1- منفعت کسب (آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره))

1- منفعت کسب (آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره))

1 - منفعت کسب :

مسأله 1761 :

هرگاه انسان از تجارت يا صنعت يا کسبهاى ديگر مالى بدست آورد, اگرچه مثلا نـمـاز و روزه مـيـتـى را بجا آورده و از اجرت آن ,مالى تهيه کند, چنانچه از مخارج سال خود او و عيالاتش زياد بيايد, بايد خمس يعنى پنج يک آن را به دستورى که بعدا گفته مى شودبدهد.

مسأله 1762 :

اگر از غير کسب , مالى بدست آورد, مثلا چيزى به او ببخشند, چنانچه از مخارج سالش زياد بيايد و آن هديه چيز کم ياکوچکى حساب نشود, خمس آن را بايد بدهد.

مسأله 1763 :

مهرى را که زن مى گيرد و مالى را که مرد عوض طلاق خلع مى گيرد, خمس نـدارد, و هـمـچـنين است ارثى که به انسان مى رسد,ولى اگر مثلا با کسى خويشاوندى داشته و گـمان ارث بردن از او نداشته احتياط واجب آن است که خمس آن ارثى را که از او مى برد اگر از مخارج سالش زياد بيايد بدهد.

مسأله 1764 :

اگر مالى به ارث به او برسد و بداند کسى که اين مال از او به ارث رسيده خمس آن را نـداده , بـنابر اظهر واجب نيست خمس آن را بدهد, و اگر در خود آن مال خمس نباشد و وارث بداند کسى که آن مال از او به ارث رسيده , خمس بدهکار است , بايد خمس را از مال اوبدهد.

مسأله 1765 :

اگر بواسطه قناعت کردن , چيزى از مخارج سال انسان زياد بيايد, بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1766 :

کسى که ديگرى مخارج او را مى دهد, بايد خمس تمام مالى را که بدست مى آورد بدهد.

مسأله 1767 :

اگـر ملکى را بر افراد معينى مثلا بر اولاد خود وقف نمايد, چنانچه در آن ملک زراعـت و درختکارى کنند و از آن چيزى بدست آورند و از مخارج سال آنان زياد بيايد, بايد خمس آن را بـدهـند.

و همچنين اگر طور ديگرى هم از آن ملک نفع ببرند مثلا اجاره آن رابگيرند, بايد خمس مقدارى را که از مخارج سالشان زياد مى آيد بدهند.

مسأله 1768 :

اگر مالى را که فقير بابت خمس و زکاة و صدقه مستحبى گرفته از مخارج سالش زيـاد بـيـايـد يا از مالى که به او داده اند منفعتى ببرد, مثلا از درختى که بابت خمس به او داده اند ميوه اى بدست آورد و از مخارج سالش زياد بيايد, بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1769 :

اگر با عين پول خمس نداده , از مؤمنى جنسى بخرد يعنى به فروشنده بگويد اين جـنـس را بـه ايـن پـول مى خرم , ظاهر اين است که معامله نسبت به جميع مال صحيح است و به جـنـسـى که با اين پول خريده است خمس تعلق مى گيرد و در صحت معامله احتياجى به اجازه وامضاء حاکم شرع نيست .

مسأله 1770 :

اگـر جـنـسـى را بـخرد و بعد از معامله قيمت آن را از پول خمس نداده بدهد, مـعـامله اى که کرده صحيح است , و خمس پولى را که به فروشنده داده به صاحبان خمس مديون مى باشد.

مسأله 1771 :

اگر مالى را که خمس آن داده نشده بخرد, خمسش به عهده فروشنده است و بر خريدار چيزى نيست .

مسأله 1772 :

اگر چيزى را که خمس آن داده نشده به کسى ببخشد, پنج يک آن به عهده خود بخشنده است , و چيزى بر اين شخص نيست .

مسأله 1773 :

اگر از کافر يا کسى که به دادن خمس عقيده ندارد, و يا از روى عصيان خمس نداده , مالى به دست انسان آيد, واجب نيست خمس آن را بدهد.

