مُطَهِرّات (پاک کنندهها)
مسأله 140 :
يازده چيز نجاست را پاک مىکند و آنها را «مُطَهِرّات» مىگويند:
اوّل: آب، دوم: زمين، سوم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: کم شدن دو سوم آب انگورى که جوش آمده، ششم: انتقال هفتم: اسلام، هشتم: تبعيّت، نهم: برطرف شدن عين نجاست، دهم: اِستبراء حيوان نجاستخوار، يازدهم: غائب شدن مسلمان؛ و احکام آنها به تفصيل در مسائل آينده گفته مىشود.
1 ـ آب
مسأله 141 :
آب با چهار شرط چيز نجس را پاک مىکند:
اوّل: مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرقِ بيد، چيز نجس را پاک نمىکند. دوم: پاک باشد. سوم: هنگام شستن چيز نجس آب مضاف نشود و بو يا رنگ يا مزه آن به واسطه نجاست تغيير نکند. چهارم: بعد از آب کشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نباشد. پاک شدن چيز نجس با آب قليل، شرطهاى ديگرى نيز دارد که بعدا گفته مىشود.
مسأله 142 :
ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، بلکه در آب کُر و جارى نيز احتياط سه مرتبه شستن است، اگرچه يک مرتبه شستن در کُر و جارى کافى است، ولى براى تطهير ظرفى که سگ از آن ظرف آب يا چيز روان ديگرى خورده، بايد مقدارى آب با خاک پاک مخلوط کنند ـ به حدّى که از خاک بودن خارج نشود ـ و ظرف را با آن خاکمال کنند و بعد آن را با آب قليل دو مرتبه بشويند و احتياط واجب آن است که اگر با آب کُر يا جارى نيز آن را مىشويند، دو مرتبه بشويند و ظرفى را که سگ ليسيده يا آب دهانش در آن ريخته شده، بنابر احتياط واجب بايد ابتدا خاکمال کرد و سپس سه مرتبه با آب قليل و يا دو مرتبه با آب کر يا جارى شست.
مسأله 143 :
اگر دهانه ظرفى که سگ دهن زده تنگ باشد و نتوان آن را خاکمال کرد، بايد مقدارى آب با خاک مخلوط کنند ـ به حدّى که از خاک بودن خارج نشود ـ و آن را داخل ظرف بريزند و ظرف را به شدت حرکت دهند تا خاک به تمام اطراف آن برسد.
(29)
مسأله 144 :
ظرفى را که خوک از آن چيز روانى بخورد، بايد هفت مرتبه با آب قليل شست؛ بلکه بنابر احتياط واجب در کُر و جارى نيز بايد هفت مرتبه شسته شود و احتياط مستحب آن است که خاکمال نيز شود. ظرفى که خوک آن را بليسد و يا آب دهانش در آن بريزد نيز بنابر احتياط همين حکم را دارد.
مسأله 145 :
اگر بخواهند ظرفى را که با شراب نجس شده آب بکشند، بهتر است هفت مرتبه بشويند، اگرچه سه بار شستن با آب قليل و يا يک بار شستن با آب کُر يا جارى کفايت مىکند.
مسأله 146 :
اگر کوزهاى را که از گِل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن نفوذ کرده، در آب کُر يا جارى بگذارند، به هر جاى آن که آب برسد پاک مىشود و اگر بخواهند باطن آن نيز پاک شود، بايد به قدرى در آب کُر يا جارى بماند که آب به تمام آن فرو رود و نفوذ رطوبت کافى نيست.
مسأله 147 :
ظرف نجس را به دو نوع مىتوان با آب قليل آب کشيد: يکى آن که آن را سه مرتبه پرکنند وخالى کنند، ديگر آن که سه مرتبه قدرى آب در آن بريزند و در هر مرتبه آب را به گونهاى در آن بگردانند که به جاهاى نجس آن برسد و بعد بيرون بريزند.
مسأله 148 :
اگر ظرف بزرگى، مثل پاتيل و خمره نجس شود، چنانچه بخواهند با آب قليل آن را پاک کنند بايد سه مرتبه آن را از آب پر و خالى کنند و يا سه مرتبه آب را به گونهاى در آن بريزند که تمام اطراف آن شسته شود و يا سه مرتبه مقدارى آب در آن بريزند و در هر مرتبه آن آب را به گونهاى در آن بگردانند که آب به تمام اطراف آن برسد، و در هر مرتبه آبى را که ته آن جمع مىشود بيرون آورند، و احتياط واجب آن است که در هر مرتبه، ظرفى را که با آن آبها را بيرون مىآورند آب بکشند و اگر ظرف بزرگ را با آب کُر مىخواهند آب بکشند، يک بار شستن کافى است.
