ازدواج
سوال 989 :
ـ دو قلوهايى که به هم چسبيده اند و شايد هر دو پسر يا هر دو دختر يا مختلط باشند و امکان جدا شدن آنها نيست، آيا مى توانند ازدواج کنند؟
جواب :
اوّلاً عدم امکان جدا شدن با فرض پيشرفت مسائل پزشکى و جرّاحى اگر موردى داشته باشد، بسيار نادر است.
و ثانياً در فرض عدم امکان ازدواج براى آنها جايز نيست.
سوال 990 :
ـ اگر اجراى عقد نکاح دائم همراه با فشار و شکنجه روحى اعمال شده باشد از طرف خانواده زوجه نسبت به زوج و زوج بر اثر اکراه و اجبار، حاضر به قبول يک هزار سکه بهار آزادى به عنوان مهريه مى شود، آيا اين عقد و مهريه صحيح است؟
جواب :
چنانچه عقد و مهريه هر دو از روى اکراه باشد، هرگاه زوج عقد مذکور را با مهر مذکور بعداً اجازه کرده باشد، عقد و مهر صحيح است.
سوال 991 :
ـ پدرِما، ما را رها کرده و هيچ اعتنايى به ما نمى کند و گاهى مدتى مى گذرد که از هم خبر نداريم، آيا در امر ازدواج بايد از او اجازه بگيريم، يا لازم نيست؟
----------
(صفحه376)
جواب :
بطور کلّى چنانچه ولىّ دختر، دختر را مطلق العنان و آزاد گذاشته و در شؤون او دخالت نمى کند، اذن واجازه او لازم نيست. و همين که دختر بالغه و رشيده باشد، يعنى مصلحت خويش را در امر ازدواج تشخيص دهد مى تواند ازدواج کند.
سوال 992 :
ـ از نظر فقهى خنثى به چه کسى مى گويند؟ و نکاح و طلاق اين افراد پس از تغيير جنسيت چگونه است؟
جواب :
به کسى که مرد يا زن بودن او مشخص نباشد خنثى گفته مى شود، حال ممکن است اصلاً آلت جنسى نداشته باشد يا هر دو آلت جنسى را داشته باشد.
سوال 993 :
ـ آيا افراد خنثى مى توانند تغيير جنسيت بدهند؟ يعنى به زن يا مرد تبديل شوند؟
بلى اين افراد مى توانند با عمل جراحى خود را تبديل به زن يا مرد کنند. و بعد از اينکه با عمل جراحى جنس معين شد، تمام احکام آن جنس را خواهند داشت و مى توانند با ديگرى ازدواج کنند.
سوال 994 :
ـ شخصى از طرف خانمى به نام فاطمه و مردى به نام حسن وکالت داشت که عقد ازدواج آنها را بخواند، در هنگام اجراء صيغه، کلمه موکلتى و موکلى را به زبان نياورد و فقط گفت انکحت فاطمه لحسن... آيا اين عقد صحيح است؟
جواب :
بلى اين عقد صحيح است و نيازى به دومرتبه خواندن نيست.
سوال 995 :
ـ اگر دخترى شخصى را وکيل خود جهت عقدش با زيد قرار داد و بعد از مدتى شخص دومى را وکيل خود جهت عقدش با عمرو قرار مى دهد و بعداً هر دو وکيل صيغه عقد را انشاء مى کنند، بدون اطلاع يکديگر. آيا زن وقتى که
----------
(صفحه377)
شخص دومى را وکيل خود قرار داد اين عمل، عزل شخص اولى از وکالت نيست؟
و اگر وکالت هر دو صحيح باشد در صور مذکوره ذيلاً عقد کدام وکيل صحيح است؟
1 ـ هر دو عقد در يک زمان واقع شود.
2 ـ تقدّم و تأخّر هر يک معلوم نيست.
3 ـ عقد وکيل اول زمانش مقدّم بوده بر عقد وکيل دوم.
