احکام وضو (آیت الله حسین نوری همدانی)

احکام وضو (آیت الله حسین نوری همدانی)

وضو

مسأله 237 :

در وضو واجب است صورت ودستها را بشويند و جلوي سرو روي پاها را مسح کنند .

مسأله 238 :

درازاي صورت را بايد ازبالاي پيشاني جائي که موي سر بيرون مي آيد تا آخر چانه شست . و پهناي آن به مقداري که بين انگشت وسط وشست قرار ميگيرد بايد شسته شود ، و اگر مختصري از اين مقدار را نشويد ، وضو باطل است وبراي آنکه يقين کند اين مقدار کاملاً شسته شده بايد کمي اطراف آن را هم بشويد .

مسأله 239 :

اگرصورت يا دست کسي کوچکتر يا بزرگتر از معمول مردم باشد بايد ملاحظه کند که مردمان معمولي تا کجاي صورت خود را مي شويند ، او هم تا همانجا را بشويد . واگر دست و صورتش هر دو برخلاف معمول باشد ، ولي با هم متناسب باشند ، لازم نيست

ملاحظة معمول را بکند ، بلکه به دستوري که در مسأله پيش گفته شد وضو بگيرد و نيز اگر در پيشاني او مو روئيده يا جلوي سرش مو ندارد بايد به اندازةمعمول ، پيشاني را بشويد .

مسأله 240 :

اگر احتمال دهد چرک يا چيز ديگري در ابروها و گوشه هاي چشم و لب او هست که نمي گذارد آب به آنها برسد چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد ، بايد پيش از وضو ، وارسي کند که اگر هست برطرف نمايد .

مسأله 241 :

اگر پوست صورت از لاي مو پيدا باشد ، بايد آب را به پوست برساند و اگر پيدا نباشد ، شستن مو کافي است و ساندن آب به زير آن لازم نيست .

مسأله 242 :

اگر شک کند که پوست صورت از لاي مو پيدا است يا نه ، بنابر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند (مسأله243)شستن توي بيني و مقداري از لب و چشم که در وقت بستن ، ديده نمي شود واجب نيست ، ولي براي آنکه يقين کند از جاهائي که بايد شسته شود چيزي باقي نمانده ، واجب است مقداري از آنها را هم بشويد . وکسي که نمي دانسته بايد اين مقدار را بشويد ، اگر نداند در وضو هائي که گرفته اين مقدار را شسته يا نه ، نمازهائي که خوانده صحيح است .

مسأله 244 :

بايد صورت و دست ها را از بالا به پائين شست و اگر از پائين به بالا بشويد ، باطل است .

مسأله 245 :

اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد ، چنانچه تري دست بقدري باشد که به واسطة کشيدن دست ، آب کمي بر آنها جاري شود ، کافي است .

مسأله 246 :

بعدازشستن صورت بايد دست وبعد ازآن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد .

مسأله 247 :

براي آنکه يقين کند آرنج را کاملاً شسته ، بايد مقداري بالاتر از آرنج را هم بشويد .

مسأله 248 :

کسي که پيش از شستن صورت دستهاي خود را تا مچ شسته ،در موقع وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد . واگر فقط تا مچ را بشويد وضوي او باطل است .

مسأله 249 :

در وضو شستن صورت و دستها مرتبة اول واجب و مرتبة دوم جايز و مرتبة سوم و بيشتر از آن حرام مي باشد و اينکه کدام شستن اول يا دوم يا سوم است . بستگي به قصد گيرندةْ وضو دارد ، نه به تعداد دفعاتي که آب به صورت مي ريزد .

مسأله 250 :

بعد از شستن هر دو دست بايد جلوي سر را با تري آب وضو که در دست مانده،مسح کند و احتياط واجب آن است که با دست راست باشد هر چند لازم نيست که از بالا به پائين مسح نمايد .

مسأله 251 :

يک قسمت از چهار قسمت سر . که مقابل پيشاني است جاي مسح مي باشد و هر جاي اين قسمت را به هر اندازه مسح کند کافي است ، اگر چه احتياط مستحب آن است که از درازا به اندازة درازاي يک انگشت و از پهنا به اندازة پهناي سه انگشت بسته ، مسح نمايد .

