احکام غصب
غصب آن است که انسان از روى ظلم، بر مال يا حقّ کسى مسلّط شود و اين يکى از گناهان بزرگ است، که اگر کسى انجام دهد، در قيامت به عذاب سخت گرفتار مىشود. از حضرت پيغمبر اکرم(ص) روايت شده است که «هر کس يک وجب زمين از ديگرى غصب کند، در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او مىاندازند». و نيز فرمودهاند: «اگر کسى بدون حق، زمينى را بگيرد، او را وادار مىکنند که خاک آن زمين را تا محشر حمل نمايد».
مسأله 2638 :
اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاى ديگرى که براى عموم ساخته شده استفاده کنند، حقّ آنان را غَصب نموده، و همچنين است بنابر احتياط اگر جايى را در مسجد که قبلاً ديگرى به آن پيشى گرفته است تصرّف کند.
مسأله 2639 :
چيزى را که انسان پيش طلبکار گرو مىگذارد، بايد پيش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد؛ پس اگر پيش از آن که طلب او را بدهد آن چيز را از او به زور بگيرد، حقّ او را غصب کرده است و بايد فوراً برگرداند.
مسأله 2640 :
مالى را نزد کسى گرو گذاشتهاند، اگر ديگرى غصب کند، صاحب مال و طلبکار مىتوانند چيزى را که غصب کرده از او مطالبه نمايند و چنانچه آن چيز را از او بگيرند، باز هم در گرو است و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند، آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو مىباشد.
مسأله 2641 :
اگر انسان چيزى را غصب کند، بايد به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود بايد عوض آن را به او بدهد.
مسأله 2642 :
اگر از چيزى که غصب کرده منفعتى به دست آيد مثلاً از گوسفندى که غصب کرده، برّهاى پيدا شود، مال صاحب مال است و نيز کسىکه مثلاً خانهاى را غصب کرده، اگرچه در آن ننشيند، بايد اجاره آن را بدهد.
مسأله 2643 :
اگر از بچّه يا ديوانه چيزى را غصب کند، بايد آن را به ولىّ او بدهد و اگر از بين رفته، بايد عوض آن را بدهد، و اگر به خود بچّه يا ديوانه بدهد و از بين برود ضامن است.
مسأله 2644 :
هرگاه دو نفر به اتّفاق هم مالى را غصب کنند، هرکدام آنان ضامن قسمتى از آن مال است، پس اگر دو نفر باشند هر کدام نصف و اگر سه نفر باشند هرکدام ثلث آن را ضامن است اگرچه هر يک به تنهايى مىتوانسته آن را غصب کند.
مسأله 2645 :
اگر چيزى را که غصب کرده با چيز ديگرى مخلوط کند مثلاً گندمى را که غصب کرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا کردن آنها ممکن است اگرچه زحمت داشته باشد، بايد جدا کند و به صاحبش برگرداند.
مسأله 2646 :
اگر شخصى قطعه طلاى ساخته شدهاى مانند گوشواره را غصب کند و آن را آب نمايد، بايد آن را با تفاوت قيمتش پيش از آب کردن و پس از آن به صاحبش بدهد، و چنانچه براى اينکه تفاوت قيمت را ندهد، بگويد آن را مثل اوّلش مىسازم مالک مجبور نيست قبول نمايد، و نيز مالک نمىتواند او را مجبور کند که آن را مثل اوّلش بسازد، فقط مىتواند تفاوت قيمت را بگيرد.
مسأله 2647 :
اگر چيزى را که غصب کرده به طورى تغيير دهد که از اوّلش بهتر شود مثلاً طلايى را که غصب کرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگويد مال را به همين صورت بده، بايد به او بدهد و نمىتواند براى زحمتىکه کشيده مزد بگيرد بلکه بدون اجازه مالک حق ندارد آن را به صورت اوّلش درآورد و اگر بدون اجازه او آن چيز را مثل اوّلش کند، بايد مزد ساختن آن را هم به صاحبش بدهد و در صورتى که مزد ساختن کمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد تفاوت قيمت را هم بايد بدهد.
مسأله 2648 :
اگر چيزى را که غصب کرده به طورى تغيير دهد که از اوّلش بهتر شود و صاحب مال بگويد بايد آن را به صورت اوّل درآورى، واجب است آن را به صورت اوّلش درآورد و چنانچه قيمت آن بواسطه تغيير دادن، از اوّلش کمتر شود، بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلايى را که غصب کرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگويد بايد به صورت اوّلش درآورى، در صورتى که بعد از آب کردن، قيمت آن از پيش از گوشواره ساختن کمتر شود، بايد تفاوت آن را بدهد.
