احکام نجاسات
سوال 15 :
فضله لاک پشت حکمش چيست؟
جواب :
لاک پشت اگر داراي خون جهنده است يعني اگر رگ آنرا ببرند خون از آن جستن ميکند فضله آن نجس است.
سوال 16 :
مسلماني براي مسلمان ديگري از آلمان کفشي بعنوان هديه ميفرستد که آن کفش چرمي بوده و از مغازه غير مسلمان خريداري شده، با توجّه به اينکه واردات چرم به کشور آلمان از ممالک اسلامي و غير اسلامي صورت ميگيرد و ما هم اطلاعاتي از پاک بودن يا نجس بودن چرم نداريم، حکم آنرا بيان فرمائيد؟
جواب :
چنين کفشي محکوم به نجاست است.
سوال 17 :
پوستهاي لب و جاهاي ديگر بدن که وقت جدا شدن آنها رسيده يا نرسيده است، اگر جدا شوند نجس هستند يا خير؟ اجزاي کوچکي که از بدن جدا ميشود، مثل زيگيل، دانههاي ريز، آبله و چيزهايي که هنگام خاراندن از بدن جدا ميشوند چه حکمي دارند؟
جواب :
در صورتي که موقع افتادنشان رسيده باشد، پاک ميباشند، ولي بنا بر احتياط واجب بايد از چيزهائي که وقت افتادنشان نرسيده و آن را کندهاند، اجتناب نمايند.
سوال 18 :
سرمي که از فرآوردههاي خوني باشد و يا خوني که بر اثر ريختن دارو در آن رنگش تغيير يافته است نجس است يا خير؟
جواب :
سرم مذکور اگر استحاله شده باشد، طاهر است ولي خون مزبور نجس است.
سوال 19 :
اگر از روي تصادف موش داخل منبعِ بزرگ نفت بيفتد و بميرد که مسلّماً موجب نجس شدن منبع ميگردد حال بدليل پر و خالي شدن اين ظرف از نفت و رسيدن نفت آن به ديگر ظروف که از پيتهاي نفت گرفته تا تهِ سماور و چراغ نفتي و منبعهاي بزرگ مانند بشکهها و تانکها، آيا تمامي آنها نجس ميشود؟ در اين صورت وظيفه چيست؟ آيا بايد نفت داخل منبع بزرگ را دور ريخت؟
جواب :
ظرفهائي که نفت نجس به آنها ميرسد نجس ميشوند ولي دور ريختن نفت نجس لازم نيست بلکه ميتوان از آن براي روشنائي و... استفاده نمود.
سوال 20 :
اگر انسان در مورد نجس شدن چيزي کوچکترين شکّي کند آيا آنچه قبلاً پاک بوده نجس است؟
جواب :
چيزي که پاک بوده و در نجس شدن آن شک شود پاک است.
سوال 21 :
اگر انسان شک کند که چيزي نجس شده يا نه ولي با فکر کردن و تجسّس فيزيکي و مشاهده ميتواند بفهمد که نجس شده، يا خير؛ آيا لازم است که وارسي کند و فکرِ خود را مشغول سازد که آن چيز در آن لحظه نجس شد يا خير مثلاً به عين نجاست خورد يا خير يا تر بود يا خير و...؟
جواب :
لازم نيست وارسي کند.
سوال 22 :
چرا شراب نجس و حرام است؟
جواب :
با ادلّه شرعيه نجاست و حرمت آن ثابت شده است و در همه شرايع ممنوع بوده است.
سوال 23 :
نجاست و حرمت استفاده از الکل اتيليک (اعم از منابع تخميري، شيميايي و صناعي) در طب و داروسازي به صورت موضعي (زداينده، خشک کننده، ضد عفوني کننده) و خوراکي اعم از اينکه خوردن آن جنبه دارويي داشته باشد مثل سم زدايي متانول و يا به صورت جزئي فرعي در يک فرآورده دارويي مايع به عنوان حلال يا محافظ وارد شده باشد را تعيين فرماييد.
جواب :
در صورتي که مايع و مست کننده باشد، نجس است و خوردن آن هم حرام است مگر اينکه به عنوان دارو مورد استفاده قرار گيرد و راه درمان منحصر به آن باشد. و اگر شک داشته باشيد که آيا مست کننده هست يا خير، طاهر است و خوردن آن هم اشکال ندارد.
عرق جنب از حرام
سوال 24 :
فرمودهايد که «عرق جنب از حرام، نجس نيست ولي بنابر احتياط بايد با بدن و لباسي که به آن آلوده شده نماز نخوانند» پس در اين صورت فرقِ آن با نجاست چيست؟
جواب :
اجتناب از عرق جنب از حرام به احتياط واجب در نماز لازم است ولي نجس نيست و اشياء ديگر مانند لباس و ظرف و گوشي تلفن و... را نجس نميکند.
سوال 25 :
اگر عرق جنب از حرام چنين حکمي داشته باشد که دارد، پس تکليف و وظيفه کساني که از اين حکم بي خبرند يا مدّتي بي خبر بودهاند و بعداً با خبر شدهاند (اعم از انسانهاي مکلّفي که بعد از چند سال از اين آگاهي يافتهاند) چيست؟
جواب :
در صورتي که يقين دارد با عرق جنب از حرام نماز بجاي آورده بايد نمازها را قضا کند و هر اندازه شک دارد قضاي آنها لازم نيست و همانطور که اشاره شد عرق جنب از حرام وسائل زندگي مانند کيف و دفتر و دستگيره در.... را نجس نميکند و بطور کلّي وقتي آثار عرق در بدن با لباس از بين برود شستن آنها لازم نيست بلکه ميتوان با آنها نماز نيز بجاي آورد.
سوال 26 :
آيا منظور از عرقِ جنب از حرام، عرق خود شخص در بدن و لباسِ خويش ميباشد و يا عرق هر شخص ديگري هم در بدن و لباس شخصِ ديگري مورد نظر است.
جواب :
فرقي بين آن دو نميباشد.
سوال 27 :
آيا عرق جنب از حرام عرقي است که فقط هنگام جنب شدن از انسان ترشح ميشود و يا عرقهائي که بعدها هم از بدن انسانِ جنب از حرامِ غسل نکرده ترشح ميشود نيز عرق جنب از حرام محسوب ميشوند؟
جواب :
فرقي بين آن دو نيست.
سوال 28 :
آيا عرق جنب از حرامِ فردي که مکلّف نشده نيز حکمِ عرق جنب از حرامِ شخص مکلّف را دارد و بايد از آن در نماز و کارهايي که نياز به وضو دارد اجتناب نمود؟
جواب :
فرقي بين آنها نيست در صورتي که انسان جنب شود به حدّ تکليف رسيده گرچه سنّ وي کمتر از حدّ بلوغ باشد.