مسأله 252 :

لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد ، بلکه بر موي جلوي سر هم صحيح است ، ولي کسي که موي جلوي سر او به اندازه اي بلند است که اگر مثلا شانه کند به صورتش مي ريزد ، يا به جاهاي ديگر سر ، که خارج از جلو سر است مي رسد ، بايد بيخ موها را مسح کند ، يا فرق سر را باز کرده ، پوست سر را مسح نمايد و اگر موهائي را که به صورت مي ريزد يا به جاهاي ديگر سر مي رسد ، جلوي سر جمع کند و بر آنها مسح نمايد يا بر موي جاهاي ديگر سر ، که جلوي آن آمده مسح کند ، باطل است .

مسأله 253 :

بعد از مسح سر بايد با تري آب وضو که در دست مانده ، روي پاها را از سر يکي از انگشتها تا بر آمدگي روي پا ، مسح کند .

مسأله 254 :

پهناي مسح پا به هر اندازه باشد کافي است ، ولي بهتر آن است که به اندازة پهناي سه انگشت بسته مسح نمايد ، و بهتر از مسح تمام روي پا است .

مسأله 255 :

اگر در مسح پا همة را روي پا بگذارد و کمي بکشد ، صحيح است .

مسأله 256 :

در مسح سر و روي پا بايد دست را روي آنها بکشد و اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بکشد وضو باطل است ، ولي اگر موقعي که دست را مي کشد سر يا پا مختصري حرکت کند ، اشکال ندارد .

مسأله 257 :

جاي مسح بايد خشک باشد و اگر بقدري تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند ، مسح باطل است . ولي اگر تري آن بقدري کم باشد که رطوبتي که بعد از مسح در آن ديده مي شود بگويند فقط از تري کف دست است . اشکال ندارد .

مسأله 258 :

اگر براي مسح رطوبتي در کف دست نمانده باشد ، نمي تواند دست را با آب خارج تر کند ، بلکه بايد از اعضاء ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح نمايد .

مسأله 259 :

اگر رطوبت کف دست فقط به اندازة مسح سر باشد ، مي تواند سر را با همان رطوبت مسح کند و براي مسح پاها از اعضاء ديگر وضو رطوبت بگيرد .

مسأله 260 :

مسح کردن از روي جوراب و کفش باطل است ، ولي اگر به واسطة سرماي شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند کفش يا جوراب را بيرون آورد ، مسح کردن بر آن اشکال ندارد و اگر روي کفش نجس باشد بايد چيز پاکي بر آن بيندازد و

بر آن چيز مسح کند .

مسأله 261 :

اگر روي پا نجس باشد و نتواند براي مسح ، ‌آن را آب بکشد ، بايد تيمم نمايد .

وضوي ارتماسي

مسأله 262 :

وضوي ارتماسي آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد يا آنها را در آب فرو برد و به قصد وضو بيرون آورده ، ولي مسح با تري آن دست اشکال دارد ، بنابراين دست چپ را نبايد ارتماسي شست .

مسأله 263 :

در وضوي ارتماسي هم بايد صورت و دستها از بالا به پائين شسته شود ، پس اگر و قتي که صورت و دستها را در آب فرو مي برد قصد وضو کند ، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بيرون آوردن ازآب قصد وضو کند ، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را زا طرف آرنج بيرون آورد .

مسأله 264 :

اگر وضوي بعضي از اعضاء را ارتماسي و بعضي را غير ارتماسي انجام دهد ، اشکال ندارد.

دعاهائي که موقع وضو گرفتن مستحب است

مسأله 265 :

کسي که وضو مي گيرد مستحب است موقعي که نگاهش به آب مي افتاد بگويد : ِبسمِ اللهِ و باللهِ و الحمدلِله الذي جَعل الماءَ طهُوراً وَ لم يجَعلهُ نَجِساً و موقعي که پيش از وضو دست خود را مي شويد بگويد : اللهّم اجعلني منَ التوابينَ و اجعلني مِن المُتطهرينَ و در وقت مضمضه کردن يعني آب در دهان گردانيدن بگويد : اللهمّ لقنِي حُجتي يومَ القاکَ وَ اطلِق لساني بذکرکَ و در وقت استنشاق يعني آب در بيني کردن بگويد : اللُهّم لاتُحرم عَلي ريحَ الجنهِ و اجعلني ممّن يشُم ريحَها و رو حَها و طيبَها و موقع شستن رو بگويد : اللّهُم بّيض وجهي يومَ تسودُ فيه الوجوهُ و لاتُسَود وَجهي يومَ تبيضُ فيه الوُجوهُ ودر وقت شستن دست راست بخواند : اللهّم اعطني کتِابي بيَميني و الخُلد في الجنانِ بيَساري و حَاسبني حساباً يسيراً و موقع شستن دست چپ بگويد : اللهُم لاتُعطني مغلولهً الي عنُقي و اعوذُ بک مِن مقطعاتِ النيرانِ و موقعي که سر را مسح مي کند بگويد :

اللّهم غَشني بِرحمتکَ و برَکاتک و عفوکَ و در وقت مسح پا بخواند : اللّهُم ثبَتني علي الصراط يومَ تزلُ فيه الاقدامُ و اجعَل سعيي فيما يرضيکَ عَني يا ذالجلالِ و الاکرامِ .

