادت چهار زن عادل هم ثابت مى شود و اگر بکر ادعاى عنن يا ترک وطى کرد، به واسطه ى زن ها استعلام مى شود.
داشتن بيمارى عصبى و پنهان نمودن آن
سوال 334 :
علوي ه اى به دليل ناراحتى عصبى و افسردگى، داروى آرام بخش اعصاب مصرف مى کرده است و در هنگام ازدواج اين مسأله را به همسرش نگفته است و پس از مدّتى داروهاى خود را ترک کرده و بيمارى عود مى کند و همسر از ناراحتى وى مطّلع مى شود. زوج مزبور او را به منزل والدين برده و ادّعا مى کند که همسرش دچار نوعى جنون بوده که در زمان نکاح به او نگفته اند. به همين جهت وى نکاح را فسخ کرده، در حالى که پزشکان آن را افسردگى و ناراحتى عصبى تشخيص داده اند. حکم مسأله را بيان فرماييد؟
جواب :
در فرض مذکور يعنى ناراحتى عصبى و افسردگى، با عدم صدق جنون عرفى، شوهر حقّ فسخ ندارد.
نداشتن خصيتين
سوال 335 :
زوج و زوجه اى که مدّت هشت سال است با هم زندگى نموده اند، ولى تاکنون بچّه دار نشده اند و به تشخيص پزشکان عيب از جانب زوج است و اکنون زوجه ادعا دارد که شوهرش بدون خصيتين است و زوج هم معترف است و علّت عدم باردارى وى هم همين مسأله است. آيا عيب ذکر شده از جمله عيوبى است که باعث فسخ عقد مى گردد؟ و از آن جايى که زوجه تاکنون جاهل بر حکم بوده نمى دانسته که حقّ فسخ دارد، آيا در صورت داشتن حقّ فسخ لازم است صيغه ى طلاق جارى شود؟
جواب :
مى تواند فسخ نمايد و به طلاق احتياج ندارد.
عنين
سوال 336 :
اگر در مدّت يک سال مهلت به فرد عنين، زوجه از تمکين خوددارى کند، آيا بعد از اتمام مدّت، زوجه حقّ فسخ دارد يا بايد مدّت بيشترى تمديد گردد؟
جواب :
اگر در اين مدت زن ديگرى را هم بتواند وطى کند، در رفع عنن کافى است و اگر ممکن نبود و زوجه هم تمکين نکرد، ثبوت حق فسخ مشکل است.
عنين شدن بعد از نزديکى
سوال 337 :
مرد عنينى که از ابتداى ازدواج قادر به نزديکى نمى باشد، آيا همسر او حق فسخ دارد؟ اگر بعد از يک بار نزديکى عنين شود همسرش چه تکليفى دارد؟
جواب :
در صورت اوّل، زن حق فسخ دارد و در صورت دوم حق فسخ ندارد.
عقيم بودن مرد
سوال 338 :
آيا اگر زن بعد از ازدواج بفهمد مرد عقيم است، مى تواند طلاق بگيرد؟
جواب :
خير، طلاق به دست مرد است.
عيوبى که بعد از عقد معلوم مى شود
سوال 339 :
در مواردى که مرد مى تواند عقد را به هم بزند؛ مثل بيمارى برص و تيمنگر ـ نقص مادرزادى افضاء ـ و موانع مقاربت، امروزه با درمان قابل رفع مى باشد. حال چنان چه مردى پس از ازدواج متوجّه موارد مذکور گردد، آيا باز هم اختيار حقّ فسخ عقد را دارد يا خير؟ چنان چه نياز به درمان باشد، به عهده ى زن است که به درمان آن اقدام کند يا بر عهده ى شوهر است؟
جواب :
هر عيبى که موجب فسخ باشد، بعد از عقد شوهر خيار فسخ دارد و هزينه درمان بر عهده زن است.
فسخ عقد به خاطر تخلّف شرط ضمن عقد
سوال 340 :
در مادّه ى 1128 قانون مدنى آمده: «هر گاه صفت خاصّى در يکى از زوجين شرط شود و بعد از عقد معلوم گردد که طرف، فاقد صفت مقصوده بوده، براى طرف مقابل حقّ فسخ ايجاد مى شود. حال اگر صفت ايمان و تقوى شرط گردد [انجام فرايض دينى از قبيل به جا آوردن نماز و...] و بعد از عقد معلوم گردد که زوجه نه تنها نسبت به واجبات دينى بى توجّه است؛ بلکه حتّى نسبت به انجام محرّمات نيز ابايى ندارد، در اين جا آيا حقّ فسخ براى طرف ديگر ايجاد مى شود يا خير؟
جواب :
هر گاه صفتى در ضمن عقد شرط شود و يا عقد مبنى بر آن منعقد شود، در صورت تخلّف، حقّ فسخ ثابت است و چون اين امر قضيّه ى شخصيّه است که امورى نظير سبق و لحوق بر عقد نياز به بررسى دارد، بايد حاکم شرع طبق موازين شرع حکم نمايد.
عدم آگاهى شوهر از عيب دختر
سوال 341 :
دخترى که هنگام عقد نقص و عيبى دارد ـ غير عيوبى که موجب فسخ مى شود ـ و زوج نمى دانسته و ضمن عقد، سلامت از آن عيب ذکر نشده، هر چند عقد مبنى بر سلامت از اين عيوب است ـ که شرط لبّى است ـ ، آيا زوج حقّ خيار فسخ دارد؟
جواب :
در خيار فسخ تأمل است و اگر پس از فهميدن زوج به آن راضى شد، ديگر حقّ ردّ ندارد.