مسأله 2649 :
اگر در زمينى که غصب کرده، زراعت کند يا درخت بنشاند زراعت و درخت و ميوه آن مال خود اوست و چنانچه صاحب زمين راضىنباشد که زراعت و درخت در زمين بماند، کسى که غصب کرده بايد فوراً زراعت يا درخت خود را اگرچه ضرر نمايد از زمين بکند و نيز بايد اجاره زمين را در مدّتى که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد و خرابيهايى را که در زمين پيدا شده درست کند مثلاً جاى درختها را پُر نمايد، و اگر بواسطه اينها قيمت زمين از اوّلش کمتر شود بايد تفاوت آن را هم بدهد و نمىتواند صاحب زمين را مجبور کند که زمين را به او بفروشد، يا اجاره دهد و نيز صاحب زمين نمىتواند او را مجبور کند که درخت يا زراعت را به او بفروشد.
مسأله 2650 :
اگر صاحب زمين راضى شود که زراعت و درخت در زمين او بماند، کسى که آن را غصب کرده، لازم نيست درخت و زراعت را بکند ولىبايد اجاره آن زمين را از وقتى که غصب کرده تا وقتى که صاحب زمين راضى شده بدهد.
مسأله 2651 :
اگر چيزى را که غصب کرده از بين برود، در صورتى که مثل گاو و گوسفند باشد که قيمت اجزاى آن با هم فرق دارد مثلاً گوشت آن يک قيمت و پوست آن قيمت ديگر دارد، بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرق کرده باشد، بايد قيمت روزى را که مىخواهد بپردازد بدهد، و احتياط مستحب آن است که بالاترين قيمت از روز غصب تا روز پرداخت را بدهد.
مسأله 2652 :
اگر چيزى را که غصب کرده و از بين رفته مانند گندم و جو باشد که قيمت اجزايش با هم فرق ندارد، بايد مثل همان چيزى را که غصب کرده بدهد، ولى چيزى را که مىدهد بايد خصوصياتش مثل چيزى باشد که آن را غصب کرده و از بين رفته است.
مسأله 2653 :
اگر چيزى را که مثل گوسفند قيمت اجزاى آن با هم فرق دارد غصب نمايد و از بين برود، چنانچه قيمت بازار آن فرق نکرده باشد ولى در مدّتى که پيش او بوده مثلاً چاق شده باشد، اگر اين چاقى در اثر رسيدگى بهتر غاصب نباشد بايد قيمت وقتى را که چاق بوده بدهد، ولى اگر در اثر رسيدگى او باشد لازم نيست اين افزايش قيمتى که در اثر چاقى حاصل شده بود بپردازد.
مسأله 2654 :
اگر چيزى را که غصب کرده ديگرى از او غصب نمايد و از بين برود، صاحب مال مىتواند عوض آن را از هر کدام آنان بگيرد و اگر از اوّلىبگيرد، مىتواند اوّلى از دومى مطالبه کند، ولى اگر دومى به اوّلىبرگردانده و پيش او تلف شده نمىتواند از او مطالبه نمايد.
مسأله 2655 :
اگر چيزى را که مىفروشند يکى از شرطهاى معامله در آن نباشد مثلاً چيزى را که بايد با وزن خريد و فروش کنند، بدون وزن معامله نمايند، معامله باطل است و چنانچه فروشنده و خريدار با قطع نظر از معامله، راضىباشند که در مال يکديگر تصرّف کنند اشکال ندارد وگرنه چيزى را که از يکديگر گرفتهاند مثل مال غصبى است و بايد آن را به هم برگردانند. و در صورتى که هر يک از مشترى يا فروشنده بدانند که معامله باطل است و مال او در دست ديگرى از بين برود، بنابر اظهر نمىتواند عوض آن را بگيرد.
مسأله 2656 :
هرگاه مالى را از فروشنده بگيرد که آن را ببيند يا مدّتى نزد خود نگه دارد تا اگر پسنديد بخرد اگر با اجازه فروشنده باشد و در حفظ آن مواظبت کرده، در صورتى که آن مال تلف شود، بنابر اقرب لازم نيست عوض آن را به صاحبش بدهد.