شرائط وضو

شرائط صحيح بودن وضو سيزده چيز است :

شرط آول –آن که آب وضو پاک با شد .

شرط دوم – آنکه مطلق باشد و معناي مطلق و مضاف در فصل آبها گذشت .

شرط سوم – آنکه آب وضو مباح باشد .

مسأله 266 :

وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است ، اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش کرده باشد ، و اگر با آن وضو نمازي هم خوانده باشد ، بايد آن نماز را دوباره با وضوي صحيح بخواند .

مسأله 267 :

اگر غير از آب گل آلود و مضاف ، آب ديگري براي وضو ندارد ، چنانچه وقت نماز تنگ است بايد تيمم کند و اگر وقت دارد ، احتياط واجب آن است که آب را بگذارد تا صاف و ته نشين شود و وضو بگيرد .

مسأله 268 :

وضو با آب غصبي و يا آبي که معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه ، حرام و باطل است ، ولي اگر سابقاً راضي بوده و انسان نمي داند که از رضايتش برگشته يا نه ، وضو صحيح است و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاي غصبي بريزد وضوي او صحيح است .

مسأله 269 :

وضو گرفتن از حوض مدرسه اي که انسان نمي داند آن حوض را براي همة مردم وقف کرده اند يا براي محصلين همان مدرسه ، در صورتي که معمولا مردم از آب آن وضو بگيرند ، اشکال ندارد .

مسأله 270 :

کسي که نمي خواهد در مسجدي نماز بخواند ، اگر نداند حوض آن را براي همة مردم وقف کرده اند يا براي کساني که در آنجا نماز مي خوانند نمي تواند از حوض آن وضو بگيرد ، ولي اگر معمولا کساني هم که نمي خواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن

وضو مي گيرند ، مي تواند از حوض آن ، وضو بگيرد .

مسأله 271 :

وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافر خانه ها و مانند اينها براي کساني که ساکن آنجا ها نيستند ، در صورتي صحيح است که معمولا کساني هم که ساکن آنجا ها نيستند با آب آنها وضو بگيرند .

مسأله 272 :

وضو گرفتن در نهرهاي بزرگ اگر چه انسان نداند که صاحب آن ها راضي است ، اشکال ندارد ولي اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهي کند ، احتياط واجب آن است که با آب آنها وضو نگيرند .

مسأله 273 :

اگر فراموش کند آب غصبي است و با آن وضو بگيرد ، صحيح است ، اگر چه خودش آب را غصب کرده باشد .

شرط چهارم – آنکه ظرف آب وضو ، مباح باشد .

شرط پنجم – آنکه ظرف آب وضو ، طلا و نقره نباشد .

مسأله 274 :

اگر آب وضو در ظرف غصبي يا طلا يا نقره باشد و غير از آن ، آب ديگري ندارد بايد تيمم کند و اگر وضو بگيرد در ظرف غصبي باطل است و در ظرف طلا يا نقره بنابر احتياط واجب بايد تيمم کند و اگر آب ديگري دارد چنانچه در ظرف غصبي يا طلا و

نقره وضوي ارتماسي بگيرد يا با آنها آب را به صورت و دستها بريزد ، وضوي او به احتياط واجب باطل است و در صورتي که با مشت يا چيز ديگر ، آب را از آنها بردارد و به صورت و دستها بريزد ، وضوي او صحيح است هر چند به وسيلة آب برداشتن ، مرتکب معصيت

شده است .

مسأله 275 :

اگر در حوضي که مثلا يک آجر يا سنگ آند غصبي است ، وضو بگيرد صحيح است ، ولي اگر وضوي او تصرف در غصب حساب شود . گناهکار است .

مسأله 276 :

اگر در صحن يکي از امامان يا امامزادگان که سابقا قبرستان بوده ، حوض يا نهري بسازند ، چنانچه انسان نداند که زمين صحن را براي قبرستان وقف کرده اند ، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد .

مسأله 277 :

اگر پيش از تمام شدن وضو ، جائي را که شسته يا مسح کرده نجس شود، وضو صحيح است .

مسأله 278 :

اگر غير از اعضاء وضو جائي از بدن نجس باشد ، وضو صحيح است . ولي اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نکرده باشد ، احتياط مستحب آن است که اول آن را تطهير نکرده باشد ، احتياط مستحب آن است که اول آن تطهير کند بعد وضو بگيرد .

مسأله 279 :

اگر يکي از اعضاءوضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پيش از وضو آنجا را آب کشيده يا نه . چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آنجا نبوده وضو باطل است و اگر مي داند ملتفت بوده ، يا شک دارد که ملتفت بوده يا نه وضو صحيح

است ، و در هر صورت جائي را که نجس بوده بايد آب کشيد .

مسأله 280 :

اگر در صورت يا دستها بريدگي يا زخمي است که خون آن بند نمي آيد ، و آب براي آن ضرر ندارد ، بايد در آب کر يا جاري فرو برد و قدري فشار دهد که خون بند بيايد ، و انگشت خود را روي زخم يا بريدگي در زير آب از بالا به پائين بکشد تا آب بر آن

جاري شود .

شرط هفتم – آنکه وقت براي وضو و نماز کافي باشد .

مسأله 281 :

هر گاه وقت بقدري تنگ باشد که اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقداري از آن بعد از وقت خوانده مي شود ، بايد تيمم کند ولي اگر براي وضو و تيمم يک اندازه وقت لازم باشد بايد وضو بگيرد .

مسأله 282 :

کسي که د ر تنگي وقت نماز بايد تيمم کند ، اگر به جاي تيمم وضو بگيرد صحيح است چه براي آن نماز وضو بگيرد يا براي کار ديگر .

شرط هشتم –آ نکه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد ، و اگر براي خنک شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد ، باطل است .

مسأله 283 :

لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند ولي بايد در تمام وضو متوجه باشد که وضو مي گيرد ، بطوري که اگر از او بپرسند چه مي کني ؟ بگويد وضو مي گيرم .

شرط نهم-آنکه وضو را به ترتيبي که گفته شد بجا آورد ، يعني اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد و بايد پاي راست را پيش از پاي چپ مسح کند و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است.

شرط دهم-آنکه کارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد .

مسأله 284 :

اگر بين وضو بقدري فاصله شود که وقتي مي خواهد جائي را بشويد يا مسح کند ، رطوبت جاهائي که پيش از آن شسته يا مسح کرده خشک شده باشد ، وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جائي که جلوتر از محلي است که مي خواهد بشويد يا مسح کند ، خشک شده باشد مثلاً موقعي که مي خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست

خشک شده باشد و صورت تر باشد ، وضو صحيح است .

مسأله 285 :

اگر کارهاي وضو را پشت سر هم به جا آورد ولي به واسطه گرماي هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت خشک شود ، وضوي او صحيح است .

مسأله 286 :

راه رفتن در بين وضو اشکال ندارد ، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند ، وضوي او صحيح است .

شرط يازدهم- آنکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد ، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نمايد ، وضو باطل است .

مسأله 287 :

کسي که نمي تواند وضو بگيرد بايد نائب بگيرد که او را وضو دهد . و چنانچه مزد هم بخواهد ، در صورتي که بتواند بايد بدهد ، ولي خود او نيت وضو کند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمي تواند بايد نائبش دست او را بگيرد و به جاي مسح او بکشد ، و اگر اين هم ممکن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت ، سر و پاي او را مسح بکند .

مسأله 288 :

هر کدام از کارهاي وضو را که مي تواند به تنهائي انجام دهد ، نبايد در آن کمک بگيرد .

شرط دوازدهم – آنکه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد .

مسأله 289 :

کسي که مي ترسد که اگر وضو بگيرد ، مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند نبايد وضو بگيرد . بلکه اگر نداند که آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد . و بعد بفهمد ضرر داشته ، احتياط واجب آن است که تيمم کند و با آن وضو نماز

نخواند و اگر با آن وضو نمازي بجاآورده ، دوباره آن را انجام دهد .

مسأله 290 :

اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمي وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر داشته باشد ، بايد با همان مقدار ، وضو بگيرد .

شرط سيزدهم – آنکه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد .

مسأله 291 :

اگر مي داند چيزي به اعضاء وضو چسبيده ولي شک دارد که از رسيدن آب جلوگيري مي کند يا نه ، بايد آن را برطرف کند يا آب را به زير آن برساند .

