نماز مسافر
مسافر بايد نماز ظهر وعصر و عشا را با هشت شرط شکسته قصر يعنى دو رکعت بخواند.
شـرط اول - آن کـه سـفـر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد, و فرسخ شرعى دوازده هزار ذراع است , به ذراع متعارف , و بعضى گفته اند: اين مقدار تقريبا پنج کيلومتر ونيم است .
مسأله 1281 :
کسى که مجموع رفتن وبر گشتن او هشت فرسخ است , چنانچه هيچ يک از رفتن وبـرگـشـتـن کـمـتر از چهار فرسخ نباشد, بايد نماز را شکسته بخواند.
واگر رفتن سه فرسخ و بـرگشتن پنج فرسخ , يا رفتن پنج فرسخ و برگشتن سه فرسخ باشد, بايد نماز را تمام , يعنى چهار رکـعـت بـخواند.
و اگر چه احتياط اين است که اگررفتن مثلا سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد.
جمع بين اتمام و قصر نمايد.
مسأله 1282 :
اگر رفتن و برگشتن , هر يک از چهار فرسخ کمتر نباشد نمازش شکسته است , و روزه را نـيـز بـايد افطار نمايد, اگرچه همان روز يا شب آن برنگردد,اگرچه احتياط اين است که اگر همان روز يا شب آن برنمى گردد, تمام نيز بخواند .
مسأله 1283 :
اگـر سفر مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد, يا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است يانه , نبايد نماز را شکسته بخواند.
و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است يا نه , در صـورتى که تحقيق کردن برايش مشقت دارد,بايد نمازش را تمام بخواند, و اگر مشقت ندارد, بنا بر احتياط واجب بايد تحقيق کند, که اگر دو عادل بگويند, يا بين مردم معروف باشد که سفراو هشت فرسخ است , نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1284 :
اگر يک عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است , بنا براحتياط واجب بايد نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند, و روزه بگيرد و قضاى آن را هم بجا آورد.
مسأله 1285 :
کسى که يقين دارد سفر او هشت فرسخ است , اگر نماز را شکسته بخواند, و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده , بايد آن را چهار رکعتى بجا آورد, و اگروقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1286 :
کسى که قصد مسافرت به محل معينى نموده , و يقين دارد سفرش هشت فرسخ نـيـسـت , يـا شـک دارد که هشت فرسخ هست يا نه , چنانچه در بين راه يابعد از رسيدن به مقصد بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده , بايد نماز را شکسته بخواند, و اگر تمام خوانده دوباره شکسته بجا آورد.
مسأله 1287 :
اگر بين دو محلى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است , چندمرتبه رفت و آمد کند, اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود, بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1288 :
اگر محلى دو راه داشته باشد, يک راه آن کمتر از هشت فرسخ , و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد, چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود, بايد نماز را شکسته بخواند.
و اگر از راهى که هشت فرسخ نيست برود, بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1289 :
اگر شهر ديوار دارد, بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهرحساب کند, و اگر ديوار ندارد, بايد از خانه هاى آخر شهر حساب نمايد.
شـرط دوم - آن که از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد, پس اگر به جايى که کمتر از هـشـت فـرسـخ است مسافرت کند, وبعد از رسيدن به آنجا قصد کندجايى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود, چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته , بايد نماز را تمام بخواند, ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود, ياچهار فرسخ برود و برگردد, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1290 :
کـسـى که نمى داند سفرش چند فرسخ است , مثلا براى پيدا کردن گمشده اى مـسافرت مى کند ونمى داند که چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا کند, بايدنماز را تمام بخواند.
ولى در بـرگشتن , چنانچه تا وطنش يا جايى که مى خواهد ده روز در آنجا بماند, هشت فرسخ يا بيشتر بـاشد, بايد نماز را شکسته بخواند.
و نيز اگردر بين رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود, چنانچه رفتن وبرگشتن هشت فرسخ شود, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1291 :
مسافر در صورتى بايد نماز را شکسته بخواند که تصميم داشته باشد هشت فرسخ بـرود, پـس کـسى که از شهر بيرون مى رود, و مثلا قصدش اين است که اگر رفيق پيدا کند, سفر هـشـت فرسخى برود, چنانچه اطمينان دارد که رفيق پيدا مى کند, بايد نماز را شکسته بخواند, و اگر اطمينان ندارد, بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1292 :
کسى که قصد هشت فرسخ دارد, اگر چه در هر روز مقدار کمى راه برود, وقتى بجايى برسد که ديوار شهر را نبيند و اذان آن را نشنود, بايد نماز راشکسته بخواند.
