مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند (آیت الله حسین وحید خراسانی)

مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند (آیت الله حسین وحید خراسانی)

مواردى که انسان مى تواند معامله را به هم بزند

مسأله 2152 :

حق به هم زدن معامله را خيار مى گويند ، و خريدار و فروشنده در يازده صورت مى توانند معامله را به هم بزنند :

( اول ) آن که خريدار و فروشنده بعد از معامله از يکديگر جدا نشده باشند ، هر چند از مجلس عقد بيرون آمده باشند ، و اين خيار را " خيار مجلس " مى گويند .

( دوم ) آن که طرف معامله - در بيع يا غير آن - مغبون شده باشد ، و اين خيار را " خيار غبن " گويند .

( سوم ) آن که در معامله قرارداد کنند که تا مدت معينى هر دو يا يکى از آنان بتوانند معامله را به هم بزنند ، و آن را " خيار شرط " گويند .

( چهارم ) آن که طرف معامله مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طورى کند که قيمت مال در نظر مردم زياد شود ، و آن را " خيار تدليس " گويند .

( پنجم ) آن که يکى از دو طرف معامله با ديگرى شرط کند که کارى را انجام دهد و به آن شرط عمل نشود ، يا شرط کند مالى را که در خارج است و نه در ذمه ، داراى خصوصيتى باشد و آن مال داراى آن خصوصيت نباشد ، که در اين دو صورت شرط کننده مى تواند معامله را به هم بزند ، و آن را " خيار تخلف شرط " گويند .

( ششم ) آن که در جنس يا عوض آن عيبى باشد و آن را " خيار عيب " گويند .

( هفتم ) آن که معلوم شود مقدارى از جنسى را که معامله نموده اند مال ديگرى است که اگر صاحب آن به معامله راضى نشود ، طرف ديگر مى تواند معامله را به هم بزند ، يا عوض آن مقدار را چنانچه پرداخته باشد پس بگيرد ، و اين دو صورت دارد :

1 - آن که آن مقدار کسر مشاع باشد ، و اين صورت مورد " خيار شرکت " است .

2 - آن که آن مقدار مفروز ( جدا ) باشد ، و اين صورت مورد " خيار تبعض صفقه " است .

( هشتم ) آن که صاحب مال خصوصيات مالى را که در خارج است نه در ذمه و طرف نديده به او بگويد ، و بعد معلوم شود طورى که گفته نبوده است ، که در اين صورت طرف مى تواند معامله را به هم بزند ، و آن را " خيار رؤيت " گويند .

( نهم ) آن که اگر مشترى ثمن جنسى را که خريده و شرط نکرده که در پرداخت آن تأخير کند ، تا سه روز ندهد ، که در اين صورت چنانچه فروشنده جنس را تحويل نداده باشد ، مى تواند معامله را به هم بزند ، ولى اگر جنسى را که خريده مثل بعضى از ميوه ها باشد که اگر يک روز بماند ضايع مى شود ، در صورتى که تا شب ثمن آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن آن را تأخير بيندازد ، فروشنده مى تواند معامله را به هم بزند ، و آن را " خيار تأخير " گويند .

( دهم ) آن که کسى که حيوانى را خريده تا سه روز مى تواند معامله را به هم بزند ، و اگر در عوض چيزى که فروخته حيوانى گرفته باشد ، فروشنده تا سه روز مى تواند معامله را به هم بزند ، و آن را " خيار حيوان " گويند .

( يازدهم ) آن که فروشنده نتواند جنسى را که فروخته تحويل دهد ، مثلا اسبى را که فروخته فرار نمايد ، که در اين صورت خريدار مى تواند معامله را به هم بزند و آن را " خيار تعذر تسليم " گويند ، و احکام اينها در مسائل آينده خواهد آمد .

مسأله 2153 :

اگر خريدار قيمت جنس را نداند ، يا موقع معامله غفلت کند و جنس را گرانتر از قيمت معمولى آن بخرد ، چنانچه به قدرى گران خريده که مردم به آن اهميت مى دهند و مسامحه نمى کنند ، مى تواند معامله را به هم بزند . و نيز اگر فروشنده قيمت جنس را نداند ، يا موقع معامله غفلت کند و جنس را ارزانتر از قيمت آن بفروشد ، در صورتى که مردم به مقدارى که ارزان فروخته اهميت بدهند و مسامحه نکنند ، مى تواند معامله را به هم بزند .

