1- منفعت کسب (آیت الله محمد تقی بهجت (ره))

1- منفعت کسب (آیت الله محمد تقی بهجت (ره))

منفعت کسب

مسأله 1822 :

هر گاه انسان از تجارت يا صنعت يا کسبهاي ديگر مالي بدست آورد مثلا نماز و روزه ميّتي را بجا آورد و از اجرت آن مالي تهيه کند چنانچه از مخارج سال خود او و عيالاتش زياد بيابد بايد خمس يعني يک پنجم آنرا بدستوري که بعداً گفته مي شود بدهد.

مسأله 1823 :

اگر از غير کسب، مالي بدست آورد مثلا چيزي به او ببخشند چنانچه از مخارج سالش زياد بيايد احتياط واجب آن است که خمس آن را بدهد.

مسأله 1824 :

مهري را که زن مي گيرد خمس ندارد و همچنين است ارثي که به انسان مي رسد ولي اگر مثلا با کسي خويشاوندي داشته و گمان ارث بردن از او نداشته احتياط واجب آن است که خمس ارثي را که از او مي برد اگر از مخارج سالش زياد مي آيد بدهد.

مسأله 1825 :

اگر مالي به ارث به او برسد و بداند کسي که اين مال از او به ارث رسيده خمس آن را نداده بايد خمس آن را بدهد، و نيز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولي انسان بداند کسي که آن مال از او به ارث رسيده خمس بدهکار است بايد خمس را از مال او بدهد.

مسأله 1826 :

اگر مالي که به ارث به او رسيده است نما داشته باشد يا افزايش قيمت پيدا کند بايد خمس نما و قيمت افزوده شده آن را بدهد.

مسأله 1827 :

اگر بواسطه قناعت کردن چيزي از مخارج سال انسان زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1828 :

کسي که ديگري مخارج او را مي دهد بايد خمس تمام مالي را که بدست مي آيد بدهد، ولي اگر مقداري از آن را خرج زيارت و مانند آن کرده باشد فقط بايد خمس باقيمانده را بدهد.

مسأله 1829 :

اگر ملکي را بر افراد معيّني مثلا بر اولاد خود وقف نمايد چنانچه در آن ملک زراعت و درختکاري کنند و از آن چيزي بدست آورند و از مخارج سال آنان زياد بيايد بايد خمس آن را بدهند.

مسأله 1830 :

اگر مالي را که فقير به عنوان خمس و زکات گرفته از مخارج سالش زياد بيايد واجب نيست خمس آن را بدهد ولي اگر از مالي که به او داده اند منفعتي ببرد مثلا از درختي که بابت خمس به او داده اند ميوه اي بدست آورد و از مخارج سالش زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد و در مالي که فقير به عنوان صدقه مستحبي گرفته احتياط واجب آن است که خمس آن را بدهد.

مسأله 1831 :

اگر با عين پول خمس نداده جنسي را بخرد يعني به فروشنده بگويد اين جنس را با اين پول مي خرم چنانچه مجتهد جامع الشرائط معامله يک پنجم آن را اجازه بدهد معامله آن مقدار صحيح است و انسان بايد يک پنجم جنسي را که خريده به مجتهد جامع الشرائط بدهد و اگر اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است. پس اگر پولي را که فروشنده گرفته از بين نرفته مجتهد جامع الشرائط خمس همان پول را مي گيرد و اگر از بين رفته عوض خمس را از فروشنده يا خريدار مطالبه مي کند.

مسأله 1832 :

اگر جنسي را بخرد و بعد از معامله قيمت آن را از پول خمس نداده بدهد معامله اي که کرده صحيح است ولي چون از پولي که خمس در آن است بفروشنده داده به مقدار پنج يک آن پول به او مديون مي باشد و پولي را که به فروشنده داده اگر از بين نرفته مجتهد جامع الشرائط پنج يک آن را مي گيرد و اگر از بين رفته عوض آن را از خريدار يا فروشنده مطالبه مي کند.