مسأله 149 :
اگر مِس نجس و مانند آن را ذوب کنند و وسيلهاى با آن بسازند و آن را آب بکشند، ظاهر آن پاک مىشود.
مسأله 150 :
اگر تنورى با ادرار نجس شود، چنانچه دو مرتبه آب قليل را از بالا به
(30)
گونهاى در آن بريزند که تمام اطراف آن را فرا بگيرد، پاک مىشود و اگر به همين صورت آب کُر در آن بريزند، يک مرتبه کافى است و در غير ادرار، اگر بعد از برطرف شدن نجاست، يک مرتبه به دستورى که گفته شد آب در آن بريزند، کافى است و بهتر است که گودالى ته آن بکنند تا آبها در آن جمع شود و بعد آنها را بيرون بياورند و سپس آن گودال را با خاکِ پاک پر کنند.
مسأله 151 :
اگر چيز نجسى را بعد از برطرف کردن عين نجاست يک مرتبه در آب کُر يا جارى به گونهاى فرو برند که آب به تمام جاهاى نجس آن برسد، پاک مىشود.
مسأله 152 :
اگر بخواهند چيزى غير از ظروف را که با ادرار نجس شده با آب قليل آب بکشند، بايد يک مرتبه آب روى آن بريزند و پس از آن که آب از آن جدا شد و چيزى از ادرار در آن باقى نماند، يک مرتبه ديگر آب روى آن بريزند تا پاک شود، ولى در لبـاس و فرش و مانند آنها، بايد بعد از هر دفعه آن را فشار دهند تا غُساله آن بيرون آيد. (غُساله آبى است که معمولاً در وقت شستن و بعد از آن، از چيزى که شسته شده خود بخود يا به وسيله فشار خارج مىشود.)
مسأله 153 :
اگر چيزى با ادرار بچّه شيرخوارى که غذاخور نشده نجس شود، چنانچه يک مرتبه به گونهاى روى آن آب بريزند که به تمام جاهاى نجس آن برسد، پاک مىشود، ولى احتياط مستحب آن است که يک مرتبه ديگر نيز آب روى آن بريزند، و در لباس و فرش و مانند آنها، چنانچه با آب قليل آب کشيده شوند، بنابر احتياط فشار دادن لازم است.
مسأله 154 :
اگر چيزى غير از ظروف با غير ادرار نجس شود، چنانچه بعد از برطرف کردن نجاست يک مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود، پاک مىگردد؛ و نيز اگر در مرتبه اوّل که آب روى آن مىريزند، نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست نيز آب روى آن بيايد، پاک مىشود، ولى در هر صورت، لباس و مانند آن را چنانچه با آب قليل آب بکشند، بايد فشار دهند تا غُساله آن بيرون آيد.
مسأله 155 :
اگر حصير نجس را که با نخ بافته شده در آب کُر يا جارى فرو برند،
(31)
بعد از برطرف شدن عين نجاست پاک مىشود.
مسأله 156 :
اگر ظاهر گندم، برنج، صابون و مانند آنها نجس شود، با فرو بردن در کُر و جارى پاک مىگردد.
مسأله 157 :
اگر گندم، برنج، صابون و مانند آنها مدتى در آب نجس قرار داده شوند و باطن آنها نيز نمنماک شود، نجس شدن باطن آنها مشکل است، زيرا احتمال اين که آب به صورت روان ومايع به داخل آنها نفوذ نکرده بلکه فقط به صورت رطوبت جذب شده باشد، قوى است.
مسأله 158 :
اگر ظاهر برنج، گوشت يا چيزى مانند آنها با ادرار نجس شده باشد و بخواهند با آب قليل آن را آب بکشند، چنانچه آن را در ظرفى بگذارند و دو مرتبه آب روى آن بريزند و خالى کنند، پاک مىشود و ظرف آن نيز پاک مىگردد و اگر با غير ادرار نجس شده باشد، يک مرتبه آب ريختن کفايت مىکند مگر اين که خود ظرف نيز قبل از ريختن آب نجس شده باشد که در اين صورت سه مرتبه شستن لازم است، ولى اگر بخواهند لباس و مانند آن را که براى پاک شدن بايد فشار داده شود در ظرفى بگذارند و آب بکشند، بايد هر مرتبه که آب روى آن مىريزند، آن را فشار دهند و ظرف را کج کنند تا غُسالهاى که در آن جمع شده بيرون بريزد.
مسأله 159 :
لباس نجسى را که با نيل و مانند آن رنگ شده، اگر در آب کُر يا جارى فرو برند و آب پيش از آن که به واسطه رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد، آن لباس پاک مىشود، حتى اگر هنگام فشار دادن، آب مضاف از آن بيرون آيد.
