احکام وقف (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

احکام وقف (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

احکام وقف

«وقف» آن است که انسان ملکى را ثابت نگهدارد و منافع آن را براى شخص يا اشخاص يا براى کار ويا مصرفى تعيين نمايد، مانند اين که زمينى را براى مسجد يا حسينيّه يا مدرسه و يا فقرا مخصوص سازد. به اين کار در اصطلاح «وقف» و به مالى که وقف مى‌شود «موقوفه» و به وقف کننده «واقف» و به شخص يا مصرفى که مال براى آن وقف شده «موقوف عليه» گفته مى‌شود.

مسأله 2716 :

وقف بر دو نوع است:

اوّل: «وقف خاص» مانند آن که چيزى را براى اولاد خود وقف نمايد.

دوم: «وقف عام» که اختصاص به افراد خاصّى ندارد، مانند آن که چيزى را براى مسجد يا حسينيّه و يا فقرا وقف کند.

مسأله 2717 :

در وقف، خاص باشد يا عام، بنابر احتياط قصد قربت لازم است، ولى لازم نيست وقف کننده مسلمان باشد، بنابر اين اگر غير مسلمان هم چيزى را وقف کند صحيح است.

مسأله 2718 :

اگر کسى چيزى را وقف کند، از ملک او خارج مى‌شود و خود او و ديگران نمى‌توانند آن را ببخشند يا بفروشند و کسى هم از آن ملک ارث نمى‌برد، ولى در بعضى از موارد که در مسأله 2292 تا 2294 گفته شده، فروختن آن اشکال ندارد.

مسأله 2719 :

وقف کننده بايد مکلّف و عاقل بوده و قصد و اختيار داشته باشد و شرعا بتواند در مال خود تصرّف کند؛ بنابر اين اگر سفيه چيزى را وقف کند، صحيح نيست.

(507)

مسأله 2720 :

لازم نيست در وقف صيغه بخوانند و يا صيغه وقف را به عربى بخوانند، بلکه با هر لفظ يا عملى وقف بودن چيزى را بفهماند و آن را تحويل دهد، صحيح است؛ مثلاً اگر بگويد: «خانه خود را وقف کردم» و آن را تحويل موقوف‌عليه يا متولى وقف دهد، وقف صحيح است و محتاج به قبول هم نيست، حتّى در وقف خاص.

مسأله 2721 :

وقف بايد منجّز و بدون ترديد انجام شود، پس اگر واقف آن را معلّق به شرطى کند که وجود آن شرط در حال يا آينده قطعى يا محتمل باشد، دو صورت دارد:

اوّل: چنانچه آن شرط از شرايط صحّت وقف نباشد، صحّت وقف محلّ اشکال است، مثل اين که بگويد: «اگر خداوند پسرى به من عطا کرد، خانه‌ام وقف باشد».

دوم: اگر آن شرط در نظر واقف قطعى باشد و در صحّت وقف دخالت داشته باشد، وقف صحيح است، مانند اين که بگويد: «اگر آن خانه مال من باشد، آن را وقف نمودم».

مسأله 2722 :

اگر ملکى را براى وقف معيّن کند و پيش از خواندن صيغه وقف پشيمان شود يا بميرد، چنانچه موقوف‌عليه آن را تحويل گرفته باشد، وقف صحيح و لازم است و اگر تحويل نگرفته باشد، وقف صحيح نيست و اختيار آن با ورثه است.

مسأله 2723 :

کسى که مالى را وقف مى‌کند بايد براى هميشه وقف کند، پس اگر مثلاً بگويد: «اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد نباشد» و يا بگويد: «اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد تا پنج سال وقف نباشد و بعد دوباره وقف باشد» باطل است و به احتياط واجب بايد وقف از هنگام خواندن صيغه باشد، پس اگر مثلاً بگويد: «اين مال بعد از مردن من وقف باشد»، چون از هنگام خواندن صيغه تا مردن وى وقف نبوده، اشکال دارد.