مسأله 292 :

اگر زير ناخن چرک باشد ، وضو اشکال ندارد ولي اگر ناخن را بگيرند بايد براي وضو آن چرک را بر طرف کنند ، و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد ، بايد چرک زير مقداري را که از معمول بلندتر است . برطرف نمايند .

مسأله 293 :

اگر درصورت ودستها وجلوي سر وروي پاها به واسطة سوختن يا چيز ديگر برآمدگي پيدا شود ، شستن و مسح روي آن کافي است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست ، بلکه اگر پوست يک قسمت آن کنده شود ، لازم نيست آب را

به زير قسمتي که کنده نشده برساند ، ولي چنانچه پوستي که کنده شده گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود ، بايد آن را قطع يا آب را به زير آن برساند .

مسأله 294 :

اگر انسان شک کند که به اعضاي وضوي او چيزي چسبيده يا نه چنانچه احتمال او درنظر مردم بجا باشد مثل آنکه بعد ازگل کاري،شک کند گل به دست او چسبيده يا نه ، بايد وارسي کند يا بقدري دست بمالد که اطمينان پيدا کند که اگر بوده بر طرف شده يا آب به زير آن رسيده است .

مسأله 295 :

جائي را که بايد شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد ، اگر چرک آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد ، و همچنين است اگر بعد از گچ کاري و مانند آن چيز سفيدي که جلوگيري از رسيدن آب به پوست نمي نمايد بر دست بماند ، ولي اگر شک

کند که با بودن آنها آب به بدن مي رسد يا نه ، بايد آنها را بر طرف کند .

مسأله 296 :

اگر پيش از وضو بداند که در بعضي از اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه وضوي او صحيح است ، ولي اگر بداند که موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده ، بايد دوباره وضو بگيرد .

مسأله 297 :

اگر در بعضي از اعضاء وضو مانعي باشد که گاهي آب به خودي خود زير آن مي رسد و گاهي نمي رسد و انسان بعد از وضو شک کند که آب زير آن رسيده يا نه ، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده ، واجب است ، دوباره وضو

بگيرد .

مسأله 298 :

اگر بعد از وضو چيزي که مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده ، وضوي او صحيح است ، ولي اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده ، احتياط واجب آن است که دوباره وضو بگيرد .

مسأله 299 :

اگر بعد از وضو شک کند چيزي که مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه ، وضو صحيح است .

احکام وضو

مسأله 300 :

کسي که در کارهاي وضو و شرائط آن مثل پاک بودن آب و غصبي نبودن آن خيلي شک مي کند ، بايد به شک خود اعتنا نکند .

مسأله 301 :

اگر شک کند که وضوي او باطل شده يا نه . بنا مي گذارد که وضوي او باقي است ، ولي اگر بعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتي از او بيرون آيد که نداند بول است يا چيز ديگر، وضوي او باطل است .

مسأله 302 :

کسي که شک دارد وضو گرفته يا نه ، بايد وضو بگيرد .

مسأله 303 :

کسي که شک ميداند وضو گرفته و حدثي هم از او سر زده ، مثلاً بول کرده ، اگر نداند کدام جلوتر بوده ، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد ، و اگر در بين نماز است ، بايد نماز را بشکند و وضو بگيرد و اگر بعد از نماز است بايد وضو بگيرد و بنابر

احتياط واجب نمازي را که خوانده دوباره بخواند .

مسأله 304 :

اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته يا نه نماز او صحيح است ، ولي بايد براي نماز هاي بعد وضو بگيرد .

مسأله 305 :

اگر در بين نماز شک کند که وضو گرفته يا نه ، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند .

مسأله 306 :

اگر بعد از نماز شک کند ، که قبل از نماز وضوي او باطل شده يا بعد از نماز نمازي که خوانده صحيح است .

مسأله 307 :

اگر انسان مرضي دارد که بول او قطره قطره مي ريزد يا نمي تواند از بيرون آمدن غائط خودداري کند ، چنانچه يقين دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مي کند ، بايد نماز را در وقتي که مهلت پيدا مي کند بخواند و اگر مهلت او به مقدارکارهاي واجب نماز است ، بايد در وقتي که مهلت داردفقط کارهاي واجب نماز را بجا آورد و کارهاي مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک نمايد .