مسأله 160 :
ماشينهاى لباسشويى در صورتى که اطمينان پيدا شود آب لولهکشى شهر به لباسها متصل و بر همه آنها مسلط شده، پاک کنندهاند، اگرچه غُساله آن به تدريج خارج گردد، ولى شستن به وسيله ماشينهايى که تماس آب به تمام لباس به تدريج و پس از قطع آب و به وسيله دَوَران انجام مىشود، حکم شستن با آب قليل را دارد.
مسأله 161 :
اگر لباسى را در آب کُر يا جارى آب بکشند و بعد مثلاً لجن در آن ببينند، چنانچه احتمال ندهند که آن لجن از رسيدن آب به لباس جلوگيرى کرده، آن لباس
(32)
پاک است.
مسأله 162 :
اگر بعد از آب کشيدن لباس و مانند آن خورده گِل يا اِشنان يا پودر و صابون لباسشويى در آن ديده شود، در صورتى که بدانند که خورده گِل يا اشنان يا پودر و صابون با آب شسته شده، پاک است ولى اگر آب نجس به باطن گِل يا اشنان يا پودر و صابون رسيده باشد، ظاهر گِل و اشنان يا پودر و صابون پاک و باطن آنها نجس است.
مسأله 163 :
هر چيز نجس تا عين نجاست را از آن برطرف نکنند پاک نمىشود، ولى اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشکال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف کنند و لباس را آب بکشند و رنگ خون در آن بماند، پاک مىباشد، اما چنانچه به واسطه بو يا رنگ، احتمال عرفى داده شود که ذرّههاى نجاست در آن چيز باقى مانده، آن چيز پاک نيست.
مسأله 164 :
اگر نجاست بدن را در آب کُر يا جارى برطرف کنند، بدن پاک مىشود و بيرون آمدن و دوباره در آب فرو رفتن لازم نيست.
مسأله 165 :
اگر آب را در دهان بگردانند و آن را به تمام غذاى نجسى که بين دندانها مانده برسانند، آن غذا پاک مىشود.
مسأله 166 :
اگر موى سر و صورت زياد باشد و آن را با آب قليل آب بکشند، پاک مىشود و فشار دادن لازم نيست.
مسأله 167 :
اگر جايى از بدن يا لباس را با آب قليل آب بکشند، اطراف آنجا که متصل به آن است و معمولاً هنگام آب کشيدن آب به آن جا مىرسد، چنانچه آبى که براى پاک شدن محل نجس مىريزند به آن اطراف جارى شود، با پاک شدن جاى نجس آنجا نيز پاک مىشود. همچنين اگر چيز پاکى را کنار چيز نجس بگذارند و روى هر دو آب بريزند، هر دو پاک مىشوند. پس اگر براى آب کشيدن يک انگشت نجس، روى همه انگشتان آب بريزند، بعد از پاک شدن انگشت نجس، تمام انگشتان پاک مىشوند.
مسأله 168 :
گوشت و دنبهاى که نجس شدهاند و همچنين بدن يا لباسى که چربىِ کمى دارند و آن چربى از رسيدن آب به آنها جلوگيرى نمىکند، مثل چيزهاى ديگر آب
(33)
کشيده مىشوند.
مسأله 169 :
اگر ظرف يا بدن نجس باشد و بعد به گونهاى چرب شود که از رسيدن آب به آنها جلوگيرى کند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بکشند، بايد اوّل چربى را برطرف کنند تا آب به آنها برسد.
مسأله 170 :
اگر چيز نجسى را که عين نجاست در آن نيست يک مرتبه زير شيرى که متصل به کُر است بشويند، پاک مىشود؛ و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن، زير شير يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبى که از آن چيز مىريزد، بو يا رنگ يا مزه نجاست به خود نگرفته باشد، با همان مقدار آب شير پاک مىگردد؛ اما اگر آبى که از آن مىريزد، بو يا رنگ يا مزه نجاست گرفته باشد، بايد به قدرى آب از شير روى آن بريزند تا آبى که از آن جدا مىشود، بو يا رنگ يا مزه نجاست نداشته باشد.
مسأله 171 :
اگر چيزى را آب بکشد و يقين کند پاک شده و بعد شک کند که عين نجاست را از آن برطرف کرده يا نه، چنانچه هنگام آب کشيدن متوجه برطرف کردن عين نجاست بوده باشد، آن چيز پاک است.
