احکام محرميّت به سبب شير دادن
مسأله 2934 :
اگر زنى بچّهاى را با شرايطى که در مسأله 2954 گفته خواهد شد، شير دهد، آن بچّه به اين اشخاص محرم مىشود:
اوّل: خود زن و او را «مادر رضاعى» مىگويند. دوم: شوهر زن که شير متعلّق به اوست و او را «پدر رضاعى» مىگويند. سوم: پدر و مادر آن زن هر چه بالا روند، اگرچه پدر و مادر رضاعى او باشند. چهارم: بچّههايى که از آن زن به دنيا آمدهاند يا به دنيا مىآيند. پنجم: بچّههاى اولاد آن زن هر چه پايين روند، چه از اولاد او به دنيا آمده باشند يا اولاد او آن بچّهها را شير داده باشند. ششم: خواهر و برادر آن زن اگرچه رضاعى باشند، يعنى به واسطه شير خوردن با آن زن خواهر و برادر شده باشند. هفتم: عمو و عمّه آن زن، اگرچه رضاعى باشند. هشتم: دايى و خاله آن زن، اگرچه رضاعى باشند. نهم: اولاد شوهر آن زن که شير متعلّق به اوست، هر چه پايين روند، اگرچه اولاد رضاعى او باشند. دهم: پدر و مادر شوهر آن زن که شير متعلّق به اوست، هر چه بالا روند. يازدهم: خواهر و برادر شوهرى که شير متعلّق به اوست، اگرچه خواهر و برادر رضاعى او باشند. دوازدهم: عمو و عمّه و دايى و خاله شوهرى که شير متعلّق به اوست هر چه بالا روند، اگرچه رضاعى باشند و نيز عدّه ديگرى هم که در مسائل بعد گفته مىشود، به واسطه شير دادن محرم مىشوند.
مسأله 2935 :
مستحب است ممانعت کنند که زنها هر بچّهاى را شير ندهند، زيرا
(552)
ممکن است فراموش شود که به چه کسانى شير دادهاند و بعد دو نفر محرم با يکديگر ازدواج نمايند و يا ازدواج برخى باطل گردد؛ بنابر اين قبل از شير دادن بايد کاملاً از مسائل آن آگاه باشند.
مسأله 2936 :
اگر مرد پيش از آن که زنى را براى خود عقد کند، بگويد به واسطه شير خوردن، آن زن بر او حرام شده، مثلاً بگويد که شير مادر او را خورده، چنانچه تصديق او ممکن باشد، نمىتواند با آن زن ازدواج کند و اگر بعد از عقد بگويد و خود زن هم حرف او را قبول نمايد، عقد باطل است؛ پس اگر مرد با او آميزش نکرده باشد يا آميزش کرده باشد، ولى در وقت آميزش کردن، زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد و اگر بعد از آميزش بفهمد که بر آن مرد حرام بوده، شوهر بايد مهريّه او را مطابق زنهايى که مثل او هستند بدهد.
مسأله 2937 :
اگر زن پيش از عقد بگويد به واسطه شير خوردن بر مردى حرام شده، چنانچه تصديق او ممکن باشد، نمىتواند با آن مرد ازدواج کند و اگر بعد از عقد بگويد، مثل صورتى است که مرد بعد از عقد بگويد که زن بر او حرام است و حکم آن در مسأله پيش گفته شد.
مسأله 2938 :
اگر زنى بچّهاى را با شرايطى که در مسأله 2954 گفته مىشود شير دهد، پدر آن بچّه نمىتواند با دخترهايى که از آن زن به دنيا آمدهاند و دخترهاى شوهرى که شير متعلّق به اوست ازدواج نمايد، بلکه احتياط واجب آن است که دخترهاى رضاعى آن مرد را هم براى خود عقد ننمايد، ولى چنانچه آن زن شيرده، دخترهاى رضاعى ديگرى داشته باشد که وقتى همسر مرد ديگرى بوده، از شير آن مرد به آنها داده است، پدر آن بچه مىتواند با آن دخترها ازدواج کند، اگرچه احتياط مستحب آن است که با آنان ازدواج نکند و نگاه محرمانه ـ يعنى نگاهى که انسان مىتواند به محرمهاى خود کند ـ نيز به آنان ننمايد.
مسأله 2939 :
اگر زنى بچّهاى را با شرايطى که در مسأله 2954 گفته مىشود شير دهد، شوهر آن زن که صاحب شير است به خواهرهاى آن بچّه محرم نمىشود، ولى
(553)
احتياط مستحب آن است که با آنان ازدواج ننمايد و نيز خويشان شوهر به خواهر و برادر آن بچّه محرم نمىشوند.
مسأله 2940 :
اگر زنى بچّهاى را شير دهد، به برادرهاى آن بچّه محرم نمىشود و نيز خويشان آن زن به برادر و خواهر بچّهاى که شير خورده، محرم نمىشوند.