مسأله 308 :

اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمي کند و در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مي شود ، وضوي اول کافي است ولي چنانچه مرضي دارد که در بين نماز چند مرتبه غائط از او خارج مي شود که اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگيرد سخت نيست ، بايد ظرف آبي پهلوي خود بگذارد و هر وقت غائط از او خارج شد ، وضو بگيرد و بقية نماز را بخواند .

مسأله 309 :

کسي که غائط پي در پي از او خارج مي شود که وضو گرفتن بعد از هر دفعه براي سخت است ، اگر بتواند مقداري از نماز را با وضو بخواند ، بايد براي هر نماز يک وضو بگيرد .

مسأله 310 :

کسي که بول پي در پي از او خارج مي شود ، اگر بين دو نماز قطرة بولي از او خارج نشود مي تواند با يک وضو هر دو نماز را بخواند و قطره هايي که بين تنماز خارج مي شود ، اشکال ندارد .

مسأله 311 :

کسي که بول يا غائط پي در پي از او خارج مي شود اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند ، مي تواند چند نماز را با يک وضو بخواند ، مگر اختياراً بول يا غائط کند يا چيز ديگري که وضو را باطل مي کند ، پيش آيد .

مسأله 312 :

اگر مرضي دارد که نمي تواند از خارج شدن باد جلوگيري کند ، بايد به وظيفة کساني که نمي توانند از بيرون آمدن غائط خودداري کنند ، عمل نمايد .

مسأله 313 :

کسي که غائط پي در پي ا ز او خارج مي شود ، بايد براي هر نمازي وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود ، ولي براي بجا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط که بايد بعد از نماز انجام داد ، در صورتي که آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد ،

وضو گرفتن لازم نيست .

مسأله 314 :

کسي که بول او قطره قطره مي ريزد بايد براي نماز به وسيلة کيسه اي که در آن ، پنبه يا چيز ديگري است که از رسيدن بول به جاهاي ديگر جلوگيري مي کند ، خود را حفظ نمايد . واحتياط واجب آن است که پيش از هر نماز مخرج بول را که نجس شده آب

بکشد ، و نيز کسي که نمي تواند از بيرون آمدن غائط خودداري کند ، چنانچه ممکن باشد بايد به مقداري نماز از رسيدن غائط به جاهاي ديگر جلوگيري نمايد . و احتياط واجب آن است که اگر مشقت ندارد ، براي هر نماز مخرج غائط را آب بکشد .

مسأله 315 :

کسي که نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري کند ، در صورتي که ممکن باشد و مشقت و زحمت و خوف ضرر نداشته باشد ، بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيري نمايد، اگر چه خرج داشته باشد. بلکه اگر مرض او به آساني معالجه شود ، احتياط واجب آن است که خودرا معالجه نمايد .

مسأله 316 :

کسي که نمي تواند ازبيرون آمدن بول وغائط خودداري کند، بعد از آنکه مرض او خوب شد ، لازم نيست نمازهائي را که در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد . ولي اگر در بين وقت نماز ، مرض او خوب شود ، بايد نمازي را که در آن وقت خوانده ، دوباره بخواند .

چيزهائي که بايد براي آنها وضو گرفت

مسأله 317 :

براي شش چيز بايد وضو گرفت :

اول:براي نمازهاي واجب غير از نماز ميت .

دوم : براي سجده و تشهد فراموش شده ، اگر بين آنها و نماز حدثي از او سر زده مثلاً بول کرده باشد ، ولي براي سجده سهو واجب نيست وضو بگيرد .

سوم: براي طواف واجب خانه کعبه .

چهارم : اگر نذر يا عهد کرده يا قسم خورده باشد که وضو بگيرد .

پنجم : اگر نذر کرده باشد که جائي از بدن خود را به خط قرآن برساند .

ششم : براي آب کشيدن قرآني که نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن ، درصورتي که مجبور باشد دست ياجاي ديگر بدن خود رابه خط قرآن برساند ، ولي چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بي احترامي به قرآن باشد ، بايد بدون اينکه وضو بگيرد ، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آب بکشد و تا ممکن است از دست گذاشتن به خط قرآن خودداري کند.

مسأله 318 :

مّس نمودن خط قرآن ، يعني رساندن جائي از بدن به خط قرآن براي کسي که وضو ندارد حرام است . ولي اگر قرآن را به زبان فارسي يا به زبان ديگر ترجمه کنند ، مس آن اشکال ندارد .

مسأله 319 :

جلوگيري بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست ، ولي اگر مس نمودن آنان بي احترامي به قرآن باشد ، بايد از آنان جلوگيري کنند .