مسأله 172 :
زمينى که آب روى آن جارى نمىشود، اگر نجس شود با آب قليل پاک نمىگردد، ولى زمينى که سطح آن از شن يا ريگ است ـ چون آبى که روى آن مىريزند از آن جدا شده و در شن و ريگ فرو مىرود ـ با آب قليل پاک مىشود، امّا زير ريگها نجس مىماند.
مسأله 173 :
اگر زمين سنگ فرش و آجر فـرش و زمـين سـختى که آب در آن فرو نمىرود نجس شود، در صورتى با آب قليل پاک مىگردد که به قدرى آب روى آن بريزند که جارى شود، و چنانچه آبى که روى آن ريختهاند از سوراخى بيرون رود، همه زمين پاک مىشود، و اگر بيرون نرود، جايى که آبها جمع مىشوند نجس مىماند و براى پاک شدن آنجا، بايد گودالى بکنند که آب در آن جمع شود و بعدا آب را بيرون بياورند و گودال را با خاک پاک پر کنند.
مسأله 174 :
اگر ظاهر سنگ نمک و مانند آن نجس شود، با آب کمتر از کُر نيز
(34)
پاک مىشود.
مسأله 175 :
اگر از شکر آب شده نجس، قند يا نبات بسازند و در آب کُر يا جارى بگذارند، پاک نمىشود.
2 ـ زمين
مسأله 176 :
کف پا و تهِ کفش نجس با راه رفتن يا ماليدن آن بر روى زمين، با پنج شرط پاک مىشود:
اوّل: زمين پاک باشد. دوم: خشک باشد، ولى چنانچه رطوبت کمى داشته باشد که سرايت نکند، اشکال ندارد. سوم: اگر عين نجس ـ مثل خون و ادرار ـ يا چيز متنجس ـ مثل گِلى که نجس شده ـ در کف پا و زير کفش باشد، به واسطه راه رفتن يا ماليدن پا به زمين و يا عامل ديگرى برطرف شود. چهارم: زمين بايد خاک، سنگ، آجر فرش و مانند آنها باشد، و با راه رفتن روى فرش و حصير، کف پا و زير کفشِ نجس پاک نمىشود، ولى با راه رفتن روى سبزه پاک مىشود. پنجم: نجاست کف پا يا کفش از زمين به پا يا کفش سرايت کرده باشد، هرچند با غير راه رفتن حاصل شده باشد.
مسأله 177 :
کف پا و زير کفشِ نجس به واسطه راه رفتن روى آسفالت پاک مىشود؛ ولى با راه رفتن روى زمينى که با چوب فرش شده است، پاک شدن آن محلّ اشکال است.
مسأله 178 :
براى پاک شدن کف پا و زير کفش، بهتر است پانزده ذراع يا بيشتر راه بروند، اگرچه با کمتر از پانزده ذراع يا با ماليدن پا به زمين نيز نجاست برطرف شود.
مسأله 179 :
لازم نيست کف پا و زير کفشِ نجس، تر باشد، بلکه اگر خشک نيز باشد با راه رفتن پاک مىشود.
مسأله 180 :
هنگامى که کف پا يا زير کفش نجس با راه رفتن پاک شد، مقدارى از اطراف آن نيز که معمولاً با گِل آلوده مىشود، اگر به زمين برسد يا خاک به آن اطراف برسد، پاک مىگردد.
مسأله 181 :
کسى که با دست و زانو راه مىرود، اگر کف دست يا زانوى او نجس
(35)
شود، به وسيله راه رفتن پاک مىشود؛ و همچنين است زير عصا، زير پاى مصنوعى، نعل چهار پايان، چرخ اتومبيل، درشکه و مانند آنها.
مسأله 182 :
اگر بعد از راه رفتن، عين نجاست از کف پا يا زير کفش بر طرف شود، پاک مىشوند، اگرچه بو يا رنگ آن باقى مانده باشد؛ و بنابر احتياط بايد ذرههاى کوچک نجاست نيز برطرف شود، ولى باقى ماندن ذرات ريزى که معمولاً با راه رفتن برطرف نمىشوند مانعى ندارد.
مسأله 183 :
داخل کفش و مقدارى از کف پا که به زمين نمىرسد، به واسطه راه رفتن پاک نمىشود، و پاک شدن کف جوراب به واسطه راه رفتن محل اشکال است؛ ولى اگر کف جوراب از پوست باشد، به وسيله راه رفتن پاک مىشود.