ولى اگر در هر روز مـقـدار خـيلى کمى راه برود که عرفا نگويند:مسافر است , بايد نماز را تمام بخواند.
و احتياط مستحب آن است که هم شکسته وهم تمام بخواند.
مسأله 1293 :
کـسـى کـه در سفر باختيار ديگرى است , مانند نوکرى که با آقاى خودمسافرت مـى کـنـد, چـنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است , بايد نماز را شکسته بخواند.
و اگر نداند بنا بر احتياط واجب بايد از او بپرسد, که اگر سفر او هشت فرسخ باشد, نماز را شکسته بجا آورد.
مسأله 1294 :
کسى که در سفر باختيار ديگرى است , اگر بداند يا گمان داشته باشد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود وسفر نمى کند, بايد نماز راتمام بخواند.
مسأله 1295 :
کسى که در سفر به اختيار ديگرى است , اگر شک دارد که پيش ازرسيدن به چهار فـرسـخ از او جـدا مـى شـود يا نه , بايد نماز را تمام بخواند.
ولى اگرشک او از اين جهت است که , احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد,چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد, بايد نماز را شکسته بخواند.
شـرط سـوم - آن کـه در بين راه از قصد خود برنگردد.
پس اگر پيش از رسيدن به چهارفرسخ از قصد خود برگردد, يا مردد شود, بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296 :
اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ ازمسافرت منصرف شود, چنانچه تصميم داشته بـاشـد, کـه همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد, يا در برگشتن وماندن مردد باشد, بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297 :
اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود, وتصميم داشته باشد که پيش از ماندن ده روز از آنجا برگردد, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1298 :
اگر براى رفتن به محلى که هشت فرسخ باشد حرکت کند, و بعد ازرفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود, چنانچه از محل اولى که حرکت کرده تا جايى که مى خواهد برود, هشت فرسخ باشد, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1299 :
اگـر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد, مردد شود که بقيه راه رابرود يا نه , يا تصميم بگيرد در صورتى که به چهار فرسخ رسيده , و قصد دارد پيش ازده روز از آنجا برگردد, و هشت فرسخ ديگر برود, بايد تا آخر مسافرت نماز راشکسته بخواند.
مسأله 1300 :
اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد, مردد شود که بقيه راه رابرود يا نه , و در مـوقـعـى که مردد است مقدارى راه برود, و بعد تصميم بگيرد که هشت فرسخ ديگر برود, يا چهار فرسخ برود وچهار فرسخ برگردد, تا آخر مسافرت بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1301 :
اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد, مردد شود که بقيه راه رابرود يا نه , ودر موقعى که مردد است مقدارى راه برود, و بعد تصميم بگيرد که بقيه راه را برود, چنانچه باقيمانده سـفـر او چهار فرسخ باشد که با برگشتن هشت فرسخ شود, بايد نماز را شکسته بخواند.
ولى اگر راهى که پيش از مردد شدن وراهى که بعد از آن مى رود, روى هم هشت فرسخ باشد, بنا بر احتياط واجب بايد نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
شرط چهارم - آن که نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد, ياده روز يا بيشتر در جـايى بماند.
پس کسى که مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد, يا ده روز در محلى بماند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1302 :
کسى که نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه , يا ده روز در محلى مى ماند يا نه , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1303 :
کسى که مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد, يا ده روز در مـحـلـى بـمـاند, و نيز کسى که مردد است که از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند, اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود, باز هم بايدنماز را تمام بخواند.
ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد, يا چهار فرسخ باشدوبخواهد برود وبرگردد, بايد نماز را شکسته بخواند.
شـرط پـنجم - آن که براى کار حرام سفر نکند, و اگر براى کار حرامى مانند دزدى سفر کند, بايد نـمـاز را تـمـام بخواند.
و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد, مثل آن که براى او ضرر داشته بـاشد, يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادرکه باعث اذيت آنها شود, سفرى بروند که بر آنان واجب نباشد, ولى اگر مثل سفرحج واجب باشد, بايد نماز را شکسته بخوانند.