4 ـ و بالعکس يعنى عقد وکيل دوم زمانش مقدّم بوده بر عقد وکيل اول.
جواب :
ظاهراً با توکيل دوم وکالت اول باطل مى شود، ولى تا وقتى اين مسأله به اطلاع وکيل اول نرسيده است وکالت او به قوت خود باقى است. لذا اگر وکيل اول زودتر عقد کرد عقد او صحيح است و يا اگر وکيل دوّم زودتر عقد کرد، عقد او صحيح است و در صورت همزمان بودن احتياطاً هر دو طلاق دهند و بعد براى يک نفر عقد کنند.
سوال 996 :
ـ مردى دخترى را که در شهر ديگر بوده به عقد فضولى به نکاح خود درآورده و عقدنامه را براى او فرستاده، وقتى از آن دختر سوال کرده اند که آيا راضى هستى سکوت کرده، بعد از مدتى پدر زوجه گفته است که آن دختر آزاد است و مى تواند برود شوهر کند، دختر هم بدون ردّ عقد اول به عقد ديگرى درآمده، آيا عقد دوم صحيح است؟
جواب :
چون در قبول عقد فضولى قول يا فعلى که دلالت بر رضايت و قبول باشد، لازم است و در فرض سوال ظاهراً صورت نگرفته است، لذا عقد اول باطل بوده و عقد دوم صحيح است.
سوال 997 :
ـ مردى در حال بيمارى زنى را به عقد خود درآورده و قبل از دخول در
----------
(صفحه378)
همان بيمارى مرده است در صورتى که عقد باطل باشد، آيا پسر متوفى مى تواند با آن زن ازدواج کند؟
جواب :
بلى پسر اين مرد متوفى مى تواند با اين خانم بعد از فوت پدرش ازدواج کند چون ازدواج پدر کالعدم بوده است.
سوال 998 :
ـ مشهور بين فقها(ره) اين است که زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدى مى شود، حال اگر فرزندى از اين راه به وجود آيد، حلال زاده است يا خير؟ و آيا محرميّت حاصل مى شود و حکم ارث آنها چيست؟
جواب :
به نظر اين جانب زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدى نمى شود، لذا اگر بعد از طلاق يا فوت زوج و انقضاى عده، آنها با هم ازدواج کرده اند عقد آنها صحيح است و تمام احکام زن و شوهرى بر آن مترتب مى شود و فرزندان آنها حلال زاده هستند، ولى اگر عقد واقع نشده است احتياط اين است که با هم ازدواج نکنند.
سوال 999 :
ـ زنى با اعتقاد به اينکه از شوهر خود طلاق گرفته به ازدواج مرد ديگرى درآمده است و قبل از آنکه دخولى محقق شود، معلوم شده که از شوهر اوّل خود طلاق نگرفته است، آيا اين زن مى تواند بعد از طلاق از شوهر اوّل به ازدواج شوهر دوم درآيد؟
جواب :
در فرض سوال دليلى بر حرمت ابدى وجود ندارد، اگر چه بهتر اين است که با او ازدواج نکند.
سوال 1000 :
ـ شخصى وکالت در اجراى صيغه طلاق در زمان معينى داشته است و پس از گذشت زمان معين و تمام شدن عدّه، زن شوهر کرده است سپس معلوم شده، وکيل صيغه طلاق را جارى نکرده است، اکنون وظيفه چيست؟
جواب :
در فرض سوال، اين زن همسر شرعى شوهر اوّل است و بايد بلافاصله
----------
(صفحه379)
از شوهر دوّم جدا شود و نياز به طلاق ندارد ولى بايد براى همبستر شدن با شوهر اول عدّه وطى به شبهه ملحوظ شود.