3 ـ آفتاب
مسأله 184 :
آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايى را که مانند در و پنجره در ساختمان به کار برده مىشوند و همچنين ميخى را که به ديوار کوبيدهاند، با چهار شرط پاک مىکند:
اوّل: چيز نجس مرطوب باشد، پس اگر خشک باشد بايد به وسيلهاى آن را مرطوب کنند تا آفتاب آن را خشک کند. دوم: اگر عين نجاست در آن چيز باشد، پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف کنند. سوم: چيزى از تابيدن آفتاب جلوگيرى نکند، پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشک کند، آن چيز پاک نمىشود؛ ولى اگر ابر و مانند آن به قدرى نازک باشد که از تابيدن آفتاب جلوگيرى نکند، اشکال ندارد؛ و اگر از پشت شيشه بتابد، پاک شدن آن محل اشکال است؛ و انعکاس آفتاب به وسيله آينه چيز نجس را پاک نمىکند. چهارم: آفتاب به تنهايى چيز نجس را خشک کند، پس اگر چيز نجس به واسطه باد و آفتاب خشک شود، پاک نمىگردد، ولى اگر باد به قدرى کم باشد که نگويند به خشک شدن چيز نجس کمک کرده، اشکال ندارد.
مسأله 185 :
همان گونه که ظاهر ساختمان، زمين، ديوار و مانند آنها با تابش آفتاب
(36)
پاک مىشود، باطن آنها که به آنها متصل است نيز پاک مىشود، به شرط آن که ظاهر و باطن در يک مرتبه تابش آفتاب با هم خشک شوند، پس اگر يک مرتبه آفتاب بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشک کند و مرتبه ديگر زير آن را خشک نمايد، فقط روى آن پاک مىشود و زير آن نجس مىماند؛ همچنين بايد ما بين سطح زمين يا ساختمان که آفتاب به آن مىتابد با داخل آن، هوا يا جسم پاک ديگرى فاصله نباشد، وگرنه قسمت داخل آن پاک نمىشود.
مسأله 186 :
گياهان و درختان و برگ و ميوه آنها مادامى که قطع نشدهاند به واسطه آفتاب پاک مىشوند، ولى حصير نجس بنابر احتياط به واسطه آفتاب پاک نمىشود.
مسأله 187 :
اگر آفتاب به زمين نجس بتابد سپس انسان شک کند که زمين هنگام تابيدن آفتاب مرطوب بوده يا نه يا رطوبت آن به واسطه آفتاب خشک شده يا نه و همچنين اگر شک کند که پيش از تابش آفتاب، عين نجاست از آن برطرف شده يا نه يا شک کند که چيزى مانع تابش آفتاب بوده يا نه، آن زمين پاک نمىشود.
مسأله 188 :
اگر دو طرف ديوار نجس باشد و آفتاب به يک طرف آن بتابد، طرفى که آفتاب به آن نتابيده پاک نمىشود.
4 ـ اِسْتِحاله
مسأله 189 :
اگر جنس چيزى به گونهاى تغيير کند که تبديل به جنس ديگرى گردد، مىگويند «استحاله» شده است و اگر جنس چيز نجس يا متنجسى به گونهاى تغيير کند که به صورت چيز پاکى در آيد، به سبب استحاله پاک مىشود؛ مثل آن که سگ در نمکزار فرو رود و تبديل به نمک شود يا چوب نجسى بسوزد و خاکستر گردد؛ ولى اگر جنس آن عوض نشود ـ مثل آن که گندم نجس را آرد کنند يا با آرد نجس نان بپزند ـ پاک نمىشود.
مسأله 190 :
کوزه گِلى و مانند آن که از گِل نجس ساخته شده، نجس است و بايد از ذغالى که از چوب نجس درست شده اجتناب نمايند.
مسأله 191 :
چيز نجسى که معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.
(37)
مسأله 192 :
اگر شراب بخودى خود يا به واسطه آن که چيزى مثل سرکه و نمک در آن ريختهاند سرکه شود، پاک مىگردد.
مسأله 193 :
شرابى که از انگور نجس درست مىکنند، بنابر احتياط با سرکه شدن پاک نمىشود، بلکه اگر نجاستى نيز از خارج به شراب برسد، احتياط واجب آن است که بعد از سرکه شدن نيز از آن اجتناب نمايند.
مسأله 194 :
سرکهاى که از انگور و کشمش و خرماى نجس درست مىکنند، نجس است و اگر پيش از تبديل شدن به سرکه، به شراب تبديل شوند نيز بنابر احتياط با سرکه شدن پاک نمىشوند.
مسأله 195 :
اگر پوشال ريز انگور يا خرما داخل آنها باشد و از آنها سرکه بريزند، اشکالى ندارد؛ ولى احتياط آن است که پيش از آن که خرما و کشمش و انگور سرکه شوند، خيار و بادنجان و مانند آن را در آنها نريزند.
