مطهرات
مسأله 121 :
يازده چيز نجاست را پاک مى کند و آنها را مطهرات گويند:
اول آب،
دوم زمين،
سوم آفتاب،
چهارم انقلاب،
پنجم کم شدن دو سوم آب انگور،
ششم انتقال،
هفتم اسلام،
هشتم تبعيت،
نهم برطرف شدن عين نجاست،
دهم استبراء حيوان نجاست خوار،
يازدهم غايب شدن مسلمان . احکام اينها به طور تفصيل در مسائل آينده گفته مى شود.
1. آب
مسأله 122 :
آب با چهار شرط، چيز نجس را پاک مى کند:
اول آنکه مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد چيز نجس را پاک نمى کند.
دوم آنکه پاک باشد،
سوم آنکه وقتى چيز نجس را مى شويند آب مضاف نشود و بو يا رنگ يا مزه نجاست هم نگيرد،
چهارم
صفحه 133
آنکه بعد از آب کشيدن چيز نجس عين نجاست در آن نباشد. و پاک شدن چيز نجس با آب قليل يعنى آب کمتر از کرّ، شرطهاى ديگرى هم دارد که بعداً گفته مى شود.
مسأله 123 :
ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، ولى در کر و جارى يک مرتبه کافى است هرچند سه مرتبه بهتر است، ولى ظرفى را که سگ ليسيده يا از آن ظرف آب يا چيز روان ديگر خورده، بايد اول با خاک پاک، خاک مال کرد و بعد يک بار در کر يا جارى يا دو بار با آب قليل شست، و همچنين ظرفى را که آب دهان سگ در آن ريخته بنابر احتياط واجب بايد پيش از شستن خاک مال کرد.
مسأله 124 :
اگر دهانه ظرفى که سگ دهن زده; تنگ باشد و نشود آن را خاک مال کرد، چنانچه ممکن است بايد کهنه به چوبى بپيچند و به توسط آن، خاک را در آن ظرف بمالند.
مسأله 125 :
اگر بخواهند ظرفى را که با شراب نجس شده، با آب قليل آب بکشند بايد سه مرتبه بشويند و بهتر است هفت مرتبه شسته شود.
مسأله 126 :
ظرف نجس را با آب قليل دو جور مى شود آب کشيد: يکى آنکه سه مرتبه پر کنند و خالى کنند، ديگر آنکه سه دفعه قدرى آب در آن بريزند و در هر دفعه آب را طورى در آن بگردانند که به جاهاى نجس آن برسد و بيرون بريزند.
مسأله 127 :
اگر ظرف بزرگى مثل پاتيل و خمره نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر کنند و خالى کنند پاک مى شود. و همچنين است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بريزند، به طورى که به تدريج تمام اطراف آن، شسته شود و در هر دفعه آبى که ته آن جمع مى شود بيرون آورند و احتياط واجب آن است که در هر دفعه ظرفى را که با آن آبها را بيرون مى آورند آب بکشند.
مسأله 128 :
اگر چيز نجس را بعد از برطرف کردن عين نجاست يک مرتبه در آب کر يا جارى فرو برند يا آب لوله کشى را بر آن مسلط سازند به نحوى که آب به تمام جاهاى نجس آن برسد; پاک مى شود. بايد فرش و لباس و مانند اينها را طورى فشار يا حرکت دهند که آب داخل آن خارج شود.
صفحه 134
مسأله 129 :
اگر بخواهند چيزى را که با بول نجس شده با آب کر و جارى و لوله کشى، آب بکشند يک مرتبه کفايت مى کند ولى اگر بخواهند با آب قليل آب بکشند، چنانچه يک مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود، در صورتى که بول در آن نمانده باشد، يک مرتبه ديگر که آب روى آن بريزند پاک مى شود، ولى در لباس و فرش و مانند اينها بايد بعد از هر دفعه فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد (و غساله آبى است که معمولا در وقت شستن و بعد از آن، از چيزى که شسته مى شود، بيرون مى آيد).