مسأله 1774 :

تـاجـر و کاسب و صنعتگر و مانند اينها از وقتى که منفعت مى برند يک سال که بگذرد, بايد خمس آنچه را که از خرج سالشان زياد مى آيد بدهند, و کسى که شغلش کاسبى نيست , اگر اتفاقا منفعتى ببرد, بعد از آنکه يک سال از موقعى که فائده برده بگذرد, بايد خمس مقدارى را که از خرج سالش زياد آمده بدهد.

مسأله 1775 :

انسان مى تواند در بين سال هر وقت منفعتى به دستش آيد خمس آن را بدهد, و جـايـز اسـت دادن خمس را تا آخر سال تاخيربيندازد.

و اگر براى دادن خمس , سال شمسى قرار دهد, مانعى ندارد.

مسأله 1776 :

کسى که مانند تاجر و کاسب براى دادن خمس , سال قرار دهد, اگر منفعتى بدست آورد و در بين سال بميرد, بر ورثه لازم نيست مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسر کنند و خمس باقيمانده را بدهند.

مسأله 1777 :

اگـر قـيمت جنسى براى تجارت خريده بالا رود و آن را نفروشد و در بين سال قيمتش پائين آيد, خمس مقدارى که بالا رفته براو واجب نيست .

مسأله 1778 :

اگر قيمت جنسى که براى تجارت خريده بالا رود و به اميد اينکه قيمت آن بالاتر رود,تـا بـعـد از تمام شدن سال آن را نفروشد وقيمتش پائين آيد, خمس مقدارى که آخر سال بالا رفته بود و مى توانست آن را به آن قيمت بفروشد بر او واجب است

مسأله 1779 :

اگر غير مال التجاره مالى داشته باشد که خمسش را داده يا خمس ندارد, مثلا چـيزى را براى مؤنه اش خريده باشد, چنانچه قيمتش بالا رود, اگر آن را بفروشد, خمس مقدارى را کـه بر قيمتش اضافه شده , بايد بدهد.

و همچنين اگر مثلا درختى را که خريده ميوه بياورد, يا گوسفند چاق شود, در صورتى که مقصود او از نگهدارى آنها اين بوده که منفعتى از آن ببرد, بايد خـمـس آنچه زياد شده بدهد, بلکه اگر مقصودش منفعت بردن هم نبوده اگر آن را بفروشد بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1780 :

اگر باغى احداث کند براى آنکه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد, بايد خمس ميوه و نـمـو درخـتـهـا و زيـادى قيمت باغ را بدهد,ولى اگر قصدش اين باشد که ميوه آن درختها را فـروخته و از قيمتش استفاده کند, فقط بايد خمس ميوه و نمو درختها را بدهد و تا مادامى که باغ را نفروخته ترقى قيمت باغ خمس ندارد.

مسأله 1781 :

اگـر درخـت بيد و چنار و مانند اينها را بکارد, بايد هر سال خمس زيادى آنها را بـدهـد.

و هـمـچنين اگر مثلا از شاخه هاى آن که معمولا هر سال مى برند, استفاده اى ببرند و به تنهائى يا با منفعتهاى ديگر کسبش از مخارج سال او زياد بيايد, در آخر سال بايد خمس آن رابدهد.

مسأله 1782 :

کـسـى کـه چند رشته کسب دارد مثلا اجاره ملک مى گيرد و خريد و فروش و زراعت هم مى کند, بايد خمس آنچه را در آخرسال از مخارج او زياد مى آيد بدهد, و چنانچه از يک رشته نفع ببرد و از رشته ديگر ضرر کند, بنابر اظهر نفع و ضرر روى هم حساب مى شود.

مسأله 1783 :

خـرجهائى را که انسان براى بدست آوردن فائده مى کند مانند دلا لى و حمالى , مى تواند از منفعت , کسر نمايد و نسبت به آن مقدار خمس لازم نيست .

مسأله 1784 :

آنچه از منافع کسب در بين سال به مصرف خوراک و پوشاک و اثاثيه و خريد منزل و عروسى و جهيزيه دختر و زيارت ومانند اينها مى رساند, در صورتى که از شان او زياد نباشد و زياده روى هم نکرده باشد, خمس ندارد.

مسأله 1785 :

مالى را که انسان به مصرف نذر و کفاره مى رساند, جزء مخارج ساليانه است .

و نيز مـالـى را کـه بـه کـسـى مى بخشد يا جايزه مى دهد در صورتى که از شان او زياد نباشد, از مخارج ساليانه حساب مى شود.

