1- منفعت کسب (آیت الله حسین نوری همدانی)

1- منفعت کسب (آیت الله حسین نوری همدانی)

1 - منفعت کسب

مسأله 1748 :

هر گاه انسان از تجارت يا صنعت، يا کسبهاى ديگر مالى بدست آورد، اگر چه مثلا نماز و روزه ميتى را بجا آورد واز اجرت آن، مالى تهيه کند، چنانچه از مخارج سال خود او و عيالاتش زياد بيايد، بايد خمس يعنى پنج يک آن را به دستورى که بعدا گفته مىشود بدهد.

مسأله 1749 :

اگر از غير کسب مالى بدست آورد، مثلا چيزى به او ببخشند واجب نيست خمس آن را بدهد، اگر چه احتياط مستحب آن است که اگر از مخارج سالش زياد بيايد، خمس آن را هم بدهد.

مسأله 1750 :

مهرى را که زن مىگيرد خمس ندارد و همچنين است ارثى که به انسان مىرسد. ولى اگر مثلا با کسى خويشاوندى دورى داشته باشد ونداند چنين خويشى دارد، احتياط مستحب آن است خمس ارثى را که از او مىبرد، اگر از مخارج سالش زياد بيايد، بدهد.

مسأله 1751 :

اگر مالى به ارث به او برسد و بداند کسى که اين مال از او به ارث رسيده خمس آن را نداده، بايد خمس آن را بدهد، و نيز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولى انسان بداند کسى که آن مال از او به ارث رسيده، خمس بدهکار است، باشد خمس را از مال او بدهد.

مسأله 1752 :

اگر به واسطه قناعت کردن، چيزى از مخارج سال انسان زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1753 :

کسى که ديگرى مخارج او را مىدهد، بايد خمس تمام مالى را که بدست مىآورد بدهد. ولى اگر مقدارى از آن را خرج زيارت ومانند آن کرده باشد فقط بايد خمس باقيمانده را بدهد.

مسأله 1754 :

اگر ملکى را بر افراد معينى مثلا بر اولاد خود وقف نمايد. چنانچه در آن ملک زراعت و درختکارى کنند و از آن چيزى بدست آورند و از مخارج سال آنان زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهند. و نيز اگر به نحو ديگرى از آن ملک منفعت مىبرند مثلا اجاره آن را مىگيرند بايد خمس مقدارى را که از مخارج سالشان زياد مىآيد بدهند.

مسأله 1755 :

اگر مالى را که فقير بابت خمس و زکوة و صدقه مستحبى گرفته از مخارج سالش زياد بيايد، واجب نيست خمس آن را بدهد. ولى اگر از مالى که به او داده اند منفعتى ببرد مثلا از درختى که بابت خمس به او داده اند ميوه اى بدست آورد چنانچه درخت را براى منفعت بردن و کسب نگهداشته باشد، بايد خمس مقدارى که از مخارج سالش زياد مىآيد بدهد.

مسأله 1756 :

اگر با عين پول خمس نداده جنسى را بخرد يعنى به فروشنده بگويد اين جنس را به اين پول مىخرم، چنانچه حاکم شرع معامله پنج يک آن را اجازه بدهد، معامله آن مقدار هم صحيح است. وانسان بايد پنج يک جنسى را که خريده خريده به حاکم شرع بدهد و اگر اجازه ندهد، معامله آن مقدار باطل است. پس اگر پولى را که فروشنده گرفته از بين نرفته حاکم شرع خمس همان پول را مىگيرد و اگر از بين رفتن عوض خمس را از فروشنده يا خريدار مطالبه مىکند.

مسأله 1757 :

اگر جنسى را بخرد و بعد از معامله قيمت آن را از پول خمس نداده بدهد، معامله اى که کرده صحيح است. ولى چون از پولى که خمس در آن است به فروشنده داده به مقدار پنج يک آن پول به او مديون مىباشد. و پولى را که به فروشنده داده اگر از بين نرفته حاکم شرع پنج يک همان را مىگيرد، و اگر از بين رفته عوض آن را از خريدار يا فروشنده مطالبه مىکند.