مسأله 130 :
اگر چيزى به بول پسر شيرخوارى که غذاخور نشده و شير خوک و شير زن کافر نخورده، نجس شود، چنانچه يک مرتبه آب روى آن بريزند که به تمام جاهاى نجس آن برسد پاک مى شود. ولى احتياط مستحب آن است که يک مرتبه ديگر هم آب روى آن بريزند. و در لباس و فرش و مانند اينها فشار لازم نيست.
مسأله 131 :
اگر چيزى به غير بول نجس شود، چنانچه بعد از برطرف کردن نجاست يک مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود پاک مى گردد. و نيز اگر در دفعه اول که آب روى آن مى ريزند نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست، ريختن آب ادامه پيدا کند; پاک مى شود. ولى در هر صورت لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.
مسأله 132 :
اگر حصير نجس را که با نخ بافته شده در آب کر يا جارى فرو برند; بعد از برطرف شدن عين نجاست پاک مى شود.
مسأله 133 :
اگر ظاهر گندم و برنج و صابون و مانند اينها نجس شود، با فروبردن در آب کر و جارى پاک مى گردد. و اگر باطن آن ها نجس شود پاک نمى گردد.
مسأله 134 :
اگر لباسى را در آب کر يا جارى آب بکشند و بعد مثلا لجن آب در آن ببينند، چنانچه احتمال ندهند که جلوگيرى از رسيدن آب کرده آن لباس پاک است.
مسأله 135 :
هر چيز نجس، تا عين نجاست را از آن برطرف نکنند پاک نمى شود. ولى اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشکال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف کنند و لباس را آب بکشند و رنگ خون در آن بماند پاک مى باشد، اما چنانچه به واسطه بو يا رنگ يقين کنند يا احتمال دهند که ذره هاى نجاست در آن چيز مانده نجس است.
صفحه 135
مسأله 136 :
اگر نجاست بدن را در آب کر يا جارى برطرف کنند، بدن پاک مى شود، و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
مسأله 137 :
غذاى نجسى که لاى دندانها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به باطن غذاى نجس برسد ظاهر و باطن آن پاک مى شود. و گرنه تنها ظاهر آن پاک مى شود.
مسأله 138 :
اگر موى سر و صورت را با آب قليل آب بکشند، در صورتى که مو زياد باشد بايد فشار دهند که غساله آن جدا شود.
مسأله 139 :
اگر جايى از بدن يا لباس را با آب قليل آب بکشند، اطراف آنجا که متصل به آن است و معمولا موقع آب کشيدن آنجا نجس مى شود در صورتى که آبى که براى پاک شدن محل نجس مى ريزند به آن اطراف جارى شود با پاک شدن جاى نجس پاک مى شود. و هم چنين است اگر چيز پاکى را پهلوى چيز نجس بگذارند و روى هر دو آب بريزند. پس اگر براى آب کشيدن يک انگشت نجس، روى همه انگشتها آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد، بعد از پاک شدن انگشت نجس، تمام انگشتها پاک مى شود.
مسأله 140 :
گوشت و دنبه اى که نجس شده، مثل چيزهاى ديگر آب کشيده مى شود. و همچنين است اگر بدن يا لباس، چربى کمى داشته باشد که از رسيدن آب به آنها جلوگيرى نکند.
مسأله 141 :
چيز نجسى که عين نجاست در آن نيست; اگر زير شيرى که متصل به کر است يک دفعه بشويند، پاک مى شود و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن، زير شير يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبى که از آن چيز مى ريزد بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد، با آب شير پاک مى گردد. اما اگر آبى که از آن مى ريزد بو يا رنگ يا مزه نجاست گرفته باشد، بايد به قدرى آب شير روى آن بريزند تا در آبى که از آن جدا مى شود بو يا رنگ يا مزه نجاست نباشد.
