احکام صلح
مسأله 2265 :
صلح آن است که انسان با ديگرى سازش کند که مقدارى از مال يا منفعت مال خود را ملک او کند، يا از طلب، يا حق خود بگذرد که او هم در عوض مقدارى از مال، يا منفعت مال خود را باو واگذار نمايد يا از طلب، يا حقّى که دارد بگذرد. بلکه اگر بدون آنکه عوض بگيرد مقدارى از مال، يا منفعت مال خود را بکسى واگذار کند، يا از طلب يا حق خود بگذرد باز هم صلح صحيح است.
مسأله 2266 :
دو نفرى که چيزى را به يکديگر صلح مى کنند بايد بالغ و عاقل باشند، و کسى آنها را مجبور نکرده باشد و قصد صلح داشته باشند، و مجتهد جامع الشرائط هم آنان را از تصرف در اموالشان جلوگيرى نکرده باشد.
مسأله 2267 :
لازم نيست صيغه صلح به عربى خوانده شود، بلکه با هر لفظى که بفهمانند با هم صلح و سازش کرده اند صحيح است.
مسأله 2268 :
اگر کسى گوسفندهاى خود را به چوپان بدهد که مثلا يکسال نگهدارى کند و از شير آن استفاده نمايد و مقدارى روغن بدهد، چنانچه شير گوسفند را در مقابل زحمتهاى چوپان و آن روغن صلح کند و قرار نگذارند که روغن حاصل از خود آن شير باشد صحيح است ولى اگر گوسفند را يکساله به چوپان اجاره دهد که از شير آن استفاده کند و در عوض، مقدارى روغن بدهد اشکال دارد.
مسأله 2269 :
اگر کسى بخواهد طلب يا حق خود را به ديگرى صلح کند در
[366]
صورتى صحيح است که او قبول نمايد. ولى اگر بخواهد از طلب يا حق خود بدون صلح بگذرد قبول کردن او لازم نيست.
مسأله 2270 :
اگر انسان مقدار بدهى خود را بداند و طلبکار او نداند، چنانچه طلبکار طلب خود را به کمتر از مقدارى که هست صلح کند مثلا پنجاه تومان طلبکار باشد و طلب خود را به ده تومان صلح نمايد، زيادى براى بدهکار حلال نيست مگر آن که مقدار بدهى خود را به او بگويد و او را راضى کند يا طورى باشد که اگر مقدار طلب خود را مى دانست، باز هم به آن مقدار صلح مى کرد.
مسأله 2271 :
اگر بخواهند دو چيزى که از يک جنس هستند و وزن آنها معلوم است به يکديگر صلح کنند، در صورتى صحيح است که وزن يکى بيشتر از ديگرى نباشد، ولى اگر وزن آنها معلوم نباشد، اگر چه احتمال دهند که وزن يکى بيشتر از ديگرى است صلح صحيح است.
مسأله 2272 :
اگر دو نفر از يک نفر طلبکار باشند، يا دو نفر از دو نفر ديگر طلبکار باشند و بخواهند طلبهاى خود را به يکديگر صلح کنند، چنانچه طلب آنان از يک جنس و وزن آنها يکى باشد مثلا هر دو ده من گندم طلبکار باشند، مصالحه آنان صحيح است. و همچنين است اگر جنس طلب آنان يکى نباشد مثلا يکى ده من برنج و ديگرى دوازده من گندم طلبکار باشد. ولى اگر طلب آنان از يک جنس و چيزى باشد که معمولا با وزن يا پيمانه آن را معامله مى کنند، در صورتى که وزن يا پيمانه آنها مساوى نباشد، مصالحه آنان باطل است.
مسأله 2273 :
اگر از کسى طلبى دارد که بايد بعد از مدتى بگيرد چنانچه طلب خود را به مقدار کمترى صلح کند و مقصودش اين باشد که از مقدارى از طلب خود گذشت کند و بقيه را نقد بگيرد اشکال ندارد.
مسأله 2274 :
اگر دو نفر چيزى را با هم صلح کنند، با رضايت يکديگر مى توانند صلح را به هم بزنند و نيز اگر در ضمن معامله براى هر دو يا يکى از آنان، حق به هم زدن معامله را قرار داده باشند، کسى که آن حق را دارد مى تواند صلح را به هم بزند.
مسأله 2275 :
تا وقتى خريدار و فروشنده از مجلس معامله متفرق نشده اند مى توانند معامله را به هم بزنند و نيز اگر مشترى حيوانى را بخرد تا سه روز حق بهم زدن معامله را دارد و همچنين اگر پول جنسى را که نقد خريده تا سه روز ندهد و جنس را تحويل نگيرد، فروشنده مى تواند معامله را به هم بزند، ولى کسى که مال را
[367]
صلح مى کند در اين سه صورت حق به هم زدن صلح را ندارد امّا در صورتيکه طرف در پرداخت مال المصالحه از حدّ متعارف تأخير کند يا اينکه شرط شده باشد که مثلا مال المصالحه را نقد بدهد و طرف به شرط عمل ننمايد، در اين صورت مى تواند صلح را بهم بزند و همچنين در بقيّه صور ديگر که در احکام خريد و فروش گفته شد مى تواند صلح را به هم بزند.
مسأله 2276 :
اگر چيزى را که به صلح گرفته معيوب باشد مى تواند صلح را به هم بزند، ولى اگر بخواهد تفاوت قيمت صحيح و معيوب را بگيرد محلّ اشکال است.
مسأله 2277 :
هر گاه مال خود را به کسى صلح نمايد و با او شرط کند که اگر بعد از مرگ وارثى نداشتم بايد چيزى را که به تو صلح کردم وقف کنى و او هم اين شرط را قبول کند، بايد به شرط عمل نمايد.
[368]