مسأله 1304 :
سفرى که اسباب اذيت پدر ومادر باشد حرام است , و انسان بايددر آن سفر نماز را تمام بخواند, و روزه هم بگيرد.
مسأله 1305 :
کسى که سفر او حرام نيست وبراى کار حرام هم سفر نمى کند, اگرچه در سفر, معصيتى انجام دهد - مثلا غيبت کند يا شراب بخورد - بايد نماز راشکسته بخواند.
مسأله 1306 :
اگـر مخصوصا براى آن که کار واجبى را ترک کند, مسافرت نمايدنمازش تمام است , پس کسى که بدهکار است , اگر بتواند بدهى خود را بدهد وطلبکار هم مطالبه کند, چنانچه در سـفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصا براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد, بايد نماز را تـمام بخواند.
ولى اگر مخصوصا براى ترک واجب مسافرت نکند, بايد نماز را شکسته بخواند, اگر چـه سـفـر باعث ترک واجب شود, و احتياط مستحب آن است که در اين صورت هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1307 :
اگر سفر او حرام نباشد, ولى حيوان سوارى يا مرکب ديگرى که سوار است غصبى بـاشـد, يـا در زمـيـن غصبى مسافرت کند, بنا بر احتياط واجب بايدنماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1308 :
کسى که با ظالم مسافرت مى کند, اگر ناچار نباشد و مسافرت اوکمک به ظالم بـاشـد, بايد نماز را تمام بخواند.
و اگر ناچار باشد, يا مثلا براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند, نمازش شکسته است .
مسأله 1309 :
اگر بقصد تفريح وگردش مسافرت کند, حرام نيست و بايد نماز راشکسته بخواند.
مسأله 1310 :
اگر براى لهو وخوش گذرانى به شکار رود, نمازش تمام است .
وچنانچه براى تهيه معاش به شکار رود, نمازش شکسته است .
و اگر براى کسب وزياد کردن مال برود, احتياط واجب آن است که نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند, ولى بايد روزه نگيرد.
مسأله 1311 :
کسى که براى معصيت سفر کرده , موقعى که از سفر برمى گردد, اگربرگشتن به اندازه مسافت شرعى باشد, چنانچه توبه کرده , يا برگشت سفر مستقلى باشد, بايد نماز را شکسته بـخـوانـد.
و اگـر برگشت به اندازه مسافت شرعى نيست ,ولى مجموع رفت وبرگشت به اندازه مسافت است , احتياط لازم آن است که نماز راهم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1312 :
کـسـى که سفر او سفر معصيت است , اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد, چـنـانچه بقيه راه هشت فرسخ باشد, يا چهار فرسخ باشد که با برگشت هشت فرسخ شود, و قصد اقـامـه ده روز نـداشـته باشد, بايد نماز را شکسته بخواند.
واگر بقيه راه به اندازه مسافت شرعى نـباشد, ولى مجموع راهى که قبل از توبه رفته وبعد از توبه مى رود, به اندازه مسافت شرعى باشد, احتياط لازم آن است که نماز راهم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1313 :
کسى که براى معصيت سفر نکرده , اگر در بين راه قصد کند که بقيه راه را براى معصيت برود, بايد نماز را تمام بخواند.
ولى نمازهايى را که شکسته خوانده در صورتى که راهى که طى کرده مسافت بوده صحيح است و الا احتياطواجب اعاده آنهاست .
شرط ششم - آن که از صحرانشينهايى نباشد که در بيابانها گردش مى کنند وهر جاآب و خوراک بـراى خود و حشمشان پيدا کنند مى مانند.
و بعد از چندى بجاى ديگرمى روند, پس صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1314 :
اگر يکى از صحرانشينها براى پيدا کردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر کند بـدون چـادر واثـاثـيـه بـلکه فقط بمنظور تعيين محل و مرتع مناسب براى احشام خودشان باشد چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد, احتياط واجب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1315 :
اگر صحرا نشين براى زيارت يا حج يا تجارت ومانند اينها مسافرت کند, بايد نماز را شکسته بخواند.
شرط هفتم - آن که شغل او مسافرت نباشد, بنابراين شتر دار و راننده و چوبدار وکشتيبان ومانند اينها, اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت کنند, در غير سفراول بايد نماز را تمام بخوانند.