مسأله 142 :
زمين خاکى که آب روى آن جارى نمى شود يا فرو نمى رود، اگر نجس
شود با آب قليل پاک نمى گردد ولى اگر با پارچه پاکى آب را جمع کند، دوباره آب بريزد
پاک مى شود. ولى زمينى که روى آن شن يا ريگ باشد، چون آبى که روى آن مى ريزند از صفحه 136
آن جدا شده و در شن و ريگ فرو مى رود، با آب قليل پاک مى شود، اما زير ريگها نجس مى ماند.
مسأله 143 :
زمين سنگ فرش و آجرفرش و زمين سختى که آب در آن فرو نمى رود، اگر نجس شود با آب قليل پاک مى گردد، ولى بايد به قدرى آب روى آن بريزند که جارى شود. و چنانچه آبى که روى آن ريخته اند از سوراخى بيرون رود همه زمين پاک مى شود، و اگر بيرون نرود جايى که آبها جمع مى شود، نجس مى ماند، مگر اين که با پارچه و يا ظرف پاکى آب را بردارند، سپس آب بريزند و با وسيله پاکى آب را بردارند.
مسأله 144 :
اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب کمتر از کر هم پاک مى شود.
مسأله 145 :
اگر شکر آب شده نجس را قند بسازند و در آب کر يا جارى بگذارند پاک نمى شود.
2. زمين
مسأله 146 :
زمين با چهار شرط کف پا و ته کفش نجس را پاک مى کند: اول آنکه پاک باشد. دوم آنکه خشک باشد. سوم آنکه اگر عين نجس مثل خون و بول، يا متنجس مثل گلى که نجس شده در کف پا و ته کفش باشد، به واسطه راه رفتن يا ماليدن پا به زمين برطرف شود. و نيز زمين بايد خاک يا سنگ يا آجرفرش و مانند اينها باشد و با راه رفتن روى فرش و حصير و سبزه، کف پا و ته کفش نجس پاک نمى شود. چهارم اين که کف پا و ته کفش از طريق راه رفتن نجس شده باشد، نه اين که از خارج نجاست به آنها برسد.
مسأله 147 :
کف پا و ته کفش نجس، به واسطه راه رفتن روى زمين خاکى و شنى، و آجر فرش و کف سيمانى پاک مى شود، و روى آسفالت و روى زمينى که با چوب فرش شده محل اشکال است.
مسأله 148 :
براى پاک شدن کف پا و ته کفش بهتر است پانزده ذراع (تقريباً هفت
صفحه 137
متر)(1) يا بيشتر راه بروند، حتى اگر هم به کمتر از پانزده قدم يا ماليدن پا به زمين; نجاست برطرف شود.
مسأله 149 :
لازم نيست کف پا و ته کفش نجس، تَر باشد بلکه اگر خشک هم باشد با راه رفتن پاک مى شود.
مسأله 150 :
بعد از آنکه کف پا يا ته کفش نجس با راه رفتن پاک شد مقدارى از اطراف آن هم که معمولا به گل آلوده مى شود اگر زمين يا خاک به آن اطراف برسد پاک مى گردد.
مسأله 151 :
کسى که با دست و زانو راه مى رود، اگر کف دست يا زانوى او نجس شود پاک شدن دست و زانوى او به وسيله راه رفتن محل اشکال است. و همچنين است ته عصا و ته پاى مصنوعى و نعل چهارپايان و چرخ اتومبيل و مانند اينها.
مسأله 152 :
اگر بعد از راه رفتن، ذره هاى کوچکى که جز با آب پاک نمى شود، در کف پا يا ته کفش بماند بايد آن ذره ها را هم برطرف کرد ولى باقى بودن بو و رنگ اشکال ندارد.
مسأله 153 :
توى کفش و مقدارى از کف پا که به زمين نمى رسد به واسطه راه رفتن پاک نمى شود. و پاک شدن کف جوراب به واسطه راه رفتن محل اشکال است ولى اگر کف جوراب از پوست باشد و از آن به جاى کفش استفاده مى شود به وسيله راه رفتن پاک مى شود.