مسأله 2154 :

در معاملهء بيع شرط که مثلا خانهء صد هزار تومانى را به پنجاه هزار تومان مىفروشند ، و قرار مى گذارند که اگر فروشنده سر مدت پول را بدهد بتواند معامله را به هم بزند، در صورتى که خريدار و فروشنده قصد خريد و فروش داشته باشند ، معامله صحيح است .

مسأله 2155 :

در معاملهء بيع شرط اگر چه فروشنده اطمينان داشته باشد که هرگاه سر مدت پول را ندهد ، خريدار ملک را به او مى دهد ، معامله صحيح است ، ولى اگر سر مدت پول را ندهد ، حق ندارد ملک را از خريدار مطالبه کند ، و اگر خريدار بعد از رسيدن مدت بميرد ، نمى تواند ملک را از ورثهء او مطالبه نمايد .

مسأله 2156 :

اگر - مثلا - چاى اعلا را با چاى پست مخلوط کند و به اسم چاى اعلا بفروشد ، و مشترى جاهل باشد ، مى تواند معامله را به هم بزند .

مسأله 2157 :

اگر معامله بر مالى که در خارج است نه در ذمه واقع شود ، و خريدار بفهمد که آن مال عيبى دارد ، مثلا حيوانى را بخرد و بفهمد که يک چشم آن کور است ، چنانچه آن عيب پيش از معامله در مال بوده و او نمى دانسته ، مى تواند معامله را به هم زده و آن مال را به فروشنده برگرداند ، و چنانچه برگرداندن ممکن نباشد ، مثل آن که در آن مال تغييرى حاصل شده ، يا تصرفى که مانع از رد است نموده باشد ، در اين صورت فرق قيمت سالم و معيوب آن معين شود ، و به نسبت تفاوت قيمت سالم و معيوب از ثمنى که به فروشنده داده پس بگيرد ، مثلا مالى را که به چهار تومان خريده ، اگر بفهمد معيوب است در صورتى که قيمت سالم آن هشت تومان و قيمت معيوب آن شش تومان باشد ، چون فرق قيمت سالم و معيوب يک چهارم مى باشد ، مى تواند يک چهارم پولى را که داده - يعنى يک تومان - از فروشنده بگيرد .

مسأله 2158 :

اگر فروشنده بفهمد در عوض مشخص خارجى که مالش را به آن فروخته عيبى است ، چنانچه آن عيب پيش از معامله در عوض بوده و او نمى دانسته ، مى تواند معامله را به هم زده و آن عوض را به صاحبش برگرداند ، و چنانچه از جهت تغيير يا تصرف مانع از رد نتواند برگرداند ، مى تواند تفاوت قيمت سالم و معيوب را به دستورى که در مسألهء پيش گذشت بگيرد .

مسأله 2159 :

اگر بعد از معامله و پيش از تحويل دادن مال ، عيبى در آن پيدا شود ، خريدار مى تواند معامله را به هم بزند ، و نيز اگر در عوض مال بعد از معامله و پيش از تحويل دادن عيبى پيدا شود ، فروشنده مى تواند معامله را به هم بزند ، ولى اگر بخواهند تفاوت قيمت بگيرند جايز نيست . مسأله 2160 - اگر بعد از معامله عيب مال را بفهمد ، لازم نيست فورا معامله را به هم بزند و بعد هم حق به هم زدن معامله را دارد ، اگر چه احوط عدم تأخير است .

مسأله 2161 :

هرگاه بعد از خريدن جنس عيب آن را بفهمد ، اگر چه فروشنده حاضر نباشد ، مى تواند معامله را به هم بزند ، و همچنين است حکم در ساير خيارات .

مسأله 2162 :

در چهار صورت خريدار به واسطهء عيبى که در مال است نمى تواند معامله را به هم بزند ، يا تفاوت قيمت بگيرد :

( اول ) آن که موقع خريدن عيب مال را بداند .

( دوم ) آن که به عيب مال راضى شود .

( سوم ) آن که در وقت معامله بگويد : ( اگر مال عيبى داشته باشد پس نمى دهم و تفاوت قيمت هم نمى گيرم ) .

( چهارم ) آن که فروشنده در وقت معامله بگويد : ( اين مال را با هر عيبى که دارد مىفروشم ) ولى اگر عيبى را معين کند و بگويد : ( مال را با اين عيب مىفروشم ) و بعد معلوم شود عيب ديگرى هم دارد ، خريدار مى تواند براى عيبى که فروشنده معين نکرده مال را پس دهد ، و در صورتى که نتواند پس دهد ، تفاوت قيمت بگيرد .