و همچنين در سفر اول اگر طول بکشد يا از مکانى به مکان ديگر برود که عرفا بگويند عمل او سفر اسـت بـايـد نـماز را تمام بخواند.
ولى اگرسفر طولانى نباشد بطورى که عرفا نگويند: سفر عمل اوست نمازشان شکسته است .
مسأله 1316 :
کـسـى کـه شغلش مسافرت است اگر براى کار ديگرى مثلا براى زيارت يا حج مـسافرت کند, بايد نماز را شکسته بخواند, ولى اگر مثلا شوفر,اتومبيل خود را براى زيارت کرايه بدهد, و در ضمن خودش هم زيارت کند, بايدنماز را تمام بخواند.
مسأله 1317 :
حمله دار يعنى : کسى که براى رساندن حاجيها به مکه مسافرت مى کند, چنانچه شغلش مسافرت باشد, بايد نماز را تمام بخواند.
و اگر شغلش مسافرت نباشد, بايد شکسته بخواند.
مسأله 1318 :
کسى که شغل او حمله دارى است و حاجيها را از راه دور به مکه مى برد, چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد, بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1319 :
کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است , مثل شوفرى که فقط در تابستان يـا زمـسـتـان اتـومبيل خود را کرايه مى دهد, بايد در سفرى که براى شغلش مى رود, نماز را تمام بخواند, ولى احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1320 :
راننده ودوره گردى که در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى کند,چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخى برود, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1321 :
کسى که شغلش مسافرت است , اگر ده روز يا بيشتر در وطن خودبماند, چه از اول قـصـد مـانـدن ده روز را داشـتـه بـاشد, چه بدون قصد بماند, بايد درسفر اولى که بعد از ده روز مى رود, نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1322 :
کسى که شغلش مسافرت است اگر در غير وطن خود ده روز بماند,چنانچه از اول قـصد ماندن ده روز را داشته , در سفر اولى که بعد از ده روز مى رودبايد نماز را شکسته بخواند.
و اگـر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته , احتياط لازم آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند, اگرچه اکتفا به تمام هم بدون توجيه نيست .
مسأله 1323 :
کسى که شغلش مسافرت است , اگر شک کند که در وطن خود ياجاى ديگر ده روز مانده يا نه , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324 :
کسى که در شهرها سياحت مى کند, و براى خود وطنى اختيارنکرده , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1325 :
کسى که شغلش مسافرت نيست , اگر مثلا در شهرى يا در دهى جنسى دارد که بـراى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى کند, بايد نماز را شکسته بخواند.
ولى کسى که کارش اين اسـت که هفته اى يکبار يا بيشتر براى انجام شغلى درمحلى سفر مى کند, مثلا همه روزه از تهران بکرج براى تدريس يا درس خواندن مى رود, يا آن که براى کارى مثل خريد و فروش از تهران به قم يـا بـالـعـکس سفرمى نمايد همين که به مقدارى سفر کند که عرفا اين کار را شغل او بگويند, بايد نمازرا تمام بخواند.
مسأله 1326 :
کسى که از وطنش صرف نظر کرده , و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار کند, اگر شغلش مسافرت نباشد, بايد در مسافرت نماز را شکسته بخواند.
شـرط هـشتم - آن که به حد ترخص برسد, يعنى از وطنش يا جايى را که قصد داردده روز در آنجا مـانـده , بقدرى دور شود که ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن رانشنود, ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد که از ديدن ديوار وشنيدن اذان جلوگيرى کند.
و لازم نيست بقدرى دور شود کـه مـنـاره هـا وگنبدها را نبيند, بلى اگربقدرى دور شده که ديوار خانه هاى شهر کاملا معلوم نـيـسـت , ولى شبح آنها نمايان است , احتياط لازم آن است که نماز نخواند تا وقتى که شبح پنهان شود, يا هم شکسته بخواند و هم تمام .
مسأله 1327 :
کـسى که به سفر مى رود, اگر بجايى برسد که اذان را نشنود, ولى ديوار شهر را بـبيند, يا ديوارهارا نبيند وصداى اذان را بشنود, چنانچه بخواهد درآنجا نماز بخواند, بنابر احتياط واجب بايد هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1328 :
مسافرى که به وطنش برمى گردد, وقتى ديوار وطن خود را ببيند وصداى اذان آن را بـشـنود, بايد نماز را تمام بخواند.
