شرائط کسانى که مستحق زکاتند
مسأله 1950 :
کسى که زکات مى گيرد بايد شيعه دوازده امامى باشد و اگر انسان کسى را شيعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شيعه نبوده، بايد دوباره زکات بدهد مگر از سهم مؤلفه قلوب داده باشد.
مسأله 1951 :
اگر طفل يا ديوانه اى از شيعه فقير باشد، انسان مى تواند به ولى او زکات بدهد، به قصد اينکه آنچه را مى دهد ملک طفل يا ديوانه باشد.
مسأله 1952 :
اگر به ولى طفل و ديوانه دسترسى ندارد، مى تواند خودش يا به وسيله يک نفر امين زکات را به مصرف طفل يا ديوانه برساند، و بايد موقعى که زکات به مصرف آنان مى رسد نيت زکات کنند.
مسأله 1953 :
به فقيرى که گدائى مى کند، مى شود زکات داد ولى به کسى که زکات را در معصيت مصرف مى کند نمى شود زکات داد.
مسأله 1954 :
به کسى که معصيت کبيره را آشکارا بجا مى آورد، احتياط واجب آنست که زکات ندهند .
مسأله 1955 :
به کسى که بدهکار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد، اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد، مى شود زکات داد.
مسأله 1956 :
انسان نمى تواند مخارج کسانى را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد، ولى اگر مخارج آنان را ندهد، ديگران مى توانند به آنان زکات بدهند.
مسأله 1957 :
اگر انسان زکات به پسرش بدهد، که خرج زن و نوکر و کلفت خود نمايد اشکال ندارد.
مسأله 1958 :
اگر پسر به کتابهاى علمى دينى احتياج داشته باشد، پدر مى تواند براى خريدن آنها به او زکات بدهد.
مسأله 1959 :
پدر مى تواند به پسرش زکات بدهد، که براى خود زن بگيرد، پسر هم مى تواند براى آنکه پدرش زن بگيرد زکات خود را به او بدهد.
مسأله 1960 :
به زنى که شوهرش مخارج او را مى دهد، يا خرجى نمى دهد، ولى ممکن است او را به دادن خرجى مجبور کنند نمى شود زکات داد.
مسأله 1961 :
زن مى تواند به شوهر فقير خود زکات بدهد، اگر چه شوهر زکات را صرف مخارج خود آن زن نمايد.
مسأله 1962 :
سيد نمى تواند از غير سيد زکات بگيرد، ولى اگر خمس و ساير وجوهات کفايت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات ناچار باشد، مى تواند از غير سيد زکات بگيرد.
مسأله 1963 :
بعض علماء فرموده اند که به کسى که معلوم نيست سيد است يا نه، مى شود زکات داد. و ممکن است به چند دليل بر اين مطلب استدلال نمود و لکن جميع ادله آن محل اشکال است اگر چه به احتمال ضعيف نبايد اعتنا نمود.