زکات غلات (آیت الله ناصر مکارم شیرازی)

زکات غلات (آیت الله ناصر مکارم شیرازی)

زکـات غـلاّت

مسأله 1593 :

زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتى واجب است که به حدّ نصاب برسد و نصاب آنها «288 من تبريز، 45 مثقال کمتر» است که حدود «847 کيلوگرم» برآورد شده (کمى کمتر ازسه خروار).

[297]

مسأله 1594 :

اگر قبل از دادن زکات مقدارى از انگور و خرما و جو وگندم را مصرف کنديا به ديگرى بدهد بايد زکات آن را بپردازد.

مسأله 1595 :

اگر مالک بعد از واجب شدن زکات بميرد بايد زکات را از مال او بدهند، ولى اگر قبل از واجب شدن زکات بميرد زکات بر عهده ورثه است، يعنى سهم هر کدام به اندازه نصاب رسد بايد زکات خود را بدهد.

مسأله 1596 :

حاکم شرع مى تواند مأمورى براى جمع آورى زکات تعيين کند تا بعد از جدا کردن گندم و جو از کاه، يا خشک شدن خرما و انگور، زکات را جمع آورى کند و اگر از پرداختن زکات که حقّ محرومان است خوددارى نمايند مى تواند به زور از آنها بگيرد.

مسأله 1597 :

هرگاه زراعت يا باغى را قبل از واجب شدن زکات خريدارى کند زکات بر عهده مالک جديد است و اگر بعد از آن که زکات واجب شده بخرد، زکات بر عهده فروشنده يعنى مالک قديم است.

مسأله 1598 :

هرگاه انسان گندم و جو، يا خرما، يا انگور را بخرد و بداند فروشنده زکات آن را داده زکات بر او واجب نيست و اگر شک کند باز چيزى بر او لازم نيست، ولى اگر بداند زکات آن را نداده است، معامله نسبت به مقدار زکات باطل است مگر اين که حاکم شرع اجازه دهد، در اين صورت قيمت مقدار زکات را از فروشنده مى گيرد و اگر اجازه ندهد زکات را از خريدار خواهد گرفت و در صورتى که خريدار قيمت آن را به فروشنده داده مى تواند از او پس بگيرد.

مسأله 1599 :

اگر وزن گندم و جو و خرما و کشمش موقعى که هنوز تر است به حدّ نصاب برسد و بعد از خشک شدن کمتر از اين مقدار شود زکات آن واجب نيست.

مسأله 1600 :

اگر رطب و انگور را پيش از خشک شدن مصرف کند يا به فروش رساند، در صورتى زکات آن واجب است که خشک شده آنها به اندازه نصاب باشد.

مسأله 1601 :

غلاّتى که زکات آنها را داده، اگر چند سال هم نزد او بماند زکات ندارد.

مسأله 1602 :

مقدار زکات گندم و جو و خرما و انگور در صورتى که از آب باران، يا

[298]

قنات و نهر و سد و يا رطوبت زمين مشروب شود، ده يک است و اگر با آب چاههاى عميق و نيمه عميق و کم عمق، يا بهوسيله دلو و دست و حيوان از چاه يا رودخانه آب بکشد و آن را مشروب سازد زکات آن بيست يک است.

مسأله 1603 :

اگر زراعتى با آب باران و آب چاه آبيارى شود، چنانچه يکى از آنها بقدرى کم باشد که به حساب نيايد، بايد مطابق آن که غالباً مشروب شده زکات بدهد، ولى اگر از هر دو به مقدار قابل توجهى مشروب شده است، مثلاً نصف يا ثلث مدّت با آب باران و بقيّه با آب چاه مشروب شده بايد زکات آن را نيمى به حساب ده يک و نيمى به حساب بيست يک بدهد.

مسأله 1604 :

اگر نداند که آبيارى با آب باران بوده يا با آب چاه و مانند آن، فقط بيست يک بر او واجب است.