5 ـ کم شدن دو سوم آب انگور
مسأله 196 :
آب انگورى که به وسيله آتش و مانند آن ـ مثل وسايل برقى ـ جوشيده، پيش از آن که ثلثان شود (يعنى دو قسمت آن تبخير شود و يک قسمت آن باقى بماند) نجس نيست، ولى خوردن آن حرام است و با ثلثان شدن، خوردن آن حلال مىشود؛ ولى اگر ثابت شود که مست کننده است، حرام و نجس مىباشد؛ و اگر خود بخود جوش آمده باشد، خوردن آن حرام بوده و بنابر احتياط واجب نجس است و فقط با سرکه شدن پاک و حلال مىشود.
مسأله 197 :
اگر در يک خوشه غوره يک يا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبى که از آن خوشه گرفته مىشود آبغوره بگويند و اثرى از شيرينى در آن نباشد و بجوشد، پاک و خوردن آن حلال است.
مسأله 198 :
اگر چيزى که معلوم نيست غوره است يا انگور جوش بيايد، حرام نمىشود.
(38)
6 ـ انتقال
مسأله 199 :
اگر خون بدن انسان يا حيوانى که خون جهنده دارد (يعنى حيوانى که وقتى رگ آن را مىبرند، خون از آن جستن مىکند) به بدن حيوانى که خون جهنده ندارد منتقل شود و خون آن حيوان حساب شود، پاک مىگردد، و اين را «انتقال» مىگويند؛ اما خونى که زالو از انسان مىمکد، چون به آن خون زالو گفته نمىشود و خون انسان محسوب مىشود، نجس مىباشد.
مسأله 200 :
اگر کسى پشهاى را که به بدنش نشسته بکشد و نداند خونى که از پشه بيرون آمده، از او مکيده يا از خود پشه مىباشد و همچنين اگر بداند از او مکيده، ولى جزء بدن پشه حساب شود، آن خون پاک است؛ اما اگر فاصله بين مکيدن خون و کشتن پشه به قدرى کم باشد که بگويند خون انسان است، نجس است.
7 ـ اسلام
مسأله 201 :
اگر کافر شهادتين، يعنى «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ» بگويد، مسلمان مىشود و از آن پس، بدن، آب دهان، آب بينى و عرق او پاک است؛ ولى اگر هنگام مسلمان شدن عين نجاست به بدن او بوده باشد، بايد آن را برطرف کند و جاى آن را آب بکشد و اگر پيش از مسلمان شدن عين نجاست برطرف شده باشد، احتياط واجب آن است که جاى آن را آب بکشد.
مسأله 202 :
اگر هنگامى که کافر بوده، لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد وآن لباس در هنگام مسلمان شدن در بدن او نباشد، آن لباس نجس است، بلکه اگر در بدن او باشد نيز بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب کند.
مسأله 203 :
اگر کافر شهادتين بگويد و انسان نداند قلبا مسلمان شده يا نه، و يا اين که بداند قلبا مسلمان نشده ولى چيزى که منافى اظهار شهادتين باشد از او سر نزده باشد، مسلمان و پاک است.
(39)
8 ـ تَبَعيّت
مسأله 204 :
تبعيّت آن است که چيز نجسى به واسطه پاک شدن چيز نجس ديگر پاک شود.
مسأله 205 :
اگر شراب سرکه شود، ظرف آن نيز تا جايى که شراب به هنگام جوش آمدن بهآنجا رسيده بوده، پاک مىشود و پارچه و چيزى هم که معمولاً روى آن مىگذارند، اگر با رطوبت شراب نجس شده باشد، پاک مىگردد، بلکه اگر هنگام جوشيدن، سر ريز شده و پشت ظرف به آن آلوده شود، بعد از سرکه شدن، پشت ظرف نيز پاک مىشود.
مسأله 206 :
تخته يا سنگى که روى آن ميّت را غسل مىدهند و پارچهاى که با آن عورت ميّت را مىپوشانند و دست کسى که او را غسل مىدهد و همينطور کيسه و صابونى که با آن ميّت شسته مىشود و تا انتهاى غسلهاى سه گانه به کار برده مىشوند، بعد از تمام شدن غسل پاک مىشوند.
مسأله 207 :
کسى که چيزى را با دست خود آب مىکشد، اگر دست و آن چيز با هم آب کشيده شوند، بعد از پاک شدن آن چيز، دست او هم پاک مىشود.
مسأله 208 :
فرزندان نابالغ کفار، پس از اسلام آوردن پدر يا مادر خود، محکوم به اسلام بوده و به تبعيّت آنان پاک مىشوند، ولى قبل از اسلام آوردن پدر يا مادر حکم کافر را دارند؛ مگر اين که خود آنها مميّز و اهل فکر و تشخيص بوده و در اين جهت تابع پدر و مادر نباشند.