مسأله 1758 :

اگر مالى را که خمس آن داده نشده بخرد چنانچه حاکم شرع معامله پنج يک آن را اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و حاکم شرع مىتواند پنج يک آن مال را بگيرد. و اگر اجازه بدهد معامله صحيح است و خريدار بايد مقدار پنج يک آن را به حاکم شرع بدهد و اگر به فروشنده داده مىتواند از او پس بگيرد.

مسأله 1759 :

اگر چيزى را که خمس آن داده نشده به کسى ببخشند پنج يک آن چيز مال او نمىشود.

مسأله 1760 :

اگر از کافر يا کسى که به دادن خمس عقيده ندارد، مالى بدست انسان بيايد، واجب نيست خمس آن را بدهد.

مسأله 1761 :

تاجر و کاسب و صنعتگر و مانند اينها از وقتى که شروع به کاسبى مىکنند يک سال که بگذرد، بايد خمس آنچه را که از خرج سالشان زياد مىآيد بدهند، وکسى که شغلش کاسبى نيست، اگر اتفاقا معامله اى کند ومنفعتى ببرد، بعد از آن که يک سال از موقعى که فايده برده بگذرد، بايد خمس مقدارى را که از خرج سالش زياد آمده بدهد.

مسأله 1762 :

انسان مىتواند در بين سال هر وقت منفعتى به دستش آيد خمس آن را بدهد، و جايز است دادن خمس را تا آخر سال تأخير بيندازد و اگر براى دادن خمس سال شمس قرار دهد، مانعى ندارد.

مسأله 1763 :

کسى که مانند تاجر و کاسب بايد براى دادن خمس، سال قراردهد، اگر منفعتى بدست آورد و در بين سال بميرد، بايد مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسر کنند و خمس باقيمانده را بدهند.

مسأله 1764 :

اگر قيمت جنسى که براى تجارت خريده بالا رود و آن را نفروشد و در بين سال قيمتش پائين آيد، خمس مقدارى که بالا رفته بر او واجب نيست.

مسأله 1765 :

اگر قيمت جنسى را که براى تجارت خريده بالا رود وبه اميد اين که قيمت آن بالاتر رود، تا بعد از تمام شدن سال آنرا نفروشد و قيمتش پائين آيد خمس مقدارى را که بالا رفته بر او واجب است، بلکه اگر به اندازه اى هم نگهداشته که تجار معمولا براى گران شدن جنس، آن را نگه مىدارند، خمس مقدارى که بالا رفته بايد بدهد.

مسأله 1766 :

اگر غير مال التجاره مالى داشته باشد که خمسش را داده يا خمس ندارد مثلا به او بخشيده اند، چنانچه قيمتش بالا رود، و آن را بفروشد مقدارى که بر قيمتش اضافه شده، خمس دارد. ولى اگر مثلا درختى که خريده ميوه بياورد يا گوسفند چاق شود، در صورتى که مقصود او از نگهدارى آنها اين بوده که منفعتى از آنها ببرد، بايد خمس آنچه زياد شده بدهد.

مسأله 1767 :

اگر باغى احداث کند براىآنکه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد، بايد خمس ميوه و نمو درختها و زيادى قيمت باغ را بدهد ولى اگر باغ را فقط براى ميوه خوردن وعائله خود احداث کند و يا به اين قصد بخرد و جزء مؤنه محسوب شود آن باغ و نمو آن خمس ندارد ولى اگر براى اين که ميوه آن را بفروشد و از قيمت آن استفاده کند آن را احداث کرده است حکم سرمايه را پيدا مىکند که بايد خمس ميوه و نمو درختها را بدهد.

مسأله 1768 :

اگر درخت بيد و چنار و مانند اينها را بکارد، سالى که موقع فروش آنها است اگر چه آنها را نفروشد، بايد خمس آنها را بدهد ولى اگر مثلا از شاخه هاى آن که معمولا هر سال مىبرند، استفاده اى ببرد و به تنهائى يا با منفعتهاى ديگر کسبش از مخارج سال او زياد بيايد، در آخر هر سال بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1769 :

کسى که چند رشته کسب دارد مثلا اجاره ملک مىگيرد وخريد وفروش وزراعت هم مىکند، بايد عائدات خود را روى هم رفتن کلا در نظر بگيرد و مخارج سالانه خود را نيز در نظر بگيرد و خمس آنچه را که در آخر سال از مخارج او زياد مىآيد بدهد و اگر در يک رشته ضرر کند از رشته ديگر جبران مىشود.

