معاملات حرام
مسأله 2070 :
معاملات حرام شش است: اوّلـ خريد وفروش عين نجس مثل بول وغائط بلکه جواز بيع در غائط بعيد نيست گرچه احتياط در ترک بيع است؛و اما عبد کافر و سگ شکاري، خريد و فروش آنها با آن که عين نجس هستند جايز است؛ دومـ خريد وفروش مال غصبي، در صورتي که تصرّف در مال غير نمايد امّا خواندن عقد بدون تصرّف نه باطل است ونه حرام بلکه فضولي است بستگي به اجازه مالک دارد؛ سومـ خريد وفروش چيزي که مال نيست مثل حيوانات درنده اگر منفعت عقلايي نداشته باشد؛ چهارمـ معامله چيزي که منافع معمولي آن فقط کار حرام باشد، مانند اسباب قمار؛ پنجمـ معاملهاي که در آن ربا باشد؛ ششمـ فروش جنسي که با چيزي ديگر مخلوط است، در صورتي که آن چيز معلوم نباشد وفروشنده هم به خريدار نگويد، مثل فروختن روغني که آن را با پيه مخلوط کرده است واين عمل را غش ميگويند، پيغمبر اکرم # فرمود: از ما نيست کسي که در معامله با مسلمانان غش کند يا به آنان ضرر بزند يا تقلّب و حيله نمايد و هر که با برادر مسلمان خود غش کند، خداوند برکت و روزي او را ميبرد و راه معاش او را ميبندد و او را به خودش واگذار ميکند، در بعضي از صورتها مراد از حرمت بطلان معامله است مثل صورت سوم.
مسأله 2071 :
فروختن چيز پاکي که نجس شده وآب کشيدن آن ممکن است اشکال ندارد، ولي اگر مشتري آن چيز را براي کاري بخواهد که شرط آن پاک بودن است مثل لباس که ميخواهد با آن نماز بخواند، احتياط واجب آن است که فروشنده نجس بودن آن را به او بگويد.
مسأله 2072 :
اگر چيز پاکي مانند روغن ونفت که آب کشيدن آن ممکن نيست نجس شود، چنانچه آن را براي کاري بخواهد که شرطش پاک بودن است مثل خوردن، اگر به مشتري بگويد که نجس است فروش آن جايز است و اگر براي کاري بخواهد که شرط آن پاک بودن نيست، مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند فروش آن اشکال ندارد و لازم نيست نجاست آن را به مشتري اعلام کنند و ظاهراً بر ملکيت مالک باقي ميماند.
مسأله 2073 :
خريد وفروش دواهاي متنجّس حرام است اگر منفعتشان در خوردن وآشاميدن منحصر باشد و اگر بشود استفادههاي ديگر کرد از آنها مثل سوزانيدن يا ماليدن به بدن مانعي ندارد و همچنين اگر پول را براي ظرف آن يا براي زحمت دوافروش بدهند اشکال ندارد.
مسأله 2074 :
خريد وفروش روغن ودواهاي روان وعطرهايي که از ممالک غير اسلامي ميآورند، اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد اشکال ندارد ولي روغني را که از حيوان بعد از جان دادن آن ميگيرند، چنانچه در شهر کفّار از دست کافر بگيرند، يا در شهر مسلمانان از دست کافر بگيرد که علم نداشته باشد از مسلمان گرفته، و يا از دست مسلمان بگيرد که ميداند از کافر گرفته، و از حيواني باشد که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن ميکند، نجس است ومعامله آن باطل ميباشد مگر اين که بداند که کافر آنها را از مسلمان خريده است.
مسأله 2075 :
اگر روباه را به غير دستوري که در شرع معيّن شده کشته باشند، يا خودش مرده باشد، خريد وفروش پوست آن حرام ومعامله آن باطلاست.
مسأله 2076 :
خريد وفروش گوشت وپيه وچرمي که از ممالک غير اسلامي ميآورند، يا از دست کافر گرفته ميشود باطل است ولي اگر انسان بداند که آنها از حيوانيست که به دستور شرع کشته شده، خريد وفروش آنها اشکال ندارد و همچنين اگر بداند که کافر آنها را از مسلمان خريده است، اشکالي ندارد.
مسأله 2077 :
خريد وفروش گوشت وپيه وچرمي که از دست مسلمان گرفته شود، اشکال ندارد اگرچه آن مسلمان آن را از دست کافر گرفته باشد مگر آن که در بازار کفّار باشد و از دست کافر گرفته است در اين صورت احوط اجتناب است.
مسأله 2078 :
خريد وفروش مسکرات حرام ومعامله آنها باطل است.
مسأله 2079 :
فروختن مال غصبي فضولي است و اگر تصرّفي در مال نکند نه معصيت کرده ونه معامله باطل است مگر صاحب مال بعداً اجازه فروش آن را بدهد وفروشنده نميتواند بهاي آن را از خريدار بگيرد.
مسأله 2080 :
اگر خريدار قصدش اين باشد که پول جنس را ندهد معامله اشکال دارد، در صورتي که قصد جدّ معامله نکرده باشد.
مسأله 2081 :
اگر خريدار بخواهد پول جنس را بعداً از حرام بدهد، معامله صحيح است در صورتي که به ذمّه خريده باشد، ولي بايد مقداري که بدهکار است از مال حلال بدهد.
مسأله 2082 :
خريد وفروش آلات لهو مثل تار وساز حتّي سازهاي کوچک حرام است.