سوال 1001 :
ـ اگر زن بدون عده ازدواج کرد حکم آن چيست؟
جواب :
اگر قبل از گذشت عده با کسى ازدواج کند بر آن مرد حرام مؤبد مى شود. و بايد فوراً از همديگر جدا شوند و ديگر نمى توانند با همديگر ازدواج کنند. بلى اگر نسبت به مسأله جاهل بوده اند وعقد درعده انجام گرفته و دخول بعد از گذشت عده صورت گرفته، موجب حرمت ابدى نمى شود.
سوال 1002 :
ـ فرموده ايد ازدواج موقت با زنهاى اهل کتاب مانعى ندارد، اگر بدانيم مشرک هستند آيا باز هم جايز است؟
جواب :
بلى، در جواز ازدواج موقت با زن کتابيه، ملاک اهل کتاب بودن است و فرقى نيست که موحد باشند يا مشرک، هر چند که اگر مشرک باشند محکوم به نجاستند.
سوال 1003 :
ـ آيا ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب (مسيحى) جايز است؟
جواب :
ازدواج دائم بين مسلمان و اهل کتاب جايز نيست، ولى ازدواج موقت با زن اهل کتاب شرعاً مانعى ندارد.
سوال 1004 :
ـ آيا مرد مى تواند زنى را که متعه او بوده و مدتش تمام نشده به عقد دائم خود درآورد؟
جواب :
تجديد عقد چه دائم، چه منقطع صحيح نيست مگر اينکه مدت متعه تمام شود يا مدّت باقى مانده را به او ببخشد و پس از آن عقد جديد خوانده شود.
سوال 1005 :
ـ با توجه به سوال قبل، آيا در عدّه عقد صحيح است يا بايد پس از عده عقد بخوانند؟
----------
(صفحه380)
جواب :
در فرض سوال لازم نيست عده نگه دارد، بلکه مرد مى تواند زنى را که متعه او بوده و مدتش تمام شده يا مرد بخشيده و هنوز عده اش تمام نشده، به عقد دائم يا موقت خود درآورد. بلى اگر اين زن بخواهد با ديگرى ازدواج کند، بايد عده نگهدارد.
سوال 1006 :
ـ شخصى مى خواهد با زنى ازدواج دائم يا موقت کند، آيا لازم است از او سوال کند که شوهر دارد يا در عده است؟
جواب :
اگر شک دارد که شوهر دارد يا نه، يا شک دارد که در عده است يا نه، سوال و تجسّس لازم نيست. اما اگر مى داند که شوهر داشته و شک دارد که طلاق گرفته يا نه، يا مى داند در عده بوده و شک دارد که عده اش تمام شده يا نه، بايد سوال کند و در اين فرض همين که زن بگويد طلاق گرفته ام و عده ام تمام شده، کفايت مى کند و تجسّس لازم نيست.
سوال 1007 :
ـ عيوبى که موجب فسخ عقد نکاح مى شوند مثل برص، کورى، خصاء و جبّ را تعريف بفرماييد؟
جواب :
برص، پيسى است و آن لکه هاى سفيدى است که روى پوست بدن پيدا مى شود.
ـ کورى به معناى اين است که چشم نبيند، بنابراين اگر چشم ببيند ولو اينکه عيوبى داشته باشد، حکم کورى و عمى را ندارد.
ـ خصاء، به معناى کشيده يا کوبيده بودن بيضه هاى مرد است.
ـ جب، به معناى بريده بودن آلت است.
سوال 1008 :
ـ مقصود از ديوانگى در عيوب موجب فسخ عقد نکاح چيست؟
جواب :
اگر شخص بگونه اى باشد که اوقات نماز را تشخيص ندهد ديوانه محسوب مى شود.
----------
(صفحه381)
سوال 1009 :
ـ زوج به علت انزال زودرس قادر به تصرف و دخول نمى باشد، با اينکه عضو او منتشر مى شود، آيا اين از موارد عنن محسوب مى شود؟
جواب :
مستفاد از روايات و منابع فقهى اين است که اگر زوج قادر بر وطى نباشد زوجه با رعايت شرايطى حق فسخ دارد.