مسأله 1770 :

خرجهائى را که انسان براى بدست آوردن فايده مىکند، مانند دلالى و حمالى مىتواند جزء مخارج ساليانه حساب نمايد و نسبت به مقدار آن خمس واجب نيست.

مسأله 1771 :

آنچه از منافع کسب در بين سال به مصرف خوراک و پوشاک و اثاثيه وخريد منزل و عروسى و جهيزيه دختر به شرط اين که تهيه آن در موقعى است که بر حسب رسوم عرفى مورد حاجت است و زيارت و مانند اينها مىرساند در صورتى که از شأن او زياد نباشد و زياده روى هم نکرده باشد، خمس ندارد.

مسأله 1772 :

مالى را که انسان به مصرف نذر و کفاره مىرساند، جزء مخارج ساليانه است. و نيز مالى را که به کسى مىبخشد يا جايزه مىدهد در صورتى که از شأن او زياد نباشد، از مخارج ساليانه حساب مىشود.

مسأله 1773 :

اگر انسان در منطقه اى باشد که معمولا جهيزيه دختر را به تدريج تهيه مىکنند به اين معنا هر سال مقدارى از آن را تهيه مىکنند چنانچه در بين سال از منافع آن جهيزيه اى بخرد واز شأنش زياد نباشد لازم نيست خمس آن را بدهد ولى اگر از شأنش زياد باشد يا از منافع آن سال در سال بعد جهيزيه تهيه کند، لازم است خمس آن را بدهد.

مسأله 1774 :

مالى را که خرج سفر حج و زيارتهاى ديگر مىکند از مخارج سالى حساب مىشود که در آن سال شروع به مسافرت کرده اگر چه سفر او تا مقدارى از سال بعد طول بکشد.

مسأله 1775 :

کسى که از کسب و تجارت فائده اى برده، اگر مال ديگرى هم دارد که خمس آن واجب نيست، مانند مالى که به او هبه کرده اند يا آن را از راه ارث بردن بدست آورده است. مىتواند مخارج سال خود را فقط از فائده کسب حساب کند.

مسأله 1776 :

اگر از منفعت کسب آذوقه اى که براى مصرف سالش خريده، در آخر سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد. و چنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد در صورتى که قيمتش از وقتى که خريده زياد شده باشد، بايد قيمت آخر سال را حساب کند.

مسأله 1777 :

اگر از منفعت کسب، پيش از دادن خمس اثاثيه اى را که مورد احتياجش مىباشد براى منزل بخرد، چنانچه در بين همان سال احتياجش از آن بر طرف شود بطورى که در آخر سال زائد بر مخارج سال محسوب شود بايد خمس آن را بدهد و مثل آن است زيور آلات زنانه، ولى اگر بعد انقضاى سال احتياجش از آن رفع شود خمس آن واجب نيست.

مسأله 1778 :

اگر در يک سال منفعتى نبرد، نمىتواند مخارج آن سال را از منفعتى که در سال بعد مىبرد کسر نمايد.

مسأله 1779 :

اگر در اول سال منفعتى نبرد و از سرمايه خرج کند، و پيش از تمام شدن سال منفعتى به دستش آيد، مىتواند مقدارى را که از سرمايه برداشته از منافع کسر کند.

مسأله 1780 :

اگر مقدارى از سرمايه از بين برود و از باقى مانده آن منافعى ببرد که از خرج سالش زياد بيايد، مىتواند مقدارى را که از سرمايه کم شده از منافع بردارد.

مسأله 1781 :

اگر غير از سرمايه چيز ديگرى از مالهاى او از بين برود، نمىتواند از منفعتى که به دستش مىآيد آن چيز را تهيه کند ولى اگر در همان سال به آن چيز احتياج داشته باشد، مىتواند در بين سال از منافع کسب آن را تهيه نمايد.

