احکام غصب
غصب آن است که انسان از روي ظلم بر مال، يا حقّ کسي مسلّط شود واين از گناهان بزرگ است که اگر انجام دهد، در قيامت به عذاب سخت گرفتار ميشود، از حضرت پيغمبر اکرم # روايت شده است که هرکس يک وجب زمين از ديگري غصب کند در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن مثل طوق بگردن او مياندازند.
مسأله 2561 :
اگر انسان نگذارد مردم از مسجد ومدرسه وپل وجاهاي ديگر که براي عموم ساخته شده استفاده کنند، حقّ آنان را غصب نموده و همچنين است اگر کسي در مسجد جايي براي خود بگيرد وديگري نگذارد که از آنجا استفاده نمايد.
مسأله 2562 :
چيزي را که انسان پيش طلبکار گرو ميگذارد، بايد پيش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد، پس اگر پيش از آن که طلب او را بدهد آن چيز را از او بگيرد، حقّ او را غصب کرده است.
مسأله 2563 :
مالي را که نزد کسي گرو گذاشتهاند، اگر ديگري غصب کند صاحب مال وطلبکار ميتوانند چيزي را که غصب کرده از او مطالبه نمايند و چنانچه آن چيز را از او بگيرند، باز هم در گرو است و اگر آن چيز از بين برود وعوض آن را بگيرند، آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو ميباشد.
مسأله 2564 :
اگر انسان چيزي را غصب کند، بايد به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود، بايد عوض آن را به او بدهد.
مسأله 2565 :
اگر از چيزي که غصب کرده منفعتي به دست آيد مثلاً از گوسفندي که غصب کرده برّهاي پيدا شود، مال صاحب مال است و نيز کسي که مثلاً خانهاي را غصب کرده، اگرچه در آن ننشيند بايد اجاره آن رابدهد.
مسأله 2566 :
اگر از بچه يا ديوانه چيزي را غصب کند، بايد آن را به وليّ او بدهد و اگر از بين رفته، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2567 :
هرگاه دو نفر باهم چيزي را غصب کنند، اگر هريک به تنهايي ميتوانستهاند آن را غصب نمايند، هرکدام آنان ضامن تمام آن است در صورتي که فعلاً عين مال در تصرّف هردو باشد.
مسأله 2568 :
اگر چيزي را که غصب کرده با چيز ديگري مخلوط کند مثلاً گندمي را که غصب کرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا کردن آنها ممکن است، اگرچه زحمت داشته باشد، بايد جدا کند و به صاحبش برگرداند.
مسأله 2569 :
اگر کسي ظرف طلا ونقره را غصب کند وخراب نمايد ضامن مزد ساختنش ميباشد و همچنين اگر گوشوارهاي را که غصب کرده خراب نمايد، بايد آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد و چنانچه براي اين که مزد ندهد، بگويد آن را مثل اوّلش ميسازم، مالک مجبور نيست قبول نمايد و نيز مالک نميتواند او را مجبور کند که آن را مثل اوّلش بسازد و اگر تفاوت قيمت در ساخته ونساخته باشد آن را هم ضامن است.
مسأله 2570 :
اگر چيزي را که غصب کرده به طوري تغيير دهد که از اوّلش بهتر شود مثلاً طلايي را که غصب کرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگويد مال را به همين صورت بده، بايد به او بدهد ونميتواند برايزحمتي که کشيده مزد بگيرد، بلکه بدون اجازه مالک حقّ ندارد آن رابهصورت اوّلش در آورد و اگر بدون اجازه او آن چيز را مثل اوّلش کند،بايد مزد ساختن آن را به صاحبش بدهد بلکه تفاوت قيمت هم را ضامناست.
مسأله 2571 :
اگر چيزي را که غصب کرده به طوري تغيير دهد که از اوّلش بهتر شود، وصاحب مال بگويد بايد آن را بصورت اوّل درآوري، واجب است آن را بصورت اوّلش در آورد و چنانچه قيمت آن به واسطه تغيير دادن از اوّلش کمتر شود، بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد پس طلايي را که غصب کرده اگر گوشواره بسازد وصاحب آن بگويد بايد به صورت اوّلش درآوري، در صورتي که بعد از آب کردن، قيمت آن پيش از گوشواره ساختن کمتر شود، بايد تفاوت آن را بدهد و چنانچه کمي قيمت آن مستند به نقص در عين يا در صفت طلا باشد، وامّا اگر از جهت اختلاف قيمت بازار باشد، ضامن نيست.