مسأله 2724 :

چيزى که وقف مى‌شود بايد «عين» آن موجود و مشخّص باشد، بنابر اين وقف کردن «دَين» مانند اين که بگويد: «آنچه را از فلانى طلب دارم وقف نمودم» يا وقف نمودن چيزى که مشخّص نيست، مانند اين که بگويد: «يکى از باغهايم را وقف نمودم» صحيح نيست. همچنين اگر منافع چيزى را وقف کند، مثلاً بگويد: «منافع و استفاده خانه‌ام را وقف نمودم» صحيح نمى‌باشد، ولى وقف کردن خانه براى سکونت در

(508)

آن يا وقف کردن درخت براى استفاده از ميوه آن صحيح است، هرچند هنگام وقف، ميوه درخت موجود نباشد.

مسأله 2725 :

مصرفى که ملک را براى آن وقف مى‌کند، بايد معيّن و حلال باشد، بنابر اين اگر ملک خود را براى يکى از چند مسجد، بدون تعيين آن وقف نمايد يا آن را براى ترويج باطل و نظاير آن وقف کند، صحيح نيست.

مسأله 2726 :

وقف در صورتى صحيح است که مال وقف را تحويل متولّى وقف يا کسى که براى او وقف شده يا وکيل يا ولىّ او بدهند؛ ولى اگر چيزى را بر اولاد صغير خود وقف کند و به قصد اين که آن چيز وقف آنان باشد، از طرف آنان نگهدارى نمايد، وقف صحيح است.

مسأله 2727 :

اگر ملکى را به عنوان مسجد وقف کنند، بعد از آن که واقف به قصد واگذار کردن اجازه دهد که در آن مسجد نماز بخوانند، همين که يک نفر در آن محل نماز خواند، وقف درست مى‌شود.

مسأله 2728 :

اگر ملک وقفى خراب شود، از وقف بودن بيرون نمى‌رود.

مسأله 2729 :

وقف بر معدوم ـ يعنى افرادى که وجود ندارند ـ صحيح نيست، امّا چنانچه وقفِ مال جهت افرادى که به دنيا نيامده‌اند و در شکم مادر هستند باشد، اشکالى ندارد؛ همچنين وقف بر معدوم به تبع موجود ـ يعنى براى اشخاصى که بعضى از آنها به دنيا آمده‌اند ـ صحيح است، مانند وقف بر اولاد و در اين صورت طبقات بعد که به دنيا نيامده‌اند، بعد از به دنيا آمدن با ديگران شريک مى‌شوند.

مسأله 2730 :

اگر چيزى را بر خودش وقف کند، مثل آن که مغازه‌اى را وقف کند که عايدى آن را بعد از مرگ او خرج مقبره‌اش نمايند، صحيح نيست؛ ولى اگر مثلاً مالى را بر فقرا وقف کند و خود او فقير شود، مى‌تواند از منافع وقف استفاده نمايد.

مسأله 2731 :

فرشى را که براى حسينيه وقف کرده‌اند، نمى‌شود براى نماز به مسجد ببرند، اگرچه آن مسجد نزديک حسينيه باشد و به طور کلى هر چه را که براى مکان يا جهت خاصى وقف شده باشد، نبايد به محلّ ديگرى انتقال دهند يا استفاده

(509)

ديگرى از آن بنمايند.

مسأله 2732 :

اگر ملکى را براى تعمير مسجدى وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير نداشته باشد و احتمال هم نرود که تا مدّتى احتياج به تعمير پيدا کند، در صورتى که غير از تعمير احتياج ديگرى نداشته باشد و عايدات آن در معرض تلف و نگهدارى آن لغو و بيهوده باشد، مى‌توانند عايدات آن ملک را به مصرف مسجدى که احتياج به تعمير دارد برسانند.