و نيز مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند, وقتى ديوار آنجا را ببيند و صداى اذانش را بشنود, بايد نماز راتمام بخواند واحتياط مستحب آن است که نماز را تاخير بيندازد تا به منزل برسد ياهم شکسته و هم تمام بخواند و سزاوار است اين احتياط را ترک نکند.
مسأله 1329 :
هـرگاه شهر در بلندى باشد که از دور ديده شود, يا بقدرى گود باشدکه اگر انـسـان کـمى دور شود ديوار آن را نبيند, کسى که از آن شهر مسافرت مى کند,وقتى به اندازه اى دور شـود کـه اگـر آن شـهـر در زمين هموار بود, ديوارش از آنجا ديده نمى شد, بايد نماز خود را شـکـسـته بخواند.
و نيز اگر پستى و بلندى خانه ها بيشتر ازمعمول باشد, بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله 1330 :
اگر از محلى مسافرت کند که خانه و ديوار ندارد, وقتى بجايى برسدکه اگر آن محل ديوار داشت از آنجاديده نمى شد, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1331 :
اگر بقدرى دور شود که نداند صدايى را که مى شنود صداى اذان است يا صداى ديـگر, بايد نماز را شکسته بخواند.
ولى اگر بفهمد اذان مى گويند وکلمات آن را تشخيص ندهد, بايد تمام بخواند.
مسأله 1332 :
اگر بقدرى دور شود که اذان خانه ها را نشنود, ولى اذان شهر را که معمولا در جاى بلند مى گويند بشنود, نبايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1333 :
اگر بجايى برسد که اذان شهر را که معمولا در جاى بلند مى گويندنشنود, ولى اذانى را که در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1334 :
اگـر چـشـم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد, در محلى بايد نماز را شـکـسته بخواند که چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند, و گوش متوسطصداى اذان معمولى را نشنود.
مسأله 1335 :
اگـر موقعى که سفر مى رود شک کند که بحد ترخص - يعنى : جايى که اذان را نشنود وديوار را نبيند - رسيده يا نه , بايد نماز را تمام بخواند, و در موقع برگشتن , اگر شک کند کـه بـحد ترخص رسيده يا نه بايد شکسته بخواند, ولى اگر دربرگشتن در همان جا که در رفتن تـمـام خـوانـده شکسته بخواند, بنابر احتياط لازم بايدنمازى را که در اين مکان تمام خوانده قضا نمايد, و نمازى را که شکسته خوانده تمام اعاده نمايد, و اگر اعاده نکرد قضاى آن را تمام بجا آورد.
مسأله 1336 :
مسافرى که در سفر از وطن خود عبور مى کند, وقتى بجايى برسدکه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود, بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1337 :
مسافرى که در بين مسافرت به وطنش رسيده , تا وقتى در آنجاهست , بايد نماز را تـمـام بـخـوانـد.
ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود, يا چهارفرسخ برود وبر گردد, وقتى بجايى برسد که ديوار وطن را نبيند وصداى اذان آن رانشنود, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1338 :
محلى را که انسان براى اقامت وزندگى خود اختيار کرده وطن اوست , چه در آنجا بدنيا آمده ووطن پدر ومادرش باشد, يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار کرده باشد.
مسأله 1339 :
اگر قصد دارد در محلى که وطن اصليش نيست مدتى بماند, و بعدبجاى ديگر رود, آنجا وطن او حساب نمى شود.
مسأله 1340 :
جايى را که انسان محل زندگى خود قرار داده , و ماندن خود را درآنجا محدود به مـقـدار معين نکرده , و مثل کسى که آنجا وطن اوست در آنجا زندگى مى کند که اگر مسافرتى بـراى او پـيش آيد, دوباره به همان جا بر مى گردد, اگر چه قصد نداشته باشد که هميشه در آنجا بماند, در حکم وطن او حساب مى شود.
مسأله 1341 :
کسى که در دو محل زندگى مى کند, مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديـگـر مى ماند, هر دو وطن اوست .
و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار کرده باشد, همه آنها وطن او حساب مى شوند.