مسأله 1833 :

اگر مالي را که خمس آن داده نشده بخرد چنانچه مجتهد جامع الشرائط معامله پنج يک آن را اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و مجتهد جامع الشرائط مي تواند پنج يک آن مال را بگيرد و اگر اجازه بدهد معامله صحيح است و خريدار بايد مقدار پنج يک پول آن را به مجتهد جامع الشرائط بدهد، و اگر به فروشنده داده مي تواند از او پس بگيرد.

مسأله 1834 :

اگر چيزي را که خمس آن داده نشده به کسي ببخشند پنج يک آن چيز مال او نمي شود. و بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1835 :

اگر از کافر يا کسي که بدادن خمس عقيده ندارد مالي بدست انسان آيد واجب نيست خمس آن را بدهد.

مسأله 1836 :

تاجر و کاسب و صنعتگر و مانند اينها از وقتي که شروع به کاسبي مي کنند يک سال که بگذرد بايد خمس آنچه را که از خرج سالشان زياد مي آيد بدهند و کسي که شغلش کاسبي نيست اگر اتفاقاً منفعتي ببرد بعد از آنکه يکسال از موقعي که فايده برده بگذرد، بايد خمس مقداري را که از خرج سالش زياد آمده بدهد.

مسأله 1837 :

انسان مي تواند در بين سال هر وقت منفعتي بدستش آيد خمس آن را بدهد و جايز است دادن خمس را تا آخر سال تأخير بيندازد و اگر براي دادن خمس سال شمسي را ملاک شروع قرار دهد مانعي نيست.

مسأله 1838 :

کسي که مانند تاجر و کاسب بايد براي دادن خمس سال قرار دهد اگر منفعتي بدست آورد و در بين سال بميرد بايد مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسر کنند و خمس باقيمانده را بدهد.

مسأله 1839 :

اگر قيمت جنسي که براي تجارت خريده بالا رود و آن را نفروشد و در بين سال قيمتش پائين آيد خمس مقداري که بالا رفته بر او واجب نيست.

مسأله 1840 :

اگر قيمت جنسي را که براي تجارت خريده بالا رود و به اميد اين که قيمت آن بالاتر رود تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد و قيمتش پائين آيد خمس مقداري را که بالا رفته بر او واجب است بلکه اگر به اندازه اي هم نگهداشته که تجّار معمولا براي گران شدن جنس آن را نگه مي دارند خمس مقداري که بالا رفته بايد بدهد.

مسأله 1841 :

اگر غير مال التجاره مالي داشته باشد که خمسش را داده ياخمس ندارد چنانچه قيمتش بالا رود و آن را بفروشد مقداري که بر قيمتش اضافه شده خمس دارد ولي اگر مثلا درختي که خريده ميوه بياورد يا گوسفند چاق شود در صورتي که مقصود او از نگهداري آنها اين بوده که منفعتي از آنها ببرد بايد خمس آنچه زياد شده بدهد.

مسأله 1842 :

اگر باغي احداث کند براي آنکه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد بايد خمس ميوه و نموّ درختها و زيادي قيمت باغ را بدهد ولي اگر قصدش اين باشد که از ميوه آن استفاده کند بايد خمس ميوه را بدهد. و بنابر احتياط خمس نمو درختها را نيز بدهد.

مسأله 1843 :

اگر درخت بيد و چنار و مانند اينها را بکارد سالي که موقع فروش آنها است اگر چه آنها را نفروشد بايد خمس آنها را بدهد ولي اگر مثلا از شاخه هاي آن معمولا هر سال مي برند استفاده اي ببرد و به تنهائي يا با منفعتهاي ديگر از مخارج سالش زياد بيايد در آخر هر سال بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1844 :

کسي که چند رشته کسب دارد مثلا اجاره ملک مي گيرد و خريد و فروش و زراعت هم مي کند بايد خمس آنچه را در آخر سال از مخارج او زياد مي آيد بدهد،، و چنانچه از يک رشته نفع ببرد و از رشته ديگر ضرر کند بنابر احتياط واجب بايد خمس نفعي را که برده بدهد، ولي اگر دو تجارت داشته باشد مي تواند ضرر يکي را با نفع ديگري جبران نمايد.