مسأله 2941 :
اگر انسان با زنى که دخترى را شير کامل داده ازدواج کند و با آن زن آميزش نمايد، ديگر نمىتواند آن دختر را براى خود عقد کند.
مسأله 2942 :
اگر انسان با دخترى ازدواج کند، ديگر نمىتواند با زنى که آن دختر را شير کامل داده ازدواج نمايد.
مسأله 2943 :
انسان نمىتواند با دخترى که مادر يا مادر بزرگ انسان او را شير کامل داده ازدواج کند و نيز اگر زن پدر انسان از شير پدر او دخترى را شير داده باشد، انسان نمىتواند با آن دختر ازدواج نمايد و چنانچه دختر شير خوارى را براى خود عقد کند و بعد مادر يا مادر بزرگ يا زن پدر او از شير همان پدر، آن دختر را شير دهد، عقد باطل مىشود.
مسأله 2944 :
انسان نمىتواند با دخترى که خواهر يا زن برادرش از شير برادرش او را شير کامل داده ازدواج کند و همچنين است اگر خواهرزاده يا برادرزاده يا نوه خواهر يا نوه برادر انسان آن دختر را شير داده باشد.
مسأله 2945 :
اگر زنى بچّه دختر خود را شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مىشود و همچنين است اگر بچّهاى را که شوهر دخترش از زن ديگرى دارد شير دهد؛ ولى اگر بچّه پسر خود را شير دهد، زن پسر او که مادر آن طفل شيرخوار است بر شوهر خود حرام نمىشود.
مسأله 2946 :
اگر زن پدر دخترى، بچّه شوهر آن دختر را از شير آن پدر شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مىشود، چه بچّه از همان دختر يا از زن ديگر شوهر او باشد.
مسأله 2947 :
اگر زنى از شير يک شوهر، پسر و دخترى را شير کامل بدهد، خواهر و برادر آن دختر به برادر و خواهر آن پسر محرم نمىشوند.
مسأله 2948 :
انسان نمىتواند بدون اذن زن خود، با زنهايى که به واسطه شير
(554)
خوردن، خواهرزاده يا برادرزاده زن او شدهاند ازدواج کند و نيز اگر ـ العياذ باللّه ـ با کسى لواط کند، نمىتواند با دختر و خواهر و مادر و مادربزرگ رضاعى او ـ يعنى کسانى که به واسطه شير خوردن، دختر و خواهر و مادر او شدهاند ـ ازدواج نمايد.
مسأله 2949 :
زنى که برادر انسان را شير داده، به انسان محرم نمىشود، اگرچه احتياط مستحب آن است که با او ازدواج نکند.
مسأله 2950 :
انسان نمىتواند با دو خواهر ـ اگرچه رضاعى باشند، يعنى به واسطه شير خوردن، خواهر يکديگر شده باشند ـ ازدواج کند و چنانچه دو زن را عقد کند و بعد بفهمد خواهر بودهاند، در صورتى که عقد آنان در يک وقت بوده باشد، هر دو باطل است و اگر در يک وقت نبوده، عقد اوّلى صحيح و عقد دومى باطل است.
مسأله 2951 :
اگر زن از شير شوهر خود کسانى را که گفته مىشود شير دهد، شوهر او بر او حرام نمىشود، اگرچه بهتر آن است که احتياط کنند:
اوّل: برادر و خواهر خود را. دوم: عمو و عمّه و دايى و خاله خود را. سوم: اولاد عمو و اولاد دايى خود را. چهارم: برادرزداه خود را. پنجم: برادر شوهر يا خواهر شوهر خود را. ششم: خواهرزاده خود يا خواهرزاده شوهرش را. هفتم: عمو، عمّه، دايى و خاله شوهر خود را. هشتم: نوه زن ديگر شوهر خود را.
مسأله 2952 :
اگر کسى دختر عمّه يا دختر خاله انسان را شير دهد، به انسان محرم نمىشود؛ ولى احتياط مستحب آن است که از ازدواج با او خوددارى نمايد.
مسأله 2953 :
اگر مردى دو زن داشته باشد و يکى از آنها فرزند عموى زن ديگر را شير دهد، زنى که فرزند عموى او شير خورده، به شوهر خود حرام نمىشود.
شرايط شير دادنى که علّت محرم شدن است
مسأله 2954 :
شير دادنى که علّت محرم شدن است نُه شرط دارد:
اوّل: بچّه شير زن زنده را بخورد، پس اگر از پستان زنى که مرده است شير بخورد اثر ندارد.
(555)
دوم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچّهاى را که از راه زنا به دنيا آمده به بچّه ديگرى بدهند، به واسطه آن شير، بچّه به کسى محرم نمىشود.
