زکات گندم و جو و خرما و کشمش
مسأله 1542 :
زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتى واجب مى شود که به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 من تبريز و 45 مثقال کم است که 665/847 کيلوگرم مى شود.
مسأله 1543 :
اگر پيش از دادن زکات از انگور و خرما و جو و گندمى که زکات آنها واجب شده خود و عيالاتش بخورند، يا مثلاً به فقير بدهد، زکات مقدارى را که مصرف کرده واجب نيست.
مسأله 1544 :
اگر بعد از آنکه زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد مالک آن بميرد، بايد مقدار زکات را از مال او بدهند. ولى اگر پيش از واجب شدن زکات بميرد، هر يک از ورثه که سهم او به اندازه نصاب است، بايد زکات سهم خود را بدهد.
مسأله 1545 :
اگر بعد از آنکه زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد، زراعت و درخت را بفروشد، فروشنده بايد زکات آن ها را بدهد.
مسأله 1546 :
اگر وزن گندم و جو و خرما و کشمش موقعى که تر است به اندازه نصاب برسد و بعد از خشک شدن کمتر از اين مقدار شود، زکات آن واجب نيست.
مسأله 1547 :
اگر گندم و جو و خرما را پيش از خشک شدن مصرف کند در صورتى زکات آنها واجب مى شود که خشک آنها به اندازه نصاب باشد.
مسأله 1548 :
خرمائى که تازه آن را مى خورند و اگر بماند خيلى کم مى شود چنانچه مقدارى باشد که خشک آن به اندازه نصاب برسد، زکات آن واجب است.
مسأله 1549 :
گندم و جو و خرما و کشمشى که زکات آنها را داده اگر چند سال هم نزد او بماند زکات ندارد.
صفحه 357
مسأله 1550 :
اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران يا نهر يا سدّ مشروب شود يا مثل زراعت هاى مصر از رطوبت زمين استفاده کند، زکات آن ده يک است، و اگر با آب چاه هاى عميق و نيمه عميق و کم عمق آبيارى شود، زکات آن بيست يک است و اگر مقدارى از باران يا نهر يا رطوبت زمين استفاده کند و به همان مقدار از آبيارى با چاه استفاده نمايد، زکات نصف آن ده يک و زکات نصف ديگر آن بيست يک مى باشد يعنى از چهل قسمت سه قسمت آن را بابت زکات بدهند.
مسأله 1551 :
اگر گندم و جو و خرما و انگور، هم از آب باران يا مانند آن مشروب شود و هم از آب چاه استفاده کند، چنانچه طورى باشد که بگويند با آب چاه مثلاً آبيارى شده نه باران، زکات آن بيست يک است، و اگر بگويند با آب باران آبيارى شده نه چاه مثلاً زکات آن ده يک است. و احتياط آن است که در نصف ده يک و در نصف ديگر بيست يک زکات بدهد.
مسأله 1552 :
مخارجى را که براى گندم و جو و خرما و انگور کرده است، مى تواند از حاصل کسر کند و چنانچه پس از کم کردن اينها به اندازه نصاب باشد، بايد زکات باقى مانده آن را بدهد.
مسأله 1553 :
قيمت تخمى را که براى زراعت پاشيده مى تواند جزء مخارج حساب نمايد، و قيمت موقع پاشيدن، بايد حساب شود.
مسأله 1554 :
اگر زمين و اسباب زراعت يا يکى از اين دو ملک خود او باشد، نبايد کرايه آنها را جزء مخارج حساب کند، و نيز براى کارهائى که خودش کرده يا ديگرى بى اجرت انجام داده، چيزى از حاصل کسر نمى شود.
مسأله 1555 :
اگر درخت انگور يا خرما را بخرد، قيمت آن جزء مخارج نيست ولى اگر خرما يا انگور را پيش از تعلق زکات بخرد، پولى را که براى آن داده جزء مخارج حساب مى شود.
مسأله 1556 :
اگر تراکتور و ديگر لوازمى که براى زراعت لازم است بخرد و به واسطه زراعت به کلى از بين بروند، مى تواند تمام قيمت آنها را جزء مخارج حساب کند،و همچنين است اگر مقدارى از قيمت آنها کم شود مى تواند آن مقدار را جزء مخارج حساب کند، ولى اگر بعد از زراعت چيزى از قيمتشان کم نشود نبايد چيزى از قيمت آنها را، جزء مخارج حساب نمايد.
صفحه 358
مسأله 1557 :
اگر براى سال اول عملى مانند شخم زدن انجام دهد اگرچه براى سال هاى بعد هم فائده داشته باشد بايد مخارج آن را از سال اول کسر کند، ولى اگر براى چند سال عمل کند بايد بين آن ها تقسيم نمايد.
مسأله 1558 :
کسى که بدهکار است و مالى هم دارد که زکات آن واجب شده اگر بميرد، بايد اول تمام زکات را از مالى که زکات آن واجب شده بدهند، بعد قرض او را ادا نمايند.
مسأله 1559 :
کسى که بدهکار است و گندم يا جو يا خرما يا انگور هم دارد، اگر بميرد و پيش از آنکه زکات اينها واجب شود، ورثه قرض او را از مال ديگر بدهند، هر کدام که سهمشان به حدّ نصاب برسد، بايد زکات بدهد، و اگر پيش از آنکه زکات اينها واجب شود، قرض او را ندهند چنانچه مال ميت فقط به اندازه بدهى او باشد واجب نيست زکات اينها را بدهند، و اگر مال ميت بيشتر از بدهى او باشد، در صورتى که بدهى او به قدرى است که اگر بخواهند ادا نمايند بايد مقدارى از گندم و جو و خرما و انگور را هم به طلبکار بدهند، آنچه را به طلبکار مى دهند زکات ندارد و بقيه مال ورثه است و هر کدام آنان که سهمش به اندازه نصاب شود، بايد زکات آن را بدهد.
مسأله 1560 :
اگر گندم و جو و خرما و کشمشى که زکات آنها واجب شده خوب و بد دارد بايد زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد و نمى تواند زکات همه را از بد بدهد.