مسأله 320 :

کسي که وضو ندارد ، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زباني نوشته شده باشد مس نمايد . و مس اسم مبارک پيغمبر و امام و حضرت زهرا (عليهم السلام ) هم اگر هتک و بي احترامي باشد ، حرام است . و بنابر احتياط مستحب چنانچه بي احترامي هم نباشد ، مّس ننمايد .

مسأله 322 :

کسي که يقين دارد وقت داخل شده ، اگر نيّت وضوي واجب کند و بعد از وضو بفهد وقت داخل نشده ، وضوي او صحيح است .

مسأله 323 :

مستحب است انسان براي نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان (عليهم السلام ) وضو بگيرد ، و همجچنين براي همراه داشتن قرآ ن و خواندن و نوشتن آن و نيز براي مس حاشية قرآن و براي خوابيدن ، وضو گرفتن مستحب است و

نيز مستحب است کسي که وضو دارد دوباره وضو بگيرد و اگر براي يکي از اين کارها وضو بگيرد ، هر کاري را که بايد با وضو انجام داد ، مي تواند بجا آورد مثلاً مي تواند با آن وضو نماز بخواند .

چيزهائي که وضو را باطل مي کند

مسأله 324 :

هفت چيز وضو را باطل مي کند :

اول : بول

دوم :غائط

سوم : باد معده و روده که از مخرج غائط خارج مي شود .

چهارم : خوابي که به واسطة آن چشم نبيند و گوش نشنود ولي اگر چشم نبيند و چشم گوش بشنود وضو باطل نمي شود .

پنجم : چيزهائي که عقل را از بين مي برد مانند ديوانگي و مستي و بيهوشي .

ششم : اسستحاضه زنان که بعداً گفته مي شود .

هفتم : کاري که براي آن بايد غسل کرد ، مانند جنابت .

احکام وضوي جبيره

چيزي که با آن زخم و شکسته را مي بندند و دوائي که روي زخم و مانند آن مي گذارند ، جبيره ناميده مي شود .

مسأله 325 :

اگر در يکي از جاهاي وضو ، زخم يا دمل يا شکستگي باشد . چنانچه روي آن باز است و براي آن ضرر ندارد ، بايد بطور معمول وضو گرفت .

مسأله 326 :

اگر زخم يا دمل يا شکستگي در صورت و دستها باشد و روي آن باز باشد و آب ريختن روي آن ضرر داشته باشد . اگر اطراف آن را بشويد کافي است . ولي چنانچه کشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد ، بهتر آن است که دست تر بر آن بکشد و بعد پارچة پاکي روي آن بگذارد و دست تر را روي پارچه هم بکشد . و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمي شود آب کشيد ، بايد اطراف زخم را بطوري که در وضو گفته شد ، از بالا به پائين بشويد و بنابر احتياط مستحب پارچة پاکي روي زخم بگذارد و دست تر روي آن بکشد، و اگر گذاشتن پارچه ممکن نيست ، شستن اطراف زخم کافي است و در هر صورت تيمم لازم نيست .

مسأله 327 :

اگر زخم يا دمل يا شکستگي در جلوي سر يا روي پاها باشد و روي آن باز باشد ، چنانچه نتواند آن را مسح کند ، بايد پارچه پاکي روي آن بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو که در دست مانده مسح کند ، بنابر احتياط مستحب تيمم هم بنمايد و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد ، بايد به جاي وضو تيمم کند و بهتر است يک وضو و بدون مسح هم بگيرد .

مسأله 328 :

اگر روي دمل يا زخم يا شکستگي بسته باشد ، چنانچه باز کردن آن ممکن است و زحمت و مشقت هم ندارد و آب هم براي آن ضرر ندارد ، بايد روي آن را باز کند و وضو بگيرد ، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد ، يا جلوي سر و روي پاها .

مسأله 329 :

اگر زخم يا دمل يا شکستگي در صورت يا دستها و بشود روي آن را باز کرد ، چنانچه ريختن آب روي آن ضرر داردو کشيدن تر ضرر ندارد ، واجب است که دست تر روي آن بکشد .