مسأله 2083 :
اگر چيزي که ميشود استفاده حلال از آن ببرند به قصد اين بفروشد که آن را در حرام مصرف کنند مثلاً انگور را به اين قصد بفروشد که از آن شراب تهيّه نمايد، معامله آن حرام وباطل است.
مسأله 2084 :
خريد وفروش مجسّمه مکروه است به کراهت شديد، ولي خريد وفروش صابوني که روي آن مجسمه دارد، اگر مقصود معامله صابون باشد کراهتي ندارد.
مسأله 2085 :
خريدن چيزي که از قمار، يا دزدي، يا از معامله باطل تهيّه شده صحيح نيست اگر مالک اصلي او بيع را امضاء نکند تصرّف در آن مال حرام ميباشد و در اين صورت اگر کسي آن رابخرد، بايد به صاحب اصليش برگرداند.
مسأله 2086 :
اگر روغني را که با پيه مخلوط است بفروشد، چنانچه آن را معيّن کند مثلاً بگويد اين يک من روغن را ميفروشم در صورتي که صدق روغن بر آن نکند، معامله به مقدار پيهاي که در آن است باطل ميباشد وپولي که فروشنده براي پيه آن گرفته مال مشتري وپيه مال فروشنده است ومشتري ميتواند معامله روغن خالصي را هم که در آن است به هم بزند ولي اگر آن را معيّن نکند بلکه يک من روغن بفروشد، بعد روغني که پيهدارد بدهد، مشتري ميتواند آن روغن را پس دهد وروغن خالص مطالبهنمايد.
مسأله 2087 :
اگر مقداري از جنسي را که با وزن يا پيمانه ميفروشد بزيادتر از همان جنس بفروشد، مثلاً يک من گندم را به يک من ونيم گندم بفروشد، ربا وحرام است وگناه يک درهم ربا بزرگتر از آن است که هفتاد مرتبه با محرم خود زنا کند، بلکه اگر يکي از دو جنس، سالم وديگري معيوب، يا جنس يکي خوب وجنس ديگري بد باشد، يا با يکديگر تفاوت قيمت داشته باشند، چنانچه بيشتر از مقداري که ميدهد بگيرد، باز هم ربا وحرام است پس اگر مس درست را بدهد وبيشتر از آن مس شکسته بگيرد، يا برنج صدري را بدهد وبيشتر از آن برنج گرده بگيرد يا طلاي ساخته را بدهد وبيشتر از آن طلاي نساخته بگيرد، ربا وحرام ميباشد.
مسأله 2088 :
اگر چيزي را که اضافه ميگيرد غير از جنسي باشد که ميفروشد، مثلاً يک من گندم به يک من گندم ويک قران پول بفروشد باز هم ربا وحرام است بلکه اگرچيزي زيادتر نگيرد ولي شرط کند که خريدار عملي براي او انجام دهد، ربا وحرام ميباشد.
مسأله 2089 :
اگر کسي که مقدار کمتر را ميدهد چيزي علاوه کند، مثلاً يک من گندم ويک دستمال را به يک من ونيم گندم بفروشد، اشکال ندارد و همچنين است اگر از هر دو طرف چيزي زياد کنند مثلاً يک من گندم ويک دستمال را به يک من ونيم گندم ويک انگشتري بفروشد.
مسأله 2090 :
اگر چيزي را که مثل پارچه با متر و ذرع ميفروشند، يا چيزي را که مثل گردو وتخم مرغ با شماره معامله ميکنند، بفروشد وزيادتر بگيرد مثلاً دهتا تخم مرغ بدهد ويازدهتا بگيرد اشکال ندارد.
مسأله 2091 :
جنسي را که در بعضي از شهرها با وزن، يا پيمانه ميفروشند و در بعضي از شهرها با شماره معامله ميکنند، با آن جنس در هر يکي از آن دو شهر حکم معاملهاي که با او ميشود دارد، در صورتي که هيچکدام بر ديگري غالب نباشد، در صورت غلبه حکم آن مقدّم است.
مسأله 2092 :
اگر چيزي را که ميفروشد وعوضي را که ميگيرد از يک جنس نباشد، زيادي گرفتن اشکال ندارد پس اگر يک من برنج بفروشد ودو من گندم بگيرد معامله صحيح است.
مسأله 2093 :
اگر جنسي را که ميفروشد وعوضي را که ميگيرد، از يک چيز عمل آمده باشد، پس اگر مخالفت فرع با اصل فقط در صفت باشد، مثلاً گندم را آرد کند يا شير را پنير نمايد اظهر آن است که اينها از يک جنس ميباشد و در معامله نبايد زيادتي در آنها باشد وامّا اگر چيزي را از چيزي بگيرند مثلاً شير را کره يا شير را روغن نمايند آنها دو جنس ميباشند و در معامله به آنها زيادتي چه در گرفتن وچه در دادن اشکالي ندارد اگرچه بنابر احتياط واجب در اينصورت هم ترک زيادتي به آنها در معامله است.
مسأله 2094 :
جو وگندم در ربا يک جنس حساب ميشود، پس اگر يک من گندم بدهد ويک من وپنج سير جو بگيرد، ربا وحرام است و نيز اگر مثلاً ده من جو بخرد که سر خرمن ده من گندم بدهد، چون جو را نقد گرفته و بعد از مدّتي گندم را ميدهد، مثل آن است که زيادي گرفته وحرام ميباشد.
مسأله 2095 :
اگر مسلمان ازکافري که در پناه اسلام نيست، ربا بگيرد اشکال ندارد و نيز پدر وفرزند و زن وشوهر ميتوانند از يکديگر ربا بگيرند.