مسأله 1786 :

اگـر انسان در شهرى باشد که معمولا هر سال مقدارى از جهيزيه دختر را تهيه مـى کـنند, چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيه اى بخرد و از شانش هم زياد نباشد, بنابر احـتياط لازم خمس آن را بدهد, و اگر از شانش زياد باشد يا از منافع آن سال در سال بعدجهيزيه تهيه نمايد, بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1787 :

مالى را که خرج سفر حج و زيارتهاى ديگر مى کند, از مخارج سالى حساب مى شود که در آن سال خرج کرده , و اگر سفر او تامقدارى از سال بعد طول بکشد, آنچه در سال بعد خرج مى کند بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1788 :

کسى که از کسب و تجارت فائده اى برده , اگر مال ديگرى هم دارد که خمس آن واجب نيست , مى تواند مخارج سال خود رافقط از فائده کسبش صرف کند.

مسأله 1789 :

آذوقـه اى که براى مصرف سالش از منافع کسبش خريده اگر در آخر سال زياد بيايد, بايد خمس آن را بدهد, و چنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد, در صورتى که قيمتش از وقتى که خريده زياد شده باشد, بايد قيمت آخر سال را حساب کند.

مسأله 1790 :

اگـر از مـنـفعت کسب پيش از دادن خمس اثاثيه اى براى منزل بخرد, هر وقت احـتياجش از آن برطرف شد, لازم نيست که خمس آن را بدهد, و همچنين است زيور آلات زنانه , در صورتى که وقت خريدن , زينت کردن زن با آنها نگذشته باشد.

مسأله 1791 :

اگر در يک سال منفعتى نبرد, نمى تواند مخارج آن سال را از منفعتى که در سال بعد مى برد کسر نمايد.

مسأله 1792 :

اگـر در اول سال منفعتى نبرد و از سرمايه خرج کند, و پيش از تمام شدن سال منفعتى به دستش آيد, نمى تواند مقدارى را که ازسرمايه برداشته از منافع کسر کند, و فقط مؤنه ( مصارف ) تجارت را مى تواند از او کسر کند.

مسأله 1793 :

اگر مقدارى از سرمايه در تجارت و مانند آن از بين برود و از باقيمانده آن منافعى ببرد که از خرج سالش زياد بيايد, مى تواندمقدارى را که از سرمايه کم شده از منافع کسر نمايد.

مسأله 1794 :

اگر غير از سرمايه چيز ديگرى از مالهاى او از بين برود, نمى تواند از منفعتى که به دستش مى آيد آن چيز را تهيه کند, ولى اگردر همان سال به آن چيز احتياج داشته باشد, مى تواند در بين سال از منافع کسب آن را تهيه نمايد.

مسأله 1795 :

اگر در تمام سال منفعتى نبرد و براى مخارج خود قرض کند, مى تواند از منافع سالهاى بعد مقدار قرض خود را بدهد, وهمچنين اگر در اول سال براى مخارج خود قرض کند و پيش از تمام شدن سال منفعتى ببرد مى تواند مقدار قرض خود را از آن منفعت ادا نمايد,بلى اگر قرض را ادا ننمود تا آنکه سال بر منفعت گذشت بايد بدون کسر مقدار آن قرض خمس آن منفعت را بدهد مگر اينکه قرض بعد ازمنفعت کردن بوده و براى مؤنه سالش باشد که در اين صورت کسر آن حتى بعد از گذشتن سال خالى از وجه نيست .

مسأله 1796 :

اگـر بـراى زيـاد کـردن مال يا خريدن ملکى که به آن احتياج ندارد قرض کند, نـمـى تـواند از منافع کسب آن قرض را ادا نمايد, بلى اگر مالى را که قرض کرده و چيزى را که از قرض خريده از بين برود و ناچار شود که قرض خود را بدهد, اداء آن قرض از منافع سال بعدمانعى نـدارد.

و اگـر خـمس بواسطه تلف شدن مالى که خمس آن را نداده بود يا بواسطه دستگردان با حـاکـم شـرع يا وکيل او دين شود اداء آن ازمنافع سال بعدى از مؤنه حساب نمى شود و لازم است منفعتى را که با آن اداء قرض خمس مى کند, تخميس کند.