مسأله 2733 :

اگر ملکى نظير درختان يک باغ را بر افراد خاصّى وقف نمايند به گونه‌اى که ميوه آن درختان در ملک آن افراد حادث شود، آنان مالک ميوه مى‌شوند و چنانچه سهم هر يک از افراد به حدّ نصاب زکات برسد، بايد زکات آن را بپردازد، ولى چنانچه واقف درختان باغ را براى جهتى از جهات عمومى، مانند عنوان فقرا، وقف نمايد نه براى افراد خاص، ظاهرا زکات به ميوه آنها تعلّق نمى‌گيرد.

مسأله 2734 :

قبرستان‌هايى که وقف بوده و در مسير خيابان قرار مى‌گيرند، از وقف بودن خارج نمى‌شوند و تصرّف و نيز خريد و فروش آنها جايز نيست، ولى عبور ومرور از آنها اگر هتک حرمت اموات نباشد اشکال ندارد و در صورتى که قبرستان ملک شخصى افراد باشد، هرگونه تصرّف در آن بستگى به رضايت صاحب ملک دارد.

مسأله 2735 :

وقف بودن هر چيزى به يکى از راه‌هاى زير ثابت مى‌شود:

اوّل: شهرت بين مردم، به گونه‌اى که موجب يقين يا اطمينان گردد. دوم: اقرار کسى که ملک در اختيار اوست، يا در صورت نبودن او وارثانش اقرار نمايند. سوم: مردم با آن به‌گونه ملک موقوفه عمل نمايند. چهارم: شهادت دو مرد عادل. پنجم: شهادت ثِقه در صورتى که خبر دادن وى موجب اطمينان گردد.

شروط ضمن وقف

مسأله 2736 :

شروطى که واقف براى استفاده از وقف قرار مى‌دهد، در صورتى که مشروع باشند، صحيح است و بايد به آنها عمل شود، به عنوان مثال اگر براى سکونت

(510)

طلاّب در مدرسه‌اى شرط نمايد که نماز شب بخوانند، بايد به آن شرط عمل نمايند و در غير اين صورت نمى‌توانند در آن مدرسه سکونت داشته باشند.

مسأله 2737 :

اگر مثلاً خانه‌اى را براى اشخاص خاصّى وقف نمايد و از ظاهر وقف يا نشانه‌هاى ديگر معلوم شود که منظور واقف، حفظ عنوان خانه بوده است، تغيير آن به چيز ديگرى مانند مغازه، جايز نيست، بلکه اگر احتمال هم داده شود، بنابر احتياط واجب نبايد آن را تغيير دهند.

توليت و نظارت بر وقف

مسأله 2738 :

اگر براى چيزى که وقف کرده متولّى معيّن کند، بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايند و اگر معيّن نکند، چنانچه برافراد مخصوصى مثلاً بر اولاد خود وقف کرده باشد، اختيار امورى که مربوط به مصلحت وقف است و در نفع بردن طبقات بعد نيز دخالت دارد، با حاکم شرع است و اختيار امورى که مربوط به نفع بردن طبقه موجود است، اگر آنها بالغ باشند، با خود آنان و اگر بالغ نباشند، با ولىّ ايشان است و براى استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نيست.

مسأله 2739 :

اگر ملکى را مثلاً بر فقرا يا سادات وقف کند يا وقف کند که منافع آن به مصرف خيرات برسد، در صورتى که براى آن ملک متولّى معيّن نکرده باشد، اختيار آن با حاکم شرع است.

