شيردادنى که علّت محرم شدن است
مسأله 2565 :
شير دادنى که علّت محرم شدن است هشت شرط دارد:
اوّل: بچّه شير زن زنده را بخورد و شير به جهت زايمان در پستان جمع شده باشد. پس اگر از پستان زنى که مرده است شير بخورد فايده ندارد.
دوم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچّهاى را که از زنا به دنيا آمده به بچّه ديگر بدهند، بواسطه آن شير، بچّه به کسى محرم نمىشود.
سوم: بچّه شير را از پستان بمکد، پس اگر شير را در گلوى او بريزند نتيجه ندارد.
چهارم: شير، خالص بوده و با چيز ديگر مخلوط نباشد.
پنجم: شير از يک شوهر باشد. پس اگر زن شيردهى را طلاق دهند، بعد شوهر ديگرى کند و از او آبستن شود و تا موقع زاييدن، شيرى که از شوهر اوّل داشته باقى باشد و مثلاً هشت دفعه پيش از زاييدن از شير شوهر اوّل و هفت دفعه بعد از زاييدن از شير شوهر دوم به بچّهاى بدهد، آن بچّه به کسى محرم نمىشود.
ششم: بچّه، شير را قى نکند و اگر قى کند، اثرى ندارد.
هفتم: پانزده مرتبه يا يک شبانه روز به طورى که در مسأله بعد گفته مىشود شير سير بخورد يا مقدارى شير به او بدهند که بگويند از آن شير استخوانش محکم شده و گوشت در بدنش روييده است، بلکه اگر ده مرتبه هم به او شير دهند، بنابر احتياط مستحب کسانى که بواسطه شير خوردن او به او محرم مىشوند، با او ازدواج نکنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
هشتم: دو سال بچّه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال، او را شير دهند به کسى محرم نمىشود، بلکه اگر مثلاً پيش از تمام شدن دو سال، چهارده مرتبه و بعد از آن، يک مرتبه شير بخورد، به کسى محرم نمىشود، ولى چنانچه از موقع زاييدن زن شيرده بيشتر از دو سال گذشته باشد و شير او باقى باشد و بچّهاى را شير دهد، بنابر احتياط لازم آن بچه با کسانى که بواسطه اين شير خوردن محرم مىشود نگاه محرمانه نکند و با آنها ازدواج هم نکند.
مسأله 2566 :
بايد بچّه در بين يک شبانه روز غذا يا شير زن ديگر را نخورد ولى اگر کمى غذا بخورد که نگويند در آن بين، غذا خورده اشکال ندارد و نيز بايد پانزده مرتبه را از شير يک زن بخورد و در بين پانزده مرتبه شير زن ديگر را نخورد و در هر دفعه بدون فاصله شير بخورد، ولى اگر در بين شير خوردن نفس تازه کند، يا کمى صبر کند، به طورى که از اوّلى که پستان در دهان مىگيرد تا وقتى سير مىشود يک دفعه حساب شود، اشکال ندارد.
مسأله 2567 :
اگر زن از شير شوهر خود بچّهاى را شير دهد، بعد شوهر ديگر کند و از شير آن شوهر هم بچّه ديگر را شير دهد آن دو بچّه به يکديگر محرم نمىشوند.
مسأله 2568 :
اگر زن از شير يک شوهر چندين بچّه را شير دهد، همه آنان به يکديگر و به شوهر و به زنى که آنان را شير داده محرم مىشوند.
مسأله 2569 :
اگر کسى چند زن داشته باشد و هر کدام آنان با شرايطى که گفتيم بچّهاى را شير دهد، همه آن بچّهها به يکديگر و به آن مرد و به همه آن زنها محرم مىشوند.
مسأله 2570 :
اگر کسى دو زن داشته باشد و يکى از آنان بچّهاى را مثلاً هشت مرتبه و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد آن بچّه به کسى محرم نمىشود.
مسأله 2571 :
اگر زنى از شير يک شوهر پسر و دخترى را شير کامل بدهد خواهر و برادر آن دختر به خواهر و برادر آن پسر محرم نمىشوند.
مسأله 2572 :
انسان نمىتواند بدون اذن زن خود، با زنهايى که بواسطه شير خوردن، خواهرزاده يا برادرزاده زن او شدهاند ازدواج کند. و نيز اگر با پسرى لواط کند، بنابر احتياط واجب نمىتواند با دختر و خواهر و مادر و مادربزرگ آن پسر که رضاعى هستند يعنى بواسطه شير خوردن، دختر و خواهر و مادر او شدهاند ازدواج نمايد.
مسأله 2573 :
زنى که برادر انسان را شير داده به انسان محرم نمىشود، اگرچه احتياط مستحب آن است که با او ازدواج نکند.
مسأله 2574 :
انسان نمىتواند با دو خواهر، اگرچه رضاعى باشند يعنىبواسطه شير خوردن، خواهر يکديگر شده باشند ازدواج کند و چنانچه دو زن را عقد کند و بعد بفهمد خواهر بودهاند، در صورتى که عقد آنان در يک وقت بوده هر دو باطل است و اگر در يک وقت نبوده، عقد اوّلى صحيح و عقد دومىباطل است.
مسأله 2575 :
اگر زن از شير شوهر خود کسانى را که بعداً گفته مىشود شير دهد، شوهرش بر او حرام نمىشود، اگرچه بهتر آن است که احتياط کنند.
اوّل: برادر و خواهر خود را.
دوم: عمو و عمّه و دايى و خاله خود را.
سوم: اولاد عمو و اولاد دايى خود را.
چهارم: برادرزاده خود را.
پنجم: برادر شوهر، يا خواهر شوهر خود را.
ششم: خواهرزاده خود، يا خواهرزاده شوهرش را.
هفتم: عمو و عمّه و دايى و خاله شوهرش را.
هشتم: نوه زن ديگر شوهر خود را.
مسأله 2576 :
اگر کسى دختر عمّه يا دختر خاله انسان را شير دهد به انسان محرم نمىشود ولى احتياط مستحب آن است که از ازدواج با او خوددارى نمايد.
مسأله 2577 :
مردى که دو زن دارد، اگر يکى از آن دو زن، فرزند عموى زن ديگر را شير دهد، زنى که فرزند عموى او شير خورده، به شوهر خود حرام نمىشود.