مسأله 1605 :

هرگاه زراعت با آب باران و نهر مشروب شود و احتياجى به آب چاه نداشته باشد امّا با آن نيز آبيارى گردد و اين کار تاثيرى در محصول نداشته باشد زکات آن ده يک است و اگر بعکس با آب چاه آبيارى شود و آب باران بر آن ببارد امّا تأثيرى نگذارد زکات آن بيست يک است.

مسأله 1606 :

هرگاه زراعتى را با آب چاه آبيارى کنند و در زمين مجاور آن زراعتى باشد که از رطوبت آن زمين استفاده کند و محتاج به آبيارى نشود زکات زراعتى که با آب چاه آبيارى شده، بيست يک و زکات زراعتى که مجاور آن است ده يک مى باشد.

مسأله 1607 :

بنابر احتياط واجب مخارجى را که براى زراعت کرده از حاصل کسر نکند، همچنين قيمت تخمى را که براى زراعت پاشيده است.

مسأله 1608 :

هرگاه درخت انگور يا خرما را بخرد قيمت آن مسلّماً جزءِ مخارج نيست و اگر خرما يا انگور را پيش از رسيدن بخرد احتياط واجب آن است که پول آن را نيز از محصول کم نکند، همچنين پولى را که براى خريد زمين مى دهد جزءِ مخارج نيست.

[299]

مسأله 1609 :

اگر انسان در چند شهر که فصل آنها با يکديگر اختلاف دارد، يعنى زراعت و ميوه آنها در يک وقت به دست نمى آيد، گندم يا جو يا خرما و انگور داشته باشد، همه آنها محصول يک سال حساب مى شود و چنانچه چيزى که اوّل مى رسد به اندازه نصاب باشد بايد زکات آن را بدهد و زکات بقيّه را هر وقت به دست آيد مى پردازد و اگر آنچه اوّل مى رسد به اندازه نصاب نباشد، صبر مى کند تا بقيّه آن برسد، اگر روى هم رفته به مقدار نصاب شود زکات آن واجب است.

مسأله 1610 :

اگر درخت خرما يا انگور در يک سال دو مرتبه ميوه دهد چنانچه روى هم به مقدار نصاب باشد، زکات آن را بنابر احتياط واجب بايد بدهد.

مسأله 1611 :

اگر زکات خرما يا کشمش بر او واجب باشد نمى تواند زکات را از رطب تازه يا انگور بدهد (ولى مى تواند رطب تازه يا انگور را به مستحق بفروشد بعد بدهى او را از باب زکات حساب کند) امّا اگر بخواهد رطب يا انگور را قبل از خشک شدن بفروشد مى تواند زکات آن را از خودش بدهد.

مسأله 1612 :

هرگاه کسى از دنيا برود در حالى که زکات واجب بر ذمّه اوست و هم بدهى به مردم دارد، اوّل بايد تمام زکات را از مالى که زکات آن واجب شده بدهند بعد دين او را ادا کنند و اين در صورتى است که مالى که زکات به آن تعلّق گرفته موجود باشد.

مسأله 1613 :

هرگاه کسى که بدهکار است و زراعتى نيز دارد فوت کند و ورثه

پيش از آن که زکات زراعت واجب شود دين او را از اموال ديگرى بدهند،

هرکدام از ورثه سهمش به اندازه زکات برسد بايد زکات را بدهد امّا اگر دين او را

قبل از واجب شدن زکات نپردازند، چنانچه مال ميّت فقط به اندازه دين است زکات واجب نمى شود.

مسأله 1614 :

اگر محصول زراعت او خوب و بد دارد بايد زکات هر کدام را از خود آن بدهد و يا قيمتش را حساب کند و نمى تواند زکات همه را از جنس بد بدهد و اگر همه را از خوب بدهد بهتر است.

[300]

Powered by TayaCMS