مسأله 1342 :
کسى که در محلى ملک دارد, اگر موقعى که آن ملک را دارد شش ماه در آنجا بـماند, وقتى مى تواند نماز را آنجا تمام بخواند که آنجا را براى خود وطن قرار داده باشد, و به نظر عرف وطن او محسوب شود, و تا به نظر عرف وطن حساب نشود بايد شکسته بخواند, ولى احتياط مستحب آن است که کسى که منزل مسکونى در محلى دارد, و شش ماه در آنجا مانده است , مادام که آن منزل را داردهر وقت در مسافرت به آنجا رسيد, نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1343 :
اگر بجايى برسد که وطن او بوده واز آنجا صرفنظر کرده , نبايد نمازرا تمام بخواند, اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نکرده باشد.
مسأله 1344 :
مسافرى که قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلى بماند, يامى داند که بدون اختيار ده روز در محلى مى ماند, در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345 :
مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند, لازم نيست قصدماندن شب اول تا شـب يـازدهم را داشته باشد, و همين که قصد کند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند, بـايـد نـمـاز را تمام بخواند.
و همچنين اگر مثلاقصدش اين باشد که از ظهر روز اول تا ظهر روز يـازدهـم بـماند, بايد نماز را تمام بخواند.
و احتياط مستحب آن است که در اين صورت نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1346 :
مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند, در صورتى بايد نمازرا تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز را در يکجا بماند.
پس اگر بخواهد مثلا ده روزدر نجف وکوفه يا در تهران وشميران بماند, بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1347 :
مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند, بايد از اول قصدماندن ده روز در آن مـحـل يـا تـوابع آن مانند باغها وبساتين را داشته باشد, و اگر از اول قصد بيرون رفتن از آن محل وتوابع آن را داشته باشد, هر چند به حد ترخص نرسدبايد شکسته بخواند.
مسأله 1348 :
مسافرى که تصميم قطعى ندارد ده روز در محلى بماند, مثلاقصدش اين است که اگر رفيقش بيايد, يا منزل خوبى پيدا کند, ده روز بماند, بايدنماز را شکسته بخواند.
مسأله 1349 :
کـسى که تصميم دارد, ده روز در محلى بماند, اگر چه احتمال بدهدکه براى ماندن او مانعى برسد, در صورتى که آن احتمال پيش مردم عقلايى نباشد,بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1350 :
اگر مسافر بداند که مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده , و قصد کندکه تا آخر ماه در جـايـى بـماند, بايد نماز را تمام بخواند.
ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده , و قصد کند که تا آخـر مـاه بـمـانـد, و بعد از قصد نيز علم پيدا نکند که تاآخر ماه ده روز است , بايد نماز را شکسته بخواند, اگر چه از موقعى که قصد کرده تاآخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
مسأله 1351 :
اگـر مسافر قصد کند ده روز در محلى بماند, چنانچه پيش از خواندن يک نماز چـهار رکعتى از ماندن منصرف شود, يا مردد شود که در آنجا بماند يا بجاى ديگر برود, بايد نماز را شکسته بخواند.
و اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى ازماندن منصرف شود, يا مردد شود, تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, اگر روزه بگيرد, وبعد از ظهر از مـاندن در آنجا منصرف شود, چنانچه يک نماز چهار رکعتى خوانده باشد, روزه اش صحيح است , و تا وقتى در آنجا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند.
و اگر يک نماز چهار رکعتى نخوانده باشد, نـمازهاى خود را بايد شکسته بخواند.
و احتياط لازم آن است که روزه آن روز را تمام کند, و قضاى آن را نيز بگيرد,و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد.
مسأله 1353 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, اگر از ماندن منصرف شود, وشک کند پيش از آن که از قصد ماندن برگردد, يک نماز چهار رکعتى خوانده يا نه , نمازهاى خود را بايد در آنجا شکسته بخواند, اگرچه احتياط مستحب آن است که تمام هم بخواند.
مسأله 1354 :
اگر مسافر به نيت اين که نماز را شکسته بخواند, مشغول نماز شود,و در بين نماز تصميم بگيرد که ده روز يا بيشتر بماند, بايد نماز را چهار رکعتى تمام نمايد.
