غَصب
غصب آن است که انسان از روى ظلم، بر مال يا حقّ کسى مسلط شود و اين يکى از گناهان بزرگ است که اگر کسى انجام دهد، در قيامت به عذاب سخت گرفتار مىشود. از حضرت پيغمبر اکرم6 روايت شده است که هر کس چيزى را غصب کند در قيامت آن چيز مثل طوق به گردن او آويخته مىشود.
مسأله :
اگر انسان در اماکن عمومى نظير مسجد و مدرسه و راه و پل و مانند اينها مزاحم استفاده ديگران از آنجا شود مثل خريد و فروش در پيادهرو و گذاشتن اجناس بيرون مغازه و پارک کردن اتومبيل در جايى که مزاحم ديگران باشد کار او غصب است، و همچنين است اگر کسى در اينگونه مکانها جايى را براى خود بگيرد و نگذارد ديگرى او از آنجا استفاده نمايد.
مسأله :
چيزى را که انسان پيش طلبکار گرو مىگذارد، بايد پيش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد، پس اگر پيش از آنکه طلب او را بدهد آن چيز را از او بگيرد، حقّ او را غصب کرده است.
مسأله :
مالى را که نزد کسى گرو گذاشتهاند، اگر ديگرى غصب کند صاحب مال و طلبکار مىتوانند چيزى را که غصب کرده از او مطالبه نمايند و چنانچه آن چيز را از او بگيرند باز هم در گرو است، و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو مىباشد.
مسأله :
اگر انسان چيزى را غصب کند بايد به صاحبش برگرداند و اگر از بچه يا ديوانه غصب کند بايد به ولىّ آنها بدهد و اگر صاحبش را نمىشناسد مجهولالمالک است و بايد به حاکم شرع داده شود.
مسأله :
اگر از چيزى که غصب کرده منفعتى به دست آيد، مثلاً از گوسفندى که غصب کرده، برّهاى پيدا شود يا نهالى که غصب کرده بارور شود، مال صاحب مال است و نيز کسى که مثلاً خانهاى را غصب کرده، گرچه در آن ننشيند بايد اجاره آن را بدهد.
مسأله :
هرگاه دو نفر با هم چيزى را غصب کنند، اگرچه هر يک به تنهايى مىتوانستهاند آن را غصب نمايند، هر کدام آنان ضامن نصف آن هستند.
مسأله :
اگر چيزى را که غصب کرده با چيز ديگرى مخلوط کند مثلاً گندمى را که غصب کرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا کردن آنها ممکن است گرچه زحمت داشته باشد، بايد جدا کند و به صاحبش برگرداند، و اگر ممکن نباشد با يکديگر شريک مىشوند و اگر صاحب مال راضى به شرکت نباشد غاصب بايد عوض آن مال را به او رد کند.
مسأله :
اگر شخصى خانهاى را که غصب کرده خراب نمايد، بايد آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد و چنانچه بگويد آن را مثل اوّلش مىسازم، مالک مجبور نيست قبول نمايد و نيز مالک نمىتواند او را مجبور کند که آن را مثل اوّلش بسازد.
مسأله :
اگر چيزى را که غصب کرده به طورى تغيير دهد که از اوّلش بهتر شود مثلاً با طلايى که غصب کرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگويد مال را به همين صورت بده، بايد به او بدهد و نمىتواند براى زحمتى که کشيده مزد بگيرد، بلکه بدون اجازه مالک حقّ ندارد آن را به صورت اوّلش در آورد، و اگر بدون اجازه او آن چيز را مثل اوّلش کند، بايد مزد ساختن آن را هم به صاحبشبدهد.
مسأله :
اگر در زمينى که غصب کرده زراعت کند يا درخت بنشاند، زراعت و درخت و ميوه آن مال خود اوست و چنانچه صاحب زمين راضى نباشد که زراعت و درخت در زمين بماند، کسى که غصب کرده بايد فوراً زراعت يا درخت خود را گرچه ضرر نمايد از زمين بکند، و نيز بايد اجاره زمين را در مدّتى که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد و خرابيهايى را که در زمين پيدا شده، درست کند، و اگر به واسطه اينها قيمت زمين از اوّلش کمتر شود، بايد تفاوت آن را هم بدهد و نمىتواند صاحب زمين را مجبور کند که زمين را به او بفروشد يا اجاره دهد، و نيز صاحب زمين نمىتواند او را مجبور کند که درخت يا زراعت را به او بفروشد. و همچنين است اگر با آهن غصبى خانه ساخته باشد، در صورتى که صاحب آهن همان را طلب کند غاصب بايد آن را تحويل دهد گرچه موجب خرابى خانه شود.