3. آفتاب
مسأله 154 :
آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايى که مانند در و پنجره در ساختمان به کار برده شده، و همچنين ميخى را که به ديوار کوبيده اند و جزء ساختمان حساب مى شود با پنج شرط پاک مى کند: اول آنکه چيز نجس به طورى تَر باشد، که اگر چيز ديگرى به آن برسد تَر شود، پس اگر خشک باشد بايد به وسيله اى آن را تَر کنند تا آفتاب خشک کند. دوم آنکه اگر عين نجاست در آن چيز باشد پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف کنند. سوم آنکه چيزى از
1 . در روايات پانزده ذراع آمده است که ذراع يعنى نوک آرنج تا سر انگشت دست انسان، تقريباً 45سانتيمتر مى باشد.
صفحه 138
تابيدن آفتاب جلوگيرى نکند، پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشک کند، آن چيز پاک نمى شود ولى اگر ابر به قدرى نازک باشد که از تابيدن آفتاب جلوگيرى نکند اشکال ندارد. چهارم آنکه آفتاب به تنهايى چيز نجس را خشک کند، پس اگر مثلا چيز نجس به واسطه باد و آفتاب با هم خشک شود، پاک نمى گردد، ولى اگر باد به قدرى کم باشد که نگويند به خشک شدن چيز نجس کمک کرده اشکال ندارد. پنجم آنکه آفتاب مقدارى از بنا و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته يک مرتبه خشک کند، پس اگر يک مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشک کند و دفعه ديگر زير آن را خشک نمايد، فقط روى آن پاک مى شود و زير آن نجس مى ماند.
مسأله 155 :
درخت و گياه به واسطه آفتاب پاک مى شود.
مسأله 156 :
اگر آفتاب به زمين نجس بتابد، بعد انسان شک کند که زمين موقع تابيدن آفتاب تَر بوده يا نه، يا تَرى آن به واسطه آفتاب خشک شده يا نه، آن زمين نجس است و همچنين است اگر شک کند که پيش از تابش آفتاب، عين نجاست از آن برطرف شده يا نه يا شک کند که چيزى مانع تابش آفتاب بوده يا نه.
مسأله 157 :
اگر آفتاب به يک طرف ديوار نجس بتابد، طرفى که آفتاب به آن نتابيده پاک نمى شود ولى اگر ديوار به قدرى نازک باشد که به واسطه تابش به يک طرف، طرف ديگرش هم خشک شود پاک مى گردد.
4. استحاله
مسأله 158 :
اگر جنس چيز نجس به طورى عوض شود که به صورت چيز پاکى در آيد، پاک مى شود، و مى گويند «استحاله» شده است، مثل آنکه چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد يا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود ولى اگر جنس آن عوض نشود مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند يا نان بپزند، پاک نمى شود.
مسأله 159 :
کوزه گلى و مانند آن که از گل نجس ساخته شده و همچنين ذغالى که از چوب نجس درست شده باشد نجس است.
صفحه 139
مسأله 160 :
چيز نجسى که معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.
مسأله 161 :
اگر شراب به خودى خود يا به واسطه آنکه چيزى مثل سرکه و نمک در آن ريخته اند سرکه شود، پاک مى گردد.
مسأله 162 :
شرابى که از انگور نجس درست کنند، با سرکه شدن پاک نمى شود بلکه اگر نجاستى هم از خارج به شراب برسد احتياط واجب آن است که بعد از سرکه شدن از آن اجتناب نمايند.
مسأله 163 :
شرابى که از انگور پاک درست کنند اگر از خارج نجاستى به آن برسد احتياط واجب آن است که بعد از سرکه شدن از آن اجتناب نمايند.
مسأله 164 :
سرکه اى که از انگور و کشمش و خرماى نجس درست کنند، نجس است.
مسأله 165 :
اگر پوشال ريز انگور يا خرما داخل آن ها باشد و سرکه بيندازند ضرر ندارد. و احتياط واجب اين است که پيش از آن که خرما و کشمش و انگور سرکه شود، خيار و بادنجان و مانند اينها در آن نريزند.
