احکام حيض
حيض خونى است که غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مىشود و زن را در حال حيض، »حائض« مىگويند.
مسأله :
خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهى است و با فشار و کمى سوزش بيرون مىآيد.
مسأله :
زنهاى سيّده بعد از تمام شدن شصت سال قمرى يائسه مىشوند يعنى خون حيض نمىبينند، و زنهايى که سيّده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال قمرى يائسه مىشوند.
مسأله :
خونى که دختر پيش از تمام شدن نه سال قمرى و زن بعد از يائسه شدن مىبيند، حيض نيست.
مسأله :
زن حامله و زنى که بچّه شير مىدهد، ممکن است حيض ببيند.
مسأله :
دخترى که نمىداند نه سالش تمام شده يا نه اگر خونى ببيند که نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست. و اگر نشانههاى حيض را داشته باشد، حيض است و معلوم مىشود نه سال او تمام شده است.
مسأله :
زنى که شک دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد که يائسه نشده است.
مسأله :
مدّت حيض کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمىشود و اگر مختصرى هم از سه روز کمتر باشد حيض نيست.
مسأله :
بايد سه روز اوّل حيض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يک روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند، حيض نيست.
مسأله :
لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلکه اگر خون در فرج باشد، کافى است و چنانچه در بين سه روز، به مقدار کمى پاک شود و مدّت پاک شدن به قدرى کم باشد که بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.
مسأله :
اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهايى هم که در وسط پاک بوده حيض است.
مسأله :
اگر در ايّام عادت خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون حيض است يا نه، بايد آن را حيض قرار دهد.
مسأله :
اگر خونى ببيند و شک کند که خون حيض است يا استحاضه، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد بايد حيض قرار دهد.
مسأله :
اگر خونى ببيند که نداند خون حيض است يا بکارت، بايد خود را وارسى کند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند، بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است و اگر به همه آن رسيده، حيض مىباشد.
مسأله :
اگر کمتر از سه روز خون ببيند و پاک شود و بعد سه روز خون ببيند، خون دوّم حيض است و خون اوّل گرچه در روزهاى عادتش باشد حيضنيست.
مسأله :
سه چيز بر حائض حرام است:
اوّل: عبادتهايى که مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بجا آورده شود، ولى بجا آوردن عبادتهايى که نياز به آنها ندارد مانند نماز ميت، مانعى ندارد.
دوّم: تمام چيزهايى که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد.
سوّم: جماع کردن در فرج، که هم براى مرد حرام است و هم براى زن، و در پشت زن حائض، دخول کردن کراهت شديد دارد.
مسأله :
اگر شماره روزهاى حيض به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل آن با زن خود در قبل جماع کند، مستحب است هيجده نخود طلا کفّاره به فقير بدهد، و اگر در قسمت دوّم جماع کند، نه نخود، و اگر در قسمت سوّم جماع کند، چهار و نيم نخود بدهد.
مسأله :
اگر کسى در هر سه قسمت حيض با زن خود جماع کند، احتياط مستحب آن است که هر سه کفّاره را که روى هم سى و يک نخود و نيم مىشودبدهد.
مسأله :
اگر انسان بعد از آنکه در حال حيض جماع کرده و کفّاره آن را داده دوباره جماع کند، مستحب است باز هم کفّاره بدهد. و اگر کفّاره نداده، بهتر است براى هر جماع يک کفّاره بدهد.
مسأله :
کسى که نمىتواند کفّاره بدهد، خوب است صدقهاى به فقير بدهد، و اگر نمىتواند استغفار کند.
مسأله :
طلاق دادن زن در حال حيض باطل است.
مسأله :
اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاک شدهام، بايد حرف او را قبول کرد، مگر آنکه متهم باشد.
مسأله :
اگر زن در بين نماز حائض شود، نمازش باطل است.
مسأله :
بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد واجب است براى نماز و عبادتهاى ديگرى که بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بجا آورده شود، غسل کند و لازم نيست براى نماز وضو بگيرد، گرچه بهتر است وضو هم بگيرد.
مسأله :
بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد، اگرچه غسل نکرده باشد، طلاق او صحيح است، و شوهرش هم مىتواند با او جماع کند، ولى احتياط مستحب آن است که پيش از غسل از جماع با او خوددارى نمايد. امّا کارهاى ديگرى که در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مسّ خط قرآن، تا غسل نکند حلال نمىشود.