مسأله 1845 :

خرجهائي را که انسان براي بدست آوردن فايده مي کند مانند دلاّلي و حمّالي مي تواند جزء مخارج ساليانه حساب نمايد.

مسأله 1846 :

آنچه از منافع کسب در بين سال به مصرف خوراک و پوشاک و اثاثيه و خريد منزل و عروسي و جهيزيّه دختر و زيارت و مانند اينها مي رساند در صورتي که از شان او زياد نباشد و در وقتي تهيه شود که معمولا تهيّه آن مورد حاجت است و زياده روي نکرده باشد خمس ندارد.

مسأله 1847 :

مالي را که انسان به مصرف نذر و کفاره مي رساند جزء مخارج ساليانه است، و نيز مالي را که به کسي مي بخشد يا جايزه مي دهد در صورتي که از شأن او زياد نباشد از مخارج ساليانه حساب مي شود.

مسأله 1848 :

اگر انسان نتواند يک جا جهيزيّه دختر را تهيه کند و مجبور باشد که هر سال مقداري از آن را تهيه نمايد و يا در شهري باشد که معمولا هر سال مقداري از جهيزيّه دختر را تهيه مي کنند و تهيه آن مورد حاجت باشد چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيّه بخرد خمس آن را نبايد بدهد و همينطور اگر براي تهيه جهيزيه پول پس انداز کند.

مسأله 1849 :

مالي را که خرج سفر حج و زيارتهاي ديگر مي کند اگر مانند مرکب سواري باشد که عين آن باقي است و از منفعت آن استفاده شده، از مخارج سالي حساب مي شود که در آن سال شروع به مسافرت کرده اگر چه سفر او تا مقداري از سال بعد طول بکشد، ولي اگر مثل خوراکيها از بين رفتني باشد بايد خمس مقداري را که در سال بعد واقع شده بدهد.

مسأله 1850 :

کسي که از کسب و تجارت فايده اي برده اگر مال ديگري هم دارد که خمس آن واجب نيست مي تواند مخارج سال خود را فقط از فايده کسب حساب کند.

مسأله 1851 :

اگر ازمنفعت کسب، آذوقه اي که براي مصرف سالش خريده در آخر سال زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد و چنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد در صورتي که قيمتش از وقتي که خريده زياد شده باشد بايد قيمت آخر سال را حساب کند.

مسأله 1852 :

اگر از منفعت کسب پيش از دادن خمس اثاثيه اي براي منزل بخرد چنانچه احتياجش از آن بر طرف شود واجب است خمس آن را بدهد. و همچنين است زيور آلات زنانه که اگر وقت زينت کردن زنها به آن بگذرد، بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1853 :

اگر در يک سال منفعتي نبرد نمي تواند مخارج آن سال را از منفعتي که در سال بعد ميبرد کسر نمايد.

مسأله 1854 :

اگر در اوّل سال منفعتي نبرد و از سرمايه خرج کند و پيش از تمام شدن سال منفعتي بدستش آيد مي تواند مقداري را که از سرمايه برداشته از منافع کسر نمايد.

مسأله 1855 :

اگر مقداري از سرمايه يک رشته کسب به سبب تلف يا ضرر در معامله بدون تقصير کم شود يا از بين برود و از باقيمانده آن رشته، منافعي ببرد که از خرج سالش زياد بيايد مي تواند مقداري را که از سرمايه کم شده از منافع آن بردارد.

مسأله 1856 :

اگر غير از سرمايه چيز ديگري از مالهاي او از بين برود نمي تواند از منفعتي که بدستش مي آيد آن چيز را تهيه کند، ولي اگر در همان سال به آن چيز احتياج داشته باشد مي تواند در بين سال از منافع کسب، آن چيز را تهيه نمايد.

مسأله 1857 :

اگر در اوّل سال براي مخارج خود قرض کند و پيش از تمام شدن سال منفعتي ببرد نمي تواند مقدار قرض خود را از آن منفعت کسر نمايد.