5. کم شدن دو سوم آب انگور
مسأله 166 :
آب انگورى که با حرارت آتش جوش آمده پاک است ولى خوردن آن -تا دو سوم آن کم نشود- حرام است. ولى اگر به خودى خود بجوشد حرام و با سرکه شدن پاک مى شود.
مسأله 167 :
اگر مثلا در يک خوشه غوره، يک دانه يا دو دانه انگور باشد چنانچه به آبى که از آن خوشه گرفته مى شود آب غوره بگويند و اثرى از شيرينى در آن نباشد و بجوشد، پاک است و خوردن آن حلال است.
مسأله 168 :
چيزى که معلوم نيست غوره است يا انگور; اگر جوش بيايد نه حرام است و نه نجس.
صفحه 140
6. انتقال
مسأله 169 :
اگر خون بدن انسان يا خون حيوانى که خون جهنده دارد، يعنى اگر رگ آن را ببرند; خون جستن مى کند، به بدن حيوانى که خون جهنده ندارد برود و خون آن حيوان حساب شود پاک مى گردد و اين را «انتقال» گويند. پس خونى که زالو از انسان مى مکد چون خون زالو به آن گفته نمى شود و مى گويند خون انسان است، نجس مى باشد.
مسأله 170 :
اگر کسى پشه اى را که بر بدنش نشسته; بکشد و نداند خونى که از پشه بيرون آمده از او مکيده يا از خود پشه مى باشد، پاک است و همچنين است اگر بداند از او مکيده ولى جزو بدن پشه حساب شود; اما اگر فاصله بين مکيدن خون و کشتن پشه به قدرى کم باشد که بگويند خون انسان است، نجس مى باشد.
7. اسلام
مسأله 171 :
در بحث نجاسات گفته شد که کافر نجس است ولى اگر کافر شهادتين بگويد; يعنى بگويد: «أشْهَدُ أن لا إلهَ إلاّ الله و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوُلُ اللهِ»، مسلمان مى شود و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بينى و عرق او پاک است. و اگر موقع مسلمان شدن، عين نجاست بر بدن او بوده، بايد برطرف کند و جاى آن را آب بکشد. ولى اگر پيش از مسلمان شدن، عين نجاست برطرف شده باشد، لازم نيست جاى آن را آب بکشد.
مسأله 172 :
لباسى که بر تن کافر است، و قبلا به وسيله عرق بدن و غيره نجس شده باشد با اسلام آوردن پاک نمى شود.
مسأله 173 :
اگر کافر شهادتين را بگويد و انسان نداند قلباً مسلمان شده يا نه، پاک است، ولى اگر بداند قلباً مسلمان نشده بنابر احتياط واجب بايد از او اجتناب کرد.
8. تبعيّت
مسأله 174 :
تبعيّت آن است که چيز نجسى به واسطه پاک شدن چيز نجس ديگر پاک شود.
صفحه 141
مسأله 175 :
اگر شراب، سرکه شود، ظرف آن هم تا جايى که شراب موقع جوش آمدن به آنجا رسيده پاک مى شود. و پارچه و چيزى هم که معمولا روى آن مى گذارند اگر به آن رطوبت، نجس شود پاک مى گردد. بلکه اگر موقع جوشيدن، سر برود و پشت ظرف به آن آلوده شود; بعد از سرکه شدن پشت ظرف هم پاک مى شود.
مسأله 176 :
تخته يا سنگى که روى آن، ميّت را غسل مى دهند و پارچه اى که با آن عورت ميّت را مى پوشانند و دست کسى که او را غسل مى دهد و همين طور کيسه و صابونى که با آن شسته مى شود، بعد از تمام شدن غسل، پاک مى شود.
مسأله 177 :
کسى که چيزى را با دست خود آب مى کشد اگر دست و آن چيز، با هم آب کشيده شود، بعد از پاک شدن آن چيز، دست او هم پاک مى شود.