مسأله :
نمازهاى يوميهاى که زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد ولى روزههاى واجب را بايد قضا کند.
مسأله :
هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مىشود، بايد فوراً نماز بخواند.
مسأله :
اگر زن نماز را تأخير بيندازد و از اوّل وقت به اندازه انجام واجبات يک نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است.
مسأله :
اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل يا تيمّم و خواندن يک رکعت نماز يا بيشتر وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن را بجا آورد.
مسأله :
اگر زن حائض بعد از پاک شدن شک کند که براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.
مسأله :
مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد و اگر نمىتواند خود را پاک نمايد، با همان حال وضو بگيرد و اگر نمىتواند وضو بگيرد تيمّم نمايد و در سجاده خود رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.
مسأله :
همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيه قرآن براى حائض مکروه است.
مسأله :
زن در حال حيض مىتواند غسلهاى واجب يا مستحب مانند غسل جنابت و جمعه را بجا آورد.
مسأله :
زنهاى حائض شش دستهاند:
اوّل: صاحب عادت وقتيه و عدديه، و آن زنى است که دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن خون حيض ببيند و شماره روزهاى حيض او هم در هر دو ماه يک اندازه باشد، مثل آنکه دو ماه پشت سر هم از اوّل تا هفتم خون ببيند.
دوّم: صاحب عادت وقتيه، و آن زنى است که دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن خون حيض ببيند ولى شماره روزهاى عادت او در هر دو ماه يک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببيند ولى ماه اوّل روز هفتم و ماه دوّم روز هشتم از خون پاک شود.
سوّم: صاحب عادت عدديه و آن زنى است که شماره روزهاى حيض او در دو ماهپشت سر هم به يک اندازهباشد، ولى وقتديدن آن دو خون يکى نباشد، مثل آنکه ماه اوّل از پنجم تا دهم و ماه دوّم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند.
چهارم: مضطربه و آن زنى است که چند ماه خون ديده، ولى عادت معيّنى پيدا نکرده يا عادتش بهم خورده و عادت تازهاى پيدا نکرده است.
پنجم: مبتدئه و آن زنى است که دفعه اوّل خون ديدن اوست.
ششم: ناسيه و آن زنى است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اينها احکامى دارند که در مسائل آينده گفته مىشود.
مسأله :
زنى که عادت وقتيه و عدديه، يا وقتيه دارد، اگر چند روز جلوتر يا عقبتر از وقت عادت خود خون ببيند به طورى که بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته گرچه آن خون، نشانههاى حيض را نداشته باشد بايد به احکامى که براى زن حائض گفته شد عمل کند.
مسأله :
زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر چند روز پيش از عادت يا چند روز بعد از عادت و همه روزهاى عادت، خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را که در روزهاى عادت خود ديده، حيض است و خونى که پيش از آن يا بعد از آن ديده استحاضه مىباشد، و بايد عبادتهايى را که در روزهاى پيش از عادت يا بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله :
زنى که هميشه خون مىبيند اگر عادت دارد بايد ايّام عادتش را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر عادت ندارد بايد خونى را که نشانه حيض دارد حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر همه خونها يک جور باشد بايد در هر ماه به اندازه عادت خويشان خود، حيض قرار دهد، و اگر خويش ندارد يا ايّام عادتشان يکسان نيست يا دسترسى به آنان ندارد، بايد در هر ماه ده روز را حيض قرار دهد. و از نظر وقت مخيّر است در قرار دادن اوّل ماه يا وسط ماه يا آخر آن.
مسأله :
زنى که عادت دارد اگر بعد از آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد پاک شود بعد دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنکه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببيند، بايد هر کدام از دو خون را که تمام يا بعض آن در ايّام عادت بوده، حيض و خون ديگر را استحاضه قرار دهد، و اگر مقدارى از خون اوّل و مقدارى از خون دوّم در ايّام عادت باشد، بايد خون اوّل را حيض قرار دهد.
مسأله :
زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى که در روزهاى عادت ديده گرچه نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض است، و خونى که بعد از روزهاى عادت ديده گرچه نشانههاى حيض را داشته باشد استحاضه است.