مسأله 209 :
اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بکشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبى که روى آن ريختهاند جدا شود، رطوبتى که در آن مىماند پاک است.
مسأله 210 :
قطرههاى آبى که پس از آب کشيدن ظرف نجس با آب قليل و بعد از جدا شدن آبى که براى پاک شدن روى آن ريختهاند، در آن باقى مىماند پاک است.
(40)
9 ـ برطرف شدن عين نجاست
مسأله 211 :
اگر بدن حيوان با عين نجس ـ مثل خون ـ يا متنجس ـ مثل آب نجس ـ آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند، بدن آن حيوان نيز پاک مىشود.
مسأله 212 :
اگر باطن بدن انسان مانند داخل دهان و بينى با عين نجاست و يا چيز متنجس آلوده شود، بر طرف کردن آن چيز نجس يا متنجّس کافى است و آب کشيدن باطن بدن لازم نيست؛ ولى چنانچه قسمتى از آنها که معمولاً ديده مىشود، آلوده شده باشد، بنابر احتياط واجب بايد پس از بر طرف کردن آن چيز نجس يا متنجّس آن قسمت آب کشيده شود.
مسأله 213 :
اگر چيزى مانند انگشتان دست، دندان مصنوعى، موادى که دندان را با آن پر مىکنند، باقى مانده غذا و يا هر جسم خارجى ديگر، در باطن بدن (مانند داخل دهان يا بينى) با نجاست تماس پيدا کند، چنانچه برخورد با نجاست در قسمتهايى از باطن باشد که معمولاً ديده مىشود، بنابر احتياط واجب بايد آن را آب کشيد و چنانچه در قسمتهايى باشد که معمولاً ديده نمىشود ـ مانند انتهاى دهان ـ در صورتى که عين نجاست در آن جسم خارجى نباشد، آب کشيدن آن لازم نيست.
مسأله 214 :
اگر جايى که انسان نمىداند ظاهر بدن است يا باطن آن با نجاست تماس پيدا کند، بنابر احتياط واجب بايد آن را آب بکشد؛ ولى اگر نداند قسمتى که جزء باطن بدن است، از قسمتهايى است که معمولاً ديده نمىشود يا نه، آب کشيدن آن لازم نيست.
مسأله 215 :
اگر گرد و خاک نجس به لباس، فرش و مانند آن بنشيند، چنانچه هر دو خشک باشند نجس نمىشوند و بر طرف کردن گرد و خاک کافى است و شستن لازم نيست؛ ولى اگر گرد و خاک يا لباس، فرش و مانند آن مرطوب باشد، بايد محل نشستن گرد و خاک را آب بکشند.
10 ـ اِسْتِبـْراء حيوان نجاستخوار
مسأله 216 :
ادرار و مدفوع حيوانى که به خوردن مدفوع انسان عادت کرده نجس
(41)
است و اگر بخواهند پاک شود، بايد آن را استبراء کنند، يعنى تا مدتى که بعد از آن مدّت ديگر به آن نجاستخوار نمىگويند، نگذارند نجاست بخورد و بنابر احتياط واجب بايد شتر نجاستخوار را چهل روز، گاو را بيست روز، گوسفند را ده روز، مرغابى را پنج روز و مرغ خانگى را سه روز از خوردن نجاست باز دارند.
11 ـ غايب شدن مسلمان
مسأله 217 :
اگر شخصى بداند که بدن يا لباس مسلمانى يا چيز ديگرى مانند ظرف و فرش که در اختيار آن مسلمان است نجس شده و سپس آن مسلمان غايب گردد و آن شخص احتمال بدهد که او آن چيز را آب کشيده، آن چيز براى آن شخص پاک است؛ ولى احتياط واجب اين است که چهار شرط ذيل نيز مراعات شود:
اول: آن که آن مسلمان بداند که آن چيز با چيزى که در نظر آن شخص نجس است، برخورد کرده است.
دوم: آن که آن مسلمان نيز آن چيز را نجس بداند.
سوم: آن که آن مسلمان آن چيز را در موردى که طهارت شرط آن است به کار ببرد، مثل اين که با آن لباس نماز بخواند و يا در آن ظرف غذا بخورد.
چهارم: آن که آن مسلمان بداند موردى که آن چيز را در آن به کار مىبرد، مشروط به طهارت آن چيز است، مثلاً بداند که نماز را بايد در لباس پاک بخواند.
راههايى که پاک شدن چيز نجس با آنها ثابت مىشود
مسأله 218 :
پاک شدن چيز نجس با چند راه ثابت مىشود:
اول: اين که خود انسان يقين يا اطمينان پيدا کند چيزى که نجس بوده، پاک شده است.