مسأله 2740 :

اگر ملکى را بر افراد مخصوصى وقف کند، مثلاً بر اولاد خود که هر طبقه‌اى بعد از طبقه ديگر از آن استفاده کنند، چنانچه متولّى ملک آن را اجاره دهد و بميرد، در صورتى که مراعات مصلحت وقف يا مصلحت طبقه بعد را کرده باشد، اجاره باطل نمى‌شود، ولى اگر متولّى نداشته باشد و يک طبقه از کسانى که ملک بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بين مدّت اجاره بميرند، در صورتى که طبقه بعد اجازه نکنند، اجاره باطل مى‌شود و در صورتى که مستأجر، اجاره‌بهاى تمام مدّت را داده باشد، اجاره‌بهاى از زمان مردن آنها تا آخر مدّت اجاره را از مال آنان مى‌گيرد.

(511)

مسأله 2741 :

ملکى که مقدارى از آن به نحو مشاع وقف است و مقدارى از آن وقف نيست، اگر تقسيم نشده باشد، حاکم شرع يا متولّى وقف مى‌تواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.

مسأله 2742 :

اگر متولّى وقف خيانت کند و عايدات آن را به مصرفى که معيّن شده نرساند، چنانچه براى عموم وقف شده باشد و با تعيين ناظر امينى بتوان از خيانت‌هاى او جلوگيرى کرد، بايد حاکم شرع، ناظر امينى بر او بگمارد و اگر به اين صورت نتوان ممانعت کرد، حاکم شرع بايد به جاى او متولّى امينى معيّن نمايد.

مسأله 2743 :

اگر ملکى را وقف کند که عايدى آن را خرج تعمير مسجد نمايند و به امام جماعت و مؤذّن و مستخدم آن بدهند و بدانند براى هر يک چه مقدار معيّن کرده، در صورتى که معلوم شود منظور واقف تأمين زندگى امام جماعت يا مؤذّن يا مستخدم بوده و مقدارى که معيّن کرده در زمان گذشته آن را تأمين مى‌کرده، ولى حالا خيلى کمتر از مقدار مورد نياز است، مثلاً گفته باشد: «هر ماه ده تومان به امام بدهيد»، مى‌توان به مقدار تأمين معاش به آنها داد و اگر معلوم نباشد، بايد همانطور که مشخّص کرده مصرف شود و چنانچه ندانند براى هر يک چه مقدار معيّن نموده، بايد اوّل مسجد را تعمير کنند و اگر چيزى زياد آمد، بين امام جماعت و مؤذّن و مستخدم به نحو مساوى تقسيم نمايند و بهتر است اين سه نفر در تقسيم با يکديگر مصالحه کنند.

حبس ملک

مسأله 2744 :

انسان مى‌تواند ملک خود را بدون اين که وقف کند، براى استفاده اشخاص يا انجام کارهاى خيريّه يا عبادت «حبس» نمايد، يعنى استفاده و انتفاع از آن را منحصر در کارهاى خيريّه و عبادات يا اشخاص نمايد؛ پس چنانچه آن را عملاً براى استفاده اين گونه امور قرار دهد، «حبس» محقّق شده و نمى‌تواند آن را به هم بزند، ولى اگر براى مدّت محدودى ـ مثلاً ده سال ـ حبس کرده باشد، پس از انقضاى آن مدّت، به ملکيّت او يا کسانى که هنگام مرگ، وارث او بوده‌اند باز مى‌گردد.

مسأله 2745 :

در حبس ملک نيز نظير وقف، بلوغ و عقل صاحب ملک شرط است و به احتياط واجب قبض شرط صحّت آن است. همچنين مالک نبايد سفيه باشد و يا اين که به واسطه ورشکستگى توسط حاکم شرع از تصرّف در اموال خود منع شده باشد و صحت حبس بر اشخاص منوط به قبول آنان است.

(512)«مسأله 2745» در حبس ملک نيز نظير وقف، بلوغ و عقل صاحب ملک شرط است و به احتياط واجب قبض شرط صحّت آن است. همچنين مالک نبايد سفيه باشد و يا اين که به واسطه ورشکستگى توسط حاکم شرع از تصرّف در اموال خود منع شده باشد و صحت حبس بر اشخاص منوط به قبول آنان است.

(513)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS