نماز مسافر
مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شکسته بجا آورد يعنى دو رکعت بخواند:
شرط اوّل:
آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ نباشد و هر فرسخ شش کيلومتر است که هشت فرسخ چهل و هشت کيلومتر مىباشد.
مسأله 1274 :
کسى که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، در صورتى بايد نماز را شکسته بخواند که رفتن و برگشتن او هر کدام کمتر از چهار فرسخ نباشد، بنابراين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1275 :
اگر رفتن و برگشتن هر کدام کمتر از چهار فرسخ نباشد بايد نماز را شکسته بخواند و روزه را نيز افطار کند چه همان روز و شب بخواهد برگردد يا غير آن روز و شب.
مسأله 1276 :
اگر سفر، مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد، يا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شکسته بخواند و چنانچه شکّ کند که سفر او هشت فرسخ است يا نه، تحقيق لازم نيست و بايد تمام بخواند، مگر اينکه به راحتى بتواند مقدار مسافت را بفهمد.
مسأله 1277 :
مقدار مسافت را از راههاى مختلف مىتوان دريافت: نخست اينکه خودش اندازهگيرى کرده و يقين حاصل کند، دوم اينکه در ميان مردم معروف باشد و سوم اينکه شخص مورد اعتمادى خبر دهد.
مسأله 1278 :
کسى که يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، بايد آن را چهار رکعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته بنابر احتياط واجب قضا نمايد، و همچنين است حکم در صورتى که از طريق معتبر مانند خبر دادن شخص مورد اعتماد مقدار مسافت را فهميده باشد.
مسأله 1279 :
کسى که يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست، يا شکّ دارد که هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه کمى از راه باقى باشد، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر بعد از تمام خواندن نماز فهميد سفرش هشت فرسخ بوده، بنابر اقوى بايد نماز را دوباره شکسته اعاده نمايد و در صورتى که وقت گذشته باشد، بايد بنابر احتياط واجب، نماز را دوباره قضا نمايد.
مسأله 1280 :
اگر بين دو محلّى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگرچه روى هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1281 :
اگر طفل مميّزى که قصد سفر دارد در بين راه بالغ شود در صورتى که مجموع حرکت از ابتداى سفر هشت فرسخ باشد واجب است از زمان بلوغ نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1282 :
اگر محلّى دو راه داشته باشد، يک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر از راهى که هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام بخواند.
مسأله 1283 :
اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب کند و اگر ديوار ندارد بايد از خانههاى آخر شهر حساب نمايد.
شرط دوم:
آن که از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، يعنى بداند هشت فرسخ مىرود پس اگر به جايى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسيدن به آنجا قصد کند جايى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايى که مىخواهد ده روز بماند برگردد، به شرطى که هر کدام از رفت و برگشت از چهار فرسخ کمتر نباشد بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1284 :
کسى که نمىداند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براى پيدا کردن گمشدهاى مسافرت مىکند و نمىداند که چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا کند، بايد نماز را تمام بخواند. ولى در برگشتن، چنانچه تا وطنش يا جايى که مىخواهد ده روز در آن جا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شکسته بخواند. و نيز اگر در بين رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه هر کدام از رفتن و برگشتن از چهار فرسخ کمتر نباشد، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1285 :
مسافر در صورتى بايد نماز را شکسته بخواند که تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس کسى که از شهر بيرون مىرود و مثلاً قصدش اين است که اگر رفيق پيدا کند، سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمينان دارد که رفيق پيدا مىکند، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر اطمينان ندارد، بايد تمام بخواند.
مسأله 1286 :
کسى که قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار کمىراه برود وقتى به جايى برسد که نتواند مردم شهر را ببيند يا صداى اذان را بشنود، بايد نماز را شکسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار خيلى کمى راه برود که عرفاً نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1287 :
کسى که در سفر به اختيار ديگرى است، مانند خدمهاى که با کاروان مسافرت مىکند چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1288 :
کسى که در سفر به اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود و بر مىگردد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1289 :
کسى که در سفر به اختيار ديگرى است، اگر شکّ دارد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و نيز اگر شکّ او از اين جهت است که احتمال مىدهد مانعى براى سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد بايد نمازش را تمام بخواند.