مسأله :
اگر چيزى را که غصب کرده از بين برود، در صورتى که مثل نداشته باشد نظير گاو و گوسفند، بايد قيمت آن را بدهد، و چنانچه قيمت بازار آن فرق کرده بايد قيمت روزى که غرامت را مىدهد بپردازد، و اگر مثل داشته باشد نظير گندم و جو، بايد مثل همان چيز را بدهد.
مسأله :
اگر چيزى را که غصب کرده ديگرى از او غصب نمايد و از بين برود صاحب مال از هر کدام که بخواهد مىتواند عوض آن را بگيرد.
مسأله :
اگر چيزى با معامله باطلى به کسى منتقل شود، اگر صاحب مال راضى است که در آن تصرّف شود اشکال ندارد، وگرنه حکم غصب را دارد که بايد فوراً به صاحبش رد کند و اگر تلف شده عوض آن را بدهد.
مسأله :
هرگاه مال را از فروشنده بگيرد که آن را ببيند تا اگر پسنديد بخرد، در صورتى که آن مال تلف شود، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد. ولى اگر بگيرد تا مدتى نزد خود نگه دارد که اگر پسنديد بخرد، در صورتى که تلف شود چون امانت است ضامن نيست.
مسأله :
بعد از تمام شدن مدّت اجاره بايد محل را تحويل مالک دهد و اگر بدون اجازه مالک در آن محل بماند غصب است، و همچنين است اگر در مدّت اجاره مال الاجاره را ندهد.
مسأله :
کسى که اجير شده براى کارى، مثل کارمندان ادارهها و شرکتها و کارخانجات، اگر کم کارى کند يا اصلاً کار نکند، حقّ گرفتن تمام حقوق را ندارد و اگر تمام حقوق را بگيرد به همان نسبتى که کمکارى کرده غصباست.
مسأله :
استفاده از مال کسى که انسان مىداند دزد يا رباخوار است يا خمس نمىدهد و مانند اينها، در صورتى که نداند چيزى که در آن تصرّف مىکند از مال حرام است اشکال ندارد، و اگر بداند چيزى که در آن تصرّف مىکند از مال حرام است تصرّف او جايز نيست، بنابراين زن و اولاد يا مهمان کسى که لاابالى در مال مردم است مىتوانند از مال او استفاده کنند، مگر اينکه بدانند آن مال حرام است، و اگر مجبور باشند که از آن استفاده کنند بايد از حاکم شرع اجازه بگيرند.
مسأله :
اگر کسى مدّتى مانع از کار کسى شود، گرچه اين کار حرام است ولى چيزى به او بدهکار نيست ولى اگر خانه و مغازه و مانند آنها را غصب کند علاوه بر اينکه آنها را پس مىدهد بايد اجاره آنها را هم بپردازد.
مسأله :
اگر کسى پولى را غصب کند يا ربا بگيرد يا دزدى کند يا خمس بدهکار بوده و نداده است، بايد در وقت پرداخت، ارزش خريد آن زمان را بپردازد، مثلاً اگر ده سال قبل هزار تومان از کسى دزدى کرده است بايد حساب کند که در آن زمان با هزار تومان چقدر طلا مىتوانست تهيه کند و همان را بپردازد.
مسأله :
هرگاه کسى طعامى را غصب کند و آن را به مالک طعام بخوراند در حالى که مالک نمىداند مثلاً به عنوان مهمان نمودن آن را جلو مالک بگذارد غاصب ضامن است.
مسأله :
هرگاه تسليم عين مغصوبه به مالک براى غاصب متعذّر باشد، بر غاصب واجب است بدل آن را به مالک بدهد، و اين را بدل حيلوله مىگويند و مالک گرچه مالک اين بدل نمىشود ولى مىتواند تصرّف مالکانه بنمايد و اگر بدل را تلف کرد عين مغصوبه ملک غاصب مىشود، و هر وقت تسليم عين مغصوبه براى غاصب ممکن شد بايد آن را به مالک بدهد و بدل را پس بگيرد و همه منافع بدل در تمام مدتى که تسليم عين مغصوبه متعذّر است مال مالک است.