1. احکام تقلید (آیت الله جعفر سبحانی)

1. احکام تقلید (آیت الله جعفر سبحانی)

1. احکام تقليد

مسأله 1 :

مسلمان بايد در مورد اصول دين ـ اگر يقين نداشته باشد ـ تحصيل يقين کند و در احکام اسلام مى تواند يکى از سه راه را برگزيند:

1. مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دليل به دست آورد.

2. از مجتهد تقليد کند يعنى مطابق فتواى او عمل کند.

3. از راه احتياط طورى به وظيفه خود عمل نمايد که يقين کند تکليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده اى از مجتهدين عملى را حرام مى دانند و عده ديگر مى گويند حرام نيست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مى دانند آن را به جا آورد، پس کسانى که مجتهد نيستند و نمى توانند به احتياط عمل کنند واجب است از مجتهد تقليد نمايند.

مسأله 2 :

تقليد در احکام; عمل کردن به فتواى مجتهد است(1) يعنى عمل خود را به استناد فتواى او انجام دهد. و از مجتهدى بايد تقليد کرد که مرد و بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد. و از مجتهدهاى ديگر اعلم باشد.

مسأله 3 :

مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت:

اوّل آنکه خود انسان يقين کند، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.دوم آنکه يک عالم عادل; که مى تواند مجتهد و اعلم را تشخيص دهد، مجتهد بودن يا اعلم بودن کسى را تصديق کند، به شرط آنکه يک نفر عالم عادل ديگر با گفته او مخالفت ننمايد. اجتهاد و اعلميت به گفته يک نفر که مورد وثوق باشد نيز ثابت مى شود. سوم آنکه در محافل علمى، مجتهد و يا اعلم بودن او معروف و مشهور باشد و از گفتار آنان براى انسان

1. ولى در بقاء بر تقليد ميت، فرا گرفتن مسايل کفايت مى کند.

صفحه 115

اطمينان حاصل شود.

مسأله 4 :

به دست آوردن فتواى مجتهد در مسأله چهار راه دارد:

اوّل شنيدن از خود مجتهد.

دوم شنيدن از فرد عادل که فتواى مجتهد را نقل کند.

سوم شنيدن از کسى که مورد اطمينان و راستگوست.

چهارم مراجعه به رساله مجتهد در صورتى که انسان به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد.

مسأله 5 :

اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوى دهد مقلِّد آن مجتهد نمى تواند در آن مسأله به فتواى مجتهد ديگر عمل کند ولى اگر فتوى ندهد، مثلاً بگويد احتياط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز، تسبيحات اربعه يعنى

سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ اَکْبَر، را سه مرتبه بگويند، در اين صورت مقلّد بايد يکى از دو راه را برگزيند:1. به اين احتياط که به آن «احتياط واجب» مى گويند عمل کند و سه مرتبه بگويد.2. به فتواى مجتهدى که پس از وى «اعلم» به شمار مى رود عمل نمايد. پس اگر او يک مرتبه گفتن را کافى بداند، مى تواند يک مرتبه بگويد.

مسأله 6 :

اگر مجتهدى که انسان از او تقليد مى کند، از دنيا برود بايد از مجتهد زنده تقليد کند. ولى در مسائلى که آنها را ياد گرفته است مى تواند بر تقليد قبلى باقى بماند.

مسأله 7 :

اگر در مسأله اى به فتواى مجتهدى عمل کرده و يا فرا گرفته باشد ولى پس از درگذشت او در همان مسأله به فتواى مجتهد زنده رفتار نمايد، دوباره نمى تواند آن را مطابق فتواى مجتهدى که از دنيا رفته است انجام دهد. ولى اگر مجتهد زنده در مسأله اى فتوى ندهد، و احتياط نمايد و مقلد مدتى به آن احتياط عمل کند، دوباره مى تواند به فتواى مجتهدى که از دنيا رفته عمل نمايد مثلاً اگر مجتهدى گفتن يک مرتبه

سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ اَکْبَر، را در رکعت سوم و چهارم نماز کافى بداند و مقلّد مدتى به اين شيوه عمل نمايد و يک مرتبه بگويد، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتى به اين احتياط عمل کند و سه مرتبه بگويد، دوباره مى تواند به فتواى مجتهدى که از دنيا رفته برگردد و يک مرتبه بگويد.

صفحه 116

مسأله 8 :

مسائلى را که انسان غالباً به آنها احتياج دارد واجب است ياد بگيرد.

مسأله 9 :

اگر براى انسان مسأله اى پيش آيد که حکم آن را نمى داند، مى تواند صبر کند تا فتواى مجتهد اعلم را به دست آورد يا اگر احتياط ممکن است، به احتياط عمل نمايد بلکه اگر احتياط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل محذورى لازم نيايد، مى تواند عمل رابه جا آورد. ولى اگر معلوم شود که مخالف فتواى مجتهدى که بايد از او تقليد کند بوده دوباره بايد انجام دهد.

مسأله 10 :

اگر مکلف مدتى اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد، سپس تقليد کند در صورتى اعمال سابق او صحيح است که مطابق فتواى مجتهدى باشد که اکنون از او تقليد مى کند و گرنه بايد اعاده کند.

مسأله 11 :

عدول از مجتهدى به مجتهد ديگر جايز نيست مگر اين که دومى اعلم باشد، و نيز فتوى دادن و اظهار نظر در مسائل شرعى براى کسى که قادر بر استنباط احکام از مدارک آن نيست حرام است، و مسئول اعمال ديگران خواهد بود.

مسأله 12 :

عدالت يک حالت خداترسى باطنى در انسان است که او را از ارتکاب گناهان کبيره و اصرار بر صغيره باز مى دارد و اگر هم گناهى از او سر زد فوراً نادم شده و استغفار مى کند.

مسأله 13 :

منظور از اصرار بر گناهان صغيره اين است که گناهى را که کرده است دو يا سه مرتبه انجام دهد امّا با يک مرتبه انجام دادن و يا قصد تکرار، اصرار صورت نمى پذيرد.

تذکر: هر کجا که حکم مسئله به لفظ «احتياط واجب» يا «احتياط» ذکر شده است عمل به آن احتياط الزامى است.

Powered by TayaCMS