مسأله 2163 :

در چند صورت کسى که مال معيوب به او منتقل شده نمى تواند معامله را به عيب فسخ کند و فقط مى تواند تفاوت قيمت را مطالبه کند :

( اول ) در صورتى که عين تلف شده باشد

( دوم ) در صورتى که از ملک او خارج شده باشد ، مثل اين که به ديگرى فروخته يا بخشيده باشد ، و مانند آن .

( سوم ) در صورتى که در مال تغييرى حاصل شده باشد ، مثل اين که پارچه اى را که خريده بريده يا رنگ کرده باشد .

( چهارم ) در صورتى که آن مال هر چند از ملک او خارج نشده ، ولى معامله اى بر آن انجام داده باشد ، مثل اين که آن را به اجاره يا به گرو داده باشد .

( پنجم ) در صورتى که بعد از تحويل گرفتن ، عيبى در آن پيدا شده باشد ، ولى اگر مورد معامله حيوان معيوبى باشد و پيش از گذشتن سه روز عيب ديگرى پيدا کند ، اگر چه آن را تحويل گرفته باشد باز هم مى تواند معامله را به حق فسخى که از جهت خيار حيوان دارد ، به هم بزند ، و همچنين است در صورتى که از جهت شرط ، حق فسخ داشته باشد .

مسأله 2164 :

اگر انسان مالى داشته باشد که خودش آن را نديده و ديگرى خصوصيات آن را براى او گفته باشد ، چنانچه او همان خصوصيات را به مشترى بگويد و آن را بفروشد و بعد از فروش بفهمد که بهتر از آن بوده ، مى تواند معامله را به هم بزند . مسائل متفرقهء خريد و فروش مسأله 2165 - اگر فروشنده قيمت خريد جنس را به مشترى بگويد ، بايد تمام چيزهايى را که به واسطهء آنها قيمت کم يا زياد مى شود بگويد ، اگر چه به همان قيمت يا کمتر از آن بفروشد ، مثلا بايد بگويد که نقد خريده است يا نسيه ، و چنانچه بعضى از آن خصوصيات را نگويد و بعد مشترى بفهمد مى تواند معامله را به هم بزند .

مسأله 2166 :

اگر انسان جنسى را به کسى بدهد و قيمت آن را معين کند و بگويد : ( اين جنس را به اين قيمت به فروش و هر چه زيادتر فروختى اجرت فروشت باشد ) هر چه زيادتر از آن قيمت بفروشد ، مال صاحب مال است و اجاره فاسد است و فروشنده - بنابر مشهور - مى تواند اجرة المثل عمل خود را از صاحب مال بگيرد ، ولى اگر اجرة المثل بيشتر از آنچه باشد که فروشنده به آن راضى شده احتياط واجب اين است که با صاحب مال در زايد مصالحه کند ، و اگر به طور جعاله باشد و بگويد : ( اين جنس را اگر به زيادتر از آن قيمت فروختى ، زيادى مال خودت باشد ) اشکال ندارد .

مسأله 2167 :

اگر قصاب گوشت نر بفروشد و به جاى آن گوشت ماده بدهد ، معصيت کرده است ، و چنانچه آن گوشت را معين کرده و گفته اين گوشت نر را مىفروشم ، مشترى مى تواند معامله را به هم بزند ، و اگر آن را معين نکرده ، در صورتى که مشترى به گوشتى که گرفته راضى نشود ، قصاب بايد گوشت نر به او بدهد .

مسأله 2168 :

اگر مشترى به بزاز بگويد : ( پارچه اى مى خواهم که رنگ آن نرود ) ، و بزاز پارچه اى به او بفروشد که رنگ آن برود ، مشترى مى تواند معامله را به هم بزند .

مسأله 2169 :

قسم خوردن در معامله اگر راست باشد مکروه است ، و اگر دروغ باشد حرام است .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

پر بازدیدترین ها

No image

احکام خرید و فروش (آیت الله عبدالله جوادی آملی)

بر هر بالغ و عاقل، لازم است احکام معاملات را برابر فتوای فقيهان جامع شرایط یاد بگیرد تا به حرام آلوده نشود و معامله باطلی انجام ندهد....
No image

شرایط فروشنده و خریدار (آیت الله عبدالله جوادی آملی)

فروشنده و خریدار باید دارای اوصاف زیر باشند: ۱. بالغ باشند. ۲- عاقل باشند، نه دیوانه. ۳. رشید باشند، نه سفيه. ۴. قصد جدی نسبت به معامله داشته باشند، نه شوخی. ۵. مجبور دیگری نباشند، بلکه مختار باشند.....
Powered by TayaCMS