مسأله :
زنى که عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر شود، چنانچه همه خونهايى که ديده يکجور باشد، بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاى عادتش حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر همه خونهايى که ديده يکجور نباشد، بلکه چند روز آن نشانه حيض را داشته باشد، بايد از روزى که نشانه حيض را دارد به اندازه عادت خود حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله :
وقتيه يا مضطربه يا مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند که چند روز آن نشانه حيض را دارد، چنانچه خونى که نشانه حيض دارد کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، بايد تمام آن را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر خونى که نشانه حيض دارد کمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز باشد، يا همه خونها يک جور باشد، بايد به اندازه عادت خويشان خون حيض قرار دهد، و چنانچه خويش ندارد، يا شماره عادت آنان يک جور نيست، يا دسترسى به آنان ندارد، بايد تا هفت روز را حيض قرار دهد.
مسأله :
ناسيه يعنى زنى که عادت خود را فراموش کرده، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، بايد روزهايى که خون او نشانه حيض را دارد تا ده روز، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانههاى آن تشخيص دهد، بايد تا هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله :
مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى که عادت عدديه دارد، اگر خونى ببينند که نشانههاى حيض داشته باشد، يا اطمينان کنند که سه روز طول مىکشد، بايد عبادت را ترک کنند، و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده بايد عبادتهايى را که بجا نياوردهاند قضا نمايند. ولى اگر اطمينان نکنند که تا سه روز طول مىکشد و نشانههاى حيض را هم نداشته باشد، بهتر است تا سه روز کارهاى استحاضه را بجا آورند و کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايند و چنانچه پيش از سه روز پاک نشدند بايد آن را حيض قرار دهند.
مسأله :
زنى که در حيض عادت دارد، چه در وقت آن يا عدد آن يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم برخلاف عادت خود خونى ببيند که وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يکى باشد، عادتش بر مىگردد به آنچه در اين دو ماه ديده است.
مسأله :
زنى که معمولاً ماهى يک مرتبه خون مىبيند، اگر در يک ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانههاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز کمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.
مسأله :
اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه آن را ندارد، و دوباره سه روز يا بيشتر خونى به نشانههاىحيضببيند،بايدخوناوّل و آخر را کهنشانهحيضداشتهحيضقراردهد.
مسأله :
اگر زن پيش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نيست، بايد براى عبادتهاى خود غسل کند، گرچه گمان داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند، ولى اگر اطمينان داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند نبايد غسل کند بلکه بايد به احکام حائض رفتار نمايد.
مسأله :
اگر خون زن پيش از ده روز قطع شود و احتمال دهد که در باطن خون باشد، بايد خود را وارسى کند، پس اگر پاک بود غسل کند و اگر پاک نبود تا ده روز را حيض قرار دهد ولى بهتر است کارهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهاى مستحاضه را انجام دهد.
مسأله :
خونى را که نمىداند حيض است يا استحاضه، مثلاً زنى که عادتش هفت روز است اگر خونى ببيند که بيشتر از ايّام عادت باشد و نداند که از ده روز تجاوز مىکند تا آن را استحاضه قرار دهد يا قبل از ده روز قطع مىشود تا آن را حيض قرار دهد، مىتواند حيض قرار دهد، ولى بهتر است تا ده روز کارهايى را که بر حائض حرام است ترک، و کارهاى استحاضه را انجام دهد.
مسأله :
اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نکند، بعد بفهمد حيض نبوده است بايد عبادتهايى را که بجا نياورده قضا نمايد. و اگر چند روز را به گمان اين که حيض نيست عبادت کند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته بايد قضا نمايد.
مسأله :
استظهار عمل مستحبّى است که زن در ايّامى که نمىداند خونى که از او خارجمىشود حيض است يا استحاضه، انجام مىدهد. و آن اين است که کارهاى استحاضه را انجام داده، و کارهايى را که بر حائض حرام است ترک مىنمايد.
مسأله :
جلوگيرى از عادت شدن يا قطع نمودن عادت، قبل از سه روز با خوردن قرص يا استعمال آمپول و مانند اينها اشکال ندارد، و خونهايى که کمتر از سه روز ديده است، حکم استحاضه را دارد.
مسأله :
زنهايى که براى جلوگيرى از عادت قرص مىخورند، اگر آلودگيهايى مشاهده کنند که نشانه حيض را ندارد، بايد آن را استحاضه قرار دهند گرچه در ايّام عادتشان باشد.
مسأله :
ديدن آلودگى قبل از ايّام عادت در صورتى که رحم پاک باشد و نشانه حيض را نداشته باشد، استحاضه است.