مسأله 1858 :

اگر در تمام سال منفعتي نبرد و براي مخارج خود قرض کند نمي تواند از منافع سالهاي بعد مقدار قرض خود را کسر نمايد. و در اين صورت و صورت مسأله قبلي مي تواند قرض خود را از ارباح اثناء سال اداء نمايد و به آن مقدار، خمس تعلق نمي گيرد.

مسأله 1859 :

اگر براي زياد کردن مال يا خريدن ملکي که به آن احتياج ندارد قرض کند نمي تواند از منافع کسب، آن قرض را بدهد ولي اگر مالي را که قرض کرده و چيزي را که از قرض خريده از بين برود و ناچار شود که قرض خود را بدهد مي تواند از منافع کسب، قرض را ادا نمايد.

مسأله 1860 :

انسان مي تواند خمس هر چيز را از همان چيز يا به مقدار قيمت خمس که بدهکار است پول بدهد و امّا اگر جنس ديگر بخواهد بدهد محلّ اشکال است مگر آنکه با اجازه مجتهد جامع الشرائط باشد.

مسأله 1861 :

تا خمس مال را ندهد نمي تواند در آن مال تصرّف کند اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد.

مسأله 1862 :

کسي که خمس بدهکار است نمي تواند آن را به ذمّه بگيرد يعني خود را بدهکار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرّف کند و چنانچه تصرّف کند، و آن مال تلف شود بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1863 :

کسي که خمس بدهکار است اگر با مجتهد جامع الشرائط مصالحه کند مي تواند در تمام مال تصرف نمايد، و بعد از مصالحه منافعي که از آن بدست مي آيد مال خود اوست.

مسأله 1864 :

کسي که با ديگري شريک است اگر خمس منافع خود را بدهد و شريک او ندهد و در سال بعد از مالي که خمسش را نداده براي سرمايه شرکت بگذارد هيچکدام نمي توانند در آن تصرف کنند.

مسأله 1865 :

اگر بچه صغير سرمايه اي داشته باشد و از آن منافعي بدست آيد بر ولي او واجب است پيش از بلوغ خمس او را بدهد.

مسأله 1866 :

انسان نمي تواند در مالي که يقين دارد خمسش را نداده تصرف کند ولي در مالي که شک دارد خمس آن را داده يا نه مي تواند تصرّف نمايد.

مسأله 1867 :

کسي که از اوّل تکليف، خمس نداده اگر ملکي بخرد و قيمت آن بالا رود چنانچه آن ملک را براي آن نخريده که قيمتش بالا رود و بفروشد مثلا زميني را براي زراعت خريده است اگر پول خمس نداده را بفروشنده داده و به او گفته: اين ملک را به اين پول مي خرم در صورتي که مجتهد جامع الشرائط معامله پنج يک آن را اجازه بدهد خريدار بايد خمس مقداري که آن ملک ارزش دارد بدهد.

مسأله 1868 :

کسي که از اول تکليف، خمس نداده اگر از منافع کسب چيزي که به آن احتياج ندارد خريده و يکسال از خريد آن گذشته بايد خمس آن را بدهد و اگر اثاث خانه و چيزهاي ديگر که به آنها احتياج دارد مطابق شأن خود خريده پس اگر بداند در بين سالي که در آن سال فايده برده آنها را خريده لازم نيست خمس آنها را بدهد و اگر نداند که در بين سال خريده و يا بعد از تمام شدن سال، بنابر احتياط واجب بايد با مجتهد جامع الشرائط مصالحه کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

پر بازدیدترین ها

No image

مصرف خمس (آیت الله عبدالله جوادی آملی)

مال خمسی، به شش سهم تقسیم می شود: سه سهم (نصف خمس آن، برای خدا و پیامبر و امام تلاافته است که به امام می رسد، و در دوران غیبت باید آن را به فقیه جامع شرایط فتوا پرداخت کنند....
Powered by TayaCMS