مسأله 1797 :

انسان مى تواند خمس هر چيز را از همان چيز بدهد يا به مقدار قيمت خمسى که بـدهـکـار است , پول بدهد.

و اما اگر جنس ديگر بخواهد بدهد محل اشکال است مگر آنکه با اجازه حاکم شرع باشد.

مسأله 1798 :

کسى که خمس به مال او تعلق گرفت و سال بر او گذشت , تا خمس او را نداده اسـت و قـصد دادن خمس را ندارد نمى تواند در آن مال تصرف کند, بلکه بنابر احتياط واجب اگر قصد دادن خمس را هم داشته باشد نيز چنين است .

مسأله 1799 :

کسى که خمس بدهکار است نمى تواند آن را به ذمه بگيرد يعنى خود را بدهکار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرف کند, وچنانچه تصرف کند و آن مال تلف شود, بايد خمس آن را بـدهـد, بـلى اگر به مجتهد عادل که از او تقليد مى کند يا به وکيل او رجوع کند, ممکن است در بعضى از موارد به آن شخص دستگردان کند تا خمس به ذمه منتقل شود.

مسأله 1800 :

کسى که خمس بدهکار است , اگر با حاکم شرع مصالحه کند, مى تواند در تمام مال تصرف نمايد و بعد از مصالحه , منافعى که ازآن بدست مى آيد مال خود او است .

مسأله 1801 :

کسى که با ديگرى شريک است , اگر خمس منافع خود را بدهد و شريک او ندهد و در سـال بعد از مالى که خمسش را نداده براى سرمايه شرکت بگذارد, آن کس مى تواند در آن مال تصرف کند.

مسأله 1802 :

اگر بچه صغير سرمايه اى داشته باشد و از آن منافعى بدست آيد, واجب نيست بعد از آنکه بالغ شد, خمس آن رابدهد.

مسأله 1803 :

کسى که مالى از ديگرى بدست آورد و شک نمايد خمس آن را داده يا نه , مى تواند در آن مـال تـصـرف نـمـايد, بلکه اگر يقين هم داشته باشد که خمس آن را نداده مى تواند در آن تصرف نمايد.

مسأله 1804 :

اگـر کـسـى از منافع کسب خود در اثناء سال ملکى بخرد که از لوازم و مخارج ساليانه اش حساب نشود, واجب است بعد ازتمامى سال , خمس آن را بدهد, و چنانچه خمس آن را نـداد و قـيمت آن ملک بالا رفت لازم است خمس مقدارى را که آن ملک فعلا ارزش داردبدهد, و همچنين است غير ملک از فرش و مانند آن .

مسأله 1805 :

کسى که از اول تکليف خمس نداده , اگر مثلا ملکى بخرد و قيمت آن بالا رود, چـنـانـچـه آن ملک را براى آن نخريده که قيمتش بالا رود و بفروشد, مثلا زمينى را براى زراعت خـريـده اسـت , و از پـول خـمس نداده قيمت آن را داده , بايد خمس قيمتى را که خريده بدهد.

و اگـرمـثلا پول خمس نداده را به فروشنده داده و به او گفته اين ملک را با اين پول مى خرم , بايد خمس مقدارى را که آن ملک فعلا ارزش داردبدهد.

مسأله 1806 :

کسى که از اول تکليف خمس نداده , اگر از منافع کسب چيزى که به آن احتياج نـدارد خريده و يک سال از وقت منفعت بردن گذشته , بايد خمس آن را بدهد, و اگر اثاث خانه و چـيزهاى ديگرى که به آنها احتياج دارد مطابق شان خود خريده , پس اگر بداند در بين سالى که در آن سـال فائده برده آنها را خريده , لازم نيست خمس آنها را بدهد, و اگر نداند که در بين سال خريده يا بعد از تمام شدن سال , بنابراحتياط واجب بايد با حاکم شرع مصالحه کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

پر بازدیدترین ها

No image

مصرف خمس (آیت الله عبدالله جوادی آملی)

مال خمسی، به شش سهم تقسیم می شود: سه سهم (نصف خمس آن، برای خدا و پیامبر و امام تلاافته است که به امام می رسد، و در دوران غیبت باید آن را به فقیه جامع شرایط فتوا پرداخت کنند....
Powered by TayaCMS