شرط سوم:
آن که در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردّد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1290 :
اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد که همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد، يا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1291 :
اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد که برگردد بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1292 :
اگر براى رفتن به محلّى حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محلّ اوّلى که حرکت کرده تا جايى که مىخواهد برود، به تنهايى يا به ضميمه برگشت، هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1293 :
اگر بعد از طىّ چهار فرسخ مردّد شود که بقيه راه را برود يا نه و در موقعى که مردّد است چه راه برود يا راه نرود و بعد تصميم بگيرد که بقيه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1294 :
اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقيه راه را برود يا نه و در موقعى که مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد که هشت فرسخ ديگر برود، يا چهار فرسخ برود و برگردد تا آخر مسافرت بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1295 :
اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقيه راه را برود يا نه و در موقعى که مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد که بقيه راه را برود، چنانچه باقيمانده سفر او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد ولى بخواهد برود و برگردد بايد نماز را شکسته بخواند. ولى اگر راهىکه پيش از مردّد شدن و راهى که بعد از آن مىرود روى هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتياط نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
شرط چهارم:
آن که نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ، از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند؛ پس کسى که مىخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ، از وطنش بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، بايد نماز را تمام بخواند. حتى اگر ترديد درگذر از وطن و قصد ده روز داشته باشد باز هم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296 :
کسى که نمىداند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مىگذرد يا نه، يا ده روز در محلّى مىماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297 :
کسى که مىخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ، از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلّى بماند و نيز کسى که مردّد است که از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شکسته بخواند.
شرط پنجم:
آن که براى کار حرام سفر نکند و اگر براى کار حرامى مانند دزدى سفر کند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن که ضررى که شرعاً اقدام بر آن حرام باشد، براى او داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود که بر او واجب نباشد و موجب ضايع شدن حق شوهرش شود ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1298 :
سفر غير واجبى که اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
مسأله 1299 :
کسى که سفر او حرام نيست و براى کار حرام هم سفر نمىکند، اگرچه در سفر، معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت کند يا شراب بخورد، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1300 :
اگر براى آن که کار واجبى را ترک کند مسافرت نمايد نمازش تمام است، پس کسى که بدهکار است اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و براى فرار از دادن بدهى مسافرت نمايد بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر به قصد ترک واجب مسافرت نکند، بايد نماز را شکسته بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1301 :
اگر سفر او سفر حرام نباشد، ولى وسيله نقليه او غصبى باشد يا در زمين غصبى مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسأله 1302 :
کسى که با ظالم مسافرت مىکند، اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم در ظلمش باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسأله 1303 :
اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت کند، حرام نيست و بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1304 :
اگر براى لهو و خوش گذرانى به شکار رود، نماز در زمان رفتن تمام است و در زمان برگشتن اگر به حدّ مسافت شرعى باشد نمازش قصر است و چنانچه براى تهيه معاش به شکار رود، نمازش شکسته است و اگر براى کسب و زياد کردن مال برود، نمازش تمام است و احتياط مستحب آن است که شکسته هم بخواند، ولى بايد روزه بگيرد.
مسأله 1305 :
کسى که براى معصيت سفر کرده، موقعى که از سفر برمىگردد اگر برگشتن او به حدّ مسافت شرعى باشد بايد نمازش را شکسته بخواند، خواه توبه کرده باشد يا توبه نکرده باشد.
مسأله 1306 :
کسى که سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1307 :
کسى که براى معصيت سفر نکرده، اگر در بين راه قصد کند که بقيه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند ولى نمازهايى را که شکسته خوانده صحيح است.
شرط ششم:
آن که از صحرانشينهايى نباشد که در بيابانها گردش مىکنند و هر جا آب و خوراک براى خود و حشمشان پيدا کنند مىمانند و بعد از چندى به جاى ديگر مىروند و صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1308 :
اگر يکى از صحرانشينها براى پيدا کردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر کند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، احتياط واجب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند البته در صورتى که با بار و بنه مسافرت نکند و الّا تمام بخواند.
مسأله 1309 :
اگر صحرانشين براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها مسافرت کند، بايد نماز را شکسته بخواند به شرطى که عنوان خانه بدوش در اين سفر بر او صدق نکند.