مسأله 1355 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, اگر در بين نماز چهاررکعتى از قـصد خود بر گردد, چنانچه داخل رکوع رکعت سوم نشده , بايد بنشيند, ونماز را دو رکعتى تمام نـمايد, و احتياطا براى قيام بيجا دو سجده سهو بجا آورد وبقيه نمازهاى خود را شکسته بخواند.
و اگر داخل رکوع رکعت سوم شده نمازش باطل است , و تا وقتى در آنجا هست , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1356 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, اگر بيشتر از ده روزدر آنجا بماند, تا وقتى مسافرت نکرده , بايد نمازش را تمام بخواند, و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
مسأله 1357 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, بايد روزه واجب رابگيرد, ومى تواند روزه مستحبى هم بگيرد, و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1358 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکـعتى بخواهد بجايى که کمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد, ودوباره در جاى اول ده روز بـمـانـد, از وقـتى که مى رود تا برمى گردد, و بعد از برگشتن بايد نماز را تمام بخواند.
ولى اگر نـخـواهـد بعد از برگشتن ده روز بماند, در موقع رفتن بجايى که کمتر از چهار فرسخ است , و در مـدتـى که آنجا مى ماند نماز او تمام است ,و از آنجا که بر مى گردد اگر قصد هشت فرسخ داشته بـاشـد, شـکسته است و اگر قصدهشت فرسخ نداشته باشد تمام است .
پس مثل اهل علم که براى تـبـلـيغ به محلى مى روند, اگر بعد از قصد ده روز وخواندن يک نماز چهار رکعتى به محل ديگر کـه چهار فرسخ نباشد دعوت شوند, و بخواهند يک دهه يا يک ماه در آن دو محل رفت و آمد کنند, نمازشان در هر دو محل تمام است مگر وقتى که انشا سفر جديدنمايند, مثل اين که روز آخر رفت وآمـد از مـحـل دوم بـه قصد وطن حرکت کند که دراين صورت بعد از خروج از حد ترخص نماز شکسته است , اگر چه از محل اول که محل اقامه بوده عبور نمايد.
مسأله 1359 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکـعـتى بخواهد بجاى ديگرى که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند, بايد در رفتن و در محلى که قصد ماندن ده روز دارد, نمازهاى خود را تمام بخواند, ولى اگر تا محلى که مـى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشترباشد, بايد موقع رفتن شکسته بخواند, و همچنين مدتى که در آنجا مى ماند درصورتى که نخواهد ده روز بماند.
مسأله 1360 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند, اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکـعـتـى بـخـواهد بجايى که کمتر از چهار فرسخ است برود, چنانچه مردد باشد که به محل اول برگردد يا نه , يا به کلى از برگشتن به آنجا غافل باشد, يابخواهد برگردد, ولى مردد باشد که ده روز در آنجا بماند يا نه , يا آن که از ده روزماندن در آنجا ومسافرت از آنجا غافل باشد, بايد از وقتى که مى رود تا برمى گردد وبعد از برگشتن , نمازهاى خود را تمام بخواند.
مسأله 1361 :
اگر بخيال اين که رفقايش مى خواهند ده روز در محلى بمانند, قصدکند که ده روز در آنـجـا بـماند وبعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى بفهمد که آنهاقصد نکرده اند, اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود, تا مدتى که در آنجاهست , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1362 :
اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سى روز در محلى بماند,و در تمام سى روز در رفتن وماندن مردد باشد, بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدارکمى در آنجا بماند, بايد نماز را تمام بخواند, و همچنين اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردد شود بين ماندن در آنجا, و رفـتن بقيه راه از وقتى که مردد مى شودبايد نماز را تمام بخواند, ولى اگر مردد شود بين رفتن بـقـيـه راه و بـرگـشتن به محل خود, در صورتى که به مقدار چهار فرسخ آمده باشد, بايد نماز را شکسته بخواند, واگر بقدر چهار فرسخ نباشد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1363 :
مسافرى که مى خواهد نه روز يا کمتر در محلى بماند, اگر بعد از آن که نه روز يا کمتر در آنجا ماند, بخواهد دوباره نه روز ديگر يا کمتر, بماند و همينطورتا سى روز, روز سى و يکم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 :
مسافرى که سى روز مردد بوده , در صورتى بايد نماز را تمام بخواند که سى روز را در يـک جـا بماند, پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند, بعد از سى روز هم بايد نماز را شکسته بخواند.