مسأله 330 :

اگر نمي شود روي زخم را باز کرد ولي زخم و چيزي که روي آن گذاشته پاک است و رسانيدن آب به زخم ممکن است و ضرر و زحمت و مشقت هم ندارد ، بايد آب را به روي زخم برساند ، و اگر زخم يا چيزي که روي آن گذاشته نجس است ، چنانچه آب کشيدن آن و رساندن آب به روي زخم بدون زحمت و مشقت ممکن باشد ، بايد آن را آب بکشد و موقع وضو آب را به زخم برساند ، و در صورتي که آب براي زخم ضرر دارد ، يا آنکه رساندن آب به روي زخم ممکن نيست ، يا زخم نجس است و نمي شود ، آن را آب کشيد ، بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاک است روي آن را مسح کند ، و اگر جبيره نجس است يا نمي شود روي آن را دست تر کشيد ، مثلاً دوائي است که به دست مي چسبد ، پارچة پاکي را بطوري که جزء جبيره حساب شود ، روي آن بگذارد و دست تر آن بکشد ، و اگر اين هم ممکن نيست احتياط واجب آن است که وضو بگيرد و تيمم هم بنمايد .

مسأله 331 :

اگر جبيره تمام صورت يا تمام يکي از دستها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد ، بايد وضوي جبيره اي بگيرد .

مسأله 332 :

اگر جبيره تمام يا بيشتر اعضاء وضو را گرفته باشد نيز بايد وضوي جبيره اي بگيرد .

مسأله 333 :

کسي که در کف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روي آن کشيده است ، بايد سر و پا را با همان رطوبت مسح کند .

مسأله 334 :

اگرجبيره تمام پهناي روي پا را گرفته،ولي مقداري از طرف انگشتان و مقداري از طرف بالاي پا باز است ، بايد جاهائي که باز است روي پا را و جائي که جبيره است روي جبيره را مسح کند .

مسأله 335 :

اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد ، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روي پاها باشد . بايد بين آنها را مسح کند و در جاهائي که جبيره است بايد به دستور جبيره عمل نمايد .

مسأله 336 :

اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نيست ، بايد به دستور جبيره عمل کند و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد ، و اگر برداشتن جبيره ممکن است بايد جبيره را بردارد ، پس اگر زخم در صورت و دستها است اطراف آن را

بشويد و اگر در سر يا روي پاها است اطراف ان را مسح کند و براي جاي زخم به دستور جبيره عمل نمايد .

مسأله 337 :

اگر در جاي وضو زخم و جراحت و شکستگي نيست ، ولي به جهت ديگري آب براي تمام دست و صورت ضرر دارد ، بايد تيمم کند و احتياط واجب آن است که وضوي جبيره اي هم بگيرد ، ولي اگر براي مقداري از دست و صورت ضرر دارد، تنها تيمم کافي است .

مسأله 338 :

اگر جائي از اعضاء وضو را رگ زده است و نمي تواند آن را آب بکشد يا آب براي آن ضرر دارد اگر روي آن بسته است ،بايد به دستور جبيره عمل کند ، و اگر معمولا باز است شستن اطراف آن کافي است .

مسأله 339 :

اگر درجاي وضو يا غسل چيزي چسبيده است که برداشتن آن ممکن نيست ، يا بقدري مشقت دارد که نمي شود تحمل کرد بايد به دستور جبيره عمل کند .

مسأله 340 :

غسل جبيره اي مثل وضوي جبيره اي است ، ولي بايد آن را ترتيبي بجاآورند و اگر ارتماسي انجام دهند باطل است .

مسأله 341 :

کسي که وظيفة او تيمم است اگر در بعضي از جاهاي تيمم او زخم يا دمل يا شکستگي باشد بايد به دستور وضوي جبيره اي تيمم جبيره اي نمايد .

مسأله 342 :

کسي که بايد با وضو يا غسل جبيره اي نماز بخواند ، چنانچه بداند که تا آخر وقت عذر او بر طرف نمي شود ، مي تواند در اول وقت نماز بخواند ، ولي اگر اميد دارد که تا آخر وقت نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيره اي بجا آورد .

مسأله 343 :

اگر انسان براي مرضي که در چشم او است موي چشم خود را بچسباند ، بايد تيمم نمايد و احتياط مستحب آن است که وضوي جبيره اي هم بگيرد .

مسأله 344 :

کسي که نمي داند وظيفه اش تيمم است يا وضوي جبيره اي ، بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد .

مسأله 345 :

نمازهائي را که انسان با وضوي جبيره اي خوانده صحيح است ، و بعد از آنکه عذرش بر طرف شد ، براي نمازهاي بعد هم در صورتي که وضوي او باطل نشده است نبايد وضو بگيرد ، ولي اگر براي آنکه نمي دانسته تکليفش جبيره است يا تيمم ، هر دو را انجام داده باشد ، بايد براي نمازهاي بعد وضو بگيرد .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

Powered by TayaCMS