شرط هفتم:
آن که شغل او يا مقدّمه شغلش مسافرت نباشد، بنابراين شتردار و راننده و چوبدار و کشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت کنند بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1310 :
کسى که شغلش مسافرت است اگر براى کار ديگرى مثلاً براى زيارت يا حج مسافرت کند، بايد نماز را شکسته بخواند. ولى اگر مثلاً شوفر، اتومبيل خود را براى زيارت کرايه بدهد و در ضمن خودش هم زيارت کند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1311 :
کسى که شغل او مديريت کاروان زيارتى و گردشگرى است چنانچه دائماً در حال سفر باشد به اين صورت که ده روز در يک جا نمىماند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1312 :
کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل رانندهاى که فقط در تابستان يا زمستان کار مىکند بايد در سفرى که مشغول به کارش هست نماز را تمام بخواند.
مسأله 1313 :
راننده و دوره گردى که در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مىکند، چنانچه اتّفاقاً سفر هشت فرسخى برود، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1314 :
کسى که شغل يا مقدّمه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد، چه بدون قصد بماند، بايد در سفر اوّلى هم که بعد از ده روز مىرود، نماز را تمام بخواند؛ غير از راننده که احتياط مستحب در جمع است.
مسأله 1315 :
کسى که شغل يا مقدّمه شغلش مسافرت است، اگر در غير وطن خود با قصد، ده روز بماند در سفر اوّلى هم که بعد از ده روز مىرود بايد نماز را تمام بخواند گرچه احتياط مستحب در جمع است.
مسأله 1316 :
کسى که شغلش مسافرت است، اگر شکّ کند که در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1317 :
کسى که در شهرها سياحت مىکند و براى خود وطنى اختيار نکرده، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1318 :
کسى که شغلش مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهرى يا در دهىجنسى دارد که براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مىکند، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1319 :
کسى که از وطنش صرف نظر کرده و مىخواهد وطن ديگرى براى خود اختيار کند، اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در مسافرت نماز را شکسته بخواند.
شرط هشتم
آن که به حدّ ترخّص برسد يعنى از وطنش به قدرى دور شود که مردم شهر را نبيند و آنها هم او را نبينند يا صداى اذان آن را نشنود ولى بايد در هوا، غبار يا چيز ديگرى نباشد که مانع ديدن شود.
مسأله 1320 :
مسافرى که به وطنش برمىگردد، وقتى به جايى برسد که بتواند مردم شهر را ببيند، بايد نماز را تمام بخواند ولى مسافرى که مىخواهد ده روز در محلّى بماند، وقتى به جايى برسد که بتواند مردم شهر را ببيند، بنابر احتياط مستحب بايد نماز را تأخير بيندازد تا به منزل برسد، يا نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1321 :
اگر به قدرى دور شود که نداند صدايى را که مىشنود صداى اذان است يا صداى ديگرى، بايد نماز را شکسته بخواند. ولى اگر بفهمد اذان مىگويند و کلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
مسأله 1322 :
اگر به قدرى دور شود که اذان خانهها را نشنود ولى اذان شهر را که معمولاً در جاى بلند بدون بلندگو مىگويند بشنود، نبايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1323 :
اگر به جايى برسد که اذان شهر را که معمولاً در جاى بلند مىگويند نشنود ولى اذانى را که در جاى خيلى بلند مىگويند بشنود، بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1324 :
اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان، غير معمولى باشد، در محلّى بايد نماز را شکسته بخواند که چشم معمولى مردم شهر را نبيند و گوش معمولى صداى اذان معمولى را نشنود.
مسأله 1325 :
اگر بخواهد در محلّى نماز بخواند که شکّ دارد به حدّ ترخّص يعنى جايى که مردم شهر را نبيند و مردم هم او را نبينند، رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن اگر شکّ کند که به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد شکسته بخواند. و چون در بعضى موارد اشکال پيدا مىکند بايد يا آنجا نماز نخواند يا هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1326 :
مسافرى که در سفر از وطن خود عبور مىکند، وقتى به جايىبرسد که مردم وطن خود را ببيند يا صداى اذان آنها را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1327 :
مسافرى که در بين مسافرت به وطنش رسيده، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتى به جايى برسد که مردم وطن را نبيند يا صداى اذان آنهارا نشنود، بايد نماز را شکسته بخواند.