فى رواية: «لايقدر على الجماع ابداً». و فى رواية اخرى: «لايقدر على اتيان النساء». و اسمى از انتشار و عدم انتشار عضو برده نشده است.
و در لغت هم عنن به معناى عجز و عدم قدرت و عدم تمايل آمده است. (فى مجمع البحرين: العنين الذى لايقدر على اتيان النساء ولايشتهى النساء، قال الأزهرى: سمّى عنيناً لأنّ ذکره يعنّ بقبل المرأة، أي يعترض إذا أراد ايلاجه) و فى القاموس عنيّن کسکيّن، مَن لايأتى النِساء عجزاً أو لايريدهنّ... .
مضافاً بر اينکه (المقصود من النکاح الوطى، کما عن صاحب الجواهر«ره»). بنابراين مورد سوال از موارد عنن است و دختر با رعايت شرايط مذکوره در ذيل مسأله 2449 توضيح المسائل حق فسخ دارد. ضمناً با قطع نظر از آن مسأله اگر در موردى عسر و حرج شديد يا مفسده اى باشد و حاکم شرع مصلحت را در جدايى بدون مهلت بداند مى تواند زوج را وادار به طلاق کند و چنانچه زوج حاضر به طلاق نشد حاکم شرع به تقاضاى زوجه حکم طلاق را صادر مى کند.
سوال 1010 :
ـ زنى شوهر ندارد و در تماس با مرد نامحرمى قرار مى گيرد، آيا چگونه مى تواند غير از صيغه نکاح به محرميت اين مرد درآيد تا در عسر و حرج از نظر حجاب قرار نگيرد؟ در ضمن اين زن يک دختر غيربالغه هم دارد.
جواب :
در فرض سوال اگر جد پدرى دختر زنده باشد و مصلحت دختر را بداند
----------
(صفحه382)
مى تواند دختر را يکى دو ساعت به عقد آن مرد درآورد و محرميت حاصل مى شود، ولى اگر جد پدرى زنده نيست به نظر اين جانب ولايت غير پدر و جد نسبت به تزويج غيربالغه مشکل است و احوط ترک است.
بلى مى تواند به مجتهد جامع الشرايط مراجعه کند، اگر مصلحت دانست و اجازه عقد داد مشکل حل مى شود.
سوال 1011 :
ـ خواهرى به خواهر خود شير داده است، آيا فرزندان اين دو خواهر مى توانند با هم ازدواج کنند؟
جواب :
در فرض مزبور فرزندان آنها با هم محرم مى شوند و نمى توانند با هم ازدواج کنند.
سوال 1012 :
ـ آيا ربيبه شخص بر پسرى که از همسر ديگر دارد و نيز بر پدر آن شخص محرم است؟
جواب :
خير، ربيبه شخص بر فرزند و بر پدر محرم نيست و پسر مى تواند با او ازدواج کند، پدر نيز مى تواند با او ازدواج کند.
سوال 1013 :
ـ در جلد اول جامع المسائل (ص 435) فرموده ايد: ... اگر فرزند خوانده، پسر باشد و مادر خوانده، مادرِ بدون شوهر داشته باشد، مى توانند او را به عقد دائم يا موقت پسر درآورند، پس از دخول به او، مادرخوانده، ربيبه و به او محرم مى شود. سوال اين است که اگر بچه پسر هنوز مميز نشده و زن را به عقد او درآورند و توسط زن و بدون توجه و اختيار بچه و حتى بدون التذاذ جنسى، دخول محقق شود، آيا اين عمل با اين کيفيت موجب محرم شدن مى شود؟
جواب :
بلى شرط محرم شدن ربيبه، صرف تحقق دخول است ولو به مقدار حشفه و بدون توجه و اختيار وحتى در خواب يا اجباراً انجام شود، لذا در
----------
(صفحه383)
فرض سوال اگر بعد از عقد دخول، به هر مقدار و به هر نحو، صورت گيرد، دختر آن زن ربيبه و به آن بچه محرم مى شود.