مسأله 2572 :
اگر در زميني که غصب کرده زراعت کند يا درخت بنشاند، زراعت و درخت و ميوه آن مال خود اوست، و چنانچه صاحب زمين راضي نباشد که زراعت ودرخت در زمين بماند، کسي که غصب کرده بايد فوراً زراعت يا درخت خود را اگرچه ضرر نمايد از زمين بکند و نيز بايد اجاره زمين را در مدّتي که زراعت ودرخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد وخرابيهايي را که در زمين پيدا شده، درست کند مثلاً جاي درختها را پر نمايد و اگر به واسطه اينها قيمت زمين از اوّلش کمتر شود، بايد تفاوت آن را هم بدهد ونميتواند صاحب زمين را مجبور کند که زمين را به او بفروشد يا اجاره دهد و نيز صاحب زمين، نميتواند او را مجبور کند که درخت يا زراعت را به او بفروشد.
مسأله 2573 :
اگر صاحب زمين راضي شود که زراعت ودرخت در زمين او بماند کسي که آن را غصب کرده، لازم نيست درخت وزراعت را بکند، ولي بايد اجاره زمين را از وقتي که غصب کرده تا وقتي که صاحب زمين راضي شده بدهد.
مسأله 2574 :
اگر چيزي را که غصب کرده از بين برود، در صورتي که مثل گاو وگوسفند باشد که قيمت اجزاء آن باهم فرق دارد مثلاً گوشت آن يک قيمت وپوست آن قيمت ديگر دارد، بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرق کرده باشد، بايد قيمت وقتي را که تلف شده است بدهد، و احتياط مستحبّ آن است که بالاترين قيمتي را که از زمان غصب تا زمان تلف داشته، بدهد.
مسأله 2575 :
اگر چيزي را که غصب کرده و از بين رفته مانند گندم وجو باشد که قيمت اجزايش باهم فرق ندارد، بايد مثل همان چيزي را که غصب کرده بدهد ولي چيزي را که ميدهد بايد خصوصيّاتش مثل چيزي باشد که آن را غصب کرده و از بين رفته است.
مسأله 2576 :
اگر چيزي را که مثل گوسفند اجزاء آن باهم فرق دارد غصب نمايد و از بين برود، چنانچه قيمت بازار آن فرق نکرده باشد، ولي در مدّتيکه پيش او بوده مثلاً چاق شده باشد، بايد قيمت وقتي را که چاق بودهبدهد.
مسأله 2577 :
اگر چيزي را که غصب کرده وديگري از او غصب نمايد و پيش دومي از بين برود، صاحب مال ميتواند عوض آن را از هريک از آنان بگيرد، يا از هرکدام آنان مقداري از عوض آن را مطالبه نمايد وچنانکه عوض مال را از اوّلي بگيرد، اوّلي ميتواند آنچه را داده از دومي بگيرد، ولي اگر از دومي بگيرد نميتواند آنچه را داده از اوّلي مطالبه نمايد.
مسأله 2578 :
اگر چيزي را که ميفروشند يکي از شرطهاي معامله در آن نباشد مثلاً چيزي را که بايد با وزن خريد وفروش کنند بدون وزن معامله نمايند، معامله باطل است و چنانچه فروشنده وخريدار با قطع نظر از معامله راضي باشند که در مال يکديگر تصرّف کنند، اشکال ندارد وگرنه چيزي را که از يکديگر گرفتهاند مثل مال غصبي است و بايد آن را به همديگر برگردانند، و در صورتي که مال هريک در دست ديگري تلف شود، چه بداند معامله باطل است چه نداند، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2579 :
هرگاه مالي را از فروشنده بگيرد که آن را ببيند يا مدّتي نزد خود نگهدارد تا اگر پسنديد بخرد، در صورتي که آن مال تلف شود، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.