مسأله 178 :
اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بکشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبى که روى آن ريخته اند جدا شود، آبى که در آن مى ماند، پاک است.
مسأله 179 :
ظرف نجس را که با آب قليل، آب مى کشند; بعد از جداشدن آبى که براى پاک شدن روى آن ريخته اند، قطره هاى آبى که در آن مى ماند، پاک است.
9. برطرف شدن عين نجاست
مسأله 180 :
اگر بدن حيوان به عين نجس، مثل خون، يا متنجّس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند بدن آن حيوان پاک مى شود. و همچنين است باطن بدن انسان مثل توى دهان و بينى. مثلا اگر خونى از لاى دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود، آب کشيدن داخل دهان لازم نيست. ولى اگر دندان مصنوعى در دهان نجس شود -اگر نجاست از خارج دهان به آن رسيده باشد- بايد آن را آب بکشند.
مسأله 181 :
اگر غذا لاى دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد; چنانچه انسان نداند که خون به غذا رسيده، آن غذا پاک است. و اگر خون به آن برسد بنابر احتياط لازم نجس مى شود.
مسأله 182 :
جايى را که انسان نمى داند از ظاهر بدن است يا باطن آن، اگر نجس شود
صفحه 142
بايد بنابر احتياط واجب، آب بکشد.
مسأله 183 :
اگر گرد و خاک نجس بر لباس و فرش و مانند اينها بنشيند، چنانچه آنها خشک باشند، نجس نمى شوند و کافى است که تکان داده شوند و اگر آنها تر باشند بايد محل نشستن گرد و خاک را آب بکشند.
10. استبراء حيوان نجاست خوار
مسأله 184 :
بول و غائط حيوانى که به خوردن نجاست انسان عادت کرده، نجس است، و اگر بخواهند پاک شود، بايد آن را استبراء کنند; يعنى تا مدتى که بعد از آن مدت ديگر نجاست خوار به آن نگويند، نگذارند نجاست بخورد و غذاى پاک به آن بدهند و بنابر احتياط واجب بايد شتر نجاست خوار را چهل روز و گاو را بيست روز و گوسفند را ده روز و مرغابى را هفت يا پنج روز و مرغ خانگى را سه روز از خوردن نجاست جلوگيرى کنند و غذاى پاک به آنها بدهند و در حيوانات ديگر به همين اندازه که نام حيوان نجاست خوار از آن برداشته شود کافى است و اين احکام مخصوص مدفوع انسان است و اگر مرغ و يا حيوان ديگر از نجاسات ديگر بخورند، بول و مدفوع و گوشت آنها حرام نمى شود.
11. غايب شدن مسلمان
مسأله 185 :
اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگرى مانند ظرفى که در اختيار او است، نجس شود و آن مسلمان غايب گردد; اگر انسان احتمال بدهد که آن چيز را آب کشيده يا به واسطه آن که مثلا آن چيز در آب جارى افتاده، پاک شده است; اجتناب از آن لازم نيست; به شرط اين که از چيزهايى باشد که طهارت در آن شرط است مانند لباسى که در آن نماز مى خواند و يا ظرفى که در آن غذا مى خورد.
مسأله 186 :
اگر خود انسان يقين کند که چيزى که نجس بوده پاک شده است، يا يک نفر عادل به پاک شدن آن خبر دهد، آن چيز پاک است. اگر کسى که چيز نجس در اختيار او است بگويد آن چيز پاک شده; يا مسلمانى چيز نجس را آب کشيده باشد، اگرچه معلوم نباشد
صفحه 143
درست آب کشيده يا نه; نيز پاک است.
مسأله 187 :
کسى که وکيل شده است لباس انسان را آب بکشد و لباس هم در تصرف او باشد اگر بگويد آب کشيده ام آن لباس پاک است.
مسأله 188 :
اگر انسان حالى دارد که در آب کشيدن چيز نجس يقين به طهارت پيدا نمى کند، مى تواند به همان گونه که ديگران يقين پيدا مى کنند، اکتفا کند.