دوم: اين که دو نفر عادل خبر دهند که آن را تطهير کردهاند و يا خبر از امرى دهند که به واسطه آن امر، چيز نجس در نظر انسان پاک مىشود، مثل اين که خبر از ريزش باران بر روى چيز نجس بدهند.
(42)
سوم: اين که کسى که آن چيز نجس در دست او بوده، بگويد: «آن چيز را آب کشيدم يا آن چيز پاک شده» و لازم نيست که آن شخص عادل باشد، ولى نبايد متهم به بىمبالاتى در مورد طهارت و نجاست باشد.
چهارم: اين که مسلمانى آن را آب بکشد، اگرچه معلوم نباشد که درست آب کشيده يا نه.
پنجم: اين که مسلمانى که آن چيز متعلّق به او بوده، با شرايطى که گفته شد، غايب شود.
مسأله 219 :
اگر انسان حالى دارد که در آب کشيدن چيز نجس يقين پيدا نمىکند، نبايد به حال خود اعتنا کند و بايد مانند مردم معمولى رفتار نمايد؛ يعنى چيزى را که آنها پاک مىدانند، پاک بداند.
احکام ظرفها
مسأله 220 :
خوردن و آشاميدن از ظرفى که از پوست سگ، خوک يا مردار ساخته شده، حرام است و نبايد آن ظرف را در وضو گرفتن و غسل کردن و نيز در کارهايى که بايد با چيز پاک انجام داد به کار برند؛ بلکه احتياط مستحب آن است که از چرم سگ، خوک و مردار در هيچ کارى استفاده نکنند.
مسأله 221 :
استفاده کردن از ظرف طلا و نقره در خوردن، آشاميدن، وضو گرفتن، غسل کردن، تطهير نجاسات و امثال آنها حرام است و احتياط واجب اين است که از آنها در زينت اطاق نيز استفاده نشود، و نگاه داشتن آنها نيز خالى از اشکال نيست.
مسأله 222 :
ساختن ظرف طلا و نقره و مزدى که براى آن مىگيرند احتياطا حرام است.
مسأله 223 :
خريد و فروش ظرف طلا و نقره و پول و عوضى که فروشنده مىگيرد احتياطا حرام است.
مسأله 224 :
اگر گيره استکان از طلا يا نقره ساخته شده باشد و بعد از برداشتن استکان به آن ظرف گفته شود، استعمال آن چه به تنهايى و چه با استکان حرام است و
(43)
اگر به آن ظرف گفته نشود، استعمال آن مانعى ندارد.
مسأله 225 :
استعمال ظرفى که روى آن را آب طلا يا آب نقره دادهاند، اشکال ندارد؛ اگرچه استعمال ظرفى که روى آن را آب نقره دادهاند، مکروه است؛ بلکه بنابر احتياط واجب آب خوردن از آن با دهان نهادن بر جايى که با نقره پوشانده شده، جايز نيست.
مسأله 226 :
اگر فلزّى را با طلا يا نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدرى زياد باشد که به آن ظرف، ظرف طلا يا نقره نگويند، استعمال آن مانعى ندارد.
مسأله 227 :
اگر غذايى را که در ظرف طلا و نقره است به منظور پرهيز از حرام در ظرف ديگرى بريزند، اين استعمال اشکال ندارد؛ ولى اگر بخواهند در ظرف دوم غذا بخورند، چنانچه خالى کردن ظرف طلا و نقره به اين خاطر نباشد که غذا خوردن از ظرف طلا و نقره جايز نيست، اين استعمال حرام مىباشد.
مسأله 228 :
استعمال بادگير قليان، غلاف شمشير و کارد، اگر از طلا يا نقره باشند، اشکال ندارد؛ ولى احتياط واجب اين است که چيزهايى مثل عطردان، سرمهدان، قاب قرآن و مانند آنها، از طلا و نقره نباشند.
مسأله 229 :
استعمال ظرف طلا يا نقره براى خوردن و آشامدن و يا استعمالات ديگر، در حال ناچارى اشکال ندارد؛ بلکه در صورتى که ناچار شود که دست يا صورت يا بدن خود را با آبى که در ظرف طلا يا نقره است بشويد، مىتواند آنها را به نيّت وضو يا غسل بشويد؛ ولى اگر اضطرارى به شستن اعضاى وضو يا غسل با آن آب نداشته باشد، نمىتواند با آن وضو گرفته و يا غسل کند، بلکه بايد تيمّم نمايد.
مسأله 230 :
استعمال ظرفى که معلوم نيست از طلا و نقره است يا از چيز ديگر، اشکال ندارد.