احکام وکالت
وکالت آن است که انسان کاري را که ميتواند در آن دخالت کند، به ديگري واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً کسي را وکيل کند که خانه او را بفروشد يا زني را براي او عقد نمايد، پس آدم سفيهي که مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف ميکند، چون حقّ ندارد در مال خود تصرّف کند، نميتواند براي فروش آن کسي را وکيل نمايد مگر آن که با اجازه وليّ باشد.
مسأله 2272 :
در وکالت لازم نيست صيغه بخوانند و اگر انسان به ديگري بفهماند که او را وکيل کرده و او هم بفهماند قبول نموده، مثلاً مال خود را به کسي بدهد که براي او بفروشد و او مال را بگيرد وکالت صحيح است.
مسأله 2273 :
اگر انسان کسي را که در شهر ديگر است وکيل نمايد وبراي او وکالت نامه بفرستد و او قبول کند، اگرچه وکالت نامه بعد از مدّتي برسد وکالت صحيح است.
مسأله 2274 :
موکل يعني کسي که ديگري را وکيل ميکند و نيز کسي که وکيل ميشود، بايد بالغ وعاقل باشد و از روي قصد واختيار اقدام کند و همچنين در جايي که تصرّفات طفل نافذ است مثل وصيّت طفل ده ساله که نافذ است در اين صورت وکالت او هم نافذ خواهد بود.
*مسأله 2275# کاري را که انسان نميتواند انجام دهد، يا شرعاً نبايد انجام دهد نميتواند براي انجام آن از طرف ديگري وکيل شود، مثلاً کسي که در احرام حجّ است، چون نبايد صيغه عقد زناشويي را بخواند، نميتواند براي خواندن صيغه از طرف ديگري وکيل شود.
مسأله 2276 :
اگر انسان کسي را براي انجام تمام کارهاي خودش وکيل کند، صحيح است ولي اگر براي يکي از کارهاي خود وکيل نمايد و آن کار را معيّن نکند، وکالت صحيح نيست.
مسأله 2277 :
اگر وکيل را عزل کند يعني از کار برکنار نمايد، بعد از آن که خبر به او رسيد نميتواند آن کار را انجام دهد، ولي اگر پيش از رسيدن خبر، آن کار را انجام داده باشد، صحيح است.
مسأله 2278 :
وکيل ميتواند از وکالت کنارهگيري کند و اگر موکل غائب هم باشد، اشکال ندارد.
مسأله 2279 :
وکيل نميتواند براي انجام کاري که به او واگذار شده ديگري را وکيل نمايد، ولي اگر موکّل به او اجازه داده باشد که وکيل بگيرد، هر طوري که به او دستور داده، ميتواند رفتار نمايد يا مورد طوري باشد که جواز گرفتن وکيل را بفهماند مثل آن که شأن وکيل ايجاب نکند انجام اينگونه کارها را در اين صورت ميتواند کس ديگري را براي او وکيل بگيرد، پس اگر گفته باشد براي من وکيل بگير، بايد از طرف او وکيل بگيرد ونميتواند کسي را از طرف خودش وکيل کند.
مسأله 2280 :
اگر انسان با اجازه موکل خودش کسي را از طرف او وکيل کند، نميتواند آن وکيل را عزل نمايد و اگروکيل اوّل بميرد، يا موکل او را عزل کند وکالت دومي باطل نميشود.
مسأله 2281 :
اگر وکيل با اجازه موکل کسي را از طرف خودش وکيل کند، موکل و وکيل اوّل ميتوانند آن وکيل را عزل کنند و اگر وکيل اوّل بميرد يا عزل شود، وکالت دومي باطل ميشود.
مسأله 2282 :
اگر چند نفر را براي انجام کاري وکيل کند و به آنها اجازه دهد که هرکدام به تنهايي در آن کار اقدام کنند، هريک از آنان ميتوانند آن کار را انجام دهد و چنانچه يکي از آنان بميرد، وکالت ديگران باطل نميشود ولي اگر نگفته باشد که با هم يا به تنهايي انجام دهند، يا گفته باشد که با هم انجام دهند، نميتوانند به تنهايي اقدام نمايند و در صورتي که يکي از آنان بميرد وکالت ديگران باطل ميشود.
مسأله 2283 :
اگر وکيل يا موکل بميرد، يا ديوانه يا بيهوش شود، وکالت باطل ميشود و نيز اگر چيزي که براي تصرّف آن وکيل شده است از بين برود مثلاً گوسفندي که براي فروش آن وکيل شده بميرد وکالت باطل ميشود.
مسأله 2284 :
اگر انسان کسي را براي کاري وکيل کند وچيزي براي او قرار بگذارد بعد از انجام آن کار، چيزي را که قرار گذاشته بايد به او بدهد.
مسأله 2285 :
اگر وکيل در نگهداري مالي که در اختيار اوست کوتاهي نکند وغير از تصرّفي که به او اجازه دادهاند، تصرّف ديگري در آن ننمايد واتّفاقاً آن مال از بين برود، نبايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2286 :
اگر وکيل در نگهداري مالي که در اختيار اوست کوتاهي کند، يا غير از تصرّفي که به او اجازه دادهاند تصرّف ديگري در آن بنمايد و آن مال از بين برود، ضامن است، پس اگر لباسي را که گفتهاند بفروش، بپوشد و آن لباس تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2287 :
اگر وکيل غير از تصرفي که به او اجازه دادهاند، تصرّف ديگري در مال بکند، مثلاً لباسي را که گفتهاند بفروش، بپوشد و بعداً تصرّفي را که به او اجازه دادهاند بنمايد، آن تصرّف صحيح است.