مسأله 1782 :

اگر در اول سال براى مخارج خود قرض کند و پيش از تمام شدن سال منفعتى ببرد، مىتواند مقدار قرض خود را از آن منفعت کسر نمايد.

مسأله 1783 :

اگر در تمام سال منفعتى نبرد و براى مخارج خود قرض کند مىتواند از منافع سالهاى بعد قرض خود را اداء نمايد.

مسأله 1784 :

اگر براى زياد کردن مال يا خريدن ملکى که به آن احتياج ندارد قرض کند نمىتواند از منافع کسب آن قرض را بدهد ولى اگر مالى را که قرض کرده و چيزى را که از قرض خريده از بين برود و ناچار شود که قرض خود را بدهد، مىتواند از منافع کسب قرض را اداء نمايد.

مسأله 1785 :

بنابر احتياط واجب بايد خمس مال حلال مخلوط به حرام را از عين همان مال بدهد ولى خمس هاى ديگر را مىتواند از همان چيز بدهد يا به مقدار قيمت خمس که بدهکار است پول بدهد.

مسأله 1786 :

تا خمس مال را ندهد نمىتواند در آن مال تصرف کند اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد. مسأله 1787 - کسى که خمس بدهکار است نمىتواند آن را به ذمه بگيرد يعنى خود را بدهکار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرف کند و چنانچه تصرف کند و آن مال تلف شود، بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1788 :

کسى که خمس بدهکار است، اگر با حاکم شرع مصالحه کند، مىتواند در تمام مال تصرف نمايد و بعد از مصالحه منافعى که از آن بدست مىآيد مال خود او است.

مسأله 1789 :

کسى که با ديگرى شريک است، اگر خمس منافع خود را بدهد و شريک او ندهد و در سال بعد از مالى که خمسش را نداده براى سرمايه شرکت بگذارد هيچ کدام نمىتوانند در آن تصرف کنند.

مسأله 1790 :

اگر بچه صغير سرمايه اى داشته باشد واز آن منافعى بدست آيد ولى او مىتواند پيش از بلوغ او خمس آن را بدهد و اگر بعد از تمام شدن سال خمس را ندهد تصرف در آن مال براى او جائز نيست و در اين صورت بر خود صغير واجب است که پس از بلوغ خمس آن را بدهد.

مسأله 1791 :

انسان نمىتواند در مالى که يقين دارد خمسش را نداده اند تصرف کند ولى در مالى که شک دارد خمس آن را داده اند يا نه مىتواند تصرف نمايد.

مسأله 1792 :

کسى که از اول زمان بلوغش خمس نداده اگر ملکى بخرد و قيمت آن بالا برود اگر آن ملک را به اين قصد نخريده که قيمتش بالا برود و بفروشد مثلا زمينى را براى زراعت خريده است چنانچه آن را به ذمه خريده ولى از پول خمس نداده قيمت آن را به فروشنده پرداخته بايد خمس قيمتى را که خريده بدهد و چنانچه آن را به عين خريده مثلا پول خمس نداده را به فروشنده داده و گفته است که اين ملک را به اين پول عينا مىخرم در صورتى که حاکم شرع معامله پنج يک آن را اجازه بدهد، خريدار بايد خمس مقدارى را که آن ملک فعلا ارزش دارد بدهد.

مسأله 1793 :

کسى که از اول تکليف، خمس نداده اگر از منافع کسب چيزى که به آن احتياج ندارد خريده و يک سال از خريد آن گذشته بايد خمس آن را بدهد و اگر اثاث خانه و چيزهاى ديگرى که به آنها احتياج دارد مطابق شأن خود خريده پس اگر بداند در بين سالى که در آن سال فائده برده آنها را خريده لازم نيست خمس آنها را بدهد و اگر نداند که در بين سال خريده يا بعد از تمام شدن سال، بنابر احتياط مستحب بايد با حاکم شرع مصالحه کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

Powered by TayaCMS