سوم: بچّه شير را از پستان بمکد، پس اگر شير را در گلوى او بريزند به کسى محرم نمىشود.
چهارم: شير، خالص بوده و با چيز ديگرى مخلوط نباشد مگر اين که آنچه با شير مخلوط شده به گونهاى کم باشد که در شير مستهلک شود.
پنجم: شير بر اثر زايمان باشد نه اين که به واسطه مکيدن، شير در پستان پديدار شود.
ششم: شير از يک شوهر باشد؛ پس اگر زن شيردهى را طلاق دهند و بعد شوهر ديگرى کند و از او آبستن شود و تا هنگام زاييدن، شيرى که از شوهر اوّل داشته باقى باشد و مثلاً هشت دفعه پيش از زاييدن از شير شوهر اوّل و هفت دفعه بعد از زاييدن از شير شوهر دوم به بچّهاى بدهد، آن بچّه به کسى محرم نمىشود.
هفتم: بچّه به واسطه بيمارى شير را برنگرداند و اگر شير را برگرداند، بنابر احتياط واجب کسانى که به واسطه شير خوردن به آن بچّه محرم مىشوند، بايد با او ازدواج نکنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
هشتم: بچّه پانزده مرتبه يا يک شبانه روز ـ به گونهاى که در مسأله بعد گفته مىشود ـ به قدرى شير بخورد که سير شود؛ بلکه اگر ده مرتبه هم به او شير بدهند، احتياط مستحب آن است کسانى که به واسطه شير خوردن به او محرم مىشوند، با او ازدواج نکنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
نهم: دو سال بچّه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال او را شير دهند، به کسى محرم نمىشود، بلکه اگر مثلاً پيش از تمام شدن دو سال، چهارده مرتبه و بعد از آن يک مرتبه شير بخورد، به کسى محرم نمىشود؛ ولى چنانچه از هنگام زاييدن زن شيرده بيشتر از دو سال گذشته باشد و شير او باقى باشد و بچّهاى را شير بدهد، آن بچّه به کسانى که گفته شد، محرم مىشود.
مسأله 2955 :
بايد بچّه در بين يک شبانه روز، غذا يا شير کس ديگرى رانخورد؛
(556)
ولى اگر کمى غذا بخورد که نگويند در وسط غذا خورده، اشکال ندارد و نيز بايد پانزده مرتبه را از شير يک زن بخورد و در بين پانزده مرتبه شير کس ديگرى را نخورد و در هر دفعه بدون فاصله شير بخورد؛ ولى اگر در بين خوردن نفس تازه کند يا کمى صبر کند، از اوّلى که پستان در دهان مىگيرد تا وقتى سير مىشود، يک دفعه حساب مىشود و اشکال ندارد.
مسأله 2956 :
شير دادنى که علّت محرم شدن است به دو چيز ثابت مىشود:
اوّل: خبردادن عدّهاى که انسان از گفته آنان يقين پيدا کند.
دوم: شهادت دو مرد يا چهار زن که عادل باشند، ولى بايد شرايط شير دادن را هم بگويند، مثلاً بگويند: «ما ديدهايم که فلان بچّه بيست و چهار ساعت از پستان فلان زن شير خورده و چيزى هم در بين نخورده است» و همچنين ساير شرطها را که در مسأله 2954 گفته شد شرح دهند؛ ولى اگر معلوم باشد که شرايط را مىدانند و در عقيده با هم مخالف نيستند و با مرد و زن هم در عقيده مخالفت ندارند، لازم نيست شرايط را شرح دهند.
مسأله 2957 :
اگر شک کنند بچّه به مقدارى که موجب محرم شدن است شير خورده يا نه يا گمان داشته باشند که به آن مقدار شير خورده، بچّه به کسى محرم نمىشود، ولى بهتر آن است که احتياط کنند.
مسأله 2958 :
اگر زن از شير شوهر خود بچّهاى را شير دهد و بعد شوهر ديگرى کند و از شير آن شوهر هم بچّه ديگرى را شير دهد، آن دو بچّه به يکديگر محرم نمىشوند، اگرچه بهتر است با هم ازدواج نکنند و نگاه محرمانه به يکديگر ننمايند.
مسأله 2959 :
اگر زن از شير يک شوهر چند بچّه را شير دهد، همه آنان به يکديگر و به شوهر و به زنى که آنان را شير داده محرم مىشوند.
مسأله 2960 :
اگر کسى چند زن داشته باشد و هر کدام از آنان با شرايطى که در مسائل پيش گفته شد، بچّهاى را شير دهد، همه آن بچّهها به يکديگر و به آن مرد و به همه آن زنها محرم مىشوند.
مسأله 2961 :
اگر کسى دو زن داشته باشد و يکى از آنان بچّهاى را مثلاً هشت مرتبه
(557)
و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد، آن بچّه به کسى محرم نمىشود.