نذر و عهد و قسم (آیت الله حسین مظاهری)

نذر و عهد و قسم (آیت الله حسین مظاهری)

نذر و عهد و قسم

مسأله :

نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خيرى را براى خدا به جا آورد، يا کارى را که نکردن آن بهتر است براى خدا ترک نمايد.

مسأله :

نذر بايد با زبان گفته شود و قصد آن در دل کافى نيست و لازم نيست آن را به عربى بگويد، و اگر بگويد چنانچه مريض من خوب شود هزار تومان به فقير مى‌دهم نذر او صحيح است.

مسأله :

نذر کننده بايد مکلف و رشيد باشد و آن کار براى او مقدور باشد و به اختيار و قصد خود نذر کند بنابراين نذر کردن کسى که او را مجبور کرده‌اند يا به واسطه عصبانى شدن بى‌اختيار نذر کرده صحيح نيست و همچنين سفيه و کسى که حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع کرده است نذرهاى مربوط به اموالشان صحيح نيست.

مسأله :

نذر زن احتياج به اجازه شوهر ندارد و همچنين نذر فرزند احتياج به اجازه پدر و مادر ندارد ولى اگر مزاحم حقوق شوهر شد يا مايه آزار پدر يا مادر شد، نذر آنها باطل مى‌شود حتّى اگر آنها قبلاً اجازه داده باشند.

مسأله :

اگر نذر کند که کار مباحى را انجام دهد يا ترک نمايد، اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد مثلاً نذر کند در اطاق خلوتى نماز بخواند چون حضور قلب پيدا مى‌کند، نذر او صحيح است و نيز اگر ترک آن از جهتى بهتر باشد مثلاً براى اينکه دود مضر است نذر کند که آن را استعمال نکند نذر او صحيح مى‌باشد.

مسأله :

اگر نذر کند عملى را انجام دهد، بايد همانطور که نذر کرده به جا آورد پس اگر نذر کند که وقتى مريض او خوب شد صدقه بدهد، چنانچه پيش از آنکه خوب شود صدقه را بدهد کافى نيست.

مسأله :

هرگاه نذر کند کار خيرى را انجام دهد ولى وقت و مقدار آن را معيّن نکند، مثلاً نذر کند که نماز بخواند و مقدار و خصوصيات آن را معيّن نکند خواندن يک نماز دو رکعتى کافى است.

مسأله :

اگر نذر کند روز معيّنى را روزه بگيرد و بدون عذر در آن روز مسافرت کند روزه آن روز بر او واجب نيست و قضا و کفّاره نيز ندارد و همچنين است اگر عذرى براى او پيدا شود مثل اينکه مريض شود يا زن حيض شود.

مسأله :

اگر انسان بدون عذر به نذر خود عمل نکند بايد کفّاره بدهد و کفّاره آن کفّاره قسم است (ده فقير را سير نمايد يا بپوشاند و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد) مگر آنکه براى تخلّف نذر، کفّاره‌اى معيّن کند که در صورت تخلّف همان چيز بر او واجب مى‌شود.

مسأله :

کسى که نذر کرده عملى را ترک کند، اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا اشتباه آن عمل را انجام دهد کفّاره بر او واجب نيست.

مسأله :

اگر به واسطه نذر چيزى بر ذمّه او آمده باشد و بميرد لازم نيست ورثه آن نذر را ادا کنند گرچه ميّت را برى‌الذمّه کردن بسيار شايسته است، ولى اگر چيز معيّنى را نذر کرده، بايد ورثه آن را به مصرف نذر برسانند.

مسأله :

هر چيز معيّنى که نذر روى آن آمده باشد نماء آن هم جزو نذر است مثلاً گوسفندى را که براى صدقه يا براى يکى از امامان و مانند اينها نذر کرده‌اند پشم، شير، بچه آن و مقدارى که چاق مى‌شود جزو نذر است، مگر آن که فقط گوشت آن را نذر کرده باشند.

مسأله :

اگر براى امام7 يا امامزاده و مانند آن نذر کند، همانگونه که مى‌تواند به مصارف حرم برساند مى‌تواند با قصد اينکه براى آن امام7 باشد در مطلق کارهاى خير مصرف کند.

مسأله :

هرگاه نذر کند کارى را انجام دهد چنانچه معلوم شود که آن کار مورد نداشته است يا مورد آن از بين رفته است، مثلاً نذر کند که اگر مريض او خوب شود عملى را انجام دهد بعد معلوم شود که پيش از نذر کردن مريض خوب شده، يا مالى را نذر جبهه کند ولى جنگ تمام شود، عمل کردن به آن نذر لازم‌نيست.

مسأله :

هرگاه پدر يا مادرى نذر کند دختر خود را به سيّد شوهر دهد نذر آنها اعتبارى ندارد، و هنگامى که دختر به حدّ بلوغ رسيد اختيار با خود اوست.

مسأله :

هيچ فرقى بين نذر و عهد نيست مگر در تلفظ، مثلاً اگر بگويد با خدا عهد مى‌کنم که هر شب نماز شب بخوانم يا اگر مريض من خوب شد هزار تومان صدقه مى‌دهم، به آن عهد مى‌گويند و اگر بگويد با خدا نذر مى‌کنم که هر شب نماز شب بخوانم يا با خدا نذر مى‌کنم که اگر مسافر من سالم برگشت فلان کار خير را انجام بدهم، به آن نذر مى‌گويند و کليه مسائلى که در نذر گفته شد در عهد نيز مى‌آيد.

مسأله :

قسم آن است که به يکى از اسمهاى خداوند متعال قسم بخورد که کارى را انجام دهد يا ترک کند گرچه آن کار مباح باشد (يعنى متعلق قسم راجح نباشد).

مسأله :

کليه مسائلى که در نذر گفته شد در قسم نيز مى‌آيد مگر اينکه مورد نذر و عهد بايد راجح باشد (فعل واجب يا مستحب و يا ترک حرام و مکروه) ولى مورد قسم لازم نيست راجح باشد ولى بايد مرجوح هم نباشد (مثل ترک واجب يا مستحب و يا فعل حرام يا مکروه).

مسأله :

قَسَم خوردن بر سه قسم است:

اوّل: قَسَمى که نظير نذر و عهد است و چيزى را بر خود واجب يا حرام مى‌کند که اگر بر طبق قَسَم عمل نکرد بايد کفّاره بدهد.

دوّم: قَسَمى که منکر پيش قاضى بايد بخورد. که اين قَسَم مربوط به باب قضاوت است.

سوّم: براى اثبات يا نفى چيزى نزد مردم قسم بخورد مثلاً فروشنده بگويد اين جنس را به خدا قسم به اين مبلغ خريده‌ام که اگر دروغ بگويد از گناهان بزرگ است ولى کفّاره ندارد و اگر راست باشد مکروه است، ولى اگر براى کار خوبى باشد نظير اينکه خودش يا ديگرى از شرّ ظالمى نجات پيدا کند قسم بخورد مکروه نيست بلکه گاهى واجب مى‌شود گرچه قسم دروغ هم‌باشد.

مسأله :

قسم خوردن به مقدسات دينى غير از اسمهاى خداوند در صورت اوّل و دوّم (که در مسأله قبل گفته شد) اثر و فايده‌اى ندارد و در قسم سوّم اگر راست باشد مکروه و اگر دروغ باشد از گناهان بزرگ است ولى